eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بزرگ‌ترین ذکر خدا، ذکر در نماز است! 🍃🌹آیت‌الله بهجت(ره): برای تحصیل حضور قلب در نماز، عمداً و اختیاراً روی [دلِ] خود را بر نگرداند. بالأخره یک آن، متوجّه می‌شود که برای خدا نماز می‌خواند. آن را اختیاراً از دست ندهد! این، خیلی آسان است. برهان این مطلب را کسی می‌داند که عمل کند و نتیجه بگیرد. شیطان هم قبول ندارد که کسی بدون اختیار، عبادتش کند. بزرگ‌ترین ذکر خدا، ذکر در نماز است. «وَلَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ» [عنکبوت: آیۀ ۴۵]. 🌹🍃 📚 زمزم عرفان، ص٣٧٧ @Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 🔴وقتی عمل نمیکنی،دوباره نپرس! ✍️یکی از علما می‌فرمود: «سال‌ها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» ✅ این عالم بزرگوار می‌گوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!» یک‌سال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟» وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید. می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.» این عالم بزرگوار می‌فرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست می‌گفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» سپس بر اثر مراقبت بر نماز اول وقت آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید... 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیات۸۲تا۸۶سوره مائده - بخش۱ 📚 🌸 : در سال هاى نخستين بعثت پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» و دعوت عمومى او، مسلمانان در سختی بودند قريش به قبایل عرب توصيه كرده بود كه هر كدام، افراد وابسته خود را كه به پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» ايمان آورده است تحت فشار شديد قرار دهند. آن زمان تعداد مسلمانان بسیار کم بود، پيامبر براى حفظ اين دسته كوچک، و تهيّه پايگاهى براى مسلمانان در بيرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت به حبشه داد. يازده مرد و چهار زن از مسلمانان راه حبشه را پيش گرفتند، و اين در ماه رجب سال پنجم بعثت بود، و اين مهاجرت، مهاجرت اوّل نام گرفت. 🌸 چيزى نگذشت كه «جعفر بن ابی طالب» و جمعى ديگر از هم به حبشه رفتند و يک جمعيّت متشكّل اسلامى را كه از ٨٢ نفر مرد و عدّه ی قابل ملاحظه‌ اى زن و كودک تشكيل مى‌ شد به وجود آوردند. بت‌ پرستان قریش براى به هم زدن اين موقعيّت دست به كار شدند، و دو نفر يعنى «عمرو عاص» و «عمارة بن وليد» را با هداياى فراوانى به پیش فرستادند. «عمرو عاص» با نجّاشى چنين گفت: «ما فرستادگان بزرگان مكّه ‌ايم، تعدادى از جوانان در ميان ما پرچم مخالفت برافراشته ‌اند و از آيين نياكان خود برگشته و آشوب به پا كرده و از موقعيّت سرزمين شما سوء استفاده كرده و به اينجا پناه آوردند، ما از آن مى‌ ترسيم كه در اينجا نيز دست به اخلال‌ گرى زنند، بهتر اين است كه آنها را به ما بسپاريد تا به محلّ خود بازگردانيم. 🌸 گفت: تا من با نمايندگان اين پناهندگان گفتگو نکنم نمى‌ توانم در اين زمينه سخن بگويم! روز ديگرى در يک جلسه مهمّ كه اطرافيان نجّاشى و جمعى از علمای مسيحى و «جعفر بن أبی طالب» به عنوان نمايندگى مسلمانان، و نمايندگان قريش، حضور داشتند، نجّاشى پس از سخنان عمرو عاص و عمرو بن ولید رو به جعفر كرد و از او خواست كه سخن بگوید. پس از اداى احترام چنين گفت:نخست از اين ها بپرسيد آيا ما جزء بردگان فرارى اين جمعيّتيم؟ عمرو گفت: نه شما آزاديد. و نيز سؤال كنيد آيا آنها حقی بر ذمّه ما دارند كه آن را از ما مى ‌طلبند؟ عمرو گفت: نه ما هيچ گونه مطالبه‌ اى از شما نداريم. جعفر گفت: آيا خونى از شما ريخته‌ ايم؟ كه آن را از ما مى ‌طلبيد؟ عمرو گفت: نه چنين چيزى در كار نيست. 🌸 سپس جعفر رو به نجّاشى كرد و گفت: ما جمعى نادان بوديم، بت ‌پرستى مى ‌كرديم، گوشت مردار مى ‌خورديم، انواع كارهاى زشت انجام مى ‌داديم، قطع رحم مى ‌كرديم و نسبت به همسايگان خويش بدرفتارى داشتيم، و نيرومندان ما حقّ ضعيفان را مى ‌خوردند! ولى پيامبرى در ميان ما مبعوث كرد كه به ما دستور داده است هر گونه شبيه و شریک را از خدا دور سازيم و فحشا و منكرات و ظلم و ستم و قمار را ترک گوييم، به ما دستور داده نماز بخوانيم، زكات بدهيم، عدالت و احسان پيشه كنيم و بستگان خود را كمک نماييم. نجاشى گفت: عيسى مسيح نيز براى همين مبعوث شده بود! 🌸 سپس از جعفر پرسيد: آيا چيزى از آياتى كه بر شما نازل شده است حفظ دارى؟ جعفر گفت: آرى! و سپس شروع به خواندن سوره «مريم» كرد. حُسن انتخاب جعفر، در مورد آيات تكان دهنده اين سوره كه مسيح و مادرش را از هر گونه تهمت هاى ناروا پاک مى ‌سازد، اثر عجيبى گذاشت تا آنجا كه قطره ‌هاى اشک شوق، از ديدگان علمای مسيحى سرازير گشت، و نجّاشى صدا زد: به خدا سوگند نشانه ‌هاى حقيقت در اين آيات نمايان است! هنگامى كه «عمرو» خواست در اينجا سخنى بگويد نجّاشی گفت: خاموش باش به خدا سوگند اگر بيش از اين سخنى در مذمّت اين جمعيّت بگويى تو را مجازات خواهم كرد! 🌸 سال ها گذشت، هجرت كرد و كار اسلام بالا گرفت، و عهدنامه « » امضا شد و پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» متوجّه فتح «خيبر» گشت، در آن روز كه مسلمانان از فرط شادى به خاطر در هم شكستن بزرگترين كانون خطر يهود در پوست نمى ‌گنجيدند، از دور شاهد حركت دسته جمعى عدّه‌ اى به سوى سپاه اسلام بودند، چيزى نگذشت كه معلوم شد اين جمعيّت همان مهاجران حبشه ‌اند كه به آغوش وطن باز مى ‌گردند! پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» با مشاهده «جعفر» و مهاجران حبشه، اين جمله تاريخى را فرمود: «نمى‌دانم از پيروزى خيبر خوشحال تر باشم يا از بازگشت جعفر» ؟ مى‌گويند، علاوه بر مسلمانان، هشت نفر از شاميان كه در ميان آنها يک راهب مسيحى بود و تمايل شديد به اسلام پيدا كرده بود، خدمت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» رسيدند و پس از شنيدن آيات «سوره ياسین» به گريه افتادند و مسلمان شدند و گفتند: چقدر اين آيات به تعليمات راستين مسيح شباهت دارد. این آيات ٨٢ تا ٨٦ سوره ی مائده نازل شد و از اين تجليل كرد. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🔰 لوح | تولید باید دانش‌بنیان باشد 🌹حضرت (مدظلّه‌العالی) 🔻«اقتصاد دانش‌بنیان» یعنی دانش و فنّاوری پیشرفته نقش‌آفرینیِ فراوان و کاملی در همه عرصه‌های تولید داشته باشد. حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همه‌ی کارهای تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم باید برخاسته‌ی از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانش‌بنیان است.۱۴۰۱/۱/۱ 🇮🇷 @Emam_kh
♨️ تو نیکی می کن و در انداز که ایزد در بیابانت دهد ✌️ قبلا «عبدالملک الحوثی» رهبر جنبش انصارالله یمن، خطاب به «محمد بن بن سلمان» ولیعهد رژِیم آل سعود، گفته بود: وقتی دریا با توست، جو با توست، خشکی با توست، نفت با توست، پول با توست، مزدوران با تو هستند، اِمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و اتحاد کشورهای عربی با تو هستند، اما پیروز نمی‌شوی، یقین بدان که با تو نیست...!! 🔹جالب اینجاست دیشب شبکه خبری الحدث اعلام کرد: وزش باد در جده باعث گسترش شعله‌های تأسیسات نفتی آرامکو شده و عملیات اطفای حریق هنوز در مراحل ابتدایی است. 🔹خلاصه این که سوز میاد...😄 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ساختن شهر چینی ها در تهران! ♨️ دروغی که نزدیک ۲ میلیون بازدید گرفت که بیش از ۹۳ بازدیدکنندگان ایرانی هستند 🔻 و اما حقیقت ماجرا به همراه افشاگری در مورد محل تأمین بودجه و حمایت هایی که از صفحات ضدانقلاب صورت می گیرد 🚨 این کلیپ را حتماً ببینید و برای دیگران هم ارسال کنید...!! @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان 👤 اباصلت می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم، فرمود: 🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: 1⃣ زیاد دعا کن 2⃣ زیاد استغفار کن 3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن 4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی 5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن 6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن 7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن... 8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: « اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ » 🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز 📖 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ 📖 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️پیش افتادن از رکوع امام جماعت 🔷 س ۵۸۱۸: با توجه به اینکه کم و زیاد شدن ارکان، نماز را باطل می کند، اگر مأموم سهوا سر از رکوع بردارد و ببیند که امام هنوز در رکوع است، چه وظیفه ای دارد؟ ✅ ج: بايد به ركوع برگردد و در اين صورت زياد شدن ركن، نماز را باطل نمى‏كند؛ ولى اگر به ركوع برود و پيش از رسيدن به حدّ ركوع، امام سر از ركوع بردارد، نمازش باطل است. @Emam_kh
🔴 عجب روزگاری شده!! مجاهدین یمنی با حملات به موقع و ویرانگر ، قیمت نفت را بالا می برند ؛ مسئولین ایرانی با جملات بدموقع و اعلام افزایش تولید و فروش ، قیمت نفت را پایین می آورند!!! ... ✍ قاسم_اکبری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌وزیر اقتصاد: بدهی‌های دولت قبل را تصفیه کردیم. 👈اگر خاطرتان باشد، خرابکاری‌های دولت قبل آنقدر فاحش و تابلو بود که همه از آن به عنوان سرزمین سوخته و یا مین‌گذاری برای دولت بعد یاد می‌کردند اما... ...اما دولت انقلابی روز به روز و ماه به ماه و در بستر گذر زمان، زمین را پاکسازی کرده و پیش می‌رود. این توانمندی دولت انقلابی در برابر دولت‌های لیبرالی در اداره جامعه است. 🔻پ.ن آنها به خودشان باسواد می‌گویند! آن از برجام آن از اداره اقتصادی کشور، آن از بحران‌سازی متعدد و شنبه با خبر شدن‌ها، آن از بدهی و تورم‌های پی در پی رو به بالا، آن از وضعیت مسکن و صنعت و آن از ارتباط با جهان از جمله شرق!و ... پس بی‌سواد چگونه خواهد بود؟ ✍ محمود_باقری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ای موسی! چون با من نماز کنی زبان‌ خود را در پشت قلب خود جای بده، چون بنده ذلیل در برابر من ایستد با دلی ترسناک و لرزان و جسمی که گرسنه‌ای را طعام دهد، نماز او را می‌پذیرم. در حدیث فوق مراد از "زبان در پشت قلب جای‌گرفتن، به این معناست که اول دلت مرا یاد کند بعد زبان‌ات. اگر دلت یاد من نبود و مرا نشناخت، زبان خود بر صدا‌کردن من جلو مینداز و مرا با زبانی یاد نکن که دلت بر آن گواهی نمی‌دهد. در حدیثی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده چنین کسی "منافق" است. 📌مثال: کسی که قلب‌اش مرا به صفت کریم‌بودن نشناخته است، حق ندارد در زبان مرا "یَا کریم" بخواند که با زبان هر اندازه یَا کریم بگوید، من از او نخواهم پذیرفت، یا کسی که دیگران را در زمان مصیبت‌شان، در به روی حاجت‌شان باز نمی‌کند و نمی‌داند اگر دری باز کند من درهایِ زیادی بر روی او باز خواهم کرد و مرا به اسم "یَا مِفتاح" باور ندارد، حق ندارد ذکر یَا مِفتاح گوید و اگر چنین گوید "منافق" است و آثار و برکات اسم مرا هرگز دریافت نخواهد کرد. 📚معراج السعاده @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت صدوهفتادوپنجم وچه حسی خوشایندتر از خواب بود؟!... با رخوت در جایم جا به جا شدم و موبایلم را روشن کردم... به ساعت نگاهی انداختم... هشت شب بود... و بیشتر از آنکه براي این همه ساعت خوابیدنم تعجب کنم... از تماس نگرفتن امیرعباس متعجب شدم... انگار میخواستم دائما سمتم بیاید و نازم را بکشد... پوفی کشیدم و آبی به سر و صورتم زدم و پایین رفتم... همه پایین نشسته بودند و دور هم فیلم میدیدند... سلامی کردم و جواب شنیدم از همه... کنار ساحل روي مبل نشستم... و دانه اي تخمه از کاسه اش برداشتم... همانطور که خیره ي تلویزیون بود روي دستم زد... خنده اي کردم و منهم به تلویزیون خیره شدم... اما تمام حواسم به امیرعباسی بود که کنار دانیال و محسن نشسته بود... و سرش داخل موبایلش بود... و حتی به خود زحمت نداده بود ... سرش را بلند کند و جواب سلامم را دهد... حرصی شده بود..وصدایی از درونم فریاد میزد... " تو که تمام وجودت در طلب اونه چرا اینهمه ناز و ادا میاي"...چشم از موبایل برداشت و نگاهش گره خورد به نگاهم... سرش را به معنی چیه تکان داد... و من هول زده لب زدم... - هیچی... و حتی شهامت زیر چشمی نگاه کردن را هم از خود گرفتم... شب و تنهایی و چشمان بیخواب جنون انتظار از و جان بیتاب... فیلم که تمام شد کنار هم نشستیم و شام خوردیم... انگار چند وقتی بود که دوباره خانواده شده بودیم... هیچ غذایی برایم از قرمه شبزي خوشمزه تر نبود... آنهم در کنار عزیزانم... نگاهی به ساحل و محسن کردم... که به قول نعیم گنجشک شده بودند و در یک بشقاب غذا میخوردند... نگاه چرخاندم رو به آقاجون که در سکوت آرام شامش را میخورد... و آرامشی که در چهره اش بود انگار به وجود من تزریق میکرد... حامی ترین حامی دنیا... مادر و عمه مثل همیشه کنار هم بودند... و هر یکی دوقاشق چند کلمه اي هم با هم صحبت میکردند...نعیم و نگار و دانیال و دریا هم مثل همیشه... تو سر و کله هم میزدند و شوخی میکردند... و حتی سر شام هم یکدیگر را رها نمی کردند... عمو ها و زن عموها هم انگار دنیایشان خلاصه بود در شیطنت هاي همین چهار نفر... که چنان با لذت چشم دوخته بودند به فرزندانشان... لبخندي زدم و خودم را نگه داشتم تا به رو به رویم نگاه نکنم... و چشمانم فریاد نزند انتظارش را... تا التماس نکند به مرد روبه رویش براي جرعه اي محبت... لب فشردم،لعنت به دل و چشمی که نمی توانست دست بردارد... به قصد نیم نگاهی چشم رویش گرداندم... و انگار تمام من پر بود از مرد روبه رویم... که با آن اخم هاي درهمش آرام غذا میخورد... چقدر دلم میخواست تا او هم نگاهم کند... تا نگاه گره بزنیم... دل که نشد انگار... مثل اینکه از قصد نگاهم نمیکرد... ساحل پهلویم را نیشگون گرفت واز جا پریدم... کنار گوشم گفت..خوردي داداشمو... قرمه بخور بهتره... و خنده ي نمکینی کرد... انگار عادتم شده بود تا مرا ببیند... توجه کند به من... یا حتی به قول مینا گیر بدهد... اینطور با بی توجهی اش دلم آتش میگرفت... برعکس همیشه اصلا دوست نداشتم به اتاقم بروم... دوست داشتم بمانم تا وقتی که هست... حتی چند بار کنایه ي ساحل و نگار را به جان خریدم... که گفتند عاشقم و انگار در این دنیا نیستم... داوطلب شدم تا به همراه ساحل ظرف ها را بشورم... غرق افکارم بودم ... افکاري که پر بود از امیرعباس... که با صداي ساحل انگار به زمان حال پرتاب شدم... - هنوزم دیوانه وا میخوایش؟!... زیر لب گفتم... - چی میگی ساحل؟!... و می دانستم چه میگوید..خوب می دانستم... از گوشه ي چشمش نگاهم کرد... - امیرعباس و میگم ... هنوزم چشات داد میزنه که میخوایش... خودم را جمع و جور کردم... و چیزي نگفتم،چه میگفتم ؟!... مثل جوابی که به استاد دادم پرت و پلاو دروغ ببافم؟!... "- دیگه سرزنشت نمی کنم محیا... چون عشق و شناختم... میدونم از بین رفتنی نیست... حالاهر کاریم که کرده باشه... و هر بلاییم که سرت بیاد"... لبخندي زدم به کسی که از خواهر نزدیک تر بود و عاشق... عاشق پاره ي تن من... و آنقدرشیرین عشق مرا درك میکرد... - خوبه که کنار محسن حالت خوبه... غمگین نگاهم کرد... - اما اصلاخوب نیست که لبخنداي مصنوعی رو لبات ببینم... ادامه دارد 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 شناخت بزرگوار و پست فطرت 🔰 در حکمت ۴۹ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه السلام) می‌فرمایند: 💠«إحْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ» " یعنی از صولت ، قدرت، هیبت و یورش بزرگوار، در هنگامی که او را محروم می کنی و همچنین از سیری بیش از حدّ انسان پست، بپرهیز. " 🔰 در فهم این حکمت، چند نکته لازم است: 🔸 ۱. اولاً ارزش خود کریم النّفس بودن است؛ 🔻 مولا علی (علیه السلام) درباره اثر کرامت نفس، در حکمت ۴۴۹ می‌فرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ» ؛ " کسی که برای خودش احساس شخصیت با کرامت بکند، شهواتش نزد او کوچک و خوار می‌شود." یعنی گرفتار شهوات دلش نمی‌شود. 🔻 یا در حکمت ۴۳۶ می‌فرمایند: «أَوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ» «می‌دانید در بین اقشار مردم، چه کسی شایسته تر از بقیه است نسبت به احترام و تکریم؟ کسی که آنقدر صفت کرامت در او تجلّی دارد، که دیگران را در کرَم با او مقایسه می‌کنند.» 🔻و مولا علی (علیه السلام) در زیبایی رفتاری انسان های کریم النّفس، نکاتی دارند که یکی از آنها در حکمت ۲۲۲ است؛ می‌فرمایند: «مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ» " یکی از زیباترین و شریف ترین رفتارهای انسان های کریم النفس این است که اهل تغافل اند؛ عیوب مردم را که می‌بینند جار نمی‌زنند؛ خودشان را به غفلت می زنند. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: لکن بدانید قطعا ملت یمن و انصارالله پیروز خواهند شد 🗓 انتشار به مناسبت سالگرد تجاوز دولت سعودی به یمن 🇮🇷 @Emam_kh
💢 ماموران خدا 🔹در خبرها آمده بود به علت وزش باد شدید ، اطفاء حریق آتش تاسیسات آرامکو که حاصل خشم مقدس مجاهدان یمن می باشد ، با مشکل روبه رو شده است یاد جملات الهی امام خمینی(ره) پس از شکست آمریکایی ها در طبس افتادم : 🔹کی (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن ها ساقط کردند. شن ها مأمور خدا بودند. باد مأمور خداست ... «قاسم اکبری» @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا