فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازه اول کاره...
🇮🇷 @Emam_kh
21.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وداع ام عامر همسر حازم اسماعیل هنیه با همسر و فرزندان شهیدش:
به پیامبر سلام مرا برسان
به همه شهدا سلام برسان
به اذن خدا ما صبور خواهیم بود
به اذن خدا، تو را به خدا هدیه کردم
ای خدا در این مصیبت به من اجر بده
و بهتر از اینان به من عطا کن
و این دختران عزیزت امانی و منی با تواند
مراقب شان باش
خدا امیر و محمد را رحمت کند
خدا راهت را سهل و میسر کند ای ابوعامر
ای حافظ قرآن ای پیشوا
فدایی رسول خدا شدی
زهی خیال باطل! گمان نکنند که حازم کشته شد. حازم زنده است
و گمان مبرید که شهیدان در راه خدا مردهاند. بلکه آنها زندهاند و نزد خدا روزی میخورند.
به اذن خدا به خانه ابدی خود و بهشت رفتید
وصیت یک مادر شهید ،مادر شهیدان و همسر شهید:
کسی از عربها کمک نخواهد.
آنها هستند که به ما نیاز دارند نه ما به آنها
آنها مردهاند و ما زندهایم
شمایید که زندهاید و آنها مردهاند
رحمت خدا بر ابو عامر
عيدت را در بهشت خواهی گذراند عزیزم
عیدتان مبارک فرزندانم
خدا بر شما آسان بگیرد
@Emam_kh
🌹پنجشنبه است
ثانیه هایمان بوی
دلتنگی میدهد
چه مهمانان ساکتی
هستند رفتگان
نه بدستی
ظرفی آلوده میکنند
نه به حرفی دلی را
تنها به فاتحه قانعند
شادی روح تمام
اموات #فاتحه و #صلوات
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
💔فاتحه کبیره بسته هدیه اموات💔
💫1 مرتبه سوره حمد
💫1مرتبه سوره توحید
💫1مرتبه سوره ناس
💫1مرتبه سوره فلق
💫1مرتبه سوره کافرون
💫7مرتبه سوره قدر
💫3مرتبه آیه الکرسی
✨شادی روحشان صلوات✨
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گاهی اوقات یک گناه آدم رو زمین میزنه‼️
🔰#استاد_عالی
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
💠 بلند گفتن تکبیرةالاحرام
💬 سؤال:
آیا در نماز جماعت، گفتن تکبیرة الاحرام توسط مأمومین، باید بلند باشد یا بلند گفتن کراهت دارد؟
✅ پاسخ:
🔹 به طور کلی بلند گفتن تکبیرة الاحرام واجب نیست؛ هر چند اگر طوری بگوید که امام جماعت صدای او را بشنود، مکروه است.
📚 پی نوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای.
@Emam_kh
سامری در فیسبوک
قسمت_بیست_سوم
زمان به سرعت می گذشت و احمد همبوشی همچنان تحت آموزش های خاص قرار داشت حالا به تمام جوانب رسانه های مجازی که تنوع چندانی هم نداشتند آگاه شده بود و خوب می دانست که دنیا به سمتی می رود که رسانه حرف اول را میزند و در آینده ای نه چندان دور میدان جنگ نه در عالم واقعی بلکه در عالم مجازی ایجاد میشود.
حالا او به تمام کتاب هایی که قرار بود با نام او چاپ شود تسلط و اشراف داشت و با مطالعه کتاب های خطی که تحت اختیارش قرار می گرفت، خودش هم نظریه ارائه میداد و گاهی مطالب کتاب را با دلخواه و البته صلاحدید اربابش تغییر می داد.
امروز قراری با مایکل داشت، مثل همیشه یکی از کت و شلوارهایش را که شیری رنگ بود با پیراهن کرم و کروات قهوه ای پوشید و نگاهی در آینهٔ قدی که در دل دیوار قرار داشت انداخت و وقتی مطمئن شد شیک و مرتب است از آپارتمان خارج شد، به نظرش این جلسه، جلسهٔ مهمی بود و مایکل به او گفته بود که باید با شخص خاصی ملاقات کند.
نیم ساعتی به قرار مانده بود و احمد ترجیح میداد که فاصله آپارتمان تا محل قرارش را پیاده برود، در کمتر از بیست دقیقه خود را به محل قرارش رساند، جایی که حدس میزد همان مکانی باشد که در ابتدای ورودش به اسرائیل او را با چشم بسته به آنجا برده بودند.
احمد وارد ساختمان شد و مستقیم به اتاق مایکل رفت، تقه ای به در زد و با بلند شدن صدای مایکل در را باز کرد و داخل شد.
مایکل پشت میزش نشسته بود و غرق مطالعهٔ برگه های جلویش بود که بی شک پرونده ای سرّی بود.
با ورود احمد، مایکل از جا برخواست و احمد می خواست به سمت مبل چرمی که روبه روی میز مایکل قرار داشت برود که مایکل با اشاره دست به او فهماند که وقت نشستن نیست و همانطور که کیفش را از روی میز برمی داشت گفت: آفرین، سر وقت رسیدی، همراه من بیا، باید به دیدار کسی برویم، بین راه همه چیز را برایت توضیح میدهم.
احمد چشمی گفت و از اتاق بیرون آمدند و همراه مایکل از ساختمان خارج شدند.
ماشینی با شیشه های دودی اماده جلوی در انتظار آنها را می کشید.
راننده به محض دیدن مایکل از ماشین پیاده شد و در عقب را برای او باز کرد و احمد هم از در دیگر کنار مایکل نشست.
هنوز در ماشین را نبسته بود که راننده با چشم بندی در دست به سمت او آمد و اشاره کرد که چشم بند را به چشمهایش بزند، احمد همبوشی هم مثل یک ربات، چشمی گفت و چشم بند را بست.
ماشین حرکت کرد و مایکل گفت: از اینکه چشم هایت را بستیم ناراحت نشو این برای امنیت خودت است، چون به جایی میروی که از مکان های مخفی ماست و اگر اطلاعاتی راجع به آن داشته باشی برای خودت بد میشود.
احمد سری تکان داد وگفت: درک می کنم، فقط اگر امکان دارد بفرمایید به دیدار چه کسی می رویم.
مایکل به پشتی صندلی تکیه داد و گفت: ببین احمد همبوشی یا بهتر است بگویم احمد الحسن، چون قرار است با این اسم مکتب راه بیاندازی، ما برای اینکه موفقیت مأموریت تو را تضمین کنیم، باید تو را به انواع سلاح های مادی و معنوی مجهز کنیم، تو قرار است ادعاهای بزرگی بکنی پس مریدانت از تو انتظار دارند تا کارهایی بزرگی انجام دهی، مثل این است که پیامبری برگزیده می شود و یارانش از او معجزه می خواهند و ما می خواهیم تو را مجهز به این سلاح کنیم.
احمد که هر فکری را می کرد غیر از این، آشکارا یکّه ای خورد و گفت: به راستی مرا مجهز به معجزه می کنید یا می خواهید شعبده یادم دهید تا در بین مردم آن را معجزه جلوه دهم؟!
مایکل نفسش را آرام بیرون داد وگفت: می گویم معجزه! من از شعبده حرف زدم؟! صبر کن تا ساعتی دیگر همه چیز برایت روشن می شود.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞
این ماه را نگهدار
خداحافظی نکن از این ماه
از ماه خدا که یازده ماه دیگر سال
همچنان ماه خداوند است
آخر کدام روز و کدام شب
و کدام هفته و کدام ماه است
که از آن خدا نباشد؟
خدا را نبوس و کنارش نگذار
خدا را لای تقویم نگذار
خدا را لای کتاب نگذار
خدا را سر طاقچه نگذار
این سفره را جمع نکن
این سفره جمع ناشدنیست
این مهمانی را بر هم نزن
این مهمانی تمام ناشدنیست
با این برکتها بدرود نکن
این تبرکها نامنتهی ست
اصلاً کدام سفره است که
صاحبش خدا نباشد؟
کدام جشن و سرور و شادمانیست
که برپا کنندهاش او نباشد؟
کدام خیر و برکت و خجستگیست
که از دست او نباشد؟
این ماه را با خود نگهدار
بگذار در تو بتابد
این فصل را با خود نگهدار
بگذار در تو بروید
این عید را با خود نگهدار
بگذار در تو بخندد
@Emam_kh
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پند | اطمینان دل ایمان را افزايش میدهد
✏️ رهبر انقلاب: اگر مبانی معرفتی یک جوان، بخصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص میشود، گام او استوار میشود، حرکت او استمرار پیدا میکند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب میشود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خود ایمان اطمینان میآورد؛ اطمینان دل و سکینهی قلب هم ایمان را افزایش میدهد. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم.
@Emam_kh