▪️درس امام رضا علیهالسلام به همه ما این است که ای مسلمان! از مبارزه خسته نشو. نخواب چون دشمن همیشه بیدار است و در شکلهای مختلف و در لباسها و نقابهای گوناگون و با آرایشهای رنگارنگ ظاهر میشود؛ چشم تیزی داشته باشید، دشمن را بشناسید و راه مبارزهی با دشمن را بلد بشوید و مثل علی بن موسی الرضا از اول تا آخر مبارزه را ادامه بدهید
پیام زندگی امام رضا (ع)
➖ او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می کنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علی بن موسی الرضا (ع) به ما عبارت است از مبارزه دائمی خستگی ناپذیر. (بیانات در جمع مردم مشهد در آستان مقدس رضوی ـ ۶۳/۹/۳)
@Emam_kh
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷رزمایش موتوری گردان های امنیتی سپاه امام رضا (علیهالسلام ) شهرستان فردیس
با رمز یا علی ابن موسی الرضا(علیهالسلام)
ادرکنی
@Emam_kh
✨﷽✨
💠 چرا نماز برای بعضی ها سخته
✍قرآن کریم می فرماید: علت اینکه نماز برای بعضی ها سخت است برای اینکه خشوع ندارد؛« از صبر و نماز کمک بجوئید و آن بسی سنگین است مگر برای خشوع پیشگان
📚سوره بقره، آیه 45
ما نان سفت را نمی توانیم بخوریم و یا به سختی می خوریم؟! برای اینکه این نان خوردنی شود باید در ظرف شیری ریخته شود تا نرم شود، ما هم باید ظرف دلمان را نرم کنیم، برای این کار هم باید رفیق خدا شویم، اگر رفیق خدا شدیم به نعمت های خدا توجه می کنیم و همین توجه باعث خشوع و فروتنی ما می شود.
وقتی خودت را کوچک دیدی و او را بزرگ، آنگاه برای صحبت و تشکر از او لحظه شماری خواهی کرد.
✍حجت الاسلام قرائتی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 دعا
🤲🏻آداب دعا به ویژه پس از خواندن نماز
@Emam_kh
زن زندگی آزادی
دقایقی بعد درب کابین را زدند، سارینا و نازگل انگار با وجود اینهمه تلاطم دریا در خوابی عمیق بودند و الی که مانند سحر ،خواب به چشمانش نمی آمد ،با یک حرکت از جا برخواست ،شالی را که به نردبان تخت تکیه داده بود برداشت و روی سرش انداخت و همانطور که چشمکی به سحر میزد گفت: درست است قصد داریم به مهد آزادی سفر کنیم ،اما حفظ اصالت ایرانی بودن خودمان واجب تر است.
سحر لبخندی زد و برای دومین بار تقه ای به درب خورد و پشت سرش صدای مردی بلند شد: خانم ها کسی بیدار نیست؟
الی پله های نردبان فلزی را دوتا یکی پیمود و گفت: صب کن اومدم.
درب کابین باز شد و سینی بزرگی داخل آمد.
الی سینی را گرفت و تشکری کرد و با انگشتان پا درب کشویی کابین را بست و همانطور که سینی را روی میز کوچک وسط کابین میگذاشت گفت: اوه اوه ، چه خبره اینجا!! دخمل پاشین که انگاری خاله جولیا خیییلی سفارشتون کرده و سفرهٔ صبحانهٔ رنگ و وارنگی براتون تدارک دیدن و اشاره به سحر کرد که پایین بیاید.
سحر همانطور که مشغول پایین آمدن بود ، نگاهی به میز کوچک وسط کرد، سینی پلاستیکی سفید رنگ رویش اینقدر بزرگ بود که چیزی از میز کوچک پیدا نبود.
دخترا یکی یکی بیدار شدند، الی کنار سارینا و سحر کنار نازگل نشست
همه به سینی صبحانه ای خیره شدند که خیلی چیزها داخلش بود،از شیر و آب پرتقال و قهوه گرفته تا پنیر و کره و مربا و تخم مرغ و عسل...
انگار ابن چهار دختر پیش رو شاهزادگانی گمشده در دیار دیگر بودند..
سحر همانطور که لقمه ای از نان شیر مال پیش رویش جدا میکرد با خود گفت: یعنی واقعا جولیا کیه؟
چرا اینقدر به ما اهمیت می دهد؟! و این الطاف در پی اش چه خواسته ای نهفته است؟
بعد از صرف صبحانه، الی که دختری پر از انرژی بود رو به دخترا گفت: بچه ها من میرم رو عرشه قدم بزنم کسی هست با من بیا؟!
نازگل و سارینا که انگار تو عمرشون فقط کمبود خواب داشتند نه کم جانی گفتند و روی تخت دراز کشیدن..
اما سحر که ذهنش مملو از سوالات ریز و درشت بود و حس می کرد جواب تمام این سوالات را الی میداند،از جا بلند شد.
مانتویش را که تازه بود از لبه تخت برداشت وهماتطور می پوشید گفت: من میام، منم دلم گرفته...
الی بشکنی زد و گفت: ای جاااانم...سحر را عشقه...بریم گلم و با هم از کابین خارج شدند..
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
زن زندگی آزادی
سحر در حالیکه با دستهاش خودش را بغل کرده بود و انگار سرمای صبحگاهی و هوای شرجی دریا لرزی در جانش انداخته بود ،همقدم با الی وارد عرشهٔ کشتی شد.
اطراف را نگاهی انداخت، چند نفر مرد روی عرشه ی کشتی بودند، یکی از آنها که لباس ملوانان کشتی را به تن داشت،با دیدن دخترها به سرعت به طرف آنها آمد.
دیدن این صحنه ها برای سحر که تا به حال سوار کشتی نشده بود بسیار جالب بود.
ان مرد نزدیک الی و سحر شد و گفت: ببخشید خانم های محترم، مگه به شما نگفتن تا رسیدن به مقصد حق خروج از کابینتون را ندارین؟! فقط برای استفاده از توالت میتونید خارج بشید اونم توالتی که چسپیده به کابین خودتون هست.
سحر که انتظار چنین حرفی را نداشت ناباورانه نگاهی به الی کرد و الی اوفی کشید و بله ای گفت و راه برگشت به کابین را در پیش گرفتند.
سحر مثل بچه ای که از ترس گم شدن مادرش را میچسپد، دست الی را محکم گرفت و گفت: من میترسم، تو رو خدا بگو اینجا چه خبره و قراره چه بلایی سرمون بیاد؟!
الی چشمکی زد و گفت: بلا را که اونموقع با جولیا دل میدادی و قلوه میگرفتیم سر خودمون آوردیم، الانم این حرکات عجیب نیست، چون ما داریم غیر قانونی از کشور خارج میشیم و خروج ما توی هیچ دفتر مرزی ثبت نمیشه و انگار ما توی این کشورها نیستیم و توی کشور خودمون هم مفقود شدیم.
تا این حرف از دهان الی بیرون زد، سحر یاد مادرش و خونه شون افتاد بغض گلوش را فشرود و گفت: کاش میشد برگردیم، چه غلطی کردم
الی با لحن مهربانی گفت: نگران نباش سحر خانوم، درسته کار جالبی نکردی اما شاید تو هم مثل من مجبور بودی به این کار، اونجا که رسیدیم ، با من هماهنگ باش، هر کاری ازت خواستن حتما منو درجریان بگذار...
سحر با تعجب گفت: مگه فکر میکنی ما را از هم جدا میکنن و از هر کدوممون کارهای مختلف میخوان؟!
الی در حالیکه درب کابین را باز می کرد گفت: شک نکن...
احتمالا به ظهر نکشیده به ترکیه میرسیم و اونجا دستورات جدیدی بهمون خواهد رسید.
وارد کابین شدند،سحر خیره به دختری بود که فکر می کرد خیلی بیشتر ازسنش می فهمد ،دختری که الان حس سحر نسبت به او از خواهرش نرگس هم نزدیکتر بود.
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🔴 دین مردم را دستکاری نکنیم!
🔰امام رضا علیه السلام :
« ... فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا ... »
(عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص 307)
« به تحقیق اگر مردم، محاسن کلام ما را بدانند، از ما پیروی می کنند »
❇️ چند نکته:
🔻برخی خواص و یا مسئولین به جای اینکه در مسائل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، اسلام را همانگونه که هست و از طریق وحی و معصومین علیهم السلام به ما رسیده است، در جامعه اجرا کنند و به مردم بگویند، براساس #ذهنیت های خود تفسیر می کنند و به احکام الهی و کلام معصومین علیهم اسلام، قیود و یا توجیهات من در آوردی اضافه می کنند.
👈 مثلاً در مبارزه با فساد، فحشاء و بی بند و باری ها نظر اسلام مشخص است و نیاز به احتیاط های خلاف احتیاط و مصلحت تراشی های ما ندارد!
🔻باید قبول کرد که ذهن های ما محدود است و ما به همه مصالح و مفاسد و رمز و رموز عالم آفرینش، دسترسی و احاطه نداریم.
در عوض، خداوند متعال، حکیم است و هر آنچه که در ذهن های ما می گذرد را به خوبی می داند و با همه اینها، احکام و حقایق اسلام را برای اجرا در همین دنیا - با همه مختصاتی که دارد – به ما رسانده است.
خود خدا بهتر از ما می داند که مردم از چه طریقی باید جذب اسلام شوند؟ خداوند، مصلحت اصلی را خود می داند و نیاز نیست ما با مصلحت بازی هایمان، موجب #تحریف دین شویم.
⏪ اسلام را همان طور که هست به مردم معرفی کنیم و همان گونه که هست – بدون توجه به جو سازی ها، طعنه ها و ... - در جامعه اجرا کنیم، آنگاه مردم به خوبی ها و محاسن آن پی خواهند برد.
@Emam_kh
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...😢
🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(علیهالسلام)
را تبریک عرض مینماییم🌸🌸
@Emam_kh