روایت دلدادگی
#قسمت ۲۵ 🎬 :
سهراب و آقاسید ،هم قدم با یکدیگر از درب گرمابه بیرون رفتند ، به محض بیرون آمدن ، پسرکی فرز ،خود را به سید رساند وگفت : سلام آقا سید ، خانم بزرگ فرمودند برای نهار منزل تشریف میاورید؟
سید در حالیکه بقچه ی دستش را به طرف پسرک می داد گفت : نه صمد جان ،ناهار صرف شد ، این بقچه ی لباس را به خانه ببر..
پسرک بقچه را گرفت چشمی گفت و لی لی کنان از آنها دور شد.
بعد از طی مسافتی ، از بازار خارج شدند و گنبد و گلدسته های حرم مطهر پیش چشمشان قرار گرفت .
سهراب همانطور که خیره به گنبد بود ، با خود فکر می کرد که کودکی هایش را در اینجا گذرانده ، اما یادش نمی آمد که یک وقت به زیارت آمده باشد.
هر چه به حرم مطهر نزدیک تر می شدند ، دل درون سینه ی سهراب محکم تر خودش را به دیواره ی تنش می کوبید.
از جوی آبی که جلوی درب ورودی حرم بود گذشتند ، سهراب آنقدر غرق آستان قدسی شده بود که نفهمید خار و خاشاک در پایش فرو رفته.
وارد حرم شدند بوی مشک و عنبر و گلاب ،مشام آنها را نوازش می داد ، سهراب به تبعیت از سید ،دست روی سینه گذاشت و به امام غریبش سلام داد ،آقا سید که انگار میدانست ، سهراب مانند غریقی نا آشنا در دریای خوبی ها افتاده و راه و رسم زیارت نمی داند، بلند بلند شروع به خواندن اذن دخول و زیارت نامه کرد.
سهراب سخنان سید را مانند دانش آموزی نوپا با لهجه ی غلیظ عربی تکرار می کرد ، آقا سید با شنیدن صدا و لحن کلام سهراب ، از زیر چشم نگاهی به او که محو زیارت شده بود ، انداخت و لبخندی زد.
اذان شد و صف نماز تشکیل شد، سهراب به همراه سید ،به نماز جماعت ایستادند.
وعجب صفایی داشت این نماز و چه شیرین به جان راهزن جوان افتاد.
بعد از نماز، تک و توک جمعیتی که برای نماز آمده بودند،متفرق شدند، آقا سید همانطور که دو زانو نشسته بود، دست سهراب را در دستش گرفت وگفت : اینجا حریم امام رئوفمان است، امامی که نوری از انوار خداست و عطا و رحم و کرمش ،رنگی از عطا و کرم الهی دارد، هر چه حاجت داری بخواه که بی شک برآورده می شود ، خصوصا اگر دفعه ی اولت باشد که به اینجا می آیی ،آن وقت ارج و قربت بیشتر است و گرفتن حوائجت حتمی ست...
سهراب خیره به ضریح ،بدون اینکه جوابی به حرف های سید بدهد ، مانند انسانی مسخ شده ،جلو رفت .
گوشه ی ضریح ایستاد و شبکه های ضریح را در دستش گرفت و همانطور که محو عظمت ملکوتی آنجا شده بود ،زانوهایش شل شد و بر زمین نشست.
سرش را به ضریح تکیه داد و در دل شروع به سخن گفتن کرد: سلام آقا...به خدا من نمی خواستم با این بار گناه و غفلت ، وارد حریم نورانیتان شوم ،اما سید می گوید خودتان دعوت کردید و اگر خواست شما نبود مرا در اینجا راهی نبود.
امام عزیزم، من هم چون شما غریبم، من در این دنیا غریبم ، چه غربتی بالاتر از این که ندانی اصل و نسبت چیست؟ پدرو مادرت کجاست ؟ اصلا به کدام سرزمین تعلق داری....امام عزیزم ، سید می گوید ،هر چه بخواهم عطا می کنی ، من اولین خواهشم این است ،دستم را بگیرید و مرا از منجلابی که در آن دست وپا میزنم برهانید و دوم اینکه مرا به اصل و اصالتم وصل کنید...
سهراب ، بی خبر از اطرافش واگویه ها کرد ، از همه چیز گفت ...از همه کس گفت...آنقدر گفت و گریه کرد که شبکه های ضریح پیش رویش با اشک چشم او شسته شد ، ناگهان....
ادامه دارد....
📝 به قلم : ط_حسینی
روایت دلدادگی
#قسمت ۲۶ 🎬:
ناگهان انگار سرش سنگین شد ، فارغ از اطراف و اتفاقات دور و برش ، سرش روی ضریح آمد و خوابی عجیب او را ربود ؛
پسر بچه ای داخل نهری آب که اطرافش پر از درختان سربه فلک کشیده ی نخل بود ، دست و پا میزد و دختربچه ای که تقریبا همسن پسر بود ،چوبی را به طرف او میداد تا بوسیله ی آن، هم بازی اش را نجات دهد...
اما دست پسر بچه به چوب نرسید و در حالیکه تقلا می کرد ، به عمق آب فرو رفت ،دخترک با تمام توان فریاد زد : پدرررر، پدرررر، بشتاب ،مرتضی.....مرتضی غرق شد.
رؤیا به پیش میرفت که با آمدن دستی به روی شانه اش ،از خواب بیدار شد.
چشمانش را گشود و با تعجب ،چهره ی نورانی پیرمردی را پیش رویش دید.
پیرمرد در حالیکه بسته ای را به طرف سهراب می داد گفت : کجایی جوان ؟! انگار دردی بزرگ در سینه داری ، ساعت هاست که زیر نظرت دارم ، مدام در حال درد دل با آقا بودی و تا دیدم سرت به روی شانه افتاده ، ترسیدم نکند شما را طوری شده باشد.
سهراب لبخند کمرنگی زد و با اشاره به بسته گفت : نه حالم خوب است ، دفعه ی اولم است که لیاقت حضور در حرم ،نصیبم شده ، گرم گفتگو با امام بودم ، حالا این چیست؟
پیرمرد بسته را روی زانوی سهراب گذاشت و گفت : ان شاالله حاجت روا شوی، نمی دانم؛ این بسته را آقایی که درست شبیه شما لباس پوشیده بود ، داد تا به محض تمام شدن زیارتت ، به دست شما برسانم.
یک لحظه سهراب گیج شد ،اما با یاد آوری آقا سید ، اطراف را از نظر گذراند و وقتی متوجه شد ، ایشان نزدیک ضریح نیستند و گویا از حرم رفته اند ، از آن پیرمرد که به نظر میرسید خادم حرم رضوی باشد ، تشکری کرد و همانطور که نشسته بود ،عقب عقب خود را کشید تا پشتش به دیوار حرم رسید، به دیوار تکیه داد و بسته را باز کرد، در کمال تعجب ،یک جفت گیوه نو ، درست اندازه ی پایش و در کنارش هم کیسه ی کوچکی که مشخص بود پر از سکه هست ، وجود داشت.
سهراب همانطور که خیره به ضریح بود ، دستانش را بالا برد و گفت : خدایا شکرت و باخود فکر میکرد ، به راستی این سید کی بود؟ کاش آدرس منزلش را گرفته بود ، کاش نام اصلی اش را پرسیده بود...
اما او رسم جوانمردی را تماما رعایت کرده بود ،نه تنها لباس و کفش و غذا به او داد ،بلکه پول هم در اختیار او گذاشته بود ،پس دیگر احتیاجی به حضور او نداشت.
سهراب کیسه ی سکه ها را داخل شال کمرش زد ،کفش ها را به دست گرفت و از جا بلند شد.
همانطور که رو به ضریح بود، عقب عقب رفت تا به درب خروجی رسید.
بار دیگر سلامی به امام داد و از حرم خارج شد.
کفش ها را به پا کرد و به قصد رفتن به کاروانسرا حرکت کرد ، مانند کودکی هایش ، نشاطی فراوان به او دست داده بود ،یک آن خواست از روی جوی آب جلویش با یک پرش بلند بپرد..
جستی زد و خود را آن طرف رساند و به عادت همیشه ،دستش را به طرف گردنش برد ،تا آن حرز آرامش بخش را لمس کند..
اما خبری از قاب چرمین نبود..
ادامه دارد....
📝 به قلم : ط_حسینی
✅ تفکر
❤️اسلام به من میگه:
عیب کسی رو آشکـار نکنم
چون خـدا ستـار العیوبه
💛اسلام به من میگه:
دروغ نـگـــــم
حتی اگـه به ضررم بـاشه
💙اسلام به من میگه:
پشت سر مـردم غیبت نکنـم
حتی اگـه اون طرف لایقش بـاشه.
💜اسلام به من میگه:
دست به مـال مردم دراز نکنـم
حتی اگـه خیلی محتـاج باشـم
🗣اگه مسلمانی دروغ میگه
🚷اگه مسلمانی دزدی میکنه
💔اگه مسلمانی خیانت میکنه
👥اگه مسلمانی به مردم آزار میرسونه
❎اشکـال از اسلـام نیستــ
✅مشکـل از مسلمــانے ماستـــ
✨پس اسلام رابامسلمان نشناسید✨
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز راست نباید گفت،،هر راست نشاید گفت
اگر بعضی دوستان انقلابی همین یه فرمایش آقا رو میفهمیدن خیلی مسائل حل میشد.
@Emam_kh
🔴 جریمه هایی پر از حرف و حدیث !!
به دفعات از دوستان و آشنایان شنیده بودم که از سوی راهنمایی و رانندگی بی مورد جریمه شده اند اما قبول نمی کردم تا اینکه به سر خودم هم آمد!!
این بار دوم است که پیامکی مبنی بر جریمه دوبرگی برایم ارسال می شود. جریمه دوبرگی یعنی مامور پلیس به راننده ایست داده و او بدون توجه به مسیر خود ادامه داده باشد.
در صورتی که بنده امروز نه پلیسی دیدم نه خودروی پلیس!!
می گویند هرکسی اعتراض دارد می تواند قانونی اعتراض کند اما قطعا کسی بخاطر ۵۰ _ ۶۰ هزارتومان ، وقت خود را برای اعتراض و پیگیری و یا دادگاه حل اختلاف هدر نخواهد داد.
موضوع وقتی جدی می شود که بدانیم حدود ۲۴ میلیون خودرو در ایران وجود دارد حال تصور کنید برای ده درصد از آن ها به همین شکل یک جریمه ۵۰ هزار تومانی ناقابل صادر شود مبلغ بسیار بیشتر از آن است که بخواهیم به راحتی از کنار آن عبور کنیم.
از فرماندهان عزیز پلیس استدعا داریم تا با نظارتی قوی از این اشتباهات یا احتمالا تخلف عده بسیار کمی از ماموران جلوگیری کنند تا زحمات بی دریغ اکثریت ماموران زحمتکش و بی ادعا و کم توقع و صدالبته با حقوق بسیار پایین زیر سوال نرود که حفظ حرمت امامزاده با متولی است ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
🌹 پیشبینی حاج قاسم از نحوه شهادتش
✍دستخط نامه سردار سلیمانی به دخترش:آه وقتی بوسهی انفجار همه وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند.
♦️چقدر این منظره را دوست دارم. خدایا ۳۰ سال برای این لحظه مبارزه کردهام، با همه رقبای عشق درافتادهام و دهها زخم برداشتهام...
@Emam_kh
🏴جلوی داعــــــش را بگیرید...
🤲خدا رحمت کند #حاج_قاسم عزیز را!
👌با بهره گیری از فرامین رهبری ، پای کار جهاد با دشمنان ایستاد و حکومت داعش را از روی این کرهی خاکی پاک کرد!
😱اما امروز ما اسیر داعشی دیگر هستیم ، که نه تنها تا مرزهایمان ، بلکه تا در خانههایمان آمده!
💵در راستای اهداف خود برای خودش از میان ما نیرو جذب میکند!
🤦♂و هدفی جز به خاک و خون کشیدن فکر و عقاید مردم ندارد!
🌐آن داعشِ وحشی «فصای مجازی بی در و پیکر» کشور ماست که جولانگاه جنگ افزارهایی مثل تلگرام ، اینستاگرام توئیتر و... شده است!
✅و پیروزی در این جبهه نیاز به مدیرانی جهادی و گوش به فرامین رهبری دارد!
❌نه مدیران فعلی فضای مجازی که خود از بانیان وضع موجود و مفتخر به آن هستند!
✔️در فضای مجازی نیاز به حاج قاسمی دیگر داریم!
📍پ.ن : نتیجهی مطالبات مستمر رهبری در راه اندازی #شبکه_ملی_اطلاعات و رسیدن به خودکفایی در فضای مجازی و اینترنت ، از سال ۹۰ تا به امروز چه بوده است؟ علت تعللها و ترک فعلها در این زمینه چیست؟
#جان_فدا
✍ میلاد خورسندی
@Emam_kh
تعجب نویسنده عراقی😳
صحبتهای جوان ۴۰ساله عراقی دارای ۳فرزند ساکن
در سه کشور
ایران مشهد
سوئد استکهلم
امارات
😱😱😱😱😱
🟢ملت ایران و عجایب کمکهای دولتی
علی المومن نویسنده عراقی از یارانههای دولتی در ایران شگفت زده شد و نوشت:
م.م جوان عراقی ۴۰ سالهای است که ازدواج کرده و ۳ فرزند دارد. او در شهر مشهد زندگی می کند.
به خاطر آنکه مادرش ایرانی است تابعیت ایران را بدست آورده است.
او به خانه من در نجف آمد و صحبتهای طولانی از اوضاع زندگی و خدمات در ایران شد و گاهی با اوضاع خدمات در سوئد و امارات مقایسه میکرد چون در سابق سه سال در استکهلم و دو سال در دبی زندگی کرده بود.
م.م میگوید که دولت ایران به هر شهروند ایرانی چه فقیر و چه پولدار ماهیانه مبلغی معادل ۳۰۰ هزار تومان کمک میکند و چون خانواده او پنج نفره است ماهیانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دریافت میکند که معادل ۴۰ دلار آمریکاست.
فکر میکردم این مبلغ بسیار ناچیز است و اصلا چیزی نیست. اما م.م مرا شگفت زده کرد که این مبلغ برای پرداخت همه خدمات دولت کافی است. رقمهایی که باورش سخت است بدین قرار میباشد:
۱- قبض برق بدون قطعی یک ثانیه و بدون محدودیت یا جیره بندی میانگین ماهیانه ۱۲۰ هزار تومان که مساوی است با ۳ دلار و ۲۰ سنت
۲- قبض آب بدون قطعی یا جیره بندی با میانگین ماهیانه ۸۰ هزار تومان که این مبلغ مساوی ۲ دلار و ۱۰ سنت است
۳- قبض گاز یعنی لوله کشی گاز در منزل که مثل لوله کشی آب است (ایرانیها اصلا چیزی به نام کپسول گاز نمیشناسند) با میانگین ماهیانه ۱۱۰ هزار تومان مساوی ۳ دلار
۴- قبض تلفن شامل آبونمان استفاده داخلی با مصرف معمولی با میانگین ماهیانه ۳۰ هزار تومان که معادل ۸۰ سنت است
۴- هزینه اینترنت وای فای ۹۰ هزار تومان در ماه معادل دو دلار و ۶۰ سنت
۵- هزینه موبایل برای ۳ خط متعلق به او و همسر و پسر بزرگش با میانگین ماهیانه ۹۰ هزار تومان معادل دو دلار و ۶۰ سنت
۷- هزینه اینترنت برای سه خط موبایل متعلق به او و همسر و پسرش ماهیانه ۶۰ هزار تومان معادل یک دلار و ۸۰ سنت
۸- هزینه بنزین خودرو شخصی برای چهار بار بنزین زدن با قیمت آزاد ۴۲۰ هزار تومان به میانگین ماهیانه که مساوی ۱۱ دلار است. قیمت آزاد هشت سنت برای هر لیتر. دولت ایران برای هر خودروی شخصی ماهیانه ۶۰ لیتر بنزین سوبسید دار میدهد با مبلغ ۱۵۰۰ تومان برای هر لیتر معادل ۴ سنت که ارزانترین بنزین در جهان است یعنی دولت به هر خودرو ۶۰ لیتر ماهیانه بنزین میدهد معادل ۵ دلار. اما خرید بنزین با قیمت آزاد یعنی ۸ سنت در هر لیتر نامحدود و بدون جیرهبندی است
۹- هزینه بیمه بهداشتی برای پنج نفر ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان معادل ۸ دلار که انواع عمل جراحی و مداوا و دارو و رادیولوژی و سونوگرافی را پوشش میدهد
و بدین ترتیب مجموع آنچه م.م ماهیانه برای پرداخت هزینه برق و گاز و ارتباطات و اینترنت و بیمه و معالجه و بنزین میپردازد حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان است معادل ۳۴ دلار آمریکا که ۲۰۰ هزار تومان کمتر از مبلغ کمک ماهیانه دولت است. یعنی مبلغ یارانه که دولت به همه شهروندان میدهد همه هزینههای خدمات دولتی را پوشش مدهد و قسمتی هم زیاد میآید یعنی دولت ایران عملا همه این خدمات را مجانی به ملتش عرضه میکند و چنین حالتی در کل کشورهای دنیا بینظیر است از جمله کشورهای پیشرفته غربی و کشورهای ثروتمند عربی. به این خدمات باید کمک دولت به بخش های آموزش تامین اجتماعی و تفریح را افزود.
آنطور که م.م میگوید بعضی از ایرانیها قدر نعمتی که در آن هستند را نمیدانند و اگر فقط یک روز در کشور دیگری زندگی کنند ارزش کشورشان را خواهند فهمید. در مقابل رسانههای عربی و غربی تصویر موهوم سیاهی از اوضاع ایران نشان میدهند گویی از کشوری در مریخ سخن میگویند.
@Emam_kh
💠زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🕊️🕊️
⬅️وارد درب شمالی شده و به مسیر ادامه دهید
🌹 گلزار شهدای کرمان👇
🌐 tour.soleimani.ir
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍏 چطوری سرفه خشک و خلط توی گلو رو ازبین ببریم ؟
تركيب عسل و پیاز مانند آنتی بیوتیک عمل میکند و باعث ازبین رفتن سرفه خشک میشود که خاصیت خلط آوری هم دارد.
.🌿☘🌿☘🌿☘
شیرینی_بدون_پخت
موادلازم
كره بادامزميني و پودر قند
از هر کدام يك پيمانه
بيسكويت پودرشده
يك و نيم پيمانه
كره يا مارگارين نرمشده
50 گرم
بادام پرك يا ترافل رنگي براي تزئين
به ميزان لازم
✍طرز تهيه :
كره را با پودر قند خوب زده تا كرم شود بعد بيسكويت پودرشده را كمكم به آن اضافه كرده تا حدي كه به دست نچسبد و شكل بگيرد. سپس خمير را قالب زده يا گرد گرد درست كرده و در بادام پرك يا ترافل رنگي غلتانده و سپس میل نمایید.
🍰🍪🍪🍪🍪🍰
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چشمهایش ...🔸
[حافظ میگوید:]
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
وقتی #چشم یک حالتی پیدا بکند، دریدگی نداشته باشد، خیرگی نداشته باشد، حیا داشته باشد، مثل حالت نیمه خوابی داشته باشد، به این حالت می گویند «چشم بیمار».
شما نگاه به چشم #قاسم_سلیمانی بکنید، چشمش محبت دارد. این چشم، خیره نیست. به خاطر روحش است که شما این را می بینی.
#روح انسان در چشمش تجلی می کند. وقتی یک کسی قلب دارد، وقتی نگاه به برادر دینی اش می کند، او را دگرگون می کند.
* (بیانات در مسجد نور الاصفیاء تهران. 1395/07/06)
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا الان در شعب ابی طالب هستیم؟
پاسخ رهبرانقلاب به جناب علیمی
@Emam_kh
🔴 آزمایش مکشفه ها❗️
⏪مکشفه ها و بی بند و بارها، این روزها در حال آزمایش مسئولین کشور هستند تا ببینند که عکس العمل مسئولین و حکومت نسبت به رفتارهای هنجارشکنانه آنها چیست❓
🔻اگر مسئولین نسبت به رفتارهای هنجارشکنانه این عده، بی تفاوت باشند یا کوتاه بیایند، مراحل بعدی از سوی مکشفه ها و بی بند و بارها کلید می خورد.
⚡️همان گونه که برخی از زنان و دختران، قبلاً در مورد ساپورت پوشی، تبرج، مانتو جلوباز و ...، ما را آزمایش کردند و با کوتاهی و انفعالی که در آن مرحله صورت گرفت، امروز، هم آن مدل پوشش ها در جامعه اسلامی و در میان برخی بانوان ما باب شد و هم اینکه آن دسته خاص یک قدم جلوتر رفته و به طور علنی روسری از سر بر می دارند و لباس هایشان هم کم کم آب می رود❗️
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سرداردلهاحاجقاسمسلیمانی:
هر کس از خدا ترسید
خدا همه چیز را از او میترساند
و هر کس از خدا نترسید
خدا او را از همه چیز میترساند
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟️قشنگ ترین عشق
نگاه خداوند بر بندگان است
هر کجا هستید به
به نگاه پر مهر خدا میسپارمتون
🌟️الهی
مهـر؛ بركت؛ عشـق
محبت و سلامتى
شادی و عاقبت بخیری
هميشه همنشین شما باشند
🌟️ شبتون پر از عطر خدا
@Emam_kh
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله
صِلَةُ الفاجِرِ لا تَكادُ تَصِلُ إلاّ إلى فاجِرٍ مِثلِهِ .;
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
خوبى كردنِ نابكار، تقريبا جز به نابكارى مانند خودش نمى رسد.;
بحار الأنوار : 74/420/48.