🔸 شرایط صحیح بودن اعتکاف
✅ صحیح بودن اعتکاف هفت شرط دارد:
۱. عقل
۲. نیّت
۳. روزه
۴. حضور در مسجد واحد
۵. حداقل سه روز متوالی بودن
۶. استمرار حضور در مسجد
۷. اجازه داشتن برای اعتکاف
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۹۸۵
🔸 زمان نیّت اعتکاف
✅ از آنجا که شروع اعتکاف از طلوع فجر روز اوّل است، نیّت هم باید از آن لحظه به تأخیر نیفتد ولی جایز است اعتکاف را از ابتدای شب اوّل یا اثنای آن شروع و از همان زمان نیّت کند و تا مغرب روز سوم ادامه دهد.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۹۸۹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | سرمایهای ارزشمند برای بشریت
♨️ خاطره جالب مترجم آلمانی از #صحیفه_سجادیه
💢 رهبر معظم انقلاب: "...بخصوص من در این ایام اعتکاف، #صحیفه_سجادیه را توصیه میکنم"
✅ پیشنهاد پخش در جمع معتکفین
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این چهل ثانیه خودش یک ترم درس حفاظت اطلاعاته((:
@Emam_kh
⭕️ توئیت روزنامه نگار مصری رانيا العسال:
مهم نیست ازچه مذهبی است و عمامه اش چه رنگی دارد ؛ همین که آمریکا زیر پاهاش در حال نابود شدن است و کرامت اسلام زنده شده است،کفایت میکند.
@Emam_kh
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من
ندبه به ندبه بی اثر سمت سمات می رود
کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من
غروب_جمعه
و_امتداد_نیامدنت 😞😞😞
🌹 اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
روایت دلدادگی
قسمت ۸۸🎬 :
سهراب با تمام توان شمشر را بالا برد و ناگهان خنده کنان شمشیر را داخل غلافش کرد و جلوتر آمد و همانطور که سر رخش را به سینه می چسپاند و با دستانس او را نوازش می کرد گفت : تو بودی پسر؟!.اینهمه مدت تو در پی من بودی و من بی خبر می تازاندم؟!
رخش که انگار حرفهای سهراب را میفهمد ، شیهه ای کوتاه کشید و پوزه اش را به صورت سهراب مالید.
سهراب بوسه ای بر پیشانی او زد و همانطور که افسارش را در دست میگرفت گفت : بیا برویم رفیق..
و نزدیک گاری شد و اسب گاری را که مشخص بود خسته است، هی کرد و آرام آرام به جلو رفتند.
کمی از تپه ی شنی فاصله گرفتند و ناگهان سهراب متوجه موقعیت خطیر خود شد.
دور تا دور او تا چشم کار میکرد ،بیابان بود و شوره زار....
سهراب نفسش را محکم بیرون داد و رو به رخش گفت : خدای من ، آنقدر هول و هراس گریختن داشتم که نفهمیدم از کجا آمده ام به کجا پا می گذارم...
الان چه کنم؟ به کدام طرف برویم؟!
اندکی بر جای خود ایستاد و عاقبت انتخاب راه را به اسبش واگذار کرد و گفت : ببین رفیق راه ، من آدمم و آدمیزاد در بند چیزهایی ست که می بیند و می شنود ، اما می گویند اسبها احساسات قوی دارند و بوی آب و علف را از صد فرسخی حس می کنند ، حالا این گوی و این میدان ، تو جلودار من بشو و من به راهی میرم که تو بروی...
رخش راهی را که میرفت ، مستقیم ادامه داد و سهراب هم به دنبال او راه افتاد..
ساعتی دیگر گذشت و اشعه های خورشید تیزتر از همیشه بر آنان فرود می آمدند ، برای سهراب دیگر خورشید منبع نور و گرمای او زندگی بخش نبود ،بلکه گرمایش،جهنم را به خاطر او می آورد و هر لحظه تشنه و تشنه تر می شد.
نه آبی همراه داشت تا لبی تر کند و نه قوتی که از مرگ بگریزد ، تنها چیزی که سهراب همراه داشت و به خاطر بدست آوردن آن دست به خطر زد .
گنجینهٔ باارزش تاجر علوی بود که او فکر میکرد زندگی اش را نجات می دهد و تا هفتاد نسل هم زندگی فرزندانش را تضمین می کند ، اما اینک که این گنجینه را در دست داشت ، می فهمید که تعبیرش از زندگی و سعادت چقدر اشتباه بوده ....
او الان حاضر بود ، نصف یا حتی تمام گنج را به کسی بدهد ، که جرعه ای آب به او بنوشاند و سهراب را به کوره دهی برساند ...
دیگر به جایی رسید که اندک رمق اسبی که گاری را به دنبال خود می کشید از دست رفته بود و دیگر این اسب هم فرمانبرداری نمی کرد و بر جای خود ایستاد.
رخش هم شیهه ای کشید و انگار او هم توانش تحلیل رفته بود و او هم کنار گاری ایستاد.
سهراب که از شدت تشنگی و بی رمقی و تابش اشعه های خورشید ،دنبال سایه ای برای اندکی آسودن می گشت ، خود را به زیر گاری کشانید .
درست است که گرمای شن های داغ بیابان بر جانش می نشست اما در پناه سایهٔ گاری از گزند اشعه های سوزان آفتاب در امان بود.
بعد از اندکی استراحت ، ناگاه ،گاری تکان شدیدی خورد و صدای کوبیده شدن چیزی بر زمین بلند شد.
سهراب اندکی نیم خیز شد و از زیر چرخ های گاری جلویش را نگاه کرد و متوجه شد ، اسب گاری از تشنگی مُرده......
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی
قسمت ۸۹🎬 :
شاهزاده فرهاد ، مانند مرغی سرکنده مدام به این طرف و آن طرف میرفت ، انگار نگران موضوعی بود ، در همین هنگام سواری خاک آلود وارد قصر شد و مستقیم به سمت عمارت شاهزاده فرهاد رفت و با شتاب خود را به سالنی که او در انتظارش بود رسانید.
با باز شدن درب سالن صدای خدمتکار بلند شد : قربان قاصدی....
فرهاد با هیجان به وسط حرفش پرید و گفت : بگو داخل شود...
مرد قاصد که مشخص بود خستهٔ راه است ، نزدیک فرهاد شد و سلامی بلند بالا نمود و سری به نشانهٔ ادب فرو آورد وگفت : قربان ،طبق دستور شما ،شاهزاده خانم و دایهٔ ایشان را به سلامت به محل شکارگاه رساندیم و پس از استقرار ایشان ، طبق امر جنابتان، فی الفور راه افتادم تا خبر سلامتی ایشان را به شما برسانم.
شاهزاده فرهاد ، لبخندی زد و همانطور که نفس راحتی می کشید ، با اشاره دستش او را مرخص نمود و گفت : سپاسگزارم ، بروید و استراحت کنید و از این موضوع با احدالناسی حتی خود حاکم هم سخنی نگویید.
مرد قاصد چشمی گفت و از درب خارج شد.
صبح زود بود و فرنگیس که تازه دیشب به محل شکارگاه که در دامنهٔ کوه های سر به فلک کشیده بود ،رسیده بود، از اتاق خارج شد و همانطور که صدایش را بلند می کرد گفت : ننه سروگل...من میرم با اسب ،اطراف کمی سوارکاری کنم ، تا تو ناشتا آماده کنی ، من هم رسیدم.
سرو گل، شتابان خود را به او رسانید وگفت : ننه قربانت شود ، اندکی صبر کن ، با دل گشنه که سوار کاری نمی چسپد....
فرنگیس دستی به گونه های سرخ و سفید وچروک پیرزن کشید و گفت : یک صبح دل انگیز است و یک سوارکاری.... عجیب می چسپد ننه....
و با زدن این حرف ، خود را از عمارت بیرون انداخت و به سمت مردی که افسار اسب سفید و زیبای فرنگیس را در دست داشت رفت، افسار را گرفت و کمی جلوتر در پناه درختی با یک جست خود را به روی اسب نشاند و بی مهابا شروع به تاختن نمود.
فرنگیس که نسیم دلپذیر صبحگاهی او را سرحال آورده بود ، همانطور که میتاخت با صدای بلند می گفت :هوووووو....یهوووووو....ای جاااان...
وبی خبر از این بود که صدای زیبای او شخصی دیگر را متوجه فرنگیس نموده بود...
شخصی که او هم مخفیانه و برای تمدید اعصاب و گریز از واقعه ای دل آزار به آنجا پناه آورده بود.
دو چشم از پناه درختی کهنسال ، ناباورانه به فرنگیس خیره شده بود و آرام زیر لب زمزمه می کرد: خدای من؟! امکان ندارد....شاهزاده خانم؟! او باید اینک در مجلس عروسی باشد ، آخر قرار بود هفت شبانه روز ،مجلس جشن برپا باشد....یعنی من خواب نیستم؟
و با زدن این حرف ، اسبش را هی کرد و آرام آرام به تعقیب فرنگیس پرداخت تا ببیند اشتباه نکرده و این دخترک ، شاهزاده خانم هست یا نه؟!
ادامه دارد....
📝به قلم :ط_حسینی
📢 مهمترین خبر در تاریخ، #امیرالمؤمنین(ع) است.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«هر خبری که در اين دنيا هست و آنچه از عالم غیب آمده است، به#اميرالمؤمنين (ع) بر ميگردد؛ «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي».
#آیهای_وخبري_بالاتر_از_وجود_مقدس
#اميرالمومنين(ع)#نيست. اگر خبری از عالم غيب آمده _ که ما بايد بکوشيم تا باخبر بشويم _ آن خبر، اميرالمومنين(ع) است. انسان بايد به نحوي دست به ساحت ايشان برساند تا از آن اخبار غيبي مطلع بشود.
بخشي از اين #نبأ_عظيم در دنيا ظاهر ميشود؛ چه قبل از #ظهور_و_رجعت و چه بعد از آن. البته عدهاي معدود هستند که از #حجابهاي_ظلماني عبور ميکنند و نور اميرالمؤمنين(ع) براي آنها در قلبشان ظاهر ميشود، ولي مابقي، مثل ما که خورشيد را از پشت ابر در روزهاي ابری میبينيم، تنها از وراي حجاب میتوانند اين حقيقت را درک بکنند و اين نبأ غيبي را مطلع بشوند و به #حقيقت_توحيد راه پيدا کنند. زماني که #حجاب کنار ميرود و حضرت بدون حجاب در #عالم_ظهور پيدا ميکنند، آنوقت انشاء الله امکان برخورداري از ولايت حضرت و معرفت حضرت و اين نعمت الهي فراهم ميشود.
طلوعي که در شب ميلاد اميرالمومنين(ع) اتفاق افتاده، درواقع آغاز ظهور ايشان در عالم دنياست که انشاءالله اين ظهور ادامه پيدا ميکند تا دوره رجعت که دوباره اميرالمومنين(ع) برمیگردند...».
@Emam_kh
🌸 هماکنون | اقامه نماز مغرب و عشا به امامت حضرت آیتالله خامنهای در مراسم جشن تکلیف
#جشن_فرشتهها
🇮🇷 ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
💠 اگر از ناملایمات و سختی کار برای انقلاب در مسیر حق خسته شدهاید ، حتماً این جملهی #امام_خمینی(ره) را نصبالعین خود قرار دهید که : اگر همه عالم را بگردید، خستهتر از من پیدا نمیکنید، لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهمتر است.
(منبع:مجلد پاسدار اسلام، ش۴۵، ص٣٠)
#دهه_فجر
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ فضائل حضرت علی علیه السلام ✨
#ولادت_حضرت_علی علیه السلام
#ماه_رجب
حجتالاسلام #کاشانی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
🍃🌸🍃🌸🍃
اعتکاف، سجده دوباره فرشتگان است بر اشکها و ندبهها و سجدههای آدمیان...
🍃💐خواهر و برادر معتکف
🍃🌺التماس دعا
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاحیدر
دلم قرصه دل به پرچمت بستم
سرم بالاست شیعه علی هستم
پیشاپیش ولادت موالموحدین علی بن ابی طالب مبارکباد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
🔴 مبادا مستضعفین فراموش شوند !!!
آقایان وزارت صمت ،
بسیاری از مردم ۳۰۰_۴۰۰ میلیون پول نقد راکد برای خواباندن در حساب وکالتی جهت شرکت در قرعه کشی خودروسازان ندارند.
برای این پول باید برخی وسایل خود را بفروشند که اگر اسمشان در قرعه کشی درنیامد با این وضع بازار دیگر نمی توانند همان وسایل را تهیه کنند و باز هم مستضعفین متضرر نهایی یک طرح غیر کارشناسی دیگر می شوند.
اگر این نکته را می دانید و باز اصرار بر حساب وکالتی دارید که واویلا و اگر نمی دانید و تا این حد از وضع مردم بی خبرید که وامصیبتا ...
#امام_خمینی (رض):
«خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.» (صحیفه امام، ج20، ص: 341)
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حواله های تهی و بی پشتوانه
آقای رئیسی حرفهای حسن روحانی رو نزن.
سر اعتقاداتمون با شما هم تعارف نداریم.
به شما رای ندادیم که سیاستهای خاتمی و روحانی و احمدینژاد رو ادامه بدین.
#سرحجاب_کوتاه_نمی_اییم
⭕️سکوت ممنوع
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده کل ارتش: ولایت فقیه خط قرمز ارتش است
🔹رهبر انقلاب و حفظ تمامیت ارضی خط قرمز ماست و در این مسئله هرگز کوتاه نیامده و نخواهیم آمد؛ نیروهای ارتش تا پای جان روی این ۲ موضوع تاکید خواهند داشت.
🔹اجازه نخواهیم داد هیچ دشمنی و سنگاندازی مانع پیشرفت جمهوری اسلامی ایران باشد.
🔹بسیاری سوال میکنند در حوادثی که داخل اتفاق میافتد جایگاه ارتش کجاست. رهبر انقلاب بارها پاسخی ارائه دادهاند؛ یکی از آنها این است که حریف شما آمریکاست و باید خود را برای نبرد با او آماده کنید.
@Emam_kh
توصیه رهبر انقلاب به دختران دانشآموز
▪️از همین آغاز نوجوانیتان با خداوند دوست شوید
امام خامنهای:
🔹آن توصیهای که من میخواهم به شما نوجوانها بکنم، به شما دختران عزیزم توصیه کنم، این است که با خدا دوست بشوید، سعی کنید از همین آغاز نوجوانیتان با خداوند مهربان دوست بشوید.
🔹دوستی با خدا چه جوری است؟ یکی از راههای دوستی با خدا همین است که شما در نماز با خدا حرف میزنید، توجه داشته باشید که دارید با خدا صحبت میکنید، با خدا حرف میزنید.
🔹یکی دیگر از راههای دوستی هم این است که مواظب باشید آن کارهایی را که خدا گفته نکنید، نکنید.
🔹آن چیزهایی را که خدای متعال گفته انجام بدهید، انجام بدهید. راه دوستی با خدا این است و شما امروز دلهای روشنی دارید، دلهای نورانیای دارید، دلهای باصفایی دارید، میتوانید از همین امروز با خدای متعال دوست بشوید.
@Emam_kh