روایت دلدادگی
#قسمت ۳۹ 🎬 :
اندکی بعد از مسابقه ی سخت و نفس گیر تیر اندازی ،حضار و داوطلبان استراحت کردند ،حالا همه می دانستند که فقط هشت نفر از آن انبوه شرکت کنندگان به مرحله ی بعدی راه پیدا کرده است.
سهراب به سمت جایگاه داوطلبین رفت که صدای شور و هلهله ای بر پا شد و شکیب با صدای بلند نام سهراب را گفت و ناگهان جمعیت یک صدا سهراب سهراب می کردند ، آنها بدون آنکه بدانند این جوان از کجاست و کی و چگونه آمده ، آرزوی سلامتی و برنده شدنش را داشتند.
شکیب کاسه ای سفالین پر از شربت گلاب کرد و به سمت سهراب داد.
سهراب با لبخندی شیرین ،تشکرش را ابراز داشت و یک نفس ،شربت گوارا را سر کشید.
همه منتظر ادامه ی مسابقه بودند، بهادرخان که خود را جدا از دیگر شرکت کنندگان می دانست ، در آن سوی صحنه و بین طرفداران خودش ،با نگاهی مملو از خشم و نفرت ،به سهراب چشم دوخته بود و اسب او را ورانداز می کرد ، می خواست بداند این رقیب جوان و قدرش ،آیا قادر است که مسابقه ی سوارکاری را هم با موفقیت طی کند یا نه ؟
اما متوجه شد ، اسب سهراب دقیقا شبیه اسب خودش است ،گویی از یک نژاد و اصالتند ،هر دو سیاه و با هیبت ،فقط با این تفاوت که روی پیشانی اسب بهادرخان ،انگار خال بزرگی به اندازه ی کف دست یک مرد، حک شده بود.
بالاخره شیپور مرحله ی دوم را نواختند و هر هشت داوطلب باقی مانده در یک ردیف ، سوار بر اسب خود قرار گرفتند و به محض پایین آمدن پرچم داور ، حرکت کردند ، آنها می بایست دور تا دور میدان سنگ فرش را ده دور بپیمایند و از روی موانعی که در آنجا قرار گرفته بود عبور کنند ، هر کس که در مدت زمان کمتری و با خطای کمتر می توانست دور میدان را برود ،او برنده ی این مرحله بود و فقط نفر اول و دوم این مرحله ،به مرحله ی بعدی که شمشیر بازی و آخرین قسمت مسابقه بود ،راه پیدا می کرد.
با شروع شدن مسابقه ،عده ای سهراب سهراب می کردند و جمعی از سربازان بهادر خان را تشویق می کردند و تک و توک صدایی هم به گوش میرسید که نام دیگر شرکت کنندگان را می بردند
بهادرخان با سرعتی زیاد به جلو میرفت که ناگهان سواری دیگر از او سبقت گرفت ، ابتدا گمان می کرد که سهراب باشد ،اما متوجه شد که سوارکارش مردی لاغر اندام است ، پس سهراب نمی توانست باشد.
بهادر خان اینبار تمام حواسش را معطوف این یکی رقیبش نمود ، انگار به نوعی خیالش راحت بود که سهراب در سوارکاری مهارتش به پای او نمی رسد چون می دید، سهراب کمی از او عقب تر است.
از آن طرف ، سهراب که بزرگ شده ی صحرا و بیابان بود و کاملا رمز و راز سوارکاری را آگاه بود و البته به مرکب زیر پایش هم اطمینان داشت ، با طمأنینه سوارکاری را شروع کرد ، دو چشم در بین حضار تماشاچی ،که انگار درون سهراب را میدید ، از اینهمه زیرکی این جوان غرق شعف شده بود و دو چشم هم از بالا و جایگاه درباریان که راز و رمز کار در دستش نبود ،با اضطرابی شدید تمام حرکات سهراب را زیر نظر داشت و هر بار که کمی سرعت او زیاد میشد ، ناخوداگاه مشت ظریف این تماشاچی به هم می آمد و دستمال حریر آبی رنگ را در خود می فشرد .
نه دور ،دور میدان تاخته بودند ، رمضان که همان داوطلب پیشتاز بود ، همچنان جلوبود و پس از آن با چند قدم فاصله بهادرخان در پی اش می تاخت و نفر سوم هم کسی جز سهراب نبود و دیگران پشت سر او قرار داشتند.
بهادر خان که مردی مغرور بود ، با خود اندیشید ،باید کاری کنم که اینجا هم اول شوم ، پس به تاخت و با نقشه جلو رفت ،مماس بر اسب سفید رمضان قرار گرفت ودر حین عبور، خیلی ماهرانه شلاق دستش را به پهلوی آن اسب بیچاره زد. اسب که انتظار چنین حرکتی را نداشت ، رم کرد و از مسیر مسابقه خارج شد.
بهادرخان از زیر چشم نگاهی به عقب سرش انداخت و خوشحال از نتیجه ی عمل ناجوانمردانه اش بود و اصلا متوجه مانع جلویش نشد و ناگهان بدون اینکه بداند چه شده ،می خواست بر زمین سرنگون شود ، در همین حین سواری مانند باد از کنارش گذشت و او کسی نبود جز سهراب....
بهادرخان با دستپاچگی ،سعی کرد تعادلش را حفظ کند ، درست است که موفق شد و زود خود را در مسیر مسابقه قرار داد ،اما با چشم خود، گذشتن،سهراب را از خط پایان دید و باز هم دندان بهم سایید...
ادامه دارد....
📝 به قلم :ط_ حسینی
روایت دلدادگی
#قسمت ۴۰ 🎬 :
برنده ی مرحله ی دوم مسابقه هم مشخص شد ، سهراب و بهادرخان به آخرین قسمت و سرنوشت سازترین مرحله رسیدند ، وقتی نام آنان را به عنوان برنده اعلام کردند ،هیاهوی مردم بر هوا شد و صدای اعتراض رمضان بیچاره که می گفت : بهادرخان خطا کرد بهادرخان تقلب کرد ،به گوش کسی نرسید... درست است که صدای رمضان در صدای تشویق حضار گم بود ،اما اگر هم کسی می شنید ،به آن توجهی نمی کرد ، چون خاطی بهادرخان پسر قدیرخان وزیر دربار حاکم خراسان بود.
بعد از اینکه صدای جمعیت کمی فرو نشست ، دو داوطلب باقی مانده با شمشرهای برهنه به وسط میدان رفتند ،تا هنرنمایی دیگر را به نمایش درآورند.
بهادرخان و سهراب روبه روی هم قرار گرفتند، تمام جمعیت نفس را در سینه حبس کرده بودند و سکوتی عجیب بر میدان بزرگ خراسان حکمفرما شده بود ، بالاخره بعد از گذشت لحظه ای صدای چکاچک شمشیر سکوت میدان را شکست .
اولین حمله را بهادرخان کرد ، او شمشیر بازی سهراب را در خاطر داشت و مطمئن بود که به راحتی بر سهراب فائق خواهد آمد ، پس به سرعت به طرف سهراب حمله ور شد ، سهراب همانند آهویی چابک جاخالی داد و جواب حمله ی بهادرخان را با حمله ای ناگهانی داد ، بهادرخان که انتظار چنین حرکتی در این زمان اندک را نداشت کمی عقب عقب رفت ، هر بیننده ای کاملا می فهمید که مهارت سهراب بسی بیشتر از بهادرخان است .
شمشیرها به هم می خورد و سهراب کاملا آگاه بود که شمشیر دستش یکی از بدترین و سنگین ترین شمشیرهایست که در عمرش دیده ، اما او جنگاوری ماهر بود که با وجود سلاح نامناسب ،بازی مناسبی به نمایش می گذاشت.
هر دو جوان غرق مبارزه بودند و در خیالات خود به رؤیاهایشان فکر می کردند ، یکی خود را برنده ی مسابقه میدید تا رخت دامادی حاکم به تن کند و دیگری تلاش می کرد تا برنده شود و پای به قصر نهد تا سر ازاصالتش درآورد .
هر دو مبارز هدفی داشتند که این هدف باعث می شد پا از میدان بیرون ننهند.
عرق هر دو جوان در آمده بود دو شمشیربه هم برخورد کرده بود و هرکدام سعی می کرد دیگری را با فشاری که به شمشیر می آورد، نقش زمین کند.
انگار تمام نیرویشان را به کار گرفتند ،سهراب عقب عقب رفت و نقش بر زمین شد، تا سهراب نقش بر زمین شد ، فرنگیس که از آن بالا شاهد صحنه ی پیش رویش بود ، کمی نیم خیز شد و آهی کشید ، ناگهان دست روح انگیز ،مادرش روی زانویش آمد و گفت : چرا چنین می کنی؟ اگر نمی دانستم که چقدر از بهادرخان متنفری ،با این حرکتت فکر می کردم عاشق بهادرخانی، بنشین روی صندلی دخترجان ،بین جمعیت این رفتار، خوبیت ندارد ،خصوصا که پدرش قدیر خان ،آن طرف پدرت نشسته و حرکاتت را زیر نظر دارد...
فرنگیس بی توجه به حرفهای مادرش ،تمام حواسش معطوف جوان زیبا و خوش هیکل و صد البته شجاع و جسوری بود که چند ساعتی می شد ذهن او را درگیر کرده بود و اصلا التفاتی به بهادرخان نداشت که آنهم روبه روی ،سهراب بر زمین افتاده بود.
ادامه دارد...
📝 به قلم : ط_حسینی
🔰نکاتی از کلام مرحوم رجبعلی خیاط ره:
🔸 نكته ۱:
اگر به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
🔸 نكته ۲:
تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه».
🔸نكته ۳:
سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد.
🔸 نكته ۴:
دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
🔸 نكته ۵:
كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
🔸 نكته ۶:
اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
🔸 نكته ۷:
اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
🔸 نكته ۸:
اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
🔸 نكته ۹:
هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@Emam_kh
🔴در زمان جنگ، همه قدرتهای دنیا دست به دست هم دادند که ایران را تجزیه کنند اما نتوانستند
رهبر انقلاب:
🔹بنده باز هم برای چندمین بار سفارش میکنم شرح حال این خانوادههای شهدای دوران دفاع مقدس یا دفاع از حرم اهلبیت را بخوانید، ببینید چه سختیهایی را اینها متحمل شدند. این جوان همسر عزیزش، فرزند نور چشمش را رها میکند میرود برای ادای تکلیف در دفاع مقدس. هزارها اینجوری رفتند وارد میدان شدند خب نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که یک دیوانهای مثل صدام با امکانات فراوان وارد میدان میشود، آمریکا کمکش میکند، اروپا کمکش میکند، ناتو کمکش میکند، شوروی کمکش میکند، کشورهای مرتجع عرب مثل ریگ پول به پایش میریزند آخرش هم هیچ غلطی نمیتواند بکند برمیگردد دست از پا درازتر.
▪️وقتی ما یک جوانی مثل جوانهای دورهی دفاع مقدس در میدان داریم که پشتشان گرم به آن ایمان است و یک کسی مثل امام دست و بازوی اینها را میبوسد نتیجه این میشود پیشرفت حتمی است. بله جنگ احزاب بود امّا در این جنگ احزاب ایران پیروز شد؛ یعنی همهی قدرتهای دنیا دست به دست هم دادند که ایران را تجزیه کنند، خوزستان را جدا کنند، فلان جا را جدا کنند یک وجب از خاک کشور را نتوانستند ببرند این چیز کمی است؟ این پیروزی کوچکی است؟ وقتی حرکت میکنیم، احساس تکلیف میکنیم، خطر را قبول میکنیم، وارد میدان میشویم نتیجه این است دیگر این تجربهی ماست دیگر.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅📣📣📣📣📣📣📣 بدون شرح ولی عاااااااااااااالیه
✅نشر این پست قشنگ امر به معروف و نهی از منکر و صدقه جاریه ... است
جامع ترین و هنرمندانه ترین محتوایی که درباره حجاب دیدم
حتما تا آخر ببینید و نشر دهید
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
🔴امام خامنه ای :
♦️بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که #خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.
۹۵/۹/۳
#خدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
@Emam_kh
🔴 مردم آزاری به روش خودروسازان
باز هم قرعه کشی و باز هم مشکل سایت و باز هم اذیت و آزار مردم.
هیچ دقت کرده اید که اقتصاددانان لیبرال مسلک داخلی برای اقتصاد مملکت در همه عرصه ها نسخه آزادسازی مطلق بازار و جلوگیری از هرگونه دخالت دولت در بازار می پیچند اما به خودروسازی که می رسند خفه خون می گیرند؟!!
مگر نه اینکه چون خودرو کم است برای فروش قراضه های ایران خودرو و سایپا قرعه کشی صورت می گیرد؟ آن هم با این وضع افتضاح و اذیت کردن شدید مردم؟
خب بسم الله. برای تعادل بین عرضه و تقاضا واردات خودرو اعم از خودروهای نو و دست دوم باکیفیت را آزاد کنید اگر رفاه عمومی مردم برایتان باارزش تر از سود خودروسازان است ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نفوذ
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
خلاصی از درد گردن با ترفند خانگی 👌
🔸کیسه هایی کوچک پر از برنج یا گندم را به مدت ۲ دقیقه در مایکروفر قرار دهید و آن را روی قسمت مورد نظر بگذارید. کیسه را به مدت ۱۵ دقیقه روی آن نگه دارید. برای آنکه به بهترین نتیجه دست پیدا کنید، این کار را صبح ها بعد از بیدار شدن و پیش از انجام ورزش انجام دهید.
🔸حمام آب گرم هم می تواند موثر باشد. برای کسب نتیجه ی بهتر، می توانید نمک اپسوم را به آب اضافه کنید. منیزیم موجود در این نمک، عضلات و تاندون های گرفته را سست می کند و تسکین می بخشد.
.☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☃️کشدوزی لبه بافت با قلاب☃️
💥شروع بافت به همین صورت هست که داخل فیلم نشون داده فقط اولین شلال که زده شد سر اضافه کش را از زیر بافت گره بزنید که از بافت
در نیاد.
این کشدوزی مچ استین، مچ دستکش،که گشاد شده مناسب است
🇮🇷به سال ۱۴۲۰ خوش آمدید!!!
⚠️هر مدرسه فقط ۴۰ الی ۵۰ دانش آموز دارد اما خانه های سالمندان مملوء از جمعیت است!!!
⚠️هزینههای درمانی کشور به واسطهی پیری جمعیت سر به فلک کشیده!!!
⚠️کمبود نیروی کار بشدت احساس میشود و کارگر از خارج وارد کردهایم!!!
⚠️افسردگی بشدت افزایش پیدا کرده!!!
⚠️نیروی جوان برای تقویت بنیهی امنیتی کشور نداریم و کشورمان بشدت آسیب پذیر است!!!
⚠️رشد علم و فناوری روند کاهشی پیدا کرده اما روندِ وسعتِ آرامستانها افزایشی شده است!!!
✅ خبر خوب این است که از همین امروز میتوان جلوی این کابوس وحشتناک را گرفت!
📍پ.ن : مسئولین وظیفه دارند با بهبود اقتصاد و ارائهی طرحهای حمایتی ، به افزایش نرخ #فرزندآوری خانوادهها کمک کنند. اما اگر به هر دلیلی این حمایت ها صورت نگرفت ، مردم باید دست روی دست بگذارند؟ اگر در سیستم آب رسانی دولت به خانهی شما مشکلی ایجاد شود ، شما بر نمیخیزید و برای نجات خود و خانوادهتان از هر جای ممکن آب پاکیزه پیدا نمیکنید؟ در داستان فرزندآوری هم اگر حمایت های درخوری صورت نگرفت ، برای سلامت و سربلندی خودتان و کشورتان در آینده ، به تعداد فرزندانتان به عنوان یک سرمایه ، نگاه کنید و بدانید در آینده برد از آنِ افرادیست که فرزند بیشتری دارند!
#ایران_جوان_بمان
✍ میلاد خورسندی
@Emam_kh
کیهان: با برداشتن #حجاب مردان به زنان خود بیرغبت میشوند و نیازهای جسمی خود در کوچه و خیابان میجویند!
روزنامه کیهان نوشت:
🔹با برداشتن حجاب شرم و حیا در مردان و زنان میمیرد. غیرت که نیروی ضامن حفظ حریم خانواده است از بین میرود. مردان به زنان خود بیرغبت شده و نیازهای جسمی و روحی خود را در کوچه و خیابان میجویند.
🔹زنان به جای گرم کردن کانون خانواده، با تبرج و خودآرایی، معابر عمومی را رونق میدهند. هیچ دامنی شهیدپرور نخواهد بود. روضههای خانگی جای خود را به میهمانیهای مختلط خواهد داد.
👤 آنتی صهیون: اینها تازه جدای از خفاش شبها و روزهایی خواهد بود که به جان هرزه گردها خواهند افتاد
@Emam_kh
🔰عبادتی که در جبهه معاویه واقع می شود، از گناه اهل معصیتی که در جبهه معاویه نیستند، بدتر است.
چرا؟
چون این عبادت، جبهه معاویه را آبرومند میکند؛ وجهه برایش درست می کند تا مردم را فریب دهند.
#جبهه_معاویه
#آبروی_دشمن
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنای #حجاب
🔶 چه زنانی که ذلت بی حجابی را دیدند و قدر گهر حجاب را دانستند
و چه زنانی که تعجب میکنند از زنانی که این گهر وعزت را نفی میکنند.
هر چه هست حجاب جز عزت زن نیست، بدون حجاب زن باید تلاش کند تا جایگاهی کسب کند تا عزت خود را اثبات کند . اما زن محجبه بدون هر جایگاهی هم عزت دارد. چون او مثل یک پیام آور از نیکی ها و حیا وخوبی ها در جامعه شناخته میشود.
✍عالیه سادات
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 علاج پروپاگاندا، تبیین است
▪️وسوسهای را که روی آن جوان و نوجوان اثر میگذارد باتوم که نمیتواند برطرف کند، آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ گفت: من امل و عقب مونده نیستم که از اسلام و قرآنی که مال ۱۴۰۰ سال پیشه پیروی کنم...🧐
گفتم پس دکتر هم نرو چون علم طب بر میگرده به چند صد سال پیش زمان بو علی سینا که مسلمون بوده مگر هر چی قدیمیه یعنی کارایی نداره؟
اما جواب خود قرآن رو در این رابطه 👆
#سیدکاظم_روحبخش
#رسانه_باشید
🌐📡 بصیرت
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ها آرامشی دارند
از جنس خدا
پروردگارت همواره
با تو همراه است
امشب از همان شب هایی ست
که برایت یک
شب بخیر خدایی آرزو کردم
شبتون آرووومودر پناه خدا🌹🍃
@Emam_kh