زن زندگی آزادی
قایق موتوری روی دریایی آرام تاریکی و آب را میشکست و به پیش میرفت ، گه گاهی به طرفی لنگر می انداخت و مشتی آب داخل قایق میریخت که سر و لباس سحر خیس میشد .
دل سحر گرفته بود و تا آب به او میپاشید یاد حرف مادرش می افتد، اون روزی که سعید زنده بود و حس شیطنش گل کرده بود ، سحر و پدر و مادرش روی حیاط نشسته بودند و سعید شلنگ آب را برداشت تا باغچه را آب دهد و در همین حین نامردی نکرد و فوران آب را به طرف سحر گرفت، سحر مانند گربه ای آب کشیده چنگالش را نشان داد و به طرف سعید حمله ور شد و مادرش میخندید و میگفت: سحر مامان کارش نشو آب روشنایی هست ،خوشبختی به همراه داره...
و اینک سحر به یاد گذشته قطره اشکی از گوشه ی چشمش روان شد و با خود میگفت : براستی این آب هم روشنایی ست؟ میترسم عاقبت گذشتن از این آب ،تاریکی و ظلمات باشد.
سحر در عالم خود غرق بود که قایق از حرکت ایستاد و پیش رویشان کشتی بزرگی که در تاریکی شب رنگ و رویش قابل تشخیص نبود،ظاهر شد.
قایق ران با صدای بلند فریاد زد و در همین حین کسی از روی عرشه کشتی نور چراغ قوه را به طرف قایق انداخت.
با دیدن قایق ریسمانی نردبان مانند به سمت آنها پرتاب شد
قایق ران رو به سمت چهار دختر نگون بخت پیش رویش گفت: دخترا پاشین، اول شما برین من هواتون را دارم ، بعد چمدانهاتون میفرستم بالا..
با این حرف اول از همه دختری که الی خودش را معرفی کرده بود از جا بلند شد و گفت: آجیا پاشین اول من میرم...به به چه هیجانی داره، من عاشق هیجانم...
الی پله های معلق را بالا میرفت و مشخص بود به سختی خودش را بالا میکشید.
پشت سرش نازگل و بعد از رسیدن نازگل به روی عرشه، سحر کوله اش را به کول زد که آن مرد گفت: کوله بزار من میارم خودت برو...
سحر بسم اللهی زیر لب گفت و دو طرف نردبان را گرفت و بالا رفت، نردبان تعادل نداشت و چندین بار نزدیک بود سحر سرنگون شود اما بالاخره به لبه ی عرشه رسید و الی دست سحر را چسپید و مثل یک مرد او را به داخل کشید.
بالاخره بعد از دقایقی کاروان کوچک دختران با بارهایشان داخل اتاق کوچکی روی عرشه جا گرفتند.
اتاقی که تحت اختیارشان قرار گرفته بود شبیه واگن قطار بود
چهار تخت که روی هم سوار شده بود ، اتاقی که مثل دل سحر مدام در تلاطم بود.
ولی چیزی که جلب توجه میکرد، احترامی بود که به آنها گذاشته میشد،گویا از جایی سفارش این مسافران را گرفته بودند و ادم فکر میکرد این چهار دختر میهمانان خاصی هستند که باید مانند چشم از آنها نگهداری کرد.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🥀خداوند همواره ناظر اعمال ماست...
فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
📚معارف اسلامی، شماره ۷۷
@Emam_kh
45.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ انتشار نخستینبار
🏴 امام حسن، احیاءکننده نهضت اسلام
روایت دیده نشدهای از حضرت آیتالله خامنهای درباره دوران مبارزات 🌹🌹امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🇮🇷 @Emam_kh
🌀 #امام_خامنه_ای (حفظهالله): عزیزان من! مراقب باشید وسوسهی دشمن در فضای عمومی زندگی تأثیر نگذارد، نفوذ دشمن نتواند در صفوف یکپارچهی جوانان مؤمن اختلال ایجاد کند.
🌀 در همهی بخشها، امروز در بخشهای #فضای_مجازی و در بقیّهی زمینهها دشمن بشدّت فعّال است، البتّه تلاش دشمن، مأیوسانه است؛ این را از سخنان آنها کاملاً میشود فهمید؛ امّا تلاش میکنند.
🌀 باید بِایستید، باید از خودتان آمادگی و اقتدار نشان بدهید، باید ابتکار خودتان و انگیزهی خودتان را در بخشهای مختلف به کار ببندید؛ خدای متعال به شما کمک خواهد کرد.
۱۳۹۷/۰۶/۱۸
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جایگاهِ زن در قرآن!
🎙علامه محمدتقی مصباح
@Emam_kh
🔴اقدام جالب رییس جمهور
تقدیر رییس جمهور از شهید حجاب با حضور در منزل ایشان
🔻امروز کشور به برکت خون شهدا بیشتر از هر زمان دیگری امنیت دارد
سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر امروز پنجشنبه و همزمان با سالروز شهادت نبی مکرم اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع)، با حضور در منزل شهیدان روحالله و سلمان امیر احمدی (شهید فتنه ۴۰۱)با مادر و دیگر اعضای خانواده این دو شهید امر به معروف و مدافع امنیت دیدار و گفتوگو کرد.
🔻 رئیس جمهور: امروز فضای کشور در همه عرصهها فضای کار، تلاش، مجاهدت و پیشرفت بوده و دشمنی که با فتنه و آشوب بهدنبال متوقف ساختن حرکت رو به پیشرفت کشور و انقلاب بود، در وضعیت نا امیدی و افول است.
🔻 امروز به برکت خون این شهدا کشورمان بیش از هر زمان دیگری امنیت دارد و همه ما وظیفه داریم نسبت به آرمان بلند این شهیدان وفادار بمانیم.
#رییس_جمهور_مکتبی
@Emam_kh
🍃 آرام_بخش_اعصاب_تقویت_قلب
۱ق.غ عسل
۳سیب رنده شده
۱ق.غ دمکرده زعفران
نصف استکان عرق بهارنارنج
نصف استکان عرق بیدمشک
۲ق.غ گلاب مخلوط ودرطول روزبخورید
🍎 🍏🍎🍏🍎
کوکی_کاسترد🌸
مواد لازم:
کره: 300 گرم
پودر قند: 120 گرم
وانیل: 1/8 ق چ
پودر کاسترد: 150 گرم
آرد: 280 گرم
طرز تهیه:
فر را درجه 180 سانتی گراد روشن کنید پودر قند و آرد و پود کاسترد را چند بار الک کنید. کره و وانیل را به مواد خشک اضافه کنید ورز دهید تا خمیر لطیفی بدست اید. (زیاد ورز ندهید) از خمیر توپ هایی برداشته و با فاصله می چینیم توی سینی فر بعد با چنگال روش کمی فشار می دهیم تا نقش بگیرن. در فر گرم 20 دقیقه می پزیم.
نکته این شیرینی تغییر رنگ نمیده از روغن جامد بجای کره هم میشود استفاده کرد در آن صورت 300 گرم میشود ۲۲۵ گرم
.