eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
19.1هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷✌️ مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ @Emam_kh
💢رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ: 👈حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ علیه‌السلام این حادثه تلخ را موجب داغدار شدن دلها اما ماندنی در تاریخ ایران خواندند و با تأکید بر رسوا شدن دستهای پشت پرده این خباثت یعنی امریکایی‌های کینه توز و بوجود آورنده داعش، خاطرنشان کردند: دستگاههای فرهنگی و هنری باید این حادثه با عظمت را همچون قضیه عاشورا و سایر مسائل تاریخی مورد توجه قرار دهند و به آیندگان منتقل کنند. ♦حضرت آیت الله خامنه‌ای ترور زائران را متفاوت از سایر حوادث تروریستی و موجب رسوایی مضاعف دشمن دانستند و گفتند: علاوه بر عاملان جانی و خیانتکار، پشتیبانان اصلی و بوجود آورندگان داعش نیز در این جنایت شریک هستند. آنها آن‌قدر دروغگو، سیاه‌دل، رسوا و منافق هستند که در حرف، پرچم حقوق بشر را بالا می‌برند اما در عمل، گروههای خطرناک تروریستی را بوجود می آورند. ♦ایشان دستگاههای فرهنگی و رسانه‌ای را به تولیدات هنری در خصوص این حادثه و سایر قضایای تاریخی توصیه کردند و افزودند: ما در مسائل مربوط به حوادث و تاریخ انقلاب اسلامی و جنایت‌های دشمنان از نظر کار رسانه‌ای و تبلیغی، کوتاهی داریم به‌گونه‌ای که نسل جوان ما اطلاعات زیادی از حوادث گذشته از جمله جنایات منافقین ندارد. ♦رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تبیین این واقعیتها جزو وظایف فعالان بخشهای هنری، تبلیغی و نگارشی و همه دستگاههای فرهنگی است. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سفیر انگلیس قبلا تو ایران شاه عوض میکرد الان سطل رنگ جابجا میکنه @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 بانوی موفق آمریکایی: با حجاب احساس کردم می توانم دنیا را تغییر بدهم 🔻تجارب فوق العاده و سخنان بسیار جالب بانوی موفق آمریکایی خانم «ملیکا مک دونالد» (فعال اجتماعی، مدیر، سخنران و هنرمند) که موفقیت خود را مدیون اسلام آوردن و حجابش می داند: 🔻حجاب برای من این معنی را داشت که برای حضور مؤثر اجتماعی و نشان دادن خودت باید مغزت را به کار بیندازی و نه این که از جذابیتهای ظاهریت استفاده کنی. 🔻پیش از اسلام بود که به من ظلم شد. 🔻اسلام کرامتم را به من برگرداند. 🔻بانویی که برای خودش احترام قائل است نباید در موقعیتی قرار گیرد که من پیش از اسلام داشتم. 🇮🇷 @Emam_kh
‼️وضوی ارتماسی 🔷 س ۶۴۶۰: هنگام وضو، برای شستن صورت و دستها حتما باید روی اعضاء دست کشیده شود؟ مثلا اگر دست را زیر شیر آب بگیریم و اطمینان کنیم که آب تمام دست را فرا گرفته است، کافی است؟ ✅ج: اگر به نیت وضو آب از بالا به پایین ریخته و تمام عضو شسته شود، کافی است، اما مستحب است شستن اعضاء همراه با دست کشیدن باشد. 📕منبع: leader.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🖤🌹🖤🌹 داستان «سقیفه» قسمت: سی و نهم روز به روز حال صدیقه طاهره سلام الله علیها ،بدتر و بدتر میشد و علی علیه السلام که شاهد این موضوع بود ، دل نازنینش غمگین تر از هرزمان بود و مثل همیشه رو به سوی مسجد نهاد و اینبار می خواست شفای همسفر زندگی اش ، باوفاترین ولایتمدار دنیا را از خدا بخواهد و اما حضرت زهرا سلام الله علیها ، شفایش را تنها در ترک این دنیای فریبکار و پیوند خوردن به رسول خدا و پروردگارش می دانست. علی علیه السلام وارد خانه شد ، ناگهان نور امیدی در دلش روشن شد ، آخر اوضاع خانه فرق به خصوصی کرده بود ، بوی نان تازه و غذایی که دستپخت فاطمه سلام الله علیها بود در فضای خانه پیچیده بود و وقتی زینب کوچک ، با خوشحالی جلوی بابا آمد و دستی به موهای مرتب و بافته شده اش کشید و گفت : پدر حال مادر رو به بهبود است ، خودش موهایم را شانه زد و آنها را اینچنین بافته است.... علی علیه السلام دانست که خبری در راه است. وارد اتاق شد و بستر فاطمه را جمع شده دید و فاطمه را در حالیکه دست به پهلو داشت ، مشغول جارو کردن دید ، بندی درون قلبش پاره شد... حضرت زهرا سلام الله به استقبال شوهرش در آستانهٔ درب آمد ،با لبخندی بر لب، سلام نمود و علی علیه السلام همانطور که جارو را از دست او می گرفت و به کناری می گذاشت ، دستان فاطمه را در دستش گرفت و در حالیکه با محبتی عمیق این چهرهٔ آسمانی را می نگرید، فرمود : علیک سلام ای جان علی، سلام ای روح مرتضی ، سلام ای عشق حیدر ، چه شده که از بستر برخواسته ای؟! نکند که دعاهای این بینوا به اجابت رسیده و شفا یافته ای؟ فاطمه همانطور که مظلوم ترین مرد روی زمین را می نگریست ، اشک از چشمان مبارکش سترد و درحالیکه دست همسرش را در دستان دردناک و لاغرش می فشرد بر زمین نشست و گفت : ان شاالله ،شفای زهرا هم در راه است. قلب علی ، از شنیدن این حرف بهم فشرده شد ، او خوب می دانست که زهرا شفا را در چه می داند... علی با نگاهی عاجزانه به سیمای زهرایش چشم دوخت و همانطور که بوسه بر دستان او میزد ، سرش را روی دامن زهرا قرار داد و مانند کودکی بی پناه که به آغوش مادرش پناه آورده ، شروع به گریه نمود و فرمود : زهرا ....به علیِ تنها رحم کن، مرا تنها نگذار ای پشتِ مرتضی، ای تنها حامی ابوتراب، حرف از رفتن نزن... زهرا خم شد و همانطور که بوسه می زد بر شانه های پهلوان خیبر شکن ،که الان از شدت گریستن می لرزید ، فرمود : یا علی، تو خوب میدانی که مرگ نیست برای من ،مگر آرامش ، حالم چنان است که احساس می کنم با مرگ فاصله ای ندارم ، در این لحظات که من هستم و توهستی....می خواهم وصیت هایم را به تو بگویم ، ای مردِمن، پس از من با دختر خواهرم زینب ازدواج کن تا برای فرزندان خردسالم مادری کند ،هوای حسنین و زینبین را داشته باش و مبادا جلوی چشمان آنان فرو بریزی و اشک بر رخسارت بنشیند که روح و جان فرزندانمان ویران می شود. علی جان ، من دوست ندارم بدنم بر تابوتی بدون سایبان و روپوش باشد که حجم بدنم مشخص شود ، برایم تابوتی مانند صندوقی چوبین در نظر بگیر تا در لحظه تشییع جنازه ، پیکرم پنهان باشد ، تابوتی که آنگونه ملائک برایم توصیف کردند. یا علی، اجازه نده هیچ کدام از دشمنان خدا که حق ما را غصب کردند و حکم خدا را نادیده گرفتند و اسلام را از راهش منحرف نمودند بر سر جنازه من و در دفن و تشییع من حضور داشته باشند و در آخر ....ای علی سلام مرا از الان تا قیامت به فرزندانم برسان😭 خدای من ، زهرا به علی وصیت نمود و این قهرمان خیبر شکن خوب مقاومت کرد که روحش از جسمش عروج نکرد..‌ آهای مسلمانان....آهای هم کیشان....آهای شیعیان مولا علی علیه السلام ، بدانید که بی شک حضرت زهرا سلام الله علیها مادر است برای تمام شیعیان مظلوم.... مادرمان در آخرین ساعات عمر مبارکشان به فکر ما هم بوده....😭 آری او به ما سلام رسانیده و سلامش از ورای قرن ها ، به قلب ما نشسته که اکنون در عزایش ....عزادار مادریم...😭😭 ادامه دارد.... 🖊به قلم :ط_حسینی 🖤🌹🖤🌹🖤🌹
🖤🌹🖤🌹🖤🌹 داستان«سقیفه» قسمت:چهلم علی علیه السلام همانطور که دلش پیش زهرایش بود ،برای نماز مغرب و عشاء به مسجد رفت. سلام نماز را داد که ناگهان حسن و حسین که کودکانی بیش نبودند در حالیکه کل چهره‌شان را اشک پوشیده بود ، گریان وارد مسجد شدند و مستقیم به طرف پدر رفتند ، آرام چیزی را در گوش او زمزمه کردند ، علی علیه السلام رنگ از رُخش پرید و هراسان از جا بلند شد و با شتاب از مسجد بیرون رفت و بدون اینکه کفش به پا کند به طرف خانه که فاصله ای کم با مسجد داشت، حرکت نمود . علی....این پهلوان خیبر شکن ، همو که در کل عالم به شجاعت شهره بود، تا به خانه رسید چندین بار به زمین افتاد و برخاست و آنانکه شاهد این حال غریب علی بودند دانستند که اتفاقی ناگوار افتاده... عمر سر درگوش ابوبکر ،چیزی آهسته گفت و پشت سرش آنها هم به طرف خانهٔ امیرالمؤمنین حرکت کردند... به پشت درب که رسیدند ، صدای شیون و زاری اهل خانه به همگان می فهماند که این خانه، بار دیگر عزیزی از دست داده و برای اهل مدینه واضح بود که چه کسی پر کشیده... مدینه، قیامت کبری شده بود و انگار دوباره زخم عروج پیامبر صل الله علیه واله ، دهان باز کرده بود ،صدای گریهٔ زن و مرد ،مدینه را پر کرده بود و انگار این دنیا طلبان، تازه فهمیده بودند چه کسی را از دست داده اند.... درون خانه همه بی تاب بودند، علیِ مظلوم، حسن را می گرفت ، حسین خود را به روی پیکر بی جان مادر می انداخت، حسین را میگرفت ، زنینبین دست به گردن زهرا سلام الله علیها می انداختند. در همین هنگام ابوبکر وعمر پیغام دادند که جلوی درب خانه منتظر دیدار علی علیه السلام هستند. علی به جلوی درب رفت و آن دو پیش آمدند ،درست است که رسم تسلیت دادن را دربین عرب به آوردن آتش و تازیانه بدل کرده بودند ، اما اینک دیگر فاطمه ای نبود که تازیانه بر بدن مبارکش فرو آورند و بین درودیوار از نفس بیاندازنش...عمر که همیشه زبان گویای ابوبکر بود جلو آمد و با پررویی تمام رو مولای تنهایمان گفت : ای پسر ابیطالب مباد برای نماز بر دختر پیامبر صل الله علیه واله،بر ما پیشی بگیری؟! و اُف بر دنیا طلبان که خود ، مظلومه ای را می کشند و خود را مقدم میدارند برای نماز خواندن بر پیکرش.... علی علیه السلام کودکانش را به ظاهر آرام کرد و همراه اسما و فضه رحمت الله علیه ،پیکر مطهر فاطمه اش را شست و با سدر و کافور بهشتی که جبرئیل از آسمان آورده بود ، حنوط نمود و کفن کرد و سپس فرزندانش را صدا زد تا یکی یکی با مادرشان خداحافظی کنند و چه جانسوز بودن این صحنه و مرا یارای بیان آن نیست😭 شب به نیمه رسید ،علی علیه السلام،فضل و مقداد و سلمان و ابوذر و عمار و عمویش عباس را فراخواند، بر پیکر زهرا سلام الله علیها نماز خواندند و همانطور که وصیت حضرتش بود در تابوتی چوبین و پوشیده، پیکر مطهرش را قرار دادند و شبانه و بی صدا در تاریکی حزن انگیزی روان شدند تا ابوتراب ، امانتی را به خاک سپارد.... علی علیه السلام برای اینکه دشمنان ندانند ، کدام قبر از آنِ دختر پیامبر است ، چندین قبر تازه بنا نمود، صبح زود ابوبکر و عمر جلوی جماعتی از مردم، بر در خانهٔ علی علیه السلام حاضر شدند تا نماز بر پیکر مطهر فاطمه سلام الله علیها گذارند‌ مقداد درب نیم سوخته را به کناری زد و همانطور که امتداد نگاهش به میخ درب بود که روزگاری بر سینهٔ زهرا، نشسته بود ، فرمود: دیشب فاطمه را به خاک سپردیم... در اینجا عمر که انگار آتش گرفته بود در حالیکه خُرناس میکشید رو به ابوبکر گفت: مگر دیشب به تو نگفتم اینها به زودی کارشان را می کنند؟! عباس رحمت الله علیه جلو آمد و فرمود: دختر پیامبر صل الله علیه واله وصیت کرده بود که شما بر او نماز نخوانید! عمر که چون آتشی افروخته دم به دم گُر میگرفت رو به او گفت : ای بنی هاشم! شما از حسادت قدیمی تان دست بر نمی دارید و سپس فریاد زد و ادامه داد: به خدا قسم ، اراده کرده ام تا قبر فاطمه را بشکافم و بر او نماز بخوانم... در اینجا بود که علی...اسدالله الغالب، این شیر بیشهٔ حق ،جلوی او ایستاد و در حالیکه با نگاه غضبناکش او را خورد میکرد ،فرمودند: به خدا قسم ،ای پسر صهاک، اگر هدفت اینچنین باشد، دستت را به سوی خودت برمی گردانم ، خوب میدانی اگر شمشیر از غلاف بکشم آن را تا ریشه جانت فرو می برم. در اینجا بود که عمر خوب میدانست وقتی علی علیه السلام قسم بخورد و دست به شمشیر شود هیچ از دودمان او برجا نمی گذارد، پس ساکت شد‌... واینچنین بود که با پیوند خوردن زهرا سلام الله به پدرش در ملکوت ، درد و سختی او به پایان رسید و اما تازه شروع سختی های علیِ تنها، با بچه هایی قد و نیم قد و بی مادر بود...سختی هایی که از اجتماعی به اسم «سقیفه» شروع شد و تا ظهور دولت منجی آخرالزمان ،ادامه دارد.... «یارب الفاطمه بحق الفاطمه، اشف صدرالفاطمه بالظهورالحجة» «پایان» به قلم :ط_حسینی 🖤🌹🖤🌹🖤🌹
🌺🍃🌺 چرا همیشه میگن كه شكرگزاری نعمات رو افزایش میده؟ تا حالا شده با یه ذوق و شوق خاصی كل خیابون ها و مغازه ها رو زیر و رو كنی فقط واسه اینكه یه هدیه برای كسی كه بهش علاقه داری بخری؟ وقتی كادو رو بهش میدی چه احساسی داری؟ قطعا منتظری تا ببینی عكس العمل اون شخص چیه. اگه ببینی واقعا از هدیه ای كه بهش دادی خوشش اومده و كلی ذوق كرده، انگار همه ی دنیا رو بهت دادن. تو هرگز از كادو دادن به اون شخص خسته نمیشی. اما اگه خیلی با بی ذوقی برگرده و فقط بهت بگه: مرسی! چه حالی بهت دست میده؟ آیا بازهم براش هدیه میخری؟ تمام نعماتی كه خداوند امروز بهت داده، هدیه های الهی هستن. واقعا واكنش تو چیه وقتی خدا بهت هدیه میده؟ آیا با ذوق و شوق به هدیه نگاه میكنی و میگی خدایا شكرت؟ یا اصلا برات مهم نیست؟ رابطه ی شكرگزاری با افزایش بركت، و عدم شكرگزاری با از دست رفتن بركات دقیقا مثل همینه. بزرگترین هدیه ی الهی، زندگی توئه. كه خداوند با ذوق و شوق اونو بهت هدیه داده. آیا قدرش رو میدونی؟ واقعا ما چرا اینقدر بی تفاوت شدیم؟ یادته وقتی بچه بودیم یه لباس نو میخریدیم، با همون لباس میخوابیدیم تا صبح؟ یادته كفشای عیدمون همیشه بالای سرمون بود؟ چرا امروز قدر داشته هامون رو نمیدونیم؟ چرا واقعا خریدن یه كفش نو اون لذت قدیم رو نداره برامون؟ بعضی وقتا با خودم میگم: خدایا عجب معرفتی تو داری. این همه هدیه بهم دادی و من با بی تفاوتی از كنارش گذشتم، اما تو هرگز از دادن هدیه بهم خسته نشدی. یه لحظه به این فكر كنید كه خداوند چقدر خوشحال میشه كه فقط بهش بگید: دستت درد نكنه بابت هدایایی كه امروز بهم دادی. واقعا ازت ممنونم بخاطر همه چیز، هیچوقت لطفت رو فراموش نمیكنم. شک نكن این جملات انگیزه ی خداوند رو برای دادن بركت به زندگی تو چندین برابر میكنه. سپاسگزاری یعنی همین. اگه قدردان هدایای الهی باشی، روز به روز هدیه ی بیشتری دریافت میكنی @Emam_kh