دست_تقدیر۱۵
قسمت_پانزدهم
رقیه همراه آن مرد عراقی از بین سنگ قبرها می گذشت، کمی جلوتر متوجه رانندهٔ ابومعروف شد که هاج و واج بین مردم دنبال آنها می گشت اما خبر نداشت همین زنی که از کنارش می گذرد ، کسی جز شخص مورد نظرش نیست.
چند دقیقه بعد، محیا و پیرزن و به دنبالش رقیه و عباس از قبرستان وادی السلام گذشتند، جلوی در حرم مولا علی پیرزن و محیا ایستاده بودند.
رقیه همانطور که دستش را روی سینه گذاشته بود به آقا امیرالمؤمنین سلام داد در حالیکه از کنار محیا می گذشت ، زیر زبانی گفت: اینجا توقف نکنید، اون آقا اولین جایی بخواد بیاد دنبال ما، حرم هست.
عباس که متوجه شده بود، وضع این مادر و دختر خطیر است، با گام های بلندی که برمیداشت، از رقیه جلو افتاد و کمی ان سوتر به سمت ماشینی رفت، سوار ماشین شد و درست جلوی پای رقیه ترمز کرد و در همین حال، محیا و پیرزن هم رسیدند و هر سه نفر سوار بر ماشین شدند.
ماشین حرکت کرد و رقیه همانطور از شیشه عقب به پشت سرشان نگاه می کرد گفت: خدا عاقبتتون را به خیر کنه، خدا چراغ عمرتون را روشن کنه، الهی همینطور که بر این دوغریب رحم کردید خدا به حالتان رحم و مرحمت داشته باشد.
پیرزن که از دعاهای رقیه سر ذوق آمده بود سرش را به عقب برگرداند و از بین صندلی ها نگاهی به رقیه کرد و گفت: اسم من مرضیه است، اهل محل بهم میگن ننه مرضیه، بگو ببینم چی شد که گیر آدم های خدا نشناس افتادی؟ بعدم مال کجا هستی مادر؟ لهجه ات برام نا آشنا هست.
رقیه از زیر چشم نگاهی به عباس انداخت انگار روی آن را نداشت در مقابل یک مرد راز زندگی اش را فاش کند پس بریده بریده گفت: د..داستان دارد، قصه اش مفصل هست بعدا سر فرصت مناسب بهتون میگم.
ننه مرضیه که زنی دنیا دیده بود و انگار از شرم نگاه رقیه به سرّ درونش پی برده بود، سری تکان داد وگفت: باشه مادر، هر وقت دلت خواست بگو، فقط..فقط نگفتی اهل کجا هستی؟!
رقیه سرش را پایین انداخت، آب دهانش را قورت داد و گفت: من...من و دخترم از ایران آمده ایم و باید به ایران برویم که...
پیرزن با شنیدن نام ایران، نگاهش مهربان تر شد و همانطور اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: یا امام رضا و بعد رویش را به طرف پسرش کرد و گفت: عباس! پسرم ! اینهم نشانه اش...مگر نگفته ام امام رضا من را طلب کرده؟! و تو هی بهانه بیاور...امروز هم که رفتن به زیارت امام رضا را گره زدی به یک نشانه، اینهم نشانه اش مادر، هنوز شک داری؟! و بعد بغضش ترکید و گفت: من سر شفا گرفتن تو نذر کردم... وجود تو و به دنیا آمدن تنها فرزند ننه مرضیه، معجزهٔ حضرت عباس بود و شفایت از آن بیماری مرگ بار معجزهٔ امام رضا...و بعد با دست های چروکش روی دست استخوانی پسرش که دنده را در دست داشت کشید و گفت: نگذار آرزو به دل از دنیا بروم، تو را به جان مولا....
پسر که انگار حالش دست کمی از مادر نداشت، از داخل آینه وسط نگاهی به رقیه که خیره به مادرش بود کرد و گفت: من تسلیمم....اگر امام رضا طلب کرده، چرا من مخالفت کنم؟ و در این هنگام رقیه اشک گوشهٔ چشمش را پاک کرد و گفت: اتفاقا من الان ساکن شهر امام رضایم و با این حرف انگار سوزناک ترین روضه را برای ننه مرضیه خواند، ننه مرضیه با صدای بلند شروع به گریه کرد و رقیه در دل از مولایش علی علیه السلام ممنون بود چرا که به بهترین وجه ممکن میهمان داری کرده بود...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
پندانه
✅شیطان در پی پرتاب تیر خلاص است
🔸فردی کیسهای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمهشب برخیز و تا صبح نماز بخوان. اما باید مواظب باشی که لحظهای ذهنت نزد گمشدهات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.نیمهشب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را بههم زد و بیل برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسهها را در آغوش کشید.صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنماییاش تشکر کرد. مرد فقیه گفت: میدانی چه کسی محل سکه را به تو نشان داد؟
مرد گفت: نه.فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش بر سینهات کشید و یادت افتاد. مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمیخواندم. مرد فقیه گفت: میدانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانی، دیگر او را رها میکنی.
نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملائک میخواستند بر کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.اگر یک شب این لذت را درک میکردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمهشب میرفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی.و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق معیارها باید شرعا و عقلا به اصلح رای داد
@Emam_kh
این شما و این شفافیت...
در نگاه رهبر انقلاب و برخی از نامزدها
#مامردم
#فرق_میکنه_کی_رئیس_جمهور_بشه
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما یک بار از اشتباه سیلی خوردیم
نزاریم تکرار شود
@Emam_kh
🔆زنگ عبرت
👆آقای پزشکیان در این پوستر به ملت ایران سلام کرده اند.
✋ جواب سلام واجب است:
سلام بر «کلید بنفش!»
سلام بر «اسلام رحمانی!»
سلام بر «صبح شنبه!»
سلام بر «زنو ناوین!»
سلام بر «نقض های فاحش و مکرر بی جواب!»
سلام بر «تقریبا هیچ!»
سلام بر «حل نکردن مشکل آب مردم!»
سلام بر عباراتی مثل «بی شناسنامه، کاسب تحریم، افراطی، بزدل، لرزان و ...»
سلام بر کارخانه های «هپکو، آزمایش و ارج!»
سلام بر «از این لحظه، ۵+۱ یک را از دست داده است!»
سلام بر «رنگ قرمز بورس!»
سلام بر تکرار «دهه سوخته اقتصاد ایران!»
سلام بر «پرزیدنت روحانی» ببخشید «آقای دکتر پزشکیان» 😏
#انتخابات
محمد صالح مشفقی پور
@Emam_kh
⭕️ ملت ایران یادتان هست؛
سال ۱۳۹۶، حدود ۱۶۳ اقتصاددان نامه زدن و گفتن اگر روحانی رأی نیاره اقتصاد ایران نابود میشه و بعد از فجایع دولت روحانی به روی خودشون نیاوردن؟!
مواظب باشید باز اینجوری گولتون نزن
همین اقتصاددانا پیش بینی کرده بود که تا سال 1403 دلار تو دولت رئیسی میشه سیصد هزار تومان..
اما ضایع شدن و نشد..
کمترین چاپ پول و بدون داشتن دست گدایی به غربیا
@Emam_kh
🔴مطابق قانون احراز صلاحیت کاندیدا توسط #شورای_نگهبان تمام نشده و باید تا آخرین لحظه برگزاری انتخابات ادامه داشته باشد.
♦️اتخاذ مواضع خلاف مبانی اسلام و خلاف سیاست های قطعی نظام، یعنی #سلب_صلاحیت کاندیدا.
@Emam_kh
🔴 هوشیار باشید!!
به جای دوگانه کاذب جلیلی و قالیباف، باید دنبال #دوگانه_واقعی برای کاندیداها باشیم که چه کسی از آنها #راه_رئیسی را میخواهد ادامه می دهد و چه کسی دنبال #راه_روحانی است که همان عقب گرد کشور و بازگشت به دهه ۹۰ است
👤حجت احسان بخش
@Emam_kh
🔴 مظلوم نمایی
این اعلان انتخاباتی یعنی ستاد آقای پزشکیان به شدت روی تکنیک مظلوم نمایی متمرکز شده است که البته قابل پیش بینی بود و اتفاقا مثل بسیاری موارد مشابه می تواند نتیجه بدهد!
برای خنثی کردن این نقشه، بایستی نامزدهای حقیقتا انقلابی از هر اقدامی که سبب ایجاد فضای احساسی و هیجانی و دوقطبی می گردد(بخصوص در مناظرات)بپرهیزند و تمام توان خود را روی ارائه منطقی برنامه ها و نقد دقیق و محترمانه مواضع دیگر نامزدها قرار دهند ...
#انتخاب_اصلح
#انتخابات
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
♻️درمان سرفه های مزمن
(ظرف ۳ روز)
۱- چوب شیرین بیان
حتما از چوبش استفاده شود
۲- انجیر خشک
۳- پونه کوهی
✴️بمقدار مساوی مخلوط
و دم کنید روزی۱ لیوان
.🍃🍒🍃🍒🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این سخنرانی های حضرت آقا
در دیدارهای متعدد با احمدی نژاد، از همان ابتدای اولین دوره و اولین دیدار !
▪️ تا دوره دوم! در زمانی که همه احمدی نژاد را در خط مستقیم ولایت می دیدیم انجام شده است!! بارها آقا با محبت و مهربانی به او تذکر دادند، بارها فرمودند: غرور و انحراف نداشته باشند.
▪️والله الان که این سخنرانی ها رو می بینیم، گویا حضرت آقا، این روزها را می دیدند، درحالیکه آنزمان کسی احتمال انحراف در مورد احمدی نژاد نمیداد....!
▪️واقعا عجیب و شگفت انگیز است این آینده بینی که از عهده انسانهای عادی بر نمی آید. خدایا بخاطر چنین رهبر بصیری هزاران بار تو را شاکریم.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامید نباشیم
این غربگراها یه ریال ارزش ندارند برای کشور
وتا حالا مشگلی راحل نکرده اند
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شرح خطبه غدیر
6⃣1⃣ جلسه شانزدهم
📌کاندیداهای ریاست جمهوری باید نسبت خود را با مهمترین معضل اقتصاد ایران یعنی دلاریزه شدن خرج ملتی که دخل ریالی دارد، روشن کنند. پیروزی کسی که فهمی از این معضل ندارد و قائل به راهکارهای متعارف و نخنما برای حل مشکلات اقتصادی است، گشایشی در زندگی ملت ایجاد نخواهد کرد.
@Emam_kh
تفسیر گزیده. ۳۳۷.mp3
10.55M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب سیصد و سی و هفتمین
#حج
#صفحه_ ۳۳۷
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
@Emam_kh