eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
17.7هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📩 زاویه‌ی دیدی که عظمت دفاع مقدس را روشن خواهد کرد ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ساعتی پیش در جمع فعالان عرصه دفاع مقدس: ✏️ مهاجم‌ها در دفاع مقدس چه کسانی بودند؟ اگر با این زاویه به دفاع مقدس هم نگاه کنیم، عظمت و اهمیت دفاع مقدس روشن خواهد شد. ✏️ همه قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حمله به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی سهیم شدند. آمریکا یک جور،  کشورهای مختلف اروپا هر کدام یک جور، بلوک شرق آن روز به سرکردگی شوروی جور دیگر. ✏️ گفته میشد مشوق اصلی حمله‌ی صدام به ایران آمریکایی‌ها بودند. بعد هم در طول جنگ مهمترین کمک را  که کمک اطلاعاتی است آمریکایی‌ها میکردند. به آسانی نقشه‌های هوایی را، جایگاه آرایش نیروهای ما را نقشه‌برداری میکردند در اختیار آن‌ها میگذاشتند به طور مداوم و پی در پی و شیوه‌های راه‌کنشی جنگی (تاکتیکی) را، در اختیار صدام قرار می دانند. ✏️ اروپایی‌ها و فرانسوی پیشرفته‌ترین تجهیزات هوایی و جنگنده و بالگرد را در اختیار صدام قرار دادند. ✏️ آلمانیها امکانات تهیه تسلیحات شیمیایی را که این همه فاجعه در ایران و در خود عراق حتی در حلبچه به وجود آورد، در اختیار صدام قرار دادند. ✏️ بلوک شرق، شوروی سابق و کشورهایی که در اروپای شرقی بودند از امکانات زمینی و هوایی هر چه می‌خواستند در اختیار صدام گذاشتند و هر چه لازم داشت به او دادند. موشک گران بود و توپخانه‌اش را جوری تجهیز کردند که بتواند با توپخانه تهران را بزند که خرجش زیاد نباشد. ✏️ کشورهای عرب منطقه‌ی خودمان، پول بی‌حساب در اختیارش گذاشتند. هم پول دادند، هم مسیر رفت و آمد؛ قسمت جنوبی خلیج فارس به طور دائم محل رفت و آمد کامیونها و ماشینهای سنگینی بود که ابزارها را میبردند، وارد عراق میکردند. ✏️ یعنی همه کمک کردند، همه! مهاجم اینها بودند. @Emam_kh
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨هک اکانت ادمین تلگرامی شبکه ایران اینترنشنال و افشای هویت کاربرانی که از داخل کشور با این شبکه در ارتباط بودند 🚫هشدار به کسانی که با این شبکه های معاند همکاری میکنند؛ قانون و مجازات در کمین شماست… @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 کاشت ناخن مانع غسل و وضو 🔹 آیا کسی که کاشت ناخن برایش ضرورت ندارد و به دلیل عدم امکان یا ضرر یا مشقت زیاد، هنگام وضو یا غسل، ناخن مصنوعی را برنخواهد داشت، جایز است اقدام به کاشت ناخن کند؟ 🔸 پاسخ: کاشت ناخن جایز نیست، اگر برداشتن ناخن مصنوعی ممکن باشد، وضو یا غسل با آن باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است و چنانچه برداشتن آن تا پایان وقت نماز ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، باید علاوه بر وضو یا غسل جبیره ای، تیمم کند و بعد از برداشتن ناخن، بنا بر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زن ،زندگی ، آزدای بالاخره بعد از روزی پر از ماجرا، سحر روی تختی که برای خودش انتخاب کرده بود ، تختی که نزدیک پنجره اتاق قرار داشت و با رو تختی آبی کم رنگ پوشیده شده بود ،دراز کشید. الی که از زمان ورود به اتاق اجازه حرف زدن به سحر را نداده بود. با دراز کشیدن سحر ، انگار طلسم هم شکسته شده بود، حالا که چمدان وسایلشان را آورده بودند، دفتری را از داخل وسائلش برداشت و به طرف تخت سحر رفت . سحر خودش را گوشهٔ دیوار کشید تا جایی برای الی باز شود الی دفتر را باز و همانطور که با خودکار به صفحات دفتر اشاره می کرد گفت: من به نوشتن خاطرات هر روز عادت دارم و از دیروز توی کشتی نتونستم بنویسم. و روی کاغذ نوشت: اینجا هیچ حرف خاصی نزن دوربین کار گذاشته اند. هر چی خواستی داخل دفتر بنویس سحر نگاهی به دفتر و نگاهی با ترس به دور و برش کرد.. الی خیلی عادی ادامه نوشتنش را از سر گرفت: عادی باش دختر چرا اینقدر تابلو بازی درمیاری؟ سحر لبخند ساختگی زد و رو به الی گفت: منم میتونم یه یادگاری برات بنویسم. الی دفتر را به سمتش داد و گفت: خیلی هم خوشحال میشم... سحر دفتر و خودکار را قاپید و نوشت: تو واقعا کی هستی؟ این کارا برای چیست؟ ما با چه کسی طرفیم؟ تو منو داری میتروسنی....اون گردنبد چی بود؟ الی لبخندی زد و گفت: به به ،دست به قلمت هم خوبه... در همین حین درب اتاق را زدند... 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
زن، زندگی، آزادی الی اوفی کرد و همانطور که دفتر را میگرفت و آن را می بست از جا بلند شد و گفت: دقیقا سر لحظهٔ حساس میزنن تو حالت.. بار دیگه در زده شد ، الی در را باز کرد، یکی از خدمتکاران خانم بودکه با فارسی شکسته ای ، سعی میکرد بفهماند که غذا حاضر است. الی لبخندی زد و گفت : ما یه ربع دیگه میایم و سریع در را بست بعد دوباره به طرف سحر رفت کنارش نشست در دفتر را باز کرد و نوشت: فعلا من هم نمی دونم چی به چیه...منم مثل تو...اما از لحظهٔ حرکت احساس کردم ،کار خطرناکی کردم ، داستان زندگیم را میدونی، من مجبور بودم مجبورررر اما تو از سر خوش و هوس راهی این سفر شدی و با برخوردهایی شد، مطمئنم تو را برای یه کار مهم لازم دارن و وجود تو براشون بیش از دیگران مهم هست، برای همین بهت میگم خیلی مراقب خودت باش... هر اتفاقی برات افتاد به من بگو... به من اعتماد کن عزیزم.... سحر که کلمات را تند تند میخوند، بدون اینکه حرکت مشکوکی کند ،رو به الی گفت: الی بریم غذا بخوریم، خاطره نویسی را بزار بعدش، از اون زنجیر خاطره انگیزت هم داستان داری.. الی خنده بلندی کرد و گفت: همون که مال مادرم بود و خیلی برام عزیز بود؟! اونو که بهت گفتم دیگه... و با این حرف ، سحر متوجه شد که اون پلاک و زنجیر چرا برای الی ارزشمند بود و نمی خواست از خودش جداش کنه و الانم دست خود الی بود. المیرا در دفتر را بست اما قبل از بستن سحر حس کرد تمام نوشته ها پاک شده... نفسش را آهسته بیرون داد و با خودش گفت: من خیلی خیالاتی میشم...خییلی هر دو نفر از جا بلند شدند تا برای خوردن شام به طبقه پایین بروند ادامه دارد..‌ 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ (داستان از كرامات حضرت رضا (ع) ) 📝يكى از روحانيون نقل می کنند: من از حرم مطهر خارج شدم ؛ ناگهان به خانمى – كه قبل از من از حرم خارج شده بود - در مسير راه ، برخوردم و ديدم همينكه از بست و محيط بارگاه خارج شد، چادرش را از سر برداشته ، داخل كيف دستى خود گذاشت. من كه گستاخى او را نتوانستم تحمل كنم: خانم ! حجاب در حرم بايد باشد؟ او با کمال ادب و احترام گفت : آقا ! من مسلمان نيستم. پرسيدم : پس چه آيينى دارى ؟ گفت : نصرانى هستم. گفتم : پس در حرم چه مى كردى ؟ گفت : آمده بودم از حضرت رضا (ع)تشكر كنم . پرسيدم براى چه ؟ گفت : پسرم فلج بود. هر چه او را براى معالجه نزد پزشكان بردم ، سودى نبخشيد؛ بالأخره با همان حال به مدرسه رفت. همكلاسانش او را به معالجه تشويق كردند. او در جواب آنان گفته بود مادرم مرا براى معالجه نزد پزشكان متخصص برده ؛ اما سودى نبخشيده است . همكلاسانش گفته بودند: برو به مادرت بگو؛ تو را به حرم مطهر حضرت رضا (ع) ببرد تا شفا بگيرى. همين كه پسرم از مدرسه بازگشت ،گريان گفت : مادر! گفتى مرا پيش همه پزشكان برده اى، اما هنوز مرا به مشهد امام رضا (ع) و نزد آن امام (ع)كه همكلاسانم مى گويند مريض ها را شفا مى بخشد نبرده اى. گفتم : پسرم ! امام رضا مسلمانان را ويزيت مى كند؛ به خاطر اينكه ما نصرانى هستيم تو را ويزيت نخواهد كرد. اما او با اصرار تمام مى گفت : تو مرا ببر؛ مرا هم ويزيت مى كند؛ ولى من انكار مى كردم و باز او اصرار، بالأخره گريان به بستر خود رفت . چون نيمه شب فرا رسيد صدا زد مامان ! بيا! من با شتاب رفتم. گفت : مامان ! ديدى آن آقا، مرا هم ويزيت كرد! او، خودش به خانه ما آمد و گفت : به مادرت بگو هر كه در خانه ی ما بيايد او را ويزيت مى كنيم . 📘پی نوشت موسى خسروى،۵۳ داستان از كرامات حضرت رضا(علیه‌السلام) @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢منطق یکسان شهید سلیمانی و رهبر انقلاب در لزوم برخورد با ولنگاران فرهنگی 👈سخنان حاج‌قاسم در کلیپ فوق را مقایسه کنید با فرمایشات حضرت آقا در ادامه: 🔹«دولت و مسئولان موظفند که توجه کنند به جریان عمومی فرهنگ جامعه؛ ببینند کجا داریم میرویم، چه دارد اتفاق میافتد، چه چیزی در انتظار ما است؛ اگر چنانچه مزاحماتی وجود دارد، آنها را برطرف کنند؛ جلوی موانع را، عناصر مخرب را، عناصر مفسد را بگیرند. 🔸ما اگر چنانچه به یک باغبان و بوستانبان ماهر و زبده میگوییم که علف‌هرزه‌های این باغ را جمع کن، معنای آن این نیست که از رشد گلهای این باغ میخواهیم جلوگیری کنیم یا به آنها دستور بدهیم؛ نه، شما اجازه بدهید گلهای معطر و خوشبو طبق طبیعت خودشان، طبق استعداد خودشان، از آب و از هوا استفاده کنند، از نور خورشید استفاده کنند، رشد کنند؛ اما در کنار آنها علف‌هرزه‌ها را هم اجازه ندهید که رشد کنند؛ اگر این بود، مانع رشد آنها میشود. 🔹اینکه ما گاهی با بعضی از پدیده‌های فرهنگی بجد مخالفت میکنیم و انتظار میبریم از مسئولان کشور - چه مسئولان فرهنگی، چه غیر فرهنگی - و از این شورا که جلوی آن را بگیرند، به‌خاطر این است؛ یعنی معارضه‌ی با مزاحمات فرهنگی هیچ منافاتی ندارد با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگی؛ این نکته‌ی بسیار مهمی است». 🔰بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی. ۱۳۹۲/۹/۱۹ 🇮🇷 @Emam_kh
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اجرای گروه سرود انقلابی نوجوانان در حضور رهبر انقلاب ‌ @Emam_kh