eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ با یزیدیم یا حسین(ع)؟ 📝 یعقوب ربیعی 🔹 محمد عابد الجابری اندیشمند نومعتزلی مصر سعی کرده است تاریخ اسلام را در سه واژه حقیقت، قبیله و غنیمت تحلیل و تفسیر کند. نگاهی به تاریخ کربلا و حادثه عاشورا هم نشان می دهد که ما در کربلا با سه واژه متفاوت روبروییم ؛ منفعت، مصلحت و حقیقت. در کربلا آنچه اتفاق می افتد انسان ها را به سه نحله تقسیم می کند.: 🔹 خواص منفعت محور: افرادی که در کربلا سهیم هستند همه سیدالشهداء (ع) را می شناسند؛ ولی بین منفعت مقطعی و حقیقت گیر می افتند. مثلا شریح قاضی اگر فقط بر بالای عمارت کوفه می گفت که هانی بن عروه در زندان زخمی و مجروح شده است همانجا قیام مردم علیه ابن زیاد شکل می گرفت و حادثه عاشورایی پدید نمی آمد. یا یکی مثل عمر ابن سعد چرتکه می اندازد که حسین(ع) را می کشم ، به ملک ری که رسیدم توبه می کنم ؛ ولی آنچه در دوراهی حقیقت و غنیمت برای عمر ابن سعد محقق شد این بود که نه به ملک ری رسید و نه از گندم آن خورد . 🔹 خواص مصلحت اندیش: دیگری هم مثل سلیمان ابن صرد خزاعی می شود که در شناخت حقیقت و مصلحت در می ماند. عقل مصلحت اندیش و کوته بین انسان های بزرگی مانند سلیمان ابن صرد خزاعی اینگونه محاسبه می کنند که قطعا در هماورد بین امام حسین(ع) و سپاه یزید آن کسی که شکست می خورد امام حسین(ع) است. به همین دلیل پا پس می کشد تا در جایی دیگر بتواند یزید را شکست دهد. اما تاریخ یعنی اقدام در موقع خویش. سلیمان بعدها در قیام توابین با ۴۰۰۰نفر شهید می شود؛ ولی پیام ۷۲ تن کجا؟ و تاثیر ۴۰۰۰ نفر مصلحت سنجِ وقت نشناس کجا؟ 🔹 خواص حقیقت طلب: اما کسان دیگری هستند که در طریق حقیقتند؛ حقیقت هم جز پا جای پای معصوم(ع)گذاشتن نیست "المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهق".مالک در جنگ صفین می داند که اگر دو شمشیر دیگر بزند خیمه ی کفر ویران می شود ؛ ولی به اذن مولایش برمی گردد ، اما کمی آنسوتر عاشوراییان می دانند بواسطه راهی که می روند سرشان بر نیزه خواهد رفت ؛ ولی اذن میدان می خواهند. در این حقیقت طلبی گاه شمری که 16 بار با پای پیاده به سفر حج رفته و پیشانی اش پینه بسته مردود می شود؛ ولی سعد ابن حارث، ابوالحتوف بن حارث، حر بن یزید و .... که تا ظهر عاشورا در سپاه یزید هستند به امام می پیوندند و شهید می شوند. ⁉️ با خودمان بیندیشیم ما کدامیم و کجاییم؟ با حق و حقیقت یا با منفعت و مصلحت؟ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پنجشنبه است ثانیه هایمان بوی دلتنگی میدهد چه مهمانان ساکتی هستند رفتگان نه بدستی ظرفی آلوده میکنند نه به حرفی دلی را تنها به فاتحه قانعند شادی روح تمام اموات و 🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 💔فاتحه کبیره بسته هدیه اموات💔 💫1 مرتبه سوره حمد 💫1مرتبه سوره توحید 💫1مرتبه سوره ناس 💫1مرتبه سوره فلق 💫1مرتبه سوره کافرون 💫7مرتبه سوره قدر 💫3مرتبه آیه الکرسی ✨شادی روحشان صلوات✨ 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم لحظات آخر قبل از شهادت شهید مصطفی صدر زاده در روز ... اینطوری این مملکت پابرجا مونده اونوقت چارتا هَوَل فکر میکنن با لخت شدن میتونن این مملکت رو نابود کنن! شما با لخت شدن و نیم تنه پوشیدن،فقط خودتو مفت و مجانی در معرض دیگران قرار دادی و فقط ازت استفاده ابزاری شده... @Emam_kh
🔸 انتخاب مطالب برای روضه خوانی ⁉️ مداحان و روضه‌خوانان در انتخاب و خواندن مطالب و اشعار، چه ملاک و معیارهایی را باید رعایت کنند تا مداحی و روضه‌خوانی مناسب شأن اهل بیت (علیهم السلام) باشد؟ ✅ شایسته است از مطالبی که باعث افزایش آگاهی و معرفت به مکتب اهل بیت علیهم السلام می‌شود استفاده کنند و باید از نقل مطالبی که مستند به روایتی نیست و در تاریخ ثابت نشده است، اجتناب کنند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 (عشق سرخ )قسمت چهاردهم: بالاخره سوار اتوبوس شدیم ،یک احساس دلتنگی عجیبی بهم دست داده بود ،انگار روح رابه زور میخواستند ازقالب تنم درآوردند،تاب دلکندن از بهشت روی زمین، کربلای معلی رانداشتم,چشمم به گنبد وگلدسته های ارباب بود که هرلحظه دورتر ودورتر میشدند,دردلم به ارباب گفتم:اقاجان دلکندن سخت است وجانکاه,تاب خداحافظی راندارم وفقط به امیددیدار میگویم تا دوباره طلبم کنید,ارباب کبوتردلم را درکربلا جا میگذارم تا هرصبح وشب دور حرمت بگردد وطلب دیداری دیگرنماید ,اربابم نرفته دلم تنگ شده,اربابم به خدا سخت است😭 این بیت مصداق حال وهوای من است ارباب:دررفتن جان از بدن,گویند هرنوعی سخن من خودبه چشم خویشتن,دیدم که جانم میرود به خدا تواز جانم هم عزیزتری چه بگویم که ازناگفته هایم بخوان ,خواندنیهای دلم را...وشروع به گریه کردم,من وزهرا کنارهم ومامان وبابا هم کنارهم دوتا صندلی جلوتربودند,نگاهی به زهرا کردم دیدم اونم توحال خودشه,دیگه گنبدگلدسته ها تودیدمان نبود,اشکام تندتر میریخت,میخواستم یه نگاه به بابا ومامان کنم که ناگهان,چشمام با نگاه مهربانی برخورد کرد...خدای من علوی بود داشت قوطی اب معدنی پخش میکرد,انگار فهمیده بود حال دلم خراب است,یه قوطی اب داد طرفم وگفت:اگر هرماه هم بیاید زیارت بازم وقت رفتن ,دلکندن سخت است,التماس دعا خانم رحیمی...یه قوطی اب هم داد طرف زهرا وگفت:بفرما همشیره... تا رفت,زهرا زد زیرخنده وگفت:میبینی من هنوزم همشیره اش هستم خخخخ,چوپان گیوه دوز سرآشپز,ساقی لب تشنگان هم ازکار درامد ,سربازی کوچک وقوی هیکل که ازهر انگشتش یک هنر میبارد... خدا نکشتت زهرا,از حال وهوای حرم درم آوردی,اخه توکی میخوای آدم بشی؟؟ ولی خداییش دل کندن از کربلا سخت بود اما فک کنم همراهی دراین کاروان ,عنایت ارباب بود تا دل کندن راحت تر باشه. زهرا:به چه میاندیشی خواهررر؟ من:هیچی توفکرزیارت بودم زهرا:اره جون خودت,همش نگاهت به رد یار است ,جددددی عجب خوش شانسی,قدما گفتن درسفر باید آدم را شناخت...حالا بهترین استفاده رااز کوتاه ترین سفربکن وهمسفرت رابشناس خخخخ. داخل اتوبوس همه خدام موکب بودند ودوسه تا خانم وبقیه همشون اقا بودند,ماخانمها اخر اتوبوس نشستیم وهنوزم دوتا صندلی,خالی بود,همه ی مسافران تقریبا جوان بودند وسن بالاهاشون بابا ومامان من بودند,ولی اغراق نباشه از سر وروی همه شان نورانیت ومعنویت میبارید.توهمین افکاربودم که زهراپارازیت انداخت توفکرام وگفت:حیف حیف,گفتم :چی چی را حیف؟ زهرا:حیف که دل ودینت از دست رفتتت وگرنه نگاه کن چه جوانهای مخلصی ,یک جا جم شدند من:خوب یکی راانتخاب کن زهرا خانوووم زهرا:اوه من نهههه من بچه ام بعدشم ,چوپان وسرباز وگیوه دوز واشپز نمخوام ,من کمتراز,فوق تخصصص نمخوام من:خخخح اولا اگه توبچه ای پس چرا من راعروس میکنی خوب من فقط یه سال ازت بزرگترم,بعدشم اون فوق تخصص نبود که متخصص بود ,دم به دم مدرک رامیبری بالاتر؟؟بعدشم ازکجا معلوم که اینا مدرکشون چی هست؟ زهرا:از وجناتشون پیداست کلهم مال حوزه علمیه هستند اگه کمی بهشون ارتقا بدهم میشن مثل,علوی جانت یه سرباز کوچک.... همینجور که زهرا هی فک میزد,اتوبوس ایستاد... ادامه دارد.... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا