eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی «تجسم شیطان» قسمت_چهل_نهم وارد خانه شدند، فتانه مثل روحی از قفس پریده ناگهان غیب شد و بعد از چند دقیقه از اتاقی که به عنوان انبار بود بیرون آمد، روح الله نگاهی به او کرد و گفت: پول ها را بیارین، میخوام پیش خودم باشه.. فتانه نگاه تندی به او کرد و گفت: حالا پیش من باشه چی میشه؟! سرم داره از درد میترکه و تو صحبت پول میکنی؟! پاشو برو تو باغ به درختا برس، دیروز که تنبلی کردی و هیچ، از صبح هم که نرفتی روح الله که متوجه حیله گری فتانه شده بود و خوب میدانست که خواب پولهایش را باید ببیند گفت: خودت خوب میدونی من مرد کار هستم و تنبلی با من جور درنمیاد، دیروز هم تو با اون مهربونی مصنوعیت منو کشوندی تو خونه، تمام هدفت هم این بود که پولهام را از دستم دربیاری، اما کور خوندی، اول که به بابا محمود میگم اگر اون پول ها را پس نگرفت شده این خونه را بهم بریزم و زیر و رو کنم، میکنم و پول هام را ازت میگیرم.. فتانه چشمهایش را در آورد و گفت: پاشو گمشو ،برا من پول پول نکن، چندرغاز بخ چشمش میاد، اصلا اینا بابت اینهمه سال که زحمتت را کشیدم، من کنیز بی جیره و مواجبت که نبودم.. روح الله از عصبانیت خون خودش را می خورد دست مشت شده اش را روی زانویش زد و از جا بلند شد و می خواست به باغ برود. داخل باغ شد، آنقدر عصبانی بود که با مشت به تنهٔ درخت کوبید، صدایی در ذهنش اکو میشد: خودت را بکش و از این زندگی راحت کن...اما روح الله سخت تر از این را کشیده بود. بیل را برداشت و بی هدف داخل باغ میگشت، حال و حوصله رسیدگی به درختان را نداشت، پس بیل را به کناری انداخت و خود را به زمینی که تازه علف های نورس از آن روییده بود رساند و روی علف ها دراز کشید، دستانش را زیر سرش گذاشت و به آسمان خیره شد، کم کم پلک هایش سنگین شد.. نمی دانست چقدر خوابیده، ناگهان با فریاد تیز فتانه از جا پرید: ای پسرهٔ فلان فلان شده نگفتن بیای اینجا پی یللی تللی، گفتن بیای به باغ برسی، خاک بر سرت که مثل اون مادر بی آبروت هستی که حواسش همه اش پی مردهای دور و برشه ،یا مثل این خواهر.... فتانه انگار عقلش را از دست داده بود، فحش های زشت و ناموسی و تهمت های قبیح و الکی به مادر و خواهر روح الله میزد، روح الله هر چیزی را تحمل می کرد جز این... ناگهان از جا بلند شد، انگار دست خودش نبود، خونش به جوش آمده بود، روبه روی فتانه قرار گرفت و با فریاد بلند گفت: یک بار دیگه حرفهایی که لایق خودت هستند به مادر و خواهر من بچسپانی کاری میکنم که دنیا جلوی چشمات تیره و تار بشه فتانه که انتظار این گستاخی را نداشت فحش رکیکی به مادر روح الله داد و گفت: هیچ غلطی نمی تونی بکنی روح الله مثل کوه آتشفشان فوران کرد به سمت فتانه رفت و شروع کرد به زدن، تمام فن هایی که توی کلاس رزمی یاد گرفته بود روی فتانه اجرایی کرد، انگار فتانه کیسه بوکسی بود که روح الله باید قدرتش را به آن نشان میداد و داد و فریاد فتانه هم هیچ اثری نداشت روح الله آنقدر زد که فتانه بی حال روی زمین افتاد و انگار واقعا دنیا پیش رویش تیره و تار شد. فتانه که افتاد، روح الله تفی روی صورتش انداخت و گفت: حقت بود، من قبلش بهت گفتم و به طرف اتاق حرکت کرد و در یک چشم بهم زدن لباس ها و کیفش را برداشت و بی توجه به فتانه که آه و ناله میکرد، از باغ بیرون آمد و به طرف جاده حرکت کرد تا خود را به قم برساند. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺﷽🌿🌺 چقدر خدا داری؟ ✅مرد و زنی نزد بزرگی آمدند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد. 🍃مرد گفت: “من همیشه سعی کرده‌ام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بی‌اعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده برده‌اند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شده‌ایم؟” 🌻آن بزرگ به آن‌ها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.” ✨مرد با تعجب جواب داد: “این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاق‌های بزرگ با پنجره‌های بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.” 🍃بزرگ پرسید : “درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟” زن با تعجب پرسید :”منظورتان چیست! مگر می‌توان درون خانه خدا داشت؟” گفت: “بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم. 🍃 برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشته‌اید؟ 🍃 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کرده‌اید؟ 🍃 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه مانده‌ها و تهی‌دستان استفاده‌ای شده‌است؟ 🍃 آیا پرده‌ای که به پنجره‌ها آویخته‌اید نقشی خدایی بر آن‌ها وجود دارد؟ 🌻 بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کرده‌اید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان می‌توانید پیدا کنید. 🌻 اگر چهار فرزند شما به بی‌راهه کشانده شده‌اند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی‌تان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندان‌تان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.” @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی اساسی است اما نه به نفع آمریکا... @Emam_kh
🔴 اوامر بر زمین مانده رهبری (۱) در اینکه دولت و مجلس فعلی نسبت به قبلی ها در اجرایی کردن اوامر مقام عظمای ولایت (حفظه الله) به مراتب اهتمام بیشتری داشته اند شکی نیست اما انتظار ما از این دوستان بسیار بیشتر است. در کمال تعجب برخی اوامر مقام معظم رهبری در همین دوره بر زمین مانده است!! به عنوان مثال: حضرت آقا در دیدار مسئولان نظام فرمودند: "بعضی از شرکت‌های بزرگ پر درآمد با مواد اولیه داخلی قیمت محصول خود را با دلار تلگرامی جعلی تنظیم می‌کنند. چرا به دلار حاکمیت می‌دهید؟ چرا رقیب ریال را تقویت می‌کنید؟"(۱۵ فروردین۱۴۰۲) که متاسفانه با سهل انگاری دولت و مجلس هنوز این روند غلط که عامل اصلی فعلی است ادامه دارد!! ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم و تنها خط قرمز ما امر نائب است که نباید بر زمین بماند ادامه دارد ... ✍ "قاسم اکبری" @Emam_kh
28.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀خانمهای محجبه ،کم حجاب و حتی بی حجاب فرقی نمیکند و یا حتی اقایون این کلیپ را اصلا از دست ندهید. نشر کلیپ با شما 👌 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥سوال یک دانشجو از رئیس قوه قضاییه: چرا اقدامی برای مجازات سلبریتی‌های عوام‌فریب صورت نمی‌گیرد؟ 🇮🇷 @Emam_kh