42.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمریکا در رقابت با شوروی برهنه شد!
ببینید سخنرانی حسن عباسی در تحلیل آمریکا چگونه برهنه شد
@Emam_kh
متوجه شدم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی ام" پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◗چـــــادریعنـــے…🕊✨
•
•
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 235 سوره بقره
🌸 وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ الْنِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ
🍀 ترجمه:و گناهى بر شما نیست كه به طور كنایه (از زنانى که در عده وفات شوهرانشان هستند) خواستگارى كنید، یا در دل نهان دارید. خداوند مى داند كه شما آنها را یاد خواهید كرد، ولى با آنها وعده پنهانى نداشته باشید، مگر آنكه سخن پسندیده بگویید، ولى اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مهلت عده به پایان برسد، و بدانید كه خداوند آنچه را كه در دل دارید مىداند، پس از(مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.
🌸 در آیه قبلی بیان شد زنانی که شوهرانشان وفات می کنند چهار ماه و ده روز باید خویشتن داری کنند و ازدواج نکنند این آیه به مردانی که قصد خواستگاری این زنان را دارند آنها هم باید در این 4 ماه و 10 روز اقدام نکنند. البته اگر در دل پنهان کرده اشکال ندارد ولی اقدام به خواستگاری نکنند باید صبر کنند تا این مدت و عده زن تمام شود. البته اگر به صورت کنایه و یا به صورت غیر مستقیم هم گفته باشند باز گناهی بر آنها نیست و اشکالی ندارد. و لا جناح علیکم فیما عرضتم به من خطبة النسآء أو أکننتم في أنفسکم: و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه (از زنانی که در عده وفات شوهرانشان هستند) خواستگاری کنید ، یا در دل نهان دارید.
🌸 خدا می داند که شما در دل و ذهنتان به فکر ازدواج با آنها هستید ولی با آن زنان حق ندارید پنهانی و در جای خلوتی قرار بگذارید زیرا اغلب این قرار ها بر پایه ازدواج نیست و بر پایه گناه است و برای سوء استفاده از طرف مقابل است. زيرا اگر کسی قصد #ازدواج دارد ابتدا تحقیق می کند سپس به خواستگاری می رود و در خواستگاری با گفتار نیکو با زنان صحبت می کند. علم الله أنكم ستذكرونهن ولكن لا تواعدوهن سرا إلا أن تقولوا قولا معروفا:خداوند مى داند که شما آنها را یاد خواهید کرد ، ولی با آنها وعده پنهانی نگذارید ، مگر آنکه سخن پسندیده ای بگویید.
🌸 و لا تعزموا عقدة النکاح حتی یبلغ الكتاب أجله: ولى اقدام به عقد ازدواج نکنید تا آنچه که نوشته شده به پایان برسد. منظور از الكتاب یعنی آنچه که نوشته شده و منظور چهار ماه و ده روز که در #قرآن و در آیه قبلی نوشته شده است. باید این مدت تمام شود بعد اقدام کنید. و اعلموا أن الله يعلم ما فى أنفسكم فاحذروه و اعلموا أن الله غفور حليم: و بدانيد که خداوند آنچه را که در دل دارید می داند ، پس از مخالفت با او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.
🔹 پيام های آیه235سوره بقره 🔹
✅ اسلام، دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است. لذا اسلام اجازه مىدهد این خواسته حتّى در زمان عدّه، البته به نحو كنایه و غیر مستقیم كه عواطف زن و بستگان مرد فوت شده جریحه دار نگردد،طرح شود.
✅ به هیجانهاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سركوب زدن، جوانان را راهنمایى كرده و هشدار بدهید. «علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ ولكن لاتواعدوهنّ سرّاً»
✅ توجّه به زمان و حالات، در طرح پیشنهادات، یک اصل است. خواستگارى زن داغدار در ایام عده و با صراحت، بى ادبى یا بى سلیقگى ونوعى گستاخى است. «عرّضتم... تقولوا قولا معروفا»
✅ كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مىكند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه»
✅ خداوند با بردباری خود، كم صبرى شما را جبران مى كند. شما به قدرى عجله دارید كه به سراغ زن داغدیده آن هم در ایام عدّه مىروید، ولى خداوند با حلم خود این كار را بر شما منع نكرده است فقط باید صبر کنید مدتی بگذرد بعد اقدام کنید «انّ اللّه غفور حلیم»
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
آیه235🌹ازسوره بقره 🌹
وَ لا :و نیست
جُناحَ :گناهی
عَلَيْكُمْ :برشما
فِيما :در آنچه
عَرَّضْتُمْ :اشاره کنید
بِهِ :به آن
مِنْ :از
خِطْبَةِ:خواستگاری
النِّساءِ :این زنان
أَوْ أَكْنَنْتُمْ :یاپنهان کنید
فِي :در
أَنْفُسِكُمْ:دلهایتان
عَلِمَ :می دانست
اللَّهُ :الله
أَنَّكُمْ :همانا شما
سَتَذْكُرُونَهُنَّ:به زودی یاد می کنیدآنان را
وَ لكِنْ:ولی
لا تُواعِدُوهُنَّ :وعده ی ازدواج مدهید آنان را
سِرًّا :درپنهانی
إِلَّا:مگر
أَنْ تَقُولُوا : آنکه گویید
قَوْلًا:سخنی
مَعْرُوفاً :شایسته
وَ لا تَعْزِمُوا :وتصمیم مگیرید
عُقْدَةَ :گره پیوند
النِّكاح :ازدواج را
حَتَّى :تاآنکه
يَبْلُغَ :به سر آید
الْكِتابُ : مدت ،مکتوب
أَجَلَهُ :به سرآمدخود
وَ اعْلَمُوا :وبدانید
أَنَّ :همانا
اللَّهَ :الله
يَعْلَمُ :می داند
ما :آنچه
فِي :در
أَنْفُسِكُمْ :دلهای شماست
فَاحْذَرُوهُ :پس پرهیز کنید از نافرمانی او
وَ اعْلَمُوا :وبدانید
أَنَّ :همانا
اللَّهَ :الله
غَفُورٌ :آمرزنده ی
حَلِيمٌ :بردبار است
🌹🍃🌹🍃🌹
4_327849576851570920.mp3
1.82M
آیه ۲۳۵ از سوره بقره
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امام خمینی از چه چیزی خوف داشت؟ امامی که گفت والله در طول عمرم از چیزی نترسیدم، از چه چیزی خوف داشت؟
🔻این کلیپ رهایی دارد اگر با جان بشنوید رهایتان میکند از بند نفس ..
اعوذبالله من نفسی
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞این نامه رو لیلا فقط بخونه
🎤مازیار_فلاحی
التماس دعا
الهی الحقنا بالشهدا والصالحین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
این زنهای بی حیا رو دیدید کشف حجاب میکنند؟ با چه افتخاری قدم برمیدارند؟ انگار دانشمند هسته ای هستند!
کاش میدانستند از زمان برده داری تا همین صد سال قبل، فقط خانوم های آزاد حجاب داشتند وحجاب برای کنیز ممنوع بود چون به عنوان وسیله و ابزار شهوترانی مردان بودند و جایگاه اجتماعی نداشتند
در تاریخ آمده که عده ای از کنیزان و زنان اسیر، خواسته بودند حجاب داشته باشند، پادشاه وقت اجازه نداد و گفت: حجاب فقط برای زنان باشخصیت است...
از ابتدای تاریخ، حجاب نماد عزت بوده و بی حجابی نماد ذلت، نه افتخار.
#حجاب
@Emam_kh
‼️کسی که تشهد را فراموش کرده است:
1⃣ اگر برای رکعت سوم بایستد، ولی پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده است: باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود، بخواند و نماز را تمام کند، و پس از نماز به خاطر ایستادن بیجا، بنابر احتیاط مستحب، دو سجدهی سهو به جا آورد.
2⃣ اگر هنگامی که به رکوع رکعت سوم رفته یا بعد از آن یادش بیاید: باید نماز را تمام کند و بعد از سلام، برای تشهد فراموش شده دو سجدهی سهو به جا آورد، و احتیاط (واجب) آن است که پیش از سجدهی سهو، تشهد فراموش شده را قضا کند.
@Emam_kh
🌸سرچشمه ی فساد
🔸امیرالمومنین امام علی علیه السلام: فساد توده ی مردم، ناشی از فساد خواصّ است.
خواصّ، به پنج گروه تقسیم میشوند:
عالمان که راهنمایانِ به سوی خدایند
پارسایان که راه رسیدن به خدایند،
بازرگانان که اُمنای خدایند،
رزمندگان که یاوران دین خدایند
و حاکمان که سرپرستان خلق خدایند.
⚠️پس، اگر عالم، طمّاع و مال اندوز باشد، دیگر از چه کسی باید راهنمایی خواست
⚠️و اگر پارسا، به دنیا و آنچه مردم دارند راغب باشد، دیگر به چه کس اقتدا شود
⚠️و اگر بازرگان، خیانتپیشه باشد و زکات ندهد، به چه کسی میتوان اطمینان و اعتماد کرد
⚠️و اگر رزمنده، خودنما باشد و چشم به کسب مال و ثروت داشته باشد، دیگر به وسیله چه کسی از مسلمانان دفاع شود
⚠️و اگر حاکم، ستمگر باشد و در احکام و فرامین خود، ستم و بی عدالتی روا دارد، دیگر به وسیله چه کسی دادِ ستمدیده از ستمگر گرفته شود؟
سوگند به خدا، که مَردم را نابود نکرد مگر:
عالمان طمعکار
و پارسایان دنیا خواه
و بازرگانان خیانت پیشه
و رزمندگان ریاکار
و حاکمان ستمگر.
📚غرر الحکم(ترجمة الأنصاری) صفحه۵۴۲
📚میزان الحکمه ، جلد ۹ ، صفحه ۱۲۸
@Emam_kh
35.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه دختر خانم های چادری
این کلیپ تقدیم به همه دخترانی که چادر برسرشون دارن
تقدیم به مادرانی که آموزش دادن با رفتار خودشون با گفتار خودشون که عرق زیر چادر در گرانبهاست🌷
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓پاسخ شما به امام زمان -علیه السلام- چیست؟
🌹 خطاب استاد آیت الله وفسی درباره مسئولین کشور:
⛔️ تلاش جدی بسیاری از مسئولین، برای ذلیل کردن اسلام و مسلمین در جامعه
⚠️ قدرت و تسلط منافقین در خیابان های تهران، علامت نفاق برخی از بزرگان کشور
#برسد_به_دست_مسئولین
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان مکاشفات حجت الاسلام سید موسی زرآبادی و نیرنگ شیطان برای ترک نماز و روزه اش
@Emam_kh
✍اهمیت نماز
🔴برﺍﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺑﻨﮕﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ! 🔵
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ،ﻧﻤﺎﺯ «ﻣﻮﺷَﮑﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻏﻔﻠﺖ ﻗﻀﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ،ﻧﻤﺎﺯ«ﯾﺪﮐﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ«ﭘﻔَﮑﯽ» ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ«ﺍَﻟَﮑﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﺒﻠﻪ ﻭ ﻭﺿﻮﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ «ﭼَﭙَﮑﯽ» ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻭﺭ ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ«ﺯﻭﺭَﮐﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ «ﭘﻮﻟَﮑﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭﺑﺎ ﺑﯽﺣﺎﻟﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ «ﺁﺑَﮑﯽ» ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ«ﻧَﻤَﮑﯽ»ﺍﺳﺖ.
ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻓﻠﻪ ﻣﺴﺘﺤﺒﯽ ﺧﻮﺍندﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ «ﮐُﻤَﮑﯽ» ﺍﺳﺖ.
✅ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ ﻧﯿﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ«ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ» ﺍﺳﺖ...ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ..ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ..
ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﻧﻤﺎﺯ میخونیم!!
@Emam_kh
یو زارسیف قسمت۹:
وقتی به خودم اومدم ,که خیره به رد رفتن یوزارسیف مبهوت وسط,صحن مسجد ایستاده بودم,هول شدم وبا عجله به طرف وضوخانه راه افتادم,جلو در وضوخانه سینه به سینه با سمیه برخورد کردم..
یه نگاه از رو عصبانیت بهش انداختم وگفتم :معرکه میچنی ودر میری,دم بریده؟حیف که عجله ی وضو را دارم وگرنه تا توصف نماز از من کتک میخوردی...
سمیه خنده ای زد وگفت:فیلم نیا بابا,هرکه ندونه که من میدونم الان گربه تودلت عروسی داره وبعدش سرش را پایین اورد ونزدیک گوشم گفت:خداییش تا حالا اینقد از,نزدیک یوزارسیف را دیده بودی؟ وبااین حرف خنده ی شیطنت امیزی زد وبه سمت مسجد حرکت کرد ودرحالیکه دور میشد ادامه داد:بجنب,برات جا میگیرم,زود بیا..
ازکاراش خندم گرفت وباخودم گفتم:عجب پررویی هست این....
اذان را گفته بودند ,داخل مسجد شدم,همه به صف ایستاده بودند ونماز,شروع شد...جمعیت زیاد بود بین انها هرچی چشم گردوندم سمیه را ندیدم,بدو یه مهر برداشتم وخودم را رسوندم تو صف نماز تا به رکوع رفتند ,اقتدا کردم...
نماز مغرب وعشا تمام شد وطبق روال این چندین ساله,هرشب جمعه دعای کمیل میخوندند,اما دعای کمیلی که تواین ماه های اخیر,برگزار میشد خیلی خیلی با دعاهای قبلی توفیر داشت,اخه نه تنها من بلکه کل محل از خوندان دعا توسط,یوزارسیف کیف میکردند,اینقدر باسوز وگداز وخالصانه میخوند که هر کسی را جذب دعا میکرد,یه جوری,دعا را با صدای,زیباش میخونددکه احتیاج به هیچ روضه ومصیبتی نبود,همه وهمه در هرسطر وهرکلمه ,اشک میریختند,اولا فکر میکردم فقط من اینطوریام,اما بعدها که دقت کردم دیدم نه همه همینجورن...
مهر را سرجاش گذاشتم وکتاب دعا را برداشتم,دوباره چشم انداختم وهرچی گشتم اثری ازسمیه ندیدم اما با شناختی که ازش داشتم میدونستم حتما یه جا خودش را در پناه کسی گرفته تا نبینمش,وقتی از دیدن سمیه ناامیدشدم وباتوجه به اینکه دعا داشت شروع میشد,به سمت ستونی رفتم که هرشب جمعه,اونجا دعا را میخوندم,خودم اسم اون ستون را گذاشته بودم,ستون عاشقانه ها اخه من همیشه عاشقانه هایی خداییم را اونجا با خدا میگفتم,پای ستون یه پیرزن نشسته بود وبه اندازه یه بچه کوچک تا نفری کناریش جابود,خودم را رسوندم اونجا وباکلی معذرت خواهی توهمون جای کوچک ,جا شدم,مطمینم اگه سمیه میدید یه طنز برام میچید...شاید از جایی شاهد بود وداشت,تودلش به طنزی که برام علم کرده میخندید....
نشستم,درکتاب دعا را باز کردم یکدفعه از یاداوری صحنه ی ساعتی قبل واینکه الان پارچه چادری من ,دست یوزارسیف هست ,گونه هام گر گرفت که با نوای زیبای یوزارسیف از عالم خودم درامدم...
اللهم الغفر لذنوبی......
غرق دعا شدم...
ادامه دارد...
نویسنده...ط,حسینی📝
یوزارسیف قسمت۱۰:
وای عجب دعایی بود,چه مزه کرد زیر زبونم,همینطور که داخل سینی دست میکردم چایی بردارم,پاکت کیک یزدی هم امد جلوم ,سرم پایین بود چایی برداشتم وتااومدم کیک بردارم ,یک دفعه صدا اشنایی گفت:دوتا بردار تعارف نکن,اصلا سه تا بردار,یکی هم بزار برا مورد...
سرم را گرفتم بالا وبا نگاهم سمیه را تهدید به مرگ کردم که باچشم ابرو بهم فهموند ,چایی گردون را نگاه کنم,خخحح خدای من این شیطون زبل از همین الان دست به کارشده بود,مرضیه دختر حاج محمد چای میداد وسمیه هم کیک...بعداز پذیرایی ,از دور سمیه رامیدیدم همچی با مرضیه گرم گرفته بود که هرکه ندونه فکر میکرد اینا از بچگی با هم بزرگ شدند,مردم کم کم از مسجد بیرون میرفتند ومسجد داشت خلوت میشد,ازجام پاشدم وچون پای چپم خواب رفته بود,دستم را به ستون گرفتم داشتم پام را تکون میدادم که یکهو سمیه مثل اجل معلق از پشت پخ کرد ,با پخ سمیه ,مرضیه که از کارهای دوست تازه اش حسابی,به وجد امده بود زد زیر خنده ,چون مرضیه کنارم بود هیچی نگفتمش اما نگاه تهدید امیزم ,برا سمیه اشنا بود ,سمیه دست من را گرفت تو یه دستش ودست مرضیه هم گرفت تویه دستش وبه اصطلاح مارا بهم معرفی کرد دودست مارا گذاشت تودست هم وبرا خودش کل میکشید...مرضیه که غش رفته بود از خنده روبه من گفت:من مرضیه محمدی هستم خوشبختم از,اشناییتون,چقد سمیه خانم دوست داشتنی,هستند..
منم دست مرضیه را محکم فشار دادم وگفتم:زری هستم,زری قادری...خوشبختم,حالا هنرای این دوست ما زیاده,کجاش را دیدی..از هرانگشتش هزار هنر که نه.... شیطنت میباره
ناگهان با پیشکولی که سمیه از پهلوم گرفت متوجه اش شدم,اهسته توگوشم گفت:هی هی کارت دست من گیره...من راخراب نکن وگرنه توگرفتن اون پارچه برا اون بیماری روانی ...ازدست یوزازسیف عزیززز کمکت نمیکنم...
وای خدای من ,پشتم یخ کرد...اخه خدا بگم چکارت کنه دخترررررر...
مرضیه محجوبانه اشاره به طرفی کرد وگفت:ببخشید اجازه مرخصی,مامانم منتظرمه...با خنده خداحافظی کردیم ,اما پام را که از در بیرون گذاشتم ,تو دلم ولوله بود وبا دیدن صحنه ی جلوی مردانه.دلم بدجوره بدجور شروع به تپیدن کرد..
ادامه دارد...
📝نویسنده...ط,حسینی