eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
17.5هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبر انقلاب: راه حل همه مشکلات، بازگشت به اسلام است 🔹راه‌حل همه‌ی مشکلات برگشت به اسلام است؛ اتحاد ملت‌های اسلامی، همدلی ملت‌های اسلامی، همکاری دولت‌های اسلامی به معنای واقعی کلمه است نه به شکل صوری. 🔹مسلمانان به معنای واقعی کلمه همکاری کنند، همدلی کنند. همه‌ی اجزای امت اسلامی احتیاج دارند به اینکه با هم همکاری کنند. مشکلات پیش می‌آید. الان شما ملاحظه کنید این زلزله‌ی ویرانگری که در سوریه و در ترکیه پیش آمده، خب این یک حادثه‌ی سختی است. این مربوط به همه‌ی مسلمانان است. یعنی واقعاً همه باید احساس درد کنند، احساس رنج کنند از یک چنین چیزهایی. @Emam_kh
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 زیارت امیرالمومنین علیه السلام مخصوص شب و روز عید مبعث 🎙 با لحن عرب در حرم مطهر اقا از فیض عظیم این زیارت در عید مبعث غافل نشوید التماس دعا @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 دست زدن در شادی اهل بیت 🔷س ۶۵۳۶: دست‌زدن همراه با شادی و خواندن و ذکر صلوات بر پیامبر اکرم و آل او(صلوات الله علیهم اجمعین) در جشن‌هایی که به مناسبت ایام ولادت ائمه معصومین(علیهم‌السلام) و اعیاد وحدت و مبعث برگزار می شود چه حکمی دارد؟ اگر این جشن ها در مکان‌های عبادت مانند مسجد و نمازخانه های ادارات و مؤسسات دولتی و یا حسینیه ها برگزار شوند، حکم آن‌ها چیست؟ ✅ج: به‌ طور کلی کف زدن فی نفسه به نحو متعارف در جشن‌های اعیاد یا برای تشویق و تأیید و مانند آن اشکال ندارد ولی بهتر است فضای مجالس دینی به‌ خصوص مراسمی که در مساجد و حسینیه ها و نمازخانه ها برگزار می شود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آن‌ها برسد. 📕منبع: khamenei.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 بعثت؛ گنجینه‌ای تمام نشدنی 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: بعثت نبیّ اعظم (ص) بزرگترین هدیه‌ای است که خداوند متعال به مجموع بشریت عنایت کرده... علت هم این است که بعثت حامل گنجینه‌هایی است برای بشر. این گنجینه‌ها تمام نشدنی است. این گنجینه‌ها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا تا قبل از آخرت تأمین کند. ۱۴۰۱/۱۱/۲۹ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت دلدادگی قسمت۱۱۹🎬: انگار تمام تن و بدن ،زنان روستا گوش شده بود تا ببینند ،این دخترک غریب چه جواب می دهد فرنگیس شمرده شمرده و آهسته گفت: م...م..من چیزی به یادم نمی یاد ،اما فکر کنم جمیله باشم و با نگاهی التماس آمیز رو به ننه صغری گفت : سرم...سرم داره میترکه ننه صغری... ننه صغری که اشک شوق به چشمانش آمده بود کِل کشان رو به جمع زنان گفت : دیدید...همه تان شاهد بودید که خود خود جمیله است...و سپس به طرف طاقچه رفت و استکان کمر باریک را برداشت و همانطور که از کتری جوشانده داخل استکان می ریخت گفت : آی به قربان دختر قشنگم بشم من ، بیا این جوشونده دردت را کم می کنه و در همین هنگام کاسهٔ آبگوشت هم رسید. فرنگیس که جوشانده را سر می کشید ، ننه صغری هم نان را داخل کاسه تلیت کرد و در میان تعجب و بهت زنان روستا ، لقمه لقمه ،غذا را در دهان فرنگیس می گذاشت و با هر لقمه ،قربان صدقهٔ او می رفت. مریم بانو که انگار به خواسته اش نرسیده بود ،غرغر کنان از جا برخواست و زیر لب می گفت : قربون خدا بشم من ، در و تخته را چه خوب با هم جور میکنه.. همدمی دیوانه برای ننه صغری مجنون هم رسید...کم بود جن و پری ،یکی هم از پنجره پرید... با گفتن این حرف ، زنان ده در حالیکه نیششان تا بنا گوش باز بود از درب اتاق فاصله گرفتند و مریم بانو را مانند نگین انگشتری در بر گرفتند و به طرف جایی که دیگ نذری به پا بود رفتند و هرکدام حرفی میزد اما همه هم قول بودند که همدم خوبی نصیب ننه صغری شده ،خصوصا که سرا پایش پر از طلا و زیور آلات بود... و فرنگیس ، شد ،یک دختر روستایی به نام جمیله.... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی قسمت۱۱۸🎬: تا ننه صغری خبر از بهوش آمدن فرنگیس داد، جمع زنانی که دور دیگ آبگوشت را گرفته بودند ،به یکباره به سمت درب اتاق هجوم آوردند... ننه صغری که انگار از گفتن این خبر ، پشیمان شده بود ،کاسه را لبهٔ چارچوب در گذاشت و دو دستش را از هم باز کرد و به دو لنگه درب تکیه داد تا مانع ورود زنها به داخل اتاق شود. زنها جلوی درب را گرفتند اما ننه صغری نمی گذاشت کسی داخل شود که ناگهان مریم بانو ،خود را از بین جمعیت جلو کشید و رو به ننه صغری گفت : یعنی من را هم نمی گذاری داخل اتاقت شوم ؟ ننه صغری نگاهی خجالت زده به او کرد و گفت : ببخشید مریم بانو ،شما زن کدخدای ده هستید ، منزل خودتان است ،به خدا متوجه حضورتان نشدم ، آخه اینقد ذوق اومدن... مریم بانو ننه صغری را به کناری زد و‌گفت : خیلی خوب حالا کمتر حرف بزن و برو به کنار تا ببینم این دخترک نگون بخت کیه و اینجا چه می کند... ننه صغری همان طور که با غرولند کنار می رفت رو به جمع گفت : جز مریم بانو کسی داخل نشود و رو به زن کدخدا گفت : عجب حرفی میزنید ، خوب معلومه جمیله است دیگه...می خوای کی باشه؟! مریم بانو‌همانطور که کنار بستر فرنگیس می نشست گفت : صبر کن الان معلوم میشه که کی راست میگه و رو به فرنگیس که خیره به حرکات او بود، با محبتی در کلامش گفت : دخترقشنگم ، بگو ببینم اسمت چیه؟ پدر و مادرت کی هستن و کجا زندگی می کنن و چی شد که به رودخونه افتادی؟ فرنگیس بدون حرفی خیره به او بود... مریم بانو دستی به گونهٔ نرم او کشید و گفت : دخترم ، نترس...ما کاریت نداریم ،می خواهیم تو را به کس و کارت برسونیم و با اشاره به ننه صغری ادامه داد: ننه صغری هم زن مهربانی ست ، تو را نجات داده و فکر می کنه دخترش هستی...بگو عزیزکم کی هستی؟ فرنگیس آب دهنش را قورت داد و گفت... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی
🌸 مجذوب حقیقت بعثت 💐رهبرانقلاب: ایشان [حضرت خدیجه] با آن فطرت پاک، صدق قضیّه را، حقّانیّت قضیّه را بلافاصله فهمید؛ تا پیغمبر را دید، با آن حال -با آن حالت معروف و مذکور در کتابها- که از حِرا برگشته بود فهمید که یک حادثه‌ى مهم اتّفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد. بعد پاى این ایمان ایستاد. 🌻 ۱۳۹۵/۰۲/۲۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @Emam_kh
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰امام و قاطعیت در مسئله‌ی حجاب 🔹آن روزی که امام مسئله‌ی حجاب را مطرح کردند -یک الزام که زنها در محیط اجتماعی باید حجاب داشته باشند- 🔸خیلی‌ها مخالف بودند، حتّی افراد نزدیک به خود امام؛ یکی از نزدیکان امام آن روز آمد پیش من، می‌گفت که آقا! این چه حرفی است که آقا دارند میزنند؟ این چه حرفی است که امام دارند میزنند؟ 🔹 و شماها مثلاً بروید به امام بگویید منصرف بشوند، که البتّه عقیده‌ی ‌خود ما هم عقیده‌ی امام بود؛ یعنی خیلی‌ها مخالف بودند، [امّا] نظر امام این بود و به طور قاطع مسئله‌ی حجاب را مطرح کردند که حرف درستی هم بود. 📆٩٦/١٢/١٧ @Emam_kh