🌺🍃ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ:
ﯾﮏ ﮔﻞ ﻭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ
ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ،
ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ!
ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ نمی کند
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ
ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ زیبا شده بود
ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ،
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿد ...
ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ.🌹🌹
@Emam_kh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۹۷تا۹۹ سوره مائده
🌸 جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَآئِدَ ۚ ذَٰلِكَ لِتَعْلَمُوٓا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۹۷) اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۹۸) مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ (۹۹)
🍀 ترجمه: خدا، كعبه، آن خانه با حرمت و ماه های حرام و قربانی های بی نشان و قربانی های نشان دار را وسیله برپایی برای مردم قرار داد. برای آن است كه بدانید قطعاً خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه در زمین است می داند؛ و قطعاً خدا به همه چیز داناست (۹۷) بدانید قطعاً خدا سخت كیفر و قطعا بسیار آمرزنده و مهربان است (۹۸) بر عهده پیامبر جز رساندن [پیام خدا] نیست و خدا آنچه را آشكار می كنید و آنچه را پنهان می دارید می داند (۹۹)
🌷 #الْبَيْتَ_الْحَرَام: خانه با حرمت
🌷 #قِيَامًا: وسیله برپایی
🌷 #الشَّهْرَ: ماه
🌷 #الْهَدْي: قربانی های بی نشان
🌷 #الْقَلَآئِد: قربانی های نشان دار
🌷 #لِتَعْلَمُوا: برای اینکه بدانید
🌷 #السَّمَاوَات: آسمان ها
🌷 #الْأَرْض: زمین
🌷 #شَدِيدُ_الْعِقَاب: سخت کیفر
🌷 #غَفُور: آمرزنده
🌷 #رحیم: مهربان
🌷 #الْبَلَاغ: رساندن پیام
🌷 #تُبْدُون: آشکار می کنید
🌷 #تَكْتُمُون: پنهان می دارید
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است. به دنبال آيات گذشته كه در زمينه تحريم #شکار در حال احرام، بحث مى كرد، در اين آيه به اهميّت «مكّه» و اثر آن در سازمان زندگى اجتماعى مسلمان ها اشاره كرده نخست مى فرمايد: «جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ: #خدا، کعبه ، آن خانه با حرمت را وسیله برپایی برای مردم قرار داد» و از آنجا كه اين مراسم بايد در محيطى امن و امان از جنگ و نزاع صورت گيرد اشاره به اثر ماه هاى حرام (ماه هايى كه جنگ مطلقاً در آن ممنوع است) در اين موضوع كرده، مى فرمايد: «وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ: و همچنین ماه های #حرام» ماه های حرام عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم
🌸 و نيز نظر به اين كه وجود قربانی هاى بى نشان و قربانی هاى نشان دار كه تغذيه #مردم را در روزهایی كه اشتغال به مراسم حجّ و عمره دارند تأمين كرده و فكر آنها را از اين جهت آسوده مى كند، تأثيرى در تكميل اين برنامه دارد به آنها نيز اشاره كرده مى فرمايد: «وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ: و قربانی های بی نشان و قربانی های نشان دار» سپس می فرماید: «ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: برای آن است که بدانید قطعا خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه در زمین است می داند؛ و قطعا خدا به همه چیز داناست» #خدا از همه چیز به ویژه نیازمندی های روحی و جسمی بندگانش باخبر است.
🌸 سپس براى تأكيد دستورات گذشته و تشويق مردم به انجام آنها و هشدار به مخالفان و معصيت كاران مى فرمايد: «اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: بدانید قطعا #خدا سخت کیفر و قطعا بسیار آمرزنده و مهربان است» و باز براى تأكيد بيشتر مى فرماید: «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ: بر عهده پیامبر جز رساندن پیام خدا نیست» مسئول اعمال شما خودتان هستید و #پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مسئولیتی جز ابلاغ رسالت و رساندن دستورات خدا ندارد «وَ اللّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ: و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید می داند»
🔹 پیام های آیات ۹۷تا۹۹ سوره مائده
✅ #حج، مایه ی ثبات و قوام است.
✅ حجی که سبب برپایی جامعه نباشد حج واقعی نیست.
✅ اگر جامعه ثبات داشته باشد ، زمینه ی خداشناسی در آن رشد می کند.
✅ #تشویق و #هشدار باید در کنار هم باشد.
✅ وظیفه ی #پیامبر تنها ابلاغ دین است.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🌹رهبرمعظم انقلاب: همهی بیماریهای مهلک و خطرناک، یعنی منیتها، کبرها، حسدها، تعدیها، خیانتها، لاابالیگریها در ماه رمضان فرصت علاج پیدا میکنند، قابل درمان میشوند.
@Emam_kh
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 علت گریه ی اموات در
شبهای جمعه ماه مبارک رمضان
بشنوید موعظه های
اهل قبور با ما را با زبان
🎤 مرحوم آیت الله مجتهدی
@Emam_kh
🌹پنجشنبه است
ثانیه هایمان بوی
دلتنگی میدهد
چه مهمانان ساکتی
هستند رفتگان
نه بدستی
ظرفی آلوده میکنند
نه به حرفی دلی را
تنها به فاتحه قانعند
شادی روح تمام
اموات #فاتحه و #صلوات
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
💔فاتحه کبیره بسته هدیه اموات💔
💫1 مرتبه سوره حمد
💫1مرتبه سوره توحید
💫1مرتبه سوره ناس
💫1مرتبه سوره فلق
💫1مرتبه سوره کافرون
💫7مرتبه سوره قدر
💫3مرتبه آیه الکرسی
✨شادی روحشان صلوات✨
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
@Emam_kh
جا زدن عکس قاتل روحانی مشهدی به جای شهید بخشی توسط معاندین
🔹بعد از حادثه تروریستی در مشهد عکسی توسط عناصر ضدایرانی در فضای مجازی با این عنوان که «ضارب سه آخوند جز لشکر فاطمیون و از نزدیکان حاج قاسم سلیمانی بوده در حال نشر است.
🔹روابطعمومی لشکر فاطمیون گفته: فرد مورد اشاره شهید مدافع حرم رضابخشی با نام جهادی فاتح، جانشین لشکر فاطمیون است و قاتل شهید اصلانی، هیچ ارتباطی با لشکر فاطمیون ندارد.
@Emam_kh
‼️ حکم کسی که بفهمد روزه برایش ضرر دارد
🔷 کسی که معتقد است روزه برای او ضرر ندارد، اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه برای او ضرر داشته است، روزهاش باطل است و باید قضای آن را به جا آورد.
📕منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۷۹۳
@Emam_kh
تجارت۱۰۱میلیارد دلاری بدونFATF👏👏
💢 این خبر را باید زد توی سر تحریم گران داخلی در دولت حسن روحانی که ۸سال مملکت را معطل FATF نگه داشتند و مدعی بودند بدون پذیرشFATF نمی شود با دنیا تجارت کرد و اقتصاد مملکت را نابود کردند😡😡
#ما_میتوانیم
#علی_اصغر_سمیعی
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
- خودتم میدونی به احترام آقاجون چیزي نمیگه...
اما حسابی مخالفه...
همه دیگه تقریبا میدونن تو و امیرعباس با هم بیرون میرید"...
چشم گشاد کردم...
- واقعا؟!...
چشم غره اي نثارم کرد...
- نه پس خرن همه...
در دلم آشوب شد...
پس دلیل تندي مادر و بی محلی محسن همین بود...
استرس گرفته بودم و اعصابم داغون شده بود...
نشستم حوصله کاري نداشتم...
و بیچاره ساحل که بقیه کارها رو انجام داد بی حرف...
و چقدر ممنون درك و فهمش بودم...
حال بدي داشتم...
دائم میترسیدم امشب اتفاقی رخ دهد...
انگار در دلم رخت میشستند...
نگاهی به اتاق تمیز شده ام کردم...
اصلا نفهمیدم ساحل بیچاره کی رفته بود...
بی آنکه حتی از زحماتش تشکر کنم...
بلند شدم از جا و بدنم را کشیدم...
خشک شده بودم و عجیب نبود...
اصلا نفهمیدم ساحل بیچاره کی رفته بود...
بی آنکه حتی از زحماتش تشکر کنم...
بلند شدم از جا و بدنم را کشیدم...
خشک شده بودم و عجیب نبود...
ساعتها بود یک مدل نشسته بودم و فکر میکردم...
دیوانه شده بودم و به خودم حق میدادم...
میترسیدم از سرنوشتی که دائم مرا بازي میداد...
ازجا بلند شدم دوشی گرفتم و حاضر شدم...
حاضر شدنم طولی نداشت...
با محدودیت هایی که امیرعباس برایم گذاشته بود...
دستی به لباس روشنم کشیدم و چادرم را مرتب کردم...
نگاهی به ساعت انداختم...
باید رسیده باشد امیرعباس از سر کار...
دیگر تحمل اتاق را نداشتم...
سریع پایین رفتم و دیدم همه دور هم نشسته و سحبت میکنند...
کمی دلگیر شدم ،بی من راجع به من حرف میزدند؟!...
از قیافه مادر معلوم بود بحث زیاد خوشایندش نیست ...
که آنطور اخم کرده به دهان آقاجون زل زده...
نگاهم کشیده شد به امیرعباس که مرتب تر از همیشه...
محکم و آرام سر جایش نشسته بود...
زن عمو با دیدنم لبخندي زد...
- به به بفرمایید اصل کاري هم اومد...
با خجالت کنار مادر نشستم...
و اما خدا میداند در دلم چه شهر آشوبی بود...
از اخم هاي مادر و محسن...
نمی دانم کجاي صحبت بودند که مادر رو با ناراحتی رو به آقاجون کرد...
" - والله آقاجون محیا دیگه محیاي سابق نیست...
که بشه راحت زد تو سرش...
روش هوو آورد...
شما یه نگاه به موقعیت اجتماعی و رفتار محیا بندازید...
شما با چه انصافی میخواي این دوتا دوباره عقد کنن؟"!...
آقاجون با آرامش و لبخند همیشگی اش گفت...
" - دخترم من نمی خوام خودشون همو میخوان...
وبحث یه عمره دخترم نه یه روز دو روز...
زندگی دل می خواد نه موقعیت اجتماعی...
امیرعباس گفت به من مرد عاشقی و زندگی ام ...
منم پشتش شدم"...
نگاهم به محسن کشیده شد که با اخم لب میفشرد و ساکت بود...
و تنها من میدانستم براي حفظ احترام سکوت کرده...
و از ته دل آرزو کردم ساکت بماند...
اما انگار خدا صدایم را نشنید که صدایش در آمد...
که با همان متانت همیشگی اش رو به آقاجون کرد...
"- والا آقاجون منم عاشقم...
و میدونم عاشقی چه حالیه...
اما من عاشقی ندیدم تو زندگی محیا و امیرعباس...
که دوباره بخوام خواهرمو بفرستم جاي اولش"...
نگاهم کشیده شد به امیرعباسی که...
در سکوت بی هیچ واکنشی گوش میداد...
به حرف هایی که راجبش میزدند...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀