eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخورد جالب امیرالمومنین (علیه السلام) با جوانی که زنش را ترسانده بود.. @Emam_kh
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم. پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی. پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟ خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند. به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد، زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست. @Emam_kh
🔴رهبر انقلاب: رئیس‌جمهور قبلی و فعلی آمریکا دست به دست هم دادند که تتمه آبروی آمریکا را ببرند 🔹هر جایی که نیروی حق در مقابل کفر وارد میدان بشود، دشمن با همه‌ی جلال و جبروت ظاهری که باطن و مغز ندارد در محاسباتش اشتباه میکند؛ همیشه همین‌جور است. 🔹آمریکا امروز از جایی ضربه می‌خورد که هرگز آن را محاسبه نکرده است. امروز دو رئیس‌جمهور آمریکا ــ رئیس‌جمهور قبلی و رئیس‌جمهور فعلی ــ اینها دست به دست هم دادند که تتمه‌ی آبروی آمریکا را ببرند و دارند می‌برند. 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگاراکسیکه در دامان تو پناه گرفت،طعم بی‌پناهی را نمی‌ چشد هر کس کہ مدد از تو گرفت بی‌ یاور نمی‌ماند آنکه بہ تو پیوست، بی شک تنها نمی‌شود خداوندا کنارمان باش قرارمان باش و یارمان باش شبتون_بی_غم_و_درپناه_خـــدا🍃🌸 ‎‌‌‌‌‌‌‌@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـالَ عَلىٌّ عليه السلام  خَيْرُ اِخْوانِكَ، مَنْ سارَعَ اِلىَ الْخَيْرِ وَ جَذَبَكَ اِلَيْهِ، وَ اَمَرَكَ بِالْبِرِّ وَ اَعانَكَ عَلَيْهِ. ; امام على عليه السلام فرمود  برترين دوست و برادر تو كسى است كه در كار خير سبقت گيرد و تو را هم بسوى خير بكشاند، و تو را به نيكى فراخواند و يارى كند.; ميزان الحكمة، 1/57/267
🌹 سـلام 🌹روز زیباتون بخیر امیدوارم که امروز سهم لحظه هاتون شادی سهم زندگیتون عشق سهم قلبتون مهربانی سهم چشمتون زیبایی سهم عمرتون عزت باشه ... و در پناه لطف خدا همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه 🌹پنجشنبه تون پر از خیر وبرکت @Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و نهم ✳️ دعوت معاویه به جنگ تن‌به‌تن 🔸خود به مصاف بیا! [ در یکی از نامه‌هایی که برای معاویه فرستادم، به وی نوشتم: ] 🔻مرا به جنگ فرا‌خوانده ای. اگر راست می‌گویی، مردم را به یک سو بگذار و خود به جنگ من بیا و دو لشکر را از جنگ معاف بدار، تا بدانی کدام یک از ما قلبش تیره و تاریک است و پردهٔ غفلت بر دیدگان چه کسی افتاده است. 🔻من ابوالحسنم، کُشندهٔ جدّ تو و دایی و برادر تو، که در روز نبرد بدر سر آنان را شکافتم. امروز نیز همان شمشیر با من است و با همان قلب با دشمنانم روبرو می‌شوم. نه دین دیگری برگزیده‌ام و نه پیامبر جدیدی؛ بلکه بر همان راه و روش روشنی هستم که شما با اختیار ترکش کردید و البته با اکراه نیز پذیرفته بودید! 🔸تو خود برای مبارزه با من به میدان بیا [ جنگ به روزهای سختی رسیده بود و تعداد کشته‌ها رو به فزونی گذاشته بود. به کمیل گفتم: ] 🔻نزد معاویه برو و این پیغام را به او برسان: تورا به طاعت و همراهی با جماعت فراخواندیم؛ ولی تو امتناع ورزیدی! اکنون که جنگ و کشتار در میان امت رو به فزونی گذاشته است، تو خود برای مبارزه با من به میدان بیا، تا مردم از این همه سختی‌ها و مصیبت‌ها رهایی یابند. 🔻[ معاویه در این‌باره با یارانش مشورت کرد‌ و همگی‌ وی را از آمدن‌ به میدان منع کردند؛ فقط عمروبن‌عاص بود‌ که‌ او را به این کار تشویق کرد! معاویه به کمیل پاسخی نداد. بر بلندی مُشرف به خیمهٔ معاویه رفتم. معاویه بُسر‌بن‌أرطاة را به مقابله با من فرستاد تا بتواند معرکه را ترک کند؛ اما بُسر نیز با آشکار‌کردن عورتش توانست جانش را نجات دهد. در این هنگام بود که خطاب به لشکریان شام گفتم: ] 🔻اي مردم شام، به خدا سوگند، ما دربارهٔ هیچ امتی نشنیده‌ایم که به پیامبری ایمان آورده باشند و پس از آن با اهل‌بیت آن پیامبر بجنگند، مگر شما مردم! 🔸سخنی موجب شادمانی 🔻[ یکی از بزرگان لشکر معاویه به نام ابرهة‌بن‌صباح خطاب به مردم یمن گفت: وای بر شما ای جماعت اهل‌یمن! به خدا سوگند، گمان می‌کنم نابودی شما رقم خورده است! دریغ از شما! میدان را برای این دو مرد خالی بگذارید تا با هم تن‌به‌تن بجنگند. هر یک در این نبرد پیروز شد، ما همگی به او می‌پیوندیم. وقتی این خبر به من رسید، گفتم: ] 🔻ابرهة‌بن‌صباح سخنی نیکو گفته است. به خدا سوگند، از آن لحظه که به سرزمین شام وارد شده‌ام، هیچ سخنی بیش از این موجب شادمانی من نشده است. [ ولی معاویه با شنیدن این خبر گفت که ابرهه عقلش را از دست داده و مجنون شده است. قضاوت اهل شام این بود: ابرهه در دین و رأی و شدت عمل از همهٔ ما برتر است؛ ولی معاویه جرأت جنگ تن‌به‌تن با علی را ندارد. ] 📚منابع: ۱. وقعة‌صفّين، ص۲۲۳ ۲. شیخ مفید، الأمالی، مجلس۲۷،ح۱۳، ص۱۰ ۳. نهج البلاغه، نامه۱۰، ص۳۷۰ ۴. تذکرة‌الخواص، ص۹۰ ۵. أنساب‌الااشراف، ج۲، ص۳۰۳ ۶. الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۱۲۶ ۷. الفتوح‌، ج۱، ص۳۴۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... .
✳ امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف... 🔻 شهید حسین پورجعفری، رئیس‌دفتر و همراه همیشگی سردار شهید می‌گفت: روزی در منطقه‌ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزند. خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بالای دیوار بگذارم تا برای دوربین استتار باشد. همین که بلوک را بالا گذاشتم، تک‌تیرانداز بلوک را طوری زد که تکه‌تکه شد و روی سروصورت ما ریخت. حاجی کمی فاصله گرفت. دوباره خواست با دوربین اطراف را دید بزند که این‌بار گلوله‌ای کنار گوشش روی دیوار نشست. خلاصه شناسایی به‌خیر گذشت. بعد از شناسایی برای تجدید وضو داخل خانه‌ای شدیم. احساس کردم اوضاع اصلاً مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی را سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همان خانه منفجر شد و حدود ۱۷ نفر به شهادت رسیدند. بعد از این اتفاق حاجی به من گفت: «حسین! امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف ...». 📚 برگرفته از کتاب «اخلاق و معنویت در مکتب شهید سلیمانی» @Emam_kh