یوزارسیف
قسمت۶۱:
بعداز مدتها یک نهار بی دغدغه خوردم ,امروز امتحان کنکور هم دادم وتمام به نظر خودم بدکی نبود حالا پزشکی اگر نشد شاید یه زیست شناسی یا شیمی قبول بشم احساس ارامش وسبکبالی میکردم ومیخواستم یه خواب عصرانه هم با خیال راحت برم که پدر درحینی ته بشقابش را با تکه نانی پاک میکرد گفت:خوب حالا به سلامتی زر زری خانم هم امتحانش را داد,دوست داشتم به همین مناسبت همه تان را دسته جمعی ببرم یه پارک وبعدشم یه رستوران ...بعدش خنده ریزی کرد وادامه داد:اما مثل اینکه به ما نیامده ولخرجی کنیم وروکرد به مامان وگفت:یه امادگی داشته باشید ,امشب میهمان داریم,البته نه برای شام,یه دورهمی معمولی باصرف میوه وشیرینی همین وبا گفتن این حرف از جا بلند شد وبه سمت حیاط رفت تا طبق معمول هرروزه سرش را با گل وگیاه باغچه گرم کند وروحش را,صفا بدهد وعصر هم بره هایپر,اخه از وقتی این هایپرمارکت را راه انداخته,ظهرها بابا نهار میادخونه وبهرام وچندتا شاگرد مغازه ,داخل هایپر مارکت هستند وبابا فقط طرف صبح ویک ساعت عصر میره سرمیزنه. ..
ذهنم درگیر حرف بابا بود ونگاهم افتاد به مامان اونم انگار حال من را داشت,اخه این چند وقت که زندگی ما کن فیکون شده بود وبه قول بابا از,عرش به فرش افتادیم,هیچ کدام از اقوام واشنایان احوالی از ما نگرفتند ومامان میگه از ترس اینکه نکنه ازشون کمک مالی,بخواهیم هیچ کس به سمت ما نیامد وبابا میگه,یکی از محسنات این شکست همین بود که اطرافیانت خصوصا مگسان گرد شیرینی را بهتر بشناسیم,وواقعا هم همینطور بود,تا وقتی که وضعمان خوب بود ,محال بود یه روزبگذرد یکی از اقوام واشنایان سر نزنه یازنگ نزنه خبر نگیره ,حال احوال نکنه ,اما از وقتی که همه چیزمان دگرگون شد,گویا این سرزدنها هم از,بین رفت,حالا کیه امشب میخواد بیاد مهمانی ,الله اعلم ومیدونم که باباسعید بیشترازاین چیزی نمیگه چون اگه میخواست بگه ,همین الان میگفت....
با کمک مامان ظرفها را شستیم وخانه را جم وجور کردیم ,زن داداشم با پسر اتیش پاره اش امدن پایین ومن چون خسته بودم رفتم تا لااقل یک ساعتی استراحت کنم که....
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت۶۲:
با کشیده شدن چیزی روی صورتم از خواب پریدم,وقتی چشام را باز کردم,دوتا زن داداشام بالا سرم با حالتی شیطنت امیز ایستاده بودند,عروس بزرگه گفت:پاشو پاشو وقت غروبه ,چقد میخوابی تنبل خانم؟؟
عروس کوچکه همانطور که لبخندش پررنگ تر میشد گفت:واخ واخ دختر به این بی خیالی نوبره والاااا یعنی تا یه ساعت دیگه خواستگارات قرار بیان وهنوز خانم خانمها خواب تشریف دارند...
با شنیدن این حرفها مثل مجسمه بلند شدم ورو تخت نشستم با حالت بی خبری گفتم: سلام چی؟؟خواستگار؟؟
وبا قهقه ی دوتا زن داداشم خواب از سرم پرید وتازه فهمیدم منظور بابا از مهمان,همون خواستگار بوده...انگار بابا هم واهمه داشت که بگه دوباره قراره برام خواستگار بیاد,اخه همه ی خانواده کاملا متوجه علاقه ی من به یوزارسیف شده بودند...
وای وای واقعا غیر منتظره بود برام وصدالبته ناراحت کننده,اخه من بعداز خواستگاری یوزارسیف وجواب رد خانواده ام دیگه تصمیم گرفته بودم فعلا دور ازدواج را خط بکشم ,اخه هروقت صحبت از تشکیل خانواده وخواستگار و...میشد فقط وفقط تصویر یوزارسیف جلوی چشمام رژه میرفت واین یعنی که تمام وجودم سرشار از مهر اوست وخواستگاری کسی دیگه ای برام قابل قبول نبود بنابراین بدون میل به دانستن اینکه کی قراره بیاد از روتختم بلند شدم وگفتم:برام مهم نیست,من قصدازدواج ندارم,اونم تواین شرایط خانواده,کاش بابا سعید اصلا اجازه نمیداد کسی بیاد وبه سرعت دراتاق را بازکردم وخودم را به دسشویی رسوندم,یه ابی,به سروصورتم زدم,وضوگرفتم وچون نزدیک اذان مغرب بود دوباره بدون اینکه به سمت هال واشپزخانه ومامان برم ,وارد اتاقم شدم,دوتا زن داداشم که الان صداشون از داخل اشپزخانه میامد,ناامیدانه داشتند اخبار حرفهای من را به مادرم میدادند ,دراتاق را بستم وسجاده ام را باز کردم ,با تمام شدن اذان به نماز,ایستادم وطولانی تر از,همیشه نمازم را خواندم,بعد از نماز به سجده رفتم وبدون کلامی شروع به گریه کردم,به یاد یوزارسیف افتاده بودم ودلم از تقدیری که خدا برام رقم زده بود ودر ان هجران بود وهجران, گرفته بود ,زار زدم,اشک ریختم ,بدون حرفی,حرفهام را به خدا گفتم نمیدونم چه مدت درسجده بودم که باصدای باز شدن در اتاق,منم ارام سر از سجده برداشتم واز پشت پرده ای که چادرنماز سفیدم جلوی چشمام ایجاد کرده بود,شبح مادرم را دیدم که پشت به در خیره به من ایستاده بود...
ادامه دارد...
📝نویسنده...ط,حسینی
✅شوخی با نامحرم
ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم،
یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (علیه السلام ) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد
و فرمود: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟!»
وی گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
احادیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم):
دست دادن به نامحرم
هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد میشود و خداوند دستور میدهد که او را به آتش جهنم بیفکنند.
هزار سال حبس برای شوخی با نامحرم
هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
📚بحار الانوار
قصه های چهارده معصوم(ع)
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کل دنیا رو هم بگردید رهبری که انقدر اهل مطالعه و پر حافظه باشه محاله پیدا کنید...❤️
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حجتالاسلام مسعود عالی: حضور زنان بیحجاب در جامعه یک گناه جمعی است
🔹 حجتالاسلام مسعود عالی با بیان اینکه اگر خانمی با وضع ناهنجار و بیحجاب وارد جامعه شود، موجب گناه جمعی شده است، گفت: این خانم خواسته یا ناخواسته، جو حیا و عفت در جامعه را به سمت بیحیایی و بیعفتی میکشاند.
@Emam_kh
🔺#انقلاب_هشتگی یعنی عکس بالا
❌به وسیلهی رباتها و لشکر سایبری منافقین [که هر فردی صدها اکانت فعال دارد] و همچنین توئیت های بی محتوای ، یک هشتگ را ترند میکنی و به همفکران خود القا میکنی که شما زیاد هستید!
😏در انقلاب هشتگی اگر رایانه های لشکر سایبری #منافقین در تیرانا از بین برود و خودشان دستگیر شوند ، یا دیگر نشود هزینهی سرسام آور رباتها هشتگزن را تامین کرد ، انقلاب هم زمینگیر میشود!
❌فریب هشتگ بازی دشمنان را نخوریم! از کف روی آب هم سستتر است!
✍میلاد خورسندی
@Emam_kh
🔴 ما معذرت می خواهیم !!
🔹رئیس قوه قضائیه: ابربدهکار بانک از کجا به وجود می آید؟ مقصر بانک است یا بدهکار؟ بانک هایی که بیشترین مطالبات خود را وصول نکردند، وثیقه مناسب ندارند، نظارت نکردند، چرا به این بانک ها نمی پردازیم؟
🔺 آقای محسنی اژه ای ما مردم رنجدیده از جفای بانک ها، به خاطر کم کاری در این موضوع از مسئولین قوه قضائیه عذرخواهی می کنیم!!! ...
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
💣 ماسک ضد ریزش مو
💣 آب یک پیاز را بگیرید سپس دو قاشق چایخوری عسل و یک قاشق مرباخوری روغن زیتون و یک قاشق مرباخوری گلاب به آن بیفزایید و حدود دو ساعت به پوست سر بزنید.
🍎🍏🍎🍏🍎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبه_بافی_زیبای_قلاب
🔴 اگر به این هشدار رهبر انقلاب توجه نکنیم، خطر دگرگونی در کمین انقلاب است!
🔰مقام معظم رهبری مدظله العالی:
" نخبگان جامعه باید حواسشان باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید بشدّت مراقبت کنند، مردم هم نگاه کنند، با #حسّاسیّت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را؛ با حسّاسیّت. #ارتجاع چیز خطرناکی است.
ارتجاع وقتی اتّفاق میافتد، معنایش این است که همان آدمهای انقلابیِ سابق سرِ کارند امّا خط را عوض کردهاند، راه را عوض کردهاند؛ کأنّه انقلاب شده بود برای اینکه آنها بروند و ما بیاییم سرِ کار! برای این [کار] که انقلاب نشد؛
انقلاب یعنی دگرگونی، انقلاب یعنی تغییر مسیر، انقلاب یعنی یک هدفهای والائی را در نظر گرفتن و به سوی آنها حرکت کردن؛ اگر از این هدفها فراموش کردیم، دیگر انقلاب نیست "
https://khl.ink/f/38975
✍پ.ن:
🔻حجاب و عفاف یکی از دستاوردهایی است که جمهوری اسلامی برای ما به ارمغان آورده است. هر نوع کوتاه آمدن در این موضوع و تلاش نکردن برای تثبیت آن، ارتجاع و عقبگرد است.
🔻از طرفی برای در امان ماندن از ارتجاع، رهبر انقلاب هشدار می دهند که ما در مورد رفتار مسئولین #حساسیت داشته باشیم.
👈 زیرا این خطر، مسئولان جمهوری اسلامی را تهدید می کند که مساله آنها دین خدا نباشد، بلکه به دست آوردن قدرت و به اصطلاح، تاج و تخت باشد.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*┅═﷽═┅*
ناراحتی آقا امام رضا علیه السلام از پدر دختر بچهی هشت ساله ای که حجابش را رعایت نمیکرد(قابل توجه والدینی که بی توجه به حجاب دخترانشان هستند.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نقاشی رو یک خانم هنرمند کویتی کشیده لطفا تا آخر ببینید
@Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد»🔸
هرچه می توانید سنتهای خود را در عید غدیر، جدیتر بگیرید. نگویید: «مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد». این سنتها از واجب واجبات است. چرا؟ چون شناسنامۀ ما شیعیان است.
پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچهها از یک ماه، دو ماه قبل چشم انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی -به اندازهای که به علی ارادت دارید- به بچهها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض میشوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای، یک بار هم برای حضرت علی مقروض شو.
مسیحیها بابانوئل درست میکنند و به بچه هایشان میگویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیهالسلام) انس میگیرد، رفاقت میکند.
این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی میخواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان میبری بگو، قولش را عید غدیر به شما دادم. قولهایی که میخواهید به آنها بدهید، عید غدیر بدهید. هدایایتان و وعدههایتان را بگذارید در این روز تا اینها با عید غدیر جوش بخورند.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همش دلم میگیره برا حرمــــــ♥️】
شب جمعه بیشتر
دلم میخواد
یه بار به کربلا برم
شب جمعهــــ♡ــــــ بیشتر
💫اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ
💫 عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ
💫 عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ
💫 عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
شبتون حسینی🍃🌸
@Emam_kh