فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷✌️
دیشب | حضور حاج ابوذر روحی با لباس مقدس سپاه در جمع مردم فردوس، استان خراسان جنوبی
@Emam_kh
🔴 پاسخ به یک شبهه به مناسبت دعای ماه رجب
◀️ شبهه :چون در دعای ماه رجب، در اعمال آن اشاره به گرفتن ریش هست این نشان میدهد دین اسلام یک دین مردانه است وزن در آن نامرئی است.
پاسخ :باید در پاسخ به این سوال گفت چگونه دینی را که تمام جزئیات آن بین زن ومرد تقسیم شده است را دین مردانه میدانید؟
در تمام احکام متناسب با جنسیت تفاوت هایی لحاظ شده است که گاها واجب و گاها مستحب است
شستن آرنج در وضو از تفاوت های مرد و زن است
پوشش حجاب در نماز از تفاوت های زن ومرد است.
حالت ایستادن در نماز، قرار دادن کامل ساعد در سجده از تفاوت های زن ومرد است.
احکام شرعی مختص زنان فصلی است که مخصوص زنان میباشد و وظیفه بانوان است تک تک این آموزه ها را فرا بگیرند.
احکام مخصوص زنان برای حضور در نماز جماعت یکی از مباحث دینی زنان است.
به هر گوشه ی احکام اسلامی نگاه کنید حتی مساله حج احکامی مختص به زنان وجود دارد که متناسب با جایگاه معنوی و تکالیف و فیزیولوژی زن میباشد.
اما در پاسخ اختصاصی به گرفتن ریش توسط مردان در دعای رجب
🔶 این از محبت خداوند به زن میباشد که اگر بخواهد معادل رفتار مردانه ریش کشیدن را انجام دهد زن باید موهای خود را بکشد که قطعا خدای متعال اجازه چنین برخوردی با ریحانه خلقت را حتی به خود زن نمیدهد.
در ثانی گرفتن ریش در فرهنگ عرب برای مردان اوج شکستن خودمحوری است که یک ویژگی مردانه است. ودر نکته مقابل آن در زن دگر محوری میباشد . روان مردانه خود محور و روان زنانه دگر محور است. که این تفاوت روانی زن ومرد هم در این دعا رعایت گردیده است.
✍عالیه سادات
@Emam_kh
#استفتائات_امام_خامنهای_مدظله_العالی
🔷س 1: اگر شخصی توان پرداخت نذر خود را داشته و هیچ مشکلی در ادای انجام آن ندارد، آیا دیگران با رضایت خودشان می توانند در پرداخت مبلغ یا اقلام مورد نیاز مقداری را به عهده بگیرند، و در این نذر شریک شوند یا خیر؟
✅ج: تابع چگونگی نذر است، و اگر نذر کرده که خودش انجام دهد، نباید کسی با او شریک شود
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هرکس در این ماه مرا صدا بزند اجابت می کنم...
⭕️ حتی یک دعا هدر نمیشود.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
📊 فقط باید از خدا خواست
🔻 حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۹۷/۰۱/۱۹ به شرح حدیثی قدسی از امام رضا علیهالسلام درباره اهمیت دعا کردن پرداختند و با اشاره به فرصت #ماه_رجب و لزوم دعا و درخواست از خداوند متعال، تضرّع در درگاه الهی را مانع از احساس ضعف در مقابل قدرتهای پوشالی خواندند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
بهش گفتند: برامون یه شعر میخونی؟
گفت: میشه دعای فرج بخونم؟😍
گفتند بخون و چقدر زیبا خوند!
گفتند: بَهبَه چقدر زیبا خوندی!
گفت: من روزی هزار بار دعای فرج میخونم!
ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟!
گفت:اینقدر میخونم تا امام زمان ظهور کنه
آخه میگن: اگه امام زمان ظهور کنه ،شهدا هم باهاش میان
شاید یه بار دیگه بابامو ببینم...
-فرزند شهید مدافع حرم:💔)
پ.ن : تصویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت
😭😭
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
@Emam_kh
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ سوال
❓آیا درسته که اعمال ما هر هفته خدمت امام زمان (عج) عرضه می شود؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
@Emam_kh
روایت دلدادگی
#قسمت ۷۴ 🎬 :
سهراب با شنیدن این اذکار از زبان درویش رحیم ، با پاهایش آرام بر گُردهٔ اسب زد و از شتر فاصله گرفت و همانطور که زیر لب آن ذکرها را تکرار می کرد به گاری نزدیک شد و با خود زمزمه کردم : این ذکرها را که باعث نجات حضرت آدم شد ، باید در خاطرم حفظ کنم ،بی شک بعد از دزدیدن گنجینه ی تاجر علوی ، برای توبه کردن ، نیازمند این ذکر خواهم شد و آرام تر ادامه داد : وقتی خداوند گناه بزرگ حضرت آدم را با این ذکر ،بخشید ، حتما توبه ی چون منی را هم به واسطه ی این بزرگان ،می پذیرد.
در این هنگام یارعلی که بر گاری سوار بود و آن را می راند ،زیر چشمی نگاهی به سهراب کرد وگفت : چه شده جوان؟! درویش رحیم در گوشت چه گفته که زیر لب ورد می خوانی ؟ و با زدن این حرف خنده ی بلندی کرد...
سهراب با صدای یارعلی به خود آمد و با حالتی جدی گفت : چیزی نگفت ، مگر درویش رحیم غیر از نقالی چیزی هم بلد است؟
یارعلی سری تکان داد وگفت : درویش مرد راه خداست ، به خدا سخنش حق است و نفسش برکت است ، من اگر این سفر را قبول کردم با وجود خطرهایی که پیش رویمان است ،فقط و فقط به خاطر وجود و همراهی درویش رحیم است، چون من مطمئنم ، جایی که او باشد ، خدا هم هست و جایی که خدا باشد ،خطر نیست...
در این هنگام قاسم که مردی جا افتاده بود، سوار بر الاغ کنار گاری راه می پیمود ،اشاره ای به یارعلی کرد وگفت : چه می گویی برادر؟! خدا همه جا هست ، مگر نشنیدی که هم اینک درویش گفت :عالم محضر خداست... و نمی دانی خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است؟
یارعلی گلویی صاف کرد وگفت : آری درست است ، اما منظور من ان بود که جایی مؤمنی حقیقی وجود داشته باشد ، توجه خاص خداوند به آن مکان هست...
سهراب با شنیدن حرفهای اطرافیانش که هر کدام در دین از او جلوتر بودند و گویی همه شان دستی در عرفان داشتند با خود اندیشید ،به راستی تاجر علوی کیست که اینچنین جمعی کارکنان اوست و اصلا راز اصلی این گنجینه چیست؟
و در همین هنگام یاد آن قاب چرمین دور گردنش افتاد که پیش آقا سید جامانده بود، یادش آمد که یاقوت به گمان اینکه آن نگین ، گرانبهاست ، می خواست سر از رازش دربیاورد ....اما واقعا راز آن نگین چه بود ، سهراب آهسته تکرار کرد:علی......مرتضی......کوفه....
و الان او رهسپار کوفه بود....و شاید بین راه گنجینه را بر می داشت و به کوفه نرسیده از میانه ی راه بر می ک
گشت تا با ثروتی رؤیایی به پری آرزوهایش که حالا می دانست ،کسی جز دختر حاکم خراسان نیست برسد...
با یاد آوری چهره ی آن دخترک زیبا رو ، قلب سهراب به شدت شروع به تپیدن کرد ، سهراب نگاهی به گنجینه نمود و با خود گفت : باید نقشه ای حساب شده برای تصاحبش بکشم ....
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی