روایت دلدادگی
قسمت ۷۶🎬 :
شور و شوقی زیاد، همراه با جنب و جوشی تمام نشدنی در قصر برپا بود .
هر کس پی کاری که بر عهده اش گذارده بودند ، میرفت ، کم کم سر و کله ی میهمانان هم پیدا شده بود .
مراسم ازدواج تک دختر حاکم خراسان بود و از هر طرف باران هدیه های مختلف به سمت قصر باریدن گرفته بود.
روح انگیز در حالیکه چهره اش از شادی میدرخشید ، مدام طول و عرض اتاق را می پیمود و گاهی جلوی آینه می ایستاد و لباس زیبایی را که پوشیده بود از نظر می گذراند و منتظر بود تا کار مشاطه ی قصر تمام شود و چهره ی زیبای دخترش را ببیند و سپس به همراه حاکم برای خواندن خطبه ی عقد به سمت حرم برود.
بالاخره درب اتاقش را زدند و خدمتکاری به او خبر داد که مشاطه کارش تمام شده..
روح انگیز با حرکاتی که سرشار از شادی بود به سمت اتاق مورد نظر رفت ، وقتی داخل شد و صورت زیبای فرنگیس را که در نیم تاج زرّین و سکه های طلایی که بر پیشانی اش آویزان شده بود ، دید .
زیر لب وان یکادی خواند و به او فوت کرد و خیره در چشمان درشت و زیبای دخترش با لحنی ذوق زده گفت : سریع اسپند و نمک آورید ....
براستی که فرنگیس زیباترین دختر روی زمین است و بلافاصله دستی که پر از اسپند بود ، دور سر فرنگیس به گردش در آمد ، سرو گل ، دایه ی فرنگیس که او را چون جان خود دوست می داشت ، شروع کرد زیر لب ورد خواندن: شنبه زا، یک شنبه زا ، دوشنبه زا....نظر درگذر....به حق قران ...نظر درگذر...
و فرنگیس با چشمانی بی روح به آینه ی پیش رویش که گرفته بودند تا خود را ببیند ، خیره شده بود و پلک نمی زد.
روح انگیز پشت صندلی که فرنگیس نشسته بود ایستاد و از پشت سر به طوریکه آرایش و لباس عروس را بهم نریزد ، شانه های او را در بر گرفت و گفت : عروسک قشنگم...با دیدنت خیالم راحت شد که همه چیز رو به راه است ، من و پدرت زودتر به حرم می رویم و ان شاالله پشت سر ما، کاروان شما که برادرت فرهاد و سربازانش شما را همراهی می کنند ، حرکت می کند و سپس بوسه ای نا ملموس از گونه ی او گرفت و بدون اینکه بداند چه در دل دخترش می گذرد ، از اتاق خارج شد....
ادامه دارد....
📝به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی
قسمت ۷۷🎬:
حاکم و همسر و همراهانش وارد حرم شدند و پس از عرض ارادت و زیارت ،روی صندلی های سلطنتی با پشتی بلند و کنده کاری شده ،نشستند و کمی آن طرف تر تختی که برای جلوس عروس و داماد فراهم کرده بودند ، قرار داشت و آن طرف تخت هم دو صندلی دیگر برای سلمان خان و همسرش ، مشاور اعظم و پدر داماد ، قرار داشت.
با نشستن حاکم و روح انگیز بر کرسی هایشان ، گویی اجازه ی جلوس به جمع حاضر را دادند.
البته به جز پدر عروس و داماد و عاقد ، مردی در حرم وجود نداشت و کل جمعیت را زنانی از بزرگان و بزرگ زادگان تشکیل می داد.
از آن طرف ، کاروان عروس، با کالسکه ای مجلل که تزیین شده با گلهای زیبا و رنگارنگ بود ، در حال رسیدن به حرم بود ، جلوتر از کالسکه فرهاد و دوست صمیمی اش مهرداد حرکت می کردند و اطراف کالسکه ی عروس هم ، نگهبانان و گارد مخصوص سلطنتی که مهرداد ریاست آن را بر عهده داشت ، گرفته بودند.
بالاخره کاروان عروس کشان به حرم رسید و با بلند شدن صدای صلوات و پیچیدن بوی مشک و عنبر و عود ، عروس را در حالیکه چادری سفید برسر و صورت انداخته بود و دستش در دست زهرا، همسر شاهزاده فرهاد ،قرار داشت، بر تخت نشاندند.
کمی با فاصله ، مهرداد این داماد بلند بالا که شادی از چشمانش میبارید و چون کودکی خجل و سربه زیر، چشم به گلهای قالی زیر پایش دوخته بود ،بر روی تخت ،کنار دختری که میرفت همسفر زندگی اش باشد ،نشست.
عروس خانم از زیر چادر حریر سفیدش ،چشم به دختری داخل آینه دوخت که قرار بود همسر مهرداد شود و دلش مانند گنجشککی بی پناه خود را به دیواره ی بدن می کوبید ،چون بیم داشت از حوادث بعد خواندن صیغه ی عقد.
تمام کارهایی که می بایست بشود ، انجام شده بود و عاقد که انگار عجله داشت ، می خواست شروع به خواندن خطبه کند.
فرهاد سر در گوش عاقد گذاشت و او هم همانطور که سرش را تکان می داد ، از زیر چشم به داماد و عروس مجلس نگاه می کرد.
عاقد آرام مطلبی را گفت که در هیاهوی جمع گم شد و بلندتر ادامه داد: دوشیزه ی مکرمه....آیا بنده وکیلم؟
و عروس که انگار بسیار ذوق زده و یا شاید هراسان بود ، با صدایی که میلرزید در همان لحظه ی اول گفت : با اجازه ی آقا امام رضاعلیه السلام و بزرگترهای مجلس،بله....
با گفتن این حرف ، صدای کِل کشیدن زنها به هوا رفت ، اما روح انگیز با تعجب خیره به دخترکش که در زیر چادر پنهان شده بود ، نظر افکند ، او فکر می کرد که گوشهایش اشتباه شنیده ....
تا اینکه عاقد از جا برخواست و بیرون رفت...
چون قرار بود هدایا را داخل سالن بزرگ قصر به عروس و داماد دهند ، پس لازم بود سریع تر به قصر بروند.
قبل از بلند شدن ، روح انگیز اشاره به مهرداد کرد و گفت : نمی خواهی روی همسرت راباز کنی و به اتفاق هم، اولین زیارت متأهلی را به جا آورید؟
مهرداد همانطور که عرق بر پیشانی اش نشسته بود بریده بریده گفت :ب....ب...بله..
و با دستانی لرزان ، چادر را از سر همسرش کنار زد و ناگهان....
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (علیه السلام ) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@Emam_kh
👇یا_من_ارجوه_لکل_خیر»
بی شک دعا در دل انسان نور_امید می تاباند، انسانی که اهل دعا و متّکی به خداوند است علی رغم مشکلات زیاد؛ دشمنان جسور، فقر مالی و. .. اگر به درگاه خداوند روی آورد و به او امید ورزد و با او راز و نیاز کند، نور امید در دلش زنده می شود و به زندگی امیدوار می گردد و گویی حیات دوباره ای می یابد.
لذا در فراز آغازین دعای معروف ماه مبارک رجب می خوانیم: «یا مَنْ ارْجُوهُ لِکلِ خَیرٍ؛ ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم»
این فراز نورانی، در حقیقت، امید_مطلوبیت نزد پروردگار است؛ مناجاتی از جنس رجا و امید به لطف الهی.
در این بین انسان می کوشد از طریق راز و نیاز با خداوند، قلب و جان خود را از آلودگی به گناه شسته و صفات برجسته انسانی را بر مدار انجام_اعمال_خیر در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، یأس و نا امیدی را از خود دور ساخته، و در راستای قرب الهی گام بردارد.
و این ویژگی کامل مؤمنان است که با اعمال صالح خود به لطف پروردگار امیدوارند؛ همانگونه که خداوند در قرآن کریم به بیان حال مؤمنان پرداخته و می گوید: «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا یخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً؛ و اما کسانی که اعمال_صالحی انجام دهند، در حالی که ایمان دارند، آنها نه از ظلم و ستمی می ترسند و نه از نقصان حقشان»
اهمیت_امید و ایمان به خداوند تا آنجاست که انسان اگر نتواند همه اعمال صالح را انجام دهد لا اقل بخشی از آن را بجا می آورد، چرا که ایمان و امیدواری به خداوند بدون عمل صالح، درختی است بی میوه، همانگونه که عمل صالح بدون امید و ایمان درختی است بی ریشه که ممکن است چند روزی سر پا بماند اما سرانجام می خشکد.
به همین دلیل بعد از ذکر_عمل_صالح در آیه فوق، قید «و هو مؤمن» آمده است. چرا که تحقق عمل صالح، به طور مستمر و ریشه دار و عمیق؛ باید از امید و عقیده_پاک و اعتقاد صحیح (بخو۷انید ایمان) سیراب گردد.
@Emam_kh
☝️رهبر انقلاب چند سال پیش لب تر کرد کرانه باختری باید مسلح بشه . اونموقع خیلیا معنی این دستور رو نفهمیدن. مخصوصا که کرانه باختری تحت کنترل تشکیلات خودگردان بود و کار کردن با اونجا به راحتی غزه که دست حماس هست نبود. اما الان میبینید که هر روز چندین عملیات در اون منطقه انجام میشه و خواب رو از صهیونیستها گرفته.
@Emam_kh
🔴 ولایت مداری اقتصادی
آقای رئیسی عزیز از آن جا که ما شما را به ولایت مداری می شناسیم ، برای رفع مشکلات اقتصادی پیشنهاد می کنیم یک بار دیگر حکم تنفیذی را که از مقام معظم رهبری(حفظه الله) دریافت کردید بخوانید و نصب العین خود و دولتتان قرار دهید.
آن جا که به شما و مدیران دولتتان امر فرمودند :
- موانع را از سر تولید بردارید
- سیاست تقویت پول ملی را بجدّ دنبال کنید
- قشرهای متوسط و پایین جامعه را توانمند سازید
به نظر می رسد در این سه حوزه کم کاری های بسیاری شده بخصوص بحث تقویت پول ملی که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نفوذ
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
29.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴عواقب تعلّل
تعلل در برابر کشف حجابها چه عوارضی دارد؟ / با اقلیت کشف حجابکنندگان چه برخوردی کنیم؟
#واجب_مظلوم_حجاب
@Emam_kh
🇺🇸چندی پیش آلکسوس گرینکویچ [یکی از فرماندهان ارتش آمریکا] اذعان کرد که کشورش قادر به جلوگیری از پیشرفت ایران در منطقه نیست و این نشان میدهد که ایران در خاورمیانه به برتری هوایی دست یافته است!!!
✅کاش روزی هم برسد که جنرال راجرز ، [رئیس آژانس امنیت ملی آمریکا = NSA] نیز چنین اظهاراتی را در مورد قدرت سایبری ایران بیان کند و بگوید : « با پیشرفت ایران در فضای مجازی و راه اندازی #شبکه_ملی_اطلاعات ، این کشور در منطقه تبدیل به قطب فناوری اطلاعات شده است و ما دیگر قادر نیستیم به هیچ نقطهی اطلاعاتی در ایران تسلط داشته باشیم. »
📍پ.ن : ایران بعد از انقلاب به خوبی در مقابل قدرت زمینی ، هوایی ، دریایی و فضایی آمریکا قد علم کرده و خود را تجهیز نموده است اما متاسفانه در مقابل نیروی سایبریِ آمریکا ، کشوری مغلوب است!!!
✍ میلاد خورسندی
@Emam_kh
#فتنه است، شوخی که نیست…
فتنه یعنی آزمون؛
آزمونِ «آزادگی»، «لقمه حلال و تربیت خانوادگی»، «شرافت و نجابت و حیاء»، «ایستادن کنار حق»؛
بهقیمت از دستدادن «دوستان»، «نزدیکان» و «موقعیتهایی که داشتی»…
آزمون سختی است؛
تحتفشار قرارگرفتن دارد:
ازسوی دوستان، کسان، بستگان و…
بله امثال ما، علاوه بر فحشخوردن از مخالفین نظام، مورد بیمهری جمهوری اسلامی نیز قرار گرفتهایم! اما ایرادی ندارد! امروز باید نگاهمان به سیّدعلی باشد؛ امروز میزان، #سید_علی است ولاغیر…
جریان حق، همواره در طول تاریخ، توسط جارچیهای مخالفین، آماج بدترین اتهامات بوده؛ أنبیاء و امامان را هم با سوءاستفاده از جهل مردمان و تحریف در باورهایشان قربةإلیالله! بهشهادت رساندهاند…
تاریخ، تکرار شده و میشود…
باید بین حق و باطل انتخاب کنیم…
بین رهبری که دنبال استقلال، آزادی و اقامۀ دین در کشور است و جریانی که نه رهبر دارد، نه برنامهای برای فردای براندازی و شرم اینکه با تجزیهطلب و همجنسگرا هم متحد شده، بلکه بتواند کاری کند! زهی خیال باطل.
امروز باید وظیفهمان را بهدرستی انجام دهیم؛ هرچند به ما حمله کنند، فحش بدهند و اندکی بعد آنگاه که فتنه افول کرد، دوباره امثال مهرانمدیری، بودجههای میلیاردی بگیرند و از عاشقشدن ما بپرسند و صداوسیما و سازمانهای فرهنگی همچنان نیروهای انقلابی را در حاشیه رها کنند و استفادهای از آنها نکنند!
با همۀ بیمهریهایی که به ما شده و میشود، اما از روی اعتقاد، همچنان عاشقانه از این نظام عزیز، دفاع کرده و خواهیمکرد.
بهقول رفقا:
#عشق، رسوا شدن هم دارد…
@Emam_kh
📌 درمان لکنت زبان
🔻 سنبل الطیب ۱۵ گرم
🔻 سعد ۱۵ گرم
🔻 کندر ۱۵ گرم
🔻 میخک ۵ گرم
🔻 هل ۵ گرم
🔻 سیاهدانه ۳۰ گرم
✍🏻 همه مواد فوق را نرم کوبیده و در نیم کیلو عسل حل کرده و روزی 3 قاشق مرباخوری میل کنید
☘🌹☘🌹☘
شیرینی کره ای
آرد : به اندازه لازم
شکر یا پودر قند : یک لیوان
کره : 150 گرم
زرده تخم مرغ : 3 عدد
اجازه دهید کره در دمای اتاق بصورت مایع درآید.
سپس آن را با پودر قند خوب مخلوط میکنیم تا مواد ما کمی پفدار شود.
زردههای تخممرغ را به مواد بالا نیز اضافه میکنیم و سپس آنها را خوب مخلوط میکنیم.
در این مرحله آرد را به مواد بالا اضافه کرده تا جایی که خمیر به دست آمده به دست نچسبد. حواستان باشد که آرد زیاد نشود چرا که باعث شکنندگی خمیر میشود.
بعد به مدت 30 دقیقه به خمیر استراحت میدهیم برای این کار آن را درون یک نایلون فریزری در بسته درون یخچال میگذاریم.
بعد از گذشت 30 دقیقه خمیر را بیرون آورده و آن را به قطر میلی متر پهن میکنیم و روی آن قالب میزنیم. و یا از خمیر گلوله های ریز ریز در میاوریم تا به شکل گل کنار هم در آوریم.
سپس شیرینیهای آماده شده را در طبقه وسط فر به مدت 10 دقیقه و با دمای 150 درجه سانتی گراد میگذاریم. تا روی آنها طلایی شود.
بافت این شیرینی ترد و نرم است.**
🍪🍪🍪🍪🍪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خاخامهای یهودی:
جموری اسلامی نباید ۴۰ سالگیش رو ببیند
اگر به ۴۰ برسد قدرتش چندین برابر خواهد شد و یهود را نابود خواهد کرد
🔻برژینسکی در جلسه ناتو آتلانتیک شمالی :
دنیا وارد یک پیچ تاریخی شده که تابلوهای این پیچ را خمینی و خامنه ای نصب کردهاند!
چند دقیقه مهم و حیاتی حتما ببینید
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این کلیپ خطاب به آقای ضرغامی و همه ی اونایی که دنباله رو چنین مواضعی هستند.
#مذهبی_صورتی
@Emam_kh
🥫قوطی خالی کمپوت
تو جبهه بودیم و داشتیم ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ به رزمندگان ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ که یک ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﯾﺪیم ﮐﻪ داخل آن ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ خالی ﮐﻤﭙﻮت بود با ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ که در آن ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ! ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ.
ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ، ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ نتوﺍنستیم بخریم
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ.
ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.»
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ...😭
📚نقل از سردار شهید حسین خرازی
التماس دعا 🙏
@Emam_kh
🔴 گفت و گوی حضرت یحیی و شیطان!
✍ وسائل الشیعة به نقل از حفص بن غیاث: از امام صادق علیه السلام، درباره سخنانی که میان یحیی علیه السلام و ابلیس رد و بدل شد:
حضرت یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است.
یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر میخوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز میداریم.
یحیی گفت: با خدا عهد میبندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم. و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد میبندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.
🔹آن گاه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای حفص! با خدا عهد میبندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکمهای خود را از طعام انباشته نکنند و با خدا عهد میبندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز برای دنیا کار نکنند.
📚 میزان الحکمه جلد۱ ص ۱۸۷
@Emam_kh
از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست کردم:
«یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید!»
گفتند:ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوه های دنیا و مروارید همه دریاها قیمتی تر باشد؟
گفتم:بله!
و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند:
استغفار... استغفار... استغفار!
اگر بدانید در این استغفار چه گنج هایی نهفته است! روح را صیقل می دهد، راه ها باز می شود و حاجت ها برآورده می شوند...
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙آسمون زیبای شب
⭐سهم قلب مهربون تون
💙و امید به خدای رحمان
⭐روشنی بخش تمام لحظه هاتون
💙در پناه خدا شبتون نورانی🍃🌸
@Emam_kh