فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرق اسلام با غرب در رعایت حقوق حیوانات
✏️ شرح حدیث اخلاق توسط حضرت آیتالله خامنهای
@Emam_kh
🔹آیتالله حائری شیرازی🔹
🔸آرزوی بزرگان🔸
انسان زمانی که با خداوند ملاقات می کند باید بتواند سرش را بالا کند. خیلی از بزرگان آرزو داشتند در راه اسلام یک #سیلی بخورند اما این توفیق نصیبشان نشد. پدر بنده همیشه ناراحت بود که چرا ما یک سیلی، یا فحش در راه اسلام نخورده ایم.
(بیانات آیت الله حائری شیرازی در عیادت از طلبه ی ناهی از منکر، شهید علی خلیلی | ۱۳۹۲/۱۲/۷)
🌹شهید_خلیلی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💃 در خیابان آرایش نکن ، از جوانان سلب آسایش نکن ❓🔥‼️
@Emam_kh
⚠️تلاش شیطان برای عریان کردم آدم !
✍آیات زیر را با دقت بنگرید ؛
اولین اتفاقی که بخاطر خوردن از درخت ممنوعه برای حضرت آدم و حوا رخ داد این بود که لباسهایشان ناپدید شد‼️
1⃣یک:
«يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما ...؛
اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت....»
2⃣دو:
«فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...؛
و به اين ترتيب آنها را با فريب (از مقامشان) فرود آورد، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد....»
3⃣سه:
«فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...؛
سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت....»
4⃣چهار:
«فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...؛
و به اين ترتيب آنها را با فريب (از مقامشان) فرود آورد، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد....»
5⃣پنج:
«يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما ...؛
اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساختتا عورتشان را به آنها نشان دهد....»
6⃣شش:
«فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...؛
سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت....»
7⃣هفت:
«... ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ...؛
و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر يكديگر تا آنرا بپوشانند....»
8⃣هشت:
«... فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ...؛
(و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت و از برگهاي (درختان) بهشتي براي پوشاندن خود جامه دوختند....»
9⃣نه:
«... بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ...؛
اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر يكديگر تا آنرا بپوشانند....»
0⃣1⃣ ده :
«... فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ...؛
(و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت و از برگهاي (درختان) بهشتي براي پوشاندن خود جامه دوختند....»
.................................
✅پ ن:
👈👈اول:
تقریبا همه آیات را آوردم که متذکر شوم تاکید قرآن بر چنین اتفاقی بی دلیل نیست...فتأمل
👈👈دوم:
بنظرتان این که لباسها در جامعه ما روزبروز کوتاهتر و بدن ها عریان تر میشود از نشانه های چیست؟!
👈👈سوم:
لباس و پوشش عزت آفرین است و شیطان نیز عزت آدم را هدف گرفته است ، لذا دنبال برهنه کردن انسان است و از این برهنگی خشنود میشود.
لعنت الله علیه
اساساً لباس فقط منحصر به انسانیت انسان است ، بنی آدم تنها لباس دارد ملایکه و حیوانات و اجنه ذاتا لباس درهویت شان نیست و لباس ندارند چون فطرت انسانی ندارند.
شیطان دشمن انسانیت و برتری و کرامت و فطرت انسان بود و هست و خواهد بود و لذا کاری را پیشنهاد داد که اثر وضعی اش آشکار شدن زشتیها و کشفعورات و بحران پوشش(عزت و کرامت) بود.
👈👈چهارم:
چیزی که حضرت آدم و حوا را از اثرات نامطلوب خوردن میوه ممنوعه نجات داد ، #توسل و #تضرع بود ، پس در این بحران اجتماعی و تهاجم شیطانی به عزت و کرامت انسانی به فکر گسترش و تبلیغ جلسات دعا و مناجات باشید.
#شبهای_قدر_نزدیک_است
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️«بزک نمیر بهار میاد»، نخواهد شد!!!😊
بسیار زیبا و دلنشین!!! 🌹
حتما ببینید دوستان
#لبیک_یا_خامنهای
#ایران_مقتدر_قوی 🇮🇷
@Emam_kh
🔴رئیس دفتر رهبرمعظم انقلاب: آقا از مال دنیا چیزی ندارد/ غم و غصه برای مردم، «آقا» را پیر کرده/ فرزندان ایشان، «همگی مستاجرند» و اجاره میپردازند
♦️مجله پاسدار اسلام در گفتوگویی با حجه الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی که از زمان آغاز زعامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای، مسئولیت دفتر ایشان را بر عهده داشتهاند و طبعاً در طول این سالها بهعنوان یکی از نزدیکترین افراد به رهبر معظم انقلاب، دریافتها و مشاهدات عینی بسیاری از سیره و منش حضرت آقا را از ایشان پرسیدهاند.
قسمتی از مصاحبه رئیس دفتر مقام معظم رهبری حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی با مجله پاسدار اسلام:
♦️غصه و اندوه حضرت آقا برای مردم فراتر از اینهاست و همین غصه آقا را پیر کرده است. چه در دولتهای قبلی و چه حالا مسئولین درجه یک که میآیند خدمت ایشان سراغ ندارم که در جلسهای سفارش مردم و معیشت مردم را نکرده باشند. مهمترین دغدغه ایشان رسیدگی به مردم، بالاخص نیازمندان و افراد آسیبپذیر است
♦️ویژگی بارز دیگر سعهصدر حضرت آقاست. در موار متعدد دیدهام که جفاها و بیمهریهای افراد را با سعه صدر و گذشت، مهربانانه پاسخ گفتهاند. ایشان وقتی به رهبری انتخاب شدند من خودم از ایشان شنیدم که گفتند: من از هرآنچه از گذشتهها بود، گذشتم؛ هر کسی هر جفایی در حق من کرده، از او گذشتم
♦️کانالهای اطلاعاتی ایشان یکی دو تا نیست. کانالهای مختلفی دارند که خیلی مواقع ورای اطلاعات و گزارشهایی است که از طریق دفتر تقدیم میشود...در واقع این پختگی مواضع و سخنان ایشان که واقعاً همه را شگفتزده میکند اگر مبتنی بر اطلاعات جامع نسبت به مسائل جامعه نباشد، امکانپذیر نیست
♦️دنیاگریزی از مهمترین خصوصیات ایشان است. دنیا با همه جاذبههایش که میبینیم بعضیها دارند برایش چه میکنند، در اختیار آقاست، اما ایشان مطلقاً و ابداً و به هیچوجه به دنیا دلبستگی ندارند
♦️ایشان علاوه بر اینکه خودشان تعلق خاطر فوقالعادهای به خانواده معظم شهدا دارند، تکریم خانواده شهدا را لازم میدانند. آقا با این رفتارشان میخواهند بگویند ما هرچه داریم از فداکاری اینها داریم...شاید هیچ مسئولی به اندازه آقا در منزل خانواده شهدا حضور پیدا نکرده است
♦️مرحوم آیتالله گلپایگانی فرمودند: من اگر خلاف شرعی را مشاهده کنم، اگر ببینم گفتن علنی من باعث تضعیف جمهوری اسلامی میشود، آن را نمیگویم، چون من تضعیف جمهوری اسلامی را حرام میدانم
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه_178_سوره_بقره
🌸 يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمْ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيْهِ بِإِحْساَنٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّنْ رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
🍀 ترجمه:اى كسانى كه ایمان آورده اید! قصاص در مورد كشتگان، بر شما مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از جانب برادر خود (یعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. باید شیوه اى پسندیده پیش گیرد و به نیكى (دیه را به ولى مقتول)بپردازد،این حكم تخفیف و رحمتى است از طرف پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از این(از حكم خدا) تجاوز كند،عذاب درناكى دارد.
🌺 طایفه ای از اهل جاهلیت می خواستند بر طایفه ای دیگر برای قصاص بر آنها تجاوز کنند آنها راضی نبودند که در قبال برده ای از خود برده ای از آنها را قصاص کنند و می خواستند شخص دیگری قصاص شود و همچنین در قبال زن می خواستند مردی دیگر را قصاص کنند. قرآن می گوید هر که قاتل هست خود قاتل باید قصاص شود. اگر انسان آزاده ای انسان آزاده ای دیگر را کشت خود همین قاتل باید قصاص شود و اگر برده ای برده ی دیگر را کشت خود همین برده ی قاتل باید قصاص شود و اگر زنی زن دیگر را به قتل رساند خود همین زن باید قصاص شود.
🌺 در هر اجتماعى گاه و بیگاه قتلى صورت مى گیرد، یک دین جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثى طرح و برنامه ى عادلانه و منطقى ارائه می دهد كه بتواند جلوى ازدیاد وتكرار چنین حوادث وهمچنین جلوى انتقام هاى نابجا و احیاناً سوءاستفاده ها را بگیرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود. در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر كشته شدن یك نفر، قبیله اى به خاك و خون كشیده مى شد و جنگهاى طولانى به راه مى افتاد. اسلام هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. اگر صاحب خون یعنی ولی مقتول عفو کرد یا دیه ای گرفت دیگر ولی مقتول نباید به فکر انتقام باشد در این صورت از حکم الهی تجاوز کرده است و برای متجاوزان عذابی دردناک است.
🔹پیام های آیه 178 سوره بقره 🔹
✅ براى تحقّق احكام دینى، حكومت دینى لازم است.
✅ در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الحُرّ بالحُرّ و العبد بالعبد و الاُنثى بالاُنثى...»
✅ قاطعیّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فمن عفى له من اخیه» گویا اولیاى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمى رود.
✅ حقوق اسلامى، آمیخته با اخلاق اسلامى است. «كتب علیكم القصاص... فمن عفى»
✅ اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص مى داند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو مى شناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خونبها و عفو را مطرح مى كند. «كتب علیكم القصاص... فمن عفى»
✅ جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خونبها، براى تربیت شماست. «تخفیف من ربّكم»
✅ تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى علیه... فله عذاب الیم»
✅ اگر در قانونى تخفیف قرار دادید، جلو سوء استفاده ها را بگیرید. «ذلك تخفیف... فمن اعتدى»
آیه178🌹ازسوره بقره 🌹
يا أَيُّهَا :ای
الَّذِينَ : کسانی که
آمَنُوا :ايمان آوردهايد
كُتِبَ : نوشته شده، مقررشده
عَلَيْكُمُ :برشما
الْقِصاصُ: قصاص ،پیگیری قتل
فِي :دربارهی
الْقَتْلى:کشتگان
الْحُرُّ :آزاد
بِالْحُرِّ:دربرابر آزاد
وَ الْعَبْدُ: وبرده
بِالْعَبْدِ :در برابر برده
وَ الْأُنْثى:وزن
بِالْأُنْثى:دربرابر زن
فَمَنْ: وکسی که
عُفِيَ:بخشوده شد
لَهُ :برایش
مِنْ :ازسوی
أَخِيهِ :برادرش
شَيْءٌ :چیزی را
فَاتِّباعٌ: پس پیگیری دیه
بِالْمَعْرُوفِ:به روش پسندیده است
وَ أَداءٌ: وپرداختن آن
إِلَيْهِ :به او
بِإِحْسانٍ :با خوش رفتاری است
ذلِكَ : این (حکم)
تَخْفِيفٌ:تخفيفی
مِنْ :از
رَبِّكُمْ:پرودگارتان
وَ رَحْمَةٌ:ورحمتی است
فَمَنِ :پس کسی که
اعْتَدى:از اندازه در گذرد
بَعْدَ :پس از
ذلِكَ :آن
فَلَهُ:پس برای او
عَذابٌ: عذابی
أَلِيمٌ :دردناک خواهد بود
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
4_327849576851570861.mp3
2.41M
آیه ۱۷۸ ازسوره بقره
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
🔴 بعد از کشف حجاب، منتظر نزول بارانِ بلا باشید!
🌕 امیرالمومنین علی علیه السلام در بیان نشانههای آخرالزمان فرمودند:
اذا کشف الحجاب و خرجن النسا کاالرجل الشاب و غیر احکام الکتاب فانتظروا نزول البلاء کالغیث من السّحاب و قیام عجل الله فرجه.
هنگامی که حجاب کشف شود و زنان مانند مردان جوان از خانه بیرون بیایند (یعنی مانند مردان لباس بپوشند)، و احکام قرآن تغییر داده شود؛ پس منتظر نزول بلا باشید؛ طوری که باران از ابرها میبارد. و آن موقع زمان قیام امام مهدی عجل الله فرجه است.
📗فجائع الدهور، ص ۱۱۴
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تعویض ضریح مطهر حضرت خانم رقیه بنت الحسین سلام الله علیها و رسیدن به سنگ اصلی و قدیمی.
۱ دقیقه و ۴۵ ثانیه رزق معنوی ما🌹😭🌹.
#یارقیه
#التماس_دعا🙏
@Emam_kh
🔸 منع پزشکی برای گرفتن روزه
⁉️ بعضی از پزشکان که به مسائل شرعی ملتزم نیستند، بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع میکنند، آیا گفته این پزشکان حجت است یا خیر؟
✅ اگر پزشک امین نباشد و گفته او اطمینانآور نباشد و باعث خوف ضرر نشود یا مکلف با تجربه دریافته باشد که روزه ضرر ندارد، گفته او اعتباری ندارد و در غیر این صورت نباید روزه بگیرد.
⭐️ #بهار_معنویت
@Emam_kh
🔰 یکبار ماه رمضان بود. ما همه از همان بچگی به ماه رمضان علاقه داشتیم. رادیوی بزرگ آقای مدیر را روی دو تا چوب میگذاشتند، پشت دیوار ساختمان مدرسه، و سحر روشن میکردند. تا سه تا دِه صدای آن میآمد!
🔻آن سال #ماه_رمضان تابستان بود و عشیرهی ما هم پلاسهای خودشان را کنار جوی آب تنگل زده بودند. آب از در خانه ما عبور میکرد صدای غلت خوردن شبانه آن و روشنایی و زلال روز از آن و خنک و پاکی خاص آن که از چشمه سارهای پر از برف کوه تنگل می آمد روح هر آدمی را صیقل میداد.
📚بخشی از کتاب «از_چیزی_نمیترسیدم» زندگینامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
🌙 به مناسبت ماه مبارک رمضان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 دلگویه یک دختر بلوچ برای جناب مستطاب مولوی عبدالحمید
✍جناب مولوی عبدالحمید ؛ سلام علیکم
▪️من دختر پدری هستم که از مریدان شما و نمازگزارانی است که نماز جماعتش را همیشه به امامت شما اقامه می کند. اما این پدر اجازه نداد من و هفت خواهرم همسر آینده خودمان را انتخاب کنیم و زمانی که هنوز در حال و هوای کودکی مان بودیم ما را به عقد مردانی در آوردند که چندین سال از ما بزرگتر بوده و قبل ما چند همسر اختیار کرده بودند. به خودمان آمدیم چندین کودک در آغوشمان بود تنها در میان خانواده و دریغ از مهر و محبت همسری... گویا به دنیا آمده بودیم که کنیزی مردان مان را بکنیم و حق انتخاب واعلان نظر را نداشتیم، حتی لباسمان را آن مردان انتخاب می کردند..
▪️می خواستم حضوری مانند آن دخترانی که بدون پوشش اسلامی به راحتی در مسجد مکی خدمت شما رسیدن شما را از نزدیک ببینم و آشکارا، درد دل هایم را بگویم، ولی جرات نداشتم ؛ ترسیدم توسط بعضی از همین مردان، ومریدان شما حذف شوم وبدنم در کنار خیابان بی جان پیدا شود جناب مولوی کاش توریست هایی که مسجد مکی را دیدند مادران و خواهران مظلوم من را در جاده های استان سوار بر عقب وانت و تویوتا می دیدند!. مادران و دخترانی که در عرف #مردسالارانه ی تجویزی حضرت تان و مولوی های تحت زعامت تان، فقط به جرم دختر بودن محروم از امکانات اولیه هستند.
▪️ اگر نادان به این رسوم جاهلانه ی زن ستیز و بدیهیات هستید ، امامت جاهل در مسجد مکی خطاست و چنانچه آگاه به این ظلم هستید سکوت تان خیانت است. نمی توان سهم منِ دختر اسیر در تفکرات شما و پدرم، فقط اخم و سکوت تان باشد ولی سهم آن دخترک بهایی کشف حجاب کرده در مسجد مکی لبخند و نوازش شما باشد! اگر در نگاه شما ملاک انسان بودن، فقط کشف حجاب ، آرایش ، عشوه گری و رقص است به پدران ما بگویید به ما هم فقط کمی اجازه بدهند تا استعداد و انسانیت خودمان را در محراب مسجد مکی به محضرتان اثبات کنیم!!
▪️جناب مولانا عبدالحمید: اگر صدای من به هر نحوی به گوش شما که امروز مدعی آزادی و حقوق زنان و مخالف ظلم هستید ،رسید ، لطفا #علنی در خطبه های نمازجمعه یتان بفرمائید که دیگر هیچ پدر و مردی حق ندارد دختر بلوچ را به اجبار عقد مردان چند همسری که بزرگتر از آنهاست در آورد. چند همسری های اجباری و مردسالاری های وحشتناک و غیرانسانی که خلاف سیره پیامبر اعظم است را ظالمانه بدانید و قویاً محکوم کنید.
▪️من و دیگر دختران مظلوم بلوچ منتظر واکنش و حمایت شما هستیم. به امید آن روز که دختران بلوچ با پوشش اختیاری خودشان مانند توریست های امروز مسجد مکی بتوانند آزادانه شما را ببینند....
✍ارادتمندتان : یک دختر بلوچ
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه علتی که باعث میشه امر به معروف نکنیم
@Emam_kh
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
دختر_شینا
#قسمت_121
با خودم گفتم: «نخوابیدن بهتر از خوابیدن و دیدن خواب های وحشتناک است.»
این بار سر و صداهای بیرون از خانه مرا ترساند. صدایی از توی راه پله می آمد. انگار کسی روی پله ها بود و داشت از طبقه پایین می آمد بالا؛ اما هیچ وقت به طبقه دوم نمی رسید. در را قفل کرده بودم. از پشت پنجره سایه های مبهمی را می دیدم. آدم هایی با صورت های بزرگ، با دست هایی سیاه. معصومه و خدیجه آرام و بی صدا دوطرفم خوابیده بودند. انگشت ها را توی گوش هایم فرو کردم و زیر پتو خزیدم. هر کاری می کردم، خوابم نمی برد. نمی دانم چقدر گذشت که یک دفعه یک نفر پتو را آرام از رویم کشید. سایه ای بالای سرم ایستاده بود، با ریش و سبیل سیاه. چراغ که روشن شد، دیدم صمد است. دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم: «ترسیدم. چرا در نزدی؟!»
خندید و گفت: «چشمم روشن، حالا از ما می ترسی؟!»
گفتم: «یک اِهِمی، یک اوهومی، چیزی. زهره ترک شدم.»
گفت: «خانم! به در زدم، نشنیدی. قفل در را باز کردم، نشنیدی. آمدم تو صدایت کردم، جواب ندادی. چه کار کنم. خوب برای خودت راحت گرفته ای خوابیده ای.»
رفت سراغ بچه ها. خم شد و تا می توانست بوسشان کرد.
نگفتم از سر شب خواب های بدی دیدم. نگفتم ترس برم داشته بود و از ترس گوش هایم را گرفته بودم، و صدایش را نشنیدم.
دختر_شینا
#قسمت_122
پرسید: «آبگرم کن روشن است؟!» بلند شدم و گفتم: «این وقت شب؟!»
گفت: «خیلی خاکی و کثیفم. یک ماه می شود حمام نکرده ام.»
رفتم آشپزخانه، آبگرم کن را روشن کردم. دنبالم آمد و شروع کرد به تعریف کردن که عراقی ها وارد خرمشهر شده اند. خرمشهر سقوط کرده. خیلی شهید داده ایم. آبادان در محاصره عراقی هاست و هر روز زیر توپ و خمپاره است. از بی لیاقتی بنی صدر گفت و نداشتن اسلحه و مهمات.
پرسیدم: «شام خورده ای؟!»
گفت: «نه، ولی اشتها ندارم.»
کمی از غذای ظهر مانده بود. برایش گرم کردم. سفره را انداختم. یک پیاله ماست و ترشی و یک بشقاب سبزی که عصر صاحب خانه آورده بود، گذاشتم توی سفره و غذایش را کشیدم. کمی اشکنه بود. یکی دو قاشق که خورد، چشم هایش قرمز شد. گفتم: «داغ است؟!»
با سر اشاره کرد که نه، و دست از غذا کشید. قاشق را توی کاسه گذاشت و زد زیر گریه. با نگرانی پرسیدم: «چی شده؟! اتفاقی افتاده؟!»
باورم نمی شد صمد این طور گریه کند. صورتش را گرفته بود توی دست هایش و هق هق گریه می کرد.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
دختر_شینا
#قسمت_123
گفتم: «نصف جان شدم. بگو چی شده؟!»
گفت: «چطور این غذا از گلویم پایین برود. بچه ها توی مرز گرسنه اند. زیر آتش توپ و تانکِ این بعثی های از خدا بی خبر گیر کرده اند. حتی اسلحه برای جنگیدن ندارند. نه چیزی برای خوردن، نه جایی برای خوابیدن. بد وضعی دارند طفلی ها.»
دستش را گرفتم و کشیدمش جلو. گفتم: «خودت می گویی جنگ است دیگر. چاره ای نیست. با گریه کردن تو و غذا نخوردنت آن ها سیر می شوند یا کار درست می شود؟! بیا جلو غذایت را بخور.» خیلی که اصرار کردم، دوباره دست به غذا برد. سعی می کردم چیزهایی برایش تعریف کنم تا حواسش از جنگ و منطقه پرت شود. از شیرین کاری های خدیجه می گفتم. از دندان درآوردن معصومه. از اتفاق هایی که این چند وقت برای ما افتاده بود. کم کم اشتهایش سر جایش آمد. هر چه بود خورد. از ترشی و ماست گرفته تا همان اشکنه و نان و سبزی توی سفره.
به خنده گفتم: «واقعاً که از جنگ برگشته ای.»
از ته دل خندید. گفت: «اگر بگویم یک ماه است غذای درست و حسابی نخورده ام باورت می شود؟! به جان خودت این چند روز آخر را فقط با یک تکه نان و چند تا بیسکویت سَر کردم.» خم شدم سفره را جمع کنم، پیشانی ام را بوسید. سرم را پایین انداختم.
ادامه دارد...✒️
دختر_شینا
#قسمت_124
گفت: «خیلی خوشمزه بود. دست و پنجه ات درد نکند.»
خندیدم و گفتم: «نوش جانت. خیلی هم تعریفی نبود. تو خیلی گرسنه بودی.»
وقتی بلند شد به حمام برود، تازه درست و حسابی دیدمش. خیلی لاغر شده بود. از پشت خمیده به نظر می آمد؛ با موهایی آشفته و خاکی و شانه هایی افتاده و تکیده. زیر لب گفتم: «خدایا! یعنی این مرد من است. این صمد است. جنگ چه به سرش آورده...»
آرزو کردم: «خدایا! پای جنگ را به خانه هیچ کس باز نکن.»
کمی بعد، صدای شرشر آب حمام و خُرخُر آبی که توی راه آب می رفت، تنها صدایی بود که به گوش می رسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصف شب بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده؛ روشن و گرم و دل باز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم می خندید.
فردا صبح، صمد رفت کمی خرید کند. وقتی برگشت، دو سه کیلو گوشت و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود.
گفتم: «چقدر گوشت! مهمان داریم؟! چه خبر است؟!»
گفت: «این بار که بروم، اگر زنده بمانم، تا دو سه ماهی برنمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ.»
ادامه دارد...✒️