الإمام الصادق عليه السلام :
إنَّ أحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ تَعالى شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ في صورَةٍ حَسَنَةٍ ، جَعَلَ شَبابَهُ وجَمالَهُ في طاعَةِ اللّه ِ تَعالى ، ذاكَ الَّذي يُباهِي اللّه ُ تَعالى بِهِ مَلائِكَتَهُ ، فَيَقولُ : هذا عَبدي حَقّا .
امام صادق عليه السلام :
به راستى كه دوست داشتنى ترينِ آفريدگان نزد خداوند ، جوانِ كم سال و خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى اش را در راه فرمانبرى از خداوند بزرگ ، قرار داده است؛ آن كه خداوند بزرگ به وى نزد فرشتگان افتخار مى كند و مى فرمايد : «اين ، بنده حقيقى من است» .
أعلام الدين : ص 120 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلاااام
🍀صبحتون بخیروشادی
🌸از درگاه خداوند منان
🍀براتون آرزو میکنم
🌸بهترین روز
🍀بهترین سرنوشت
🌸بهترین دنیا
🍀بهترین آخرت
🌸بهترین دوست
🍀بهترین زندگی...
🌸را داشته باشید
🍀دوشنبه تون نورانی 🌸
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه گناه نکنیم؟!
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه حشر
🌹مقام_معظم_رهبری
@Emam_kh
نقش بسیج در زمینه سازی ظهور.mp3
736K
⁉️نقش یک بسیجی در زمینه سازی ظهور چیست ؟
⭕️ پاسخ: ابراهیم_افشاری
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد شجاعی
🎙استاد پناهیان
🔸ایرانیا دارن قدم های آخرو برمیدارن!
👌بسیار شنیدنی
@Emam_kh
💠 خودمان را گول نزنیم، دشمن در اینجا پیروز شد
🔹به موازات اینکه در عرصه نظامی و سیاسی بر دشمن غلبه پیدا کرده ایم، متاسفانه در سایه انفعال، کج فهمی و ترک فعل بعضی از مسئولین، در برخی عرصه های فرهنگی و اخلاقی، این دشمن بوده که بر ما غلبه پیدا کرده است.
👈 برای مثال، چند سال قبل در کشور ما دغدغه و گله مومنین این بود که چرا در جامعه، #بدپوششی وجود دارد؟
این روزها دغدغه اصلی این شده که چرا #کشف_حجاب در جامعه به مرحله نگران کننده رسیده است؟
⭕️ سال ها قبل برخی بی بند و بارها جرات نفس کشیدن در ملاعام نداشتند و دست و پایشان می لرزید. حال اینکه این روزها در سطح جامعه، ارزش های دینی به راحتی زیر پا گذاشته می شود.
⚠️ ما در حال از دست دادن یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب هستیم. بیایم و خودمان را بیش از این گول نزنیم؛ هر چه زودتر به خود بیاییم و به مسیر انقلاب برگردیم.
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 165 سوره آل عمران
🌸 أَوَلَمَّآ أَصاَبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير
ٌ
🍀 ترجمه: آیا وقتی که آسیبی به شما رسید كه دو برابر آن را به (دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: این آسیب از كجاست؟ بگو: آن از سوى خودتان است. قطعاً خداوند بر هر چیزی تواناست.
🔴 شأن_نزول_آیه: مسلمانان كه در جنگ احد هفتاد شهيد دادند و شكست خوردند، از پیامبر مى پرسیدند: چرا ما شكست خوردیم؟ که این آیه نازل شد.
🌸 خداوند خطاب به پیامبرش مى فرماید كه به آنها بگو: أولمآ أصابتكم مصيبة قد أصبتم مثليها قلتم أنى هذا: آیا وقتی که آسیبی به شما رسید که دو برابر آن را به دشمن وارد ساخته بودید، گفتید: این آسیب از کجاست؟ شما نبايد از نتيجه يک جنگ نگران باشید بلکه همه برخوردهای خود را با دشمن روی هم محاسبه کنید. زیرا آنها در جنگ احد، هفتاد نفر از شما را شهید کردند در حالی که هیچ اسیر نگرفتند ولی شما در جنگ بدر، هفتاد كشته و هفتاد اسیر گرفتید.
🌸 شما می گویید: این مصیبت از کجا دامنگیرتان شد ولی ای پیامبر قل هو من عند أنفسكم: بگو: آن از سوی خودتان است. این مصیبت از وجود خود شما سرچشمه گرفته، شكست امسال به خاطر تفرقه و سستى و اطاعت نكردن خودتان از فرماندهى بوده است. شما نباید از آینده نگران باشید و اگر نقاط ضعف خود را جبران کنید، مشمول حمایت او خواهید شد إن الله على کل شیء قدير: قطعا خداوند بر هر چیزی تواناست.
🔹 پيام های آیه165سوره آل عمران 🔹
✅ هنگام قضاوت، تلخى ها و شیرینى ها را با هم در نظر بگیرید. تنها شكست اُحد را نبینید، پیروزى بدر را هم یاد كنید.
✅ در جستجوى عوامل شكست، ابتدا به سراغ عوامل درونى و روحى و فكرى خود بروید، سپس عوامل دیگر را پیگیرى كنید.
✅ خداوند بر هر چیزى قادر است، ولى ما باید شرایط لازم و لیاقت بهره بردارى را به دست آوریم.
✅ گمان نكنید كه تنها مسلمان بودن براى پیروزى كافى است، تا در هر شكستى كلمه ى «چرا و چطور» را به کار ببرید، بلكه علاوه بر ایمان، رعایت اصول و قوانین نظامى و سنّت هاى الهى لازم است.
آیه165🌹ازسوره آل عمران 🌹
أَ وَ لَمَّا =آيا هنگامی که
أَصابَتْكُمْ=رسيد به شما
مُصِيبَةٌ=آسیبی
قَدْ أَصَبْتُمْ=که رسانده بودید
مِثْلَيْها=دوچندانش را به دشمن
قُلْتُمْ=گفتید
أَنَّى هذا=ازکجاست این
قُلْ =بگو
هُوَ=آن
مِنْ عِنْدِ= ازنزد
أَنْفُسِكُمْ =خودشماست
إِنَّ=همانا
اللَّهَ =الله
عَلى=بر
كُلِّ=هر
شَيْءٍ=چیزی
قَدِيرٌ=تواناست
🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دیدن این ۷۰ ثانیه برای هر پدر و مادری از نون شب واجبتر است!
#سواد_رسانه
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اختراع جالب در تظاهرات ضد صهیونیستی روز گذشته در پاریس!😂😂😂
🇮🇷 @Emam_kh
48.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب المظلوم
نماهنگ زخم قدیمی
.
.
یقین دارم که می آیی و با آمدنت جهان زیباتر میشود🌹🌿
@Emam_kh
هر چی توییت تا حالا دیدید رها کنین...
فقط این توییت سید حسن نصرالله رو نگاه کنین.
🍃🍃🍃🍃🍃
ابراهیم رئیسی
اسماعیل قاآنی
@Emam_kh
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹آيت الله العظمی جوادی آملی
«...هر وقت اینها آتش را روشن كردند من شخصاً خاموش می كنم: ﴿كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ﴾
حتماحتما گوش کنید ونشردهید
@Emam_kh
اقسام قیام
1️⃣. رُکن
قیام هنگام تکبیرةالاحرام
قیام پیش از رکوع (متصل به رکوع)
2️⃣. غیررُکن
غیررُکن
قیام بعد از رکوع
❇️واجبات قیام
🔸به جایی یا چیزی تکیه نکند.
🔹بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود.
🔸روی دو پا بایستد.
🔹پاهایش را بیش از اندازه باز نگذارد.
📚 پینوشت:
آموزش مصوّر احکام آیتالله خامنهای، ص 244.
@Emam_kh
رمان واقعی«تجسم شیطان»
قسمت_چهل_ششم
چهار سال از زمانی که عاطفه ازدواج کرده بود می گذشت، چهار سالی که هم به روح الله و هم عاطفه بسیار سخت گذشت.
حدس روح الله درست بود و فتانه با هدف های شومی عاطفه را برای مسعود،خواهر زاده اش عقد کرده بود و عاطفه شده بود، عامل التیام هر درد فتانه..
فتانه اگر کوچکترین حرکتی از محمود میدید به اطلاع مسعود و مادرش میرساند و عاطفه کتکش را می خورد و دل فتانه خنک میشد، محمود به خاطر عاطفه هم که شده بود، رفتارش با فتانه ملایم که بود و ملایم تر هم شده بود، روح الله هم اگر کوچکترین حرکتی می کرد که به مذاق فتانه خوش نمی آمد، چون روح الله بزرگ شده بود و برای خودش مردی شده بود و در خلال تحصیل، با شرکت در کلاس های ورزشی به مهارت های رزمی هم دست پیدا کرده بود و هیکلی ورزشکاری و پهلوانی داشت و فتانه از تیپ و قیافه او میترسید، بنابراین دق دلی را که نمی توانست سر روح الله خالی کند، سر عاطفه خالی می کرد.
روح الله که جوانی زجر کشیده اما بسیار مهربان و رقیق القلب بود و خوب میفهمید هر حرکت فتانه چه پیغامی دارد، سعی می کرد کاری نکند که بهانه به دست فتانه دهد و او باعث آزار عاطفه شود و از طرفی باید تمام خبرهای مادرش را بی کم و کاست برای فتانه بیاورد وگرنه کتکش را میخورد.
بارها و بارها پیش آمده بود که فتانه حتی چشم طمع به شهریهٔ ناچیزی که روح الله از حوزه میگرفت داشت و روح الله علی رغم تمام مشکلات مالی که داشت و هیچ پولی از طرف پدر به او نمی رسید، هر وقت فتانه از او پول طلب می کرد، روح الله هر چه پس انداز کرده بود به او می داد.
فتانه آنقدر ظالم بود که باغی را که روح الله خود بنا کرده بود و جان داده بود و از یک زمین خشک و مرده، باغی سر سبز و پر بار به عمل آورده بود، حتی یک ریال به او نمی داد.
روح الله مثل روال قبل آخر هر هفته راهی روستا میشد و هنوز هم شبانه روز در باغ کار میکرد، انگار آیه نازل شده بود که روح الله در باغ جان بکند اما از عواید آن باغ چیزی نصیبش نشود و همه نه به جیب بابا محمود بلکه در تُبرهٔ فتانه ذخیره شود و معلوم نبود این زن فریبکار با اینهمه پولی که از اطرافیان میگرفت چه می کند..
آخرهفته بود و روح الله مثل قبل به روستا آمده بود، بیل را به درخت تکیه داد و به طرف اتاقی که در باغ بنا کرده بودند رفت.
داخل اتاق شد، می خواست همزمان با کمی استراحت، یکی از کتاب هایش را هم مطالعه کند.
روی گلیم فرش لاکی رنگ که دست بافت مادربزرگش بود، نشست و به متکایی که کنار دیوار سفید اتاق گذاشته بود تکیه داد، کیفش را که کنار متکا بود جلو کشید و همزمان فلاکس چای کنار کیف هم برداشت، داخل استکان تخم مرغی روبه رویش، چای ریخت و زیپ کیف را باز کرد.
کتاب الٰهیات را بالا آورد و روی دست گرفت و در همین حین دفترچه کوچکی از بغلش روی زمین افتاد.
روح الله کتاب را روی پاهایش که دراز کرده بود، گذاشت و همانطور که لبخند میزد، دفترچه بانکی را که هدیه مادرش بود نگاه کرد.
دفترچه را باز کرد، مبلغ پول زیادی داخلش بود، پولی که مامان مطهره از ابتدای کودکی روح الله، هر ماه برای او کنار میگذاشت و چند روزی بود که به او داده بود تا با آن پول لوازم خانه مجردی از قبیل یخچال و تلویزیون و.. برای خود بخرد و روح الله قصد داشت به محض اینکه قم رسید، برای خرید وسیله و اجاره یک خانه نقلی اقدام کند..
روح الله دفترچه بانکی را بالا آورد و به بینی اش چسپاند و از آن بوسه ای گرفت، نه به خاطر اینکه پول زیادی داخل ان بود، بلکه به خاطر اینکه این دسترنج مادرش بود و نشان از عمری مهر مادری داشت ،روح الله بوی مادرش را از این دفترچه طلب میکرد، مادری که هیچ وقت متوجه عمق سختی هایی که فرزندانش کشیده و می کشیدند نشده بود.
روح الله غرق یاد مادر بود که ناگاه با صدای بلند و عصبانی فتانه به خود آمد..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼