73.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...
«کجاستی مهدی»؛ اثری خاص و نماهنگی زیبا با حضور چند هزارنفری کودکان شیعه افغانستانی
🔹در اقدامی بدیع و کمنظیر در افغانستان، هزاران کودک شیعه افغانستانی با حضور در جشن نیمهشعبان، خالق اثری خاص شدند
❣ اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
السلام علیک یا صاحب الزمان 🌸
@Emam_kh
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
قسمت_شانزدهم
زینب تشک خوابش را در کنار سجادهٔ پدر پهن کرد، همانطور که به توصیه پدرش متکا را رو به قبله می گذاشت تا بخوابد گفت: بابا! طوری شده که دیگه میترسم بخوابم، توی خواب مدام سایه های سیاه دنبالم میکنن، موهام را می کشن، با چنگالهاشون بهم حمله میکنن و تا بیدار میشم واقعا حضورشون را توی خونه حس می کنم و اون ترس بیشتر و بیشتر میشه، زینب روی تشک دراز کشید و زیر لب گفت: گاهی آرزو می کنم کاش به دنیا نیومده بودم.
روح الله که قلبش از شنیدن این حرف آتش گرفته بود ، خودش را کمی جلوکشید، دست سرد زینب را توی دستش گرفت و گفت: دختربابا! چیزی برای ترسیدن وجود نداره، فراموش نکن ما انسانیم، اشرف مخلوقاتیم و اومدیم به این دنیا تا ثابت کنیم ما برگزیدگان خداییم، تا ثابت کنیم که قدرت روحی ما برگرفته از روح خداست و خیلی راحت میتونیم با توکل به خدا، شیاطین را شکست بدیم.
زینب دست گرم پدر را در آغوش گرفت و همانطور که بوسه ای از اون میچید گفت: چقدر الان احساس آرامش می کنم، مثل آرامشی که فقط سر نماز به من دست میده و با زدن این حرف چشمانش را بست و بر خلاف همیشه خیلی زود به خواب رفت.
روح الله قران را برداشت کنار زینب نشست و شروع به تلاوت آیات قران نمود و هراز گاهی ،نگاهی به زینب می کرد و خیلی عجیب بود، انگار زینب کابوس نمی دید و در خواب به جای جیغ کشیدن، لبخند میزد..
تالاری بزرگ و زیبا با سنگ های مرمر سفید و درخشان که سقف آن آسمان آبی زیبا بود، بوی خوشی که تا به حال نمونه اش را نشنیده بود به مشام زینب می رسید، گوشهٔ تالار که کف و دیوارش میدرخشید،انگار باغچه ای پر از گل های محمدی بود، زینب ناخوداگاه به طرف گلها حرکت کرد، انگار گلها او را به سمت خود می خواندند.
نزدیک باغچه گل شد، با دقت نگاه کرد، چه گلهای عجیبی، بی نهایت زیبا با گلبرگ های پهن و صورتی رنگ و ساقه های صاف و بدون خار که عطری قوی و بهشتی در هوا می پراکندند، زینب خم شد تا شاخه گلی را ببوید که ناگاه گلها شروع به تکان خوردن کردند، انگار رایحه ای قوی تر از بوی خودشان حس کرده بودند و همه گلها رو به آسمان سرشان را بالا گرفتند، زینب هم سرش را بالا گرفت، چشم هایش تابلویی را به تصویر کشیدند که تکرار ناشدنی بود، آسمان آبی زیبا که ناگهان از هم شکافته شد، نوری به سمت زینب آمد، فرشته ای که جسمی از نور داشت ، آن جسم نورانی دستانش را به سمت زینب دراز کرد، کلیدی درخشان که مانند اشعه های خورشید میدرخشید را در دست زینب نهاد و با صدایی ملکوتی گفت: این کلید را به پدرت بده...باید گره از کار خود و بندگان خدا باز کند...این را گفت و دوباره به آسمان برگشت و شکاف آسمان بهم آمد.
زینب سرشار از حسی زیبا و شیرین بود، حسی که در عمرش نمونه اش را ندیده بود، انگار عسلی بهشتی در کامش و عطر گلهای محمدی در جانش پاشیده باشند.
زینب کلید نورانی را به سینه چسپانید و از خواب پرید..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یه روز که داری از بین قرصهات دنبال یه بسته جدید آلپرازولام میگردی به این فکر میکنی که توی بیست یا سی سالگیت چقدر به فکر آینده ات بودی...؟
چقدر واسه اضافه وزن و یا شور شدنِ غذات حرص خوردی...
نگران بودی دخترت غذا نخورده و گرسنشه...
لباس گرم نپوشیده و الآنه که با لُپای یخ زده بیاد تو..
اما حالا..
حوالی هشتاد سالگی... نشستی و تلویزیون نگاه میکنی...
دیگه نه لک های صورتت برات مهمه.. نه سفید شدن موهات.. شاید شبها..قبل از اینکه خوابت ببره به این فکر میکنی چرا بیشتر پا برهنه ندویدم ...قبل از اینکه نتونم راه برم...
یاد خودت میفتی که یه روزهایی تویِ سنین جوانی تموم دغدغه ات این بوده که دماغتو عمل کنی.. یا بری مو بکاری..
بیرون که میری حتما رنگ لباس هات هماهنگ باشن.. .یا چه کِرمی برای چین و چروک صورتت بخری...
حالا که داری بهش فکر میکنی.. زندگی خیلی ساده تر از این حرفاست... دماغتو عمل نکردی و خیلی چیزای دیگه.. و هیچ اتفاقی هم نیفتاد...
آدمهایی که بخاطر لوکس نبودن زندگیت ازت دور میشن... راه خروج رو زودتر خودت بهشون نشون بده...
هیچکس یادش نیست پارسال توی مهمونی، برنج صاحب خونه حسابی شفته شده بود .. اما خدا میدونه چقدر برای این قضیه غصه خورد...
میشه خیلی وقتا.. خودمونو بزنیم به بیخیالی...
بیخیالِ اینکه دیگران فکر میکنن چاق شدم... جوش زدم.. خونهم بالا شهر نیست یا ماشینم مدلش پایینه.. مهم اینه حال دلت با چی خوبه...
یه وقتا... گاز زدن فلافل توی یه ساندویچیِ معمولی , خیلی بیشتر بهت میچسبه تا غذای ایتالیایی توی رستوران گرون.. نترس از قضاوت دیگران...
خودتو زیر کِرم پودرای سنگین و گِن های تنگ, خفه نکن بخاطر بقیه...
یه وقتا به مادر بزرگت سر بزن و ببین که تهِ تهِ تموم بدو بدو های الانت میشه این...
جوری زندگی کن.. که بعدا حسرت نخوری که کاش کمتر غصه خورده بودم .....
واسه حرف مردمی زندگی نکنیم، که حتی خودشونم نمیدونن از زندگی چی میخوان...
تمام عمر برای مردم زندگی کردیم. خواستیم همیشه خوب به نظر برسیم ولی از حال خودمون و دلمون غافل شدیم!
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بیانات قابل تأمل رهبر معظم انقلاب در باب مهدویت و معارف مهدوی
@Emam_kh
موشکها شعور ندارند.....mp3
1.09M
🚀موشکها شعور ندارند...
🎙این کلیپ صوتی رو بفرستید برای افرادی که نمیخوان رأی بدن...
#انتخابات #انتخاب_مردم
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دیدگاه حاکمیت به مردم در ادوار مختلف چگونه بوده است؟!
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این کلیپ را برای صاحب نفوذها و صاحب تریبونها بفرستید!
🔺 استخوانهایت را خرد میکنند!
🔸 ابوموسی اشعری علیرغم آنکه صاحب تریبون و نفوذ بوده است اما برای جلب مشارکت مردم اقدام نمیکند؛ امیرالمومنین (علیهالسلام) برای او نامهای مینویسد...
👤 حجت الاسلام محمد سعادتمند
@Emam_kh
🔴 تعصب ممنوع
برنامه "معلی" خوب است اما قطعا مثل همه برنامه ها بدون ایراد نیست.
از همه دوستان خواهش می کنم از نگاه تعصب آمیز به این برنامه و هر برنامه دیگر بپرهیزند و بگذارند منتقدین دلسوز، انتقادات خود را بدون لکنت، بیان کنند که همین انتقادات سبب رفع اشکالات و تعالی "معلی" می شود و گرنه شک نکنید که این برنامه هم مثل برخی موارد دیگر به انحراف کشیده خواهد شد. از ما گفتن ...
#نیمه_شعبان
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷 این کلیپ را حتماً ببینید، خیلی جالب است.
👈🏻گاهی اوقات افرادی را میبینیم میگویند، مقام معظم رهبری را قبول نداریم یا ولی فقیه را قبول نداریم .
🇮🇷 @Emam_kh
🍏 اگر مشڪل ڪمردرد دارید.
رزمارے تهیه ڪنید و دمنوش آن را مصرف ڪنید.
مواد درون رزمارے داراے خواص ضدالتهاب میباشد و ڪمردرد را آروم میڪند.
.
.🍃🍎🍃🍎🍃
کشباف تگرگی
طریقه بافت
به تعداد مورد نظر سر می اندازیم .
رج اول : یک دونه زیر یک دونه رو الی آخر
رج دوم : یک دونه رو به یک دونه زیر که می رسیم یک نخ مثل ژوته می اندازیم به دور میل بعد دونه زیررا می بافیم ، (در این رج دونه هامون دو برابر میشن ).
رج سوم : یک دونه زیر به یک دونه رو که میرسیم و دونه اضافه شده هردوتا رو باهم می گیریم و میبافیم .یعنی در این رج دونه ها دوباره همون تعداد اولیه میشن.
رج چهارم : یک دونه رو یک دونه اضافه یک دونه زیر .
رج پنجم :مثل رج سوم الی آخرهمین رجها تکرار میشه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
38.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «منجی العالم»
🎙با صدای: مجال و گروه سرود زهراییون اهواز
🎛 آهنگساز و تنظیمکننده: شروین معینی
✍️ شاعران: قاسم صرافان، سیدمرتضی حیدری آلکثیر
@Emam_kh
💠 رهبر معظم انقلاب اسلامی:
شک نیست که جبههی استکبار با انتخابات ما مخالف است؛ چرا مخالفند؟ چون نظام ما عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ دو تکّه دارد؛ هم با جمهوریاش مخالفند، هم با اسلامیاش. مظهر «جمهوری» همین انتخابات است؛ این انتخابات مظهر «جمهوری» است. پس وقتی که آمریکا با نظام جمهوری اسلامی مخالف است، یعنی در واقع با انتخابات مخالف است، با حضور مردم مخالف است، با آمدن مردم پای صندوق مخالف است، با شور و هیجانی که در انتخابات باشد و شرکت بیشتر مردم، مخالف است.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه عشقمان را به امام زمان اثبات کنیم؟
♨️ مصداق عینی عاشقان #امام_زمان
⁉️ رهبری با چه توسلی فتنه را جمع کرد؟
♨️ رمز ناکام ماندن فتنهها!
_____________
🔷 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ایام #نیمه_شعبان
@Emam_kh
تفسیر گزیده ۲۳۷ .mp3
7.11M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب دویست و سی و هفتم
#یوسف
#صفحه_ ۲۳۷
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
@Emam_kh