آیه 53 مائده.mp3
2.49M
آیه ۵۳ ازسوره مائده
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
📂 جایگاه مادران #قرآنی
اثرپذیری از تلاوت زیبای مادر
از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی
📥 زادگاه مادرم نجف است. ایشان لهجه عربی داشت. در کودکی با لهجه عربی نجفی حرف میزد. با قرآن آشنا بود. قرآن را خوب و با صدایی جالب تلاوت میکرد.
📥 در اواخر عمر، صدایش گرفته بود و من صدای خوش او را به یادش میآوردم. بر قرائت کلامالله مجید با #قرآن اهدایی پدرش مداومت روزانه داشت.
📥 شیوه قرائت ایشان، ما را در آن کمسن و سالی به خود جذب میکرد. پیرامونش گرد میآمدیم و به تلاوتش گوش میدادیم.
📂 کتاب خون دلی که لعل شد
صفحه ۸
اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
دست_تقدیر۵۵
قسمت_پنجاه_پنجم
دست های محیا فرز و چالاک با ابزاری که برای این عمل مناسب نبود، مانند فرفره کار می کرد.
انگار که امتحانی سخت برای محیا برپاشده بود و این امتحان خارج از معلوماتش بود، او می بایست تمام تلاشش را بکند تا شاید بتواند جان موجود کوچکی را که هنوز پا به این دنیا ننهاده، مادرش را از دست داده بود، نجات دهد.
بعد از دقایقی تلاش بالاخره صدای گریهٔ نوزادی که نوید بخش زندگی نو بود،بلند شد.
منیژه همانطور که بچه را داخل چادر می پیچید مثل کودکی ذوق زده گفت: بچه زنده است، زنده است...خدای من! تازه پسر هم هست و بعد با محبتی بیش از قبل به محیا چشم دوخت و ادامه داد: دستت درد نکنه خانم دکتر، عجب پنجه طلایی هستی.
محیا لبخند کم جانی زد و گفت: من دکتر نیستم منیژه خانم، ان شاالله این کوچولو زنده بمونه..
منیژه نگاه غمگینی به سکینه که به نظر می رسید سالهاست خوابیده، کرد و می خواست چیزی بگوید که ناگهان صدای انفجار مهیبی بلند شد و همزمان فریاد کودک هم بر هوا رفت، گویی زمین و زمان می لرزید.
منیژه بچه را به خودش چسپاند و زیر لب چیزی زمزمه می کرد.
گرد و خاک به هوا بلند شده بود و پس از لحظاتی، صدای ضعیف محیا بلند شد: منیژه، زنده ای؟!
صدای منیژه در حالیکه میلرزید به گوش رسید: آره آجی، هم خودم و هم بچه سالمیم ...
گرد و غبار فرو نشست و محیا به سمت منیژه که حالا دیوارفروریخته اتاق در کنارش تلی از خاک بوجود آورده بود، رفت و کمک کرد که او بلند شود.
منیژه بچه را به سمت محیا داد و گفت: بچه از صدا افتاده، من میترسم نگاه کنم، ببین زنده است؟
محیا فوری بچه را گرفت و رویش را باز کرد و همانطور که با دست روی لبهای کودک میزد گفت: خدا را شکر زنده است، انگار ترسیده، کودک به گمان اینکه انگشت محیا، سینه مادر است دهانش را باز کرد و محیا انگشت به دهان کودک گذاشت و همانطور که با لبخند کودک را نگاه می کرد گفت: خیلی عجیبه! انگار بچه چند ماهه است،چقدر خوشگله، اسمش را چی بزاریم؟
و در همین هنگام صدای تراکتوری که به آنجا نزدیک می شد برخاست
منیژه و محیا از اتاق مخروبه بیرون آمدند.
تراکتور کمی جلوتر توقف کرد و آن مرد با شتابی در حرکاتش از تراکتور پایین پرید و همانطور که به سمت انها میدوید گفت: همه مرده اند، هیچ کس در این آبادی زنده نیست، این تراکتور را هم با زحمت راه انداختم، نمی دانم به خرمشهر برسانتمان یانه؟! و با زدن این حرف، جلوی محیا ایستاد، نگاهی مبهم به او و منیژه کرد و نگاهی به اتاق نیم خراب پشت سرشان کرد و آهسته زیر لب گفت: س..سکینه...باید سکینه را عقب تراکتور سوار کنیم.
محیا که حس کرده بود ان مرد شک کرده سکینه کشته شده اما نمی خواهد قبول کند، آهسته گفت: سکینه هم پرواز کرد.
مرد با دو دست بر سرش کوبید و گفت: سکینه! همسر مظلومم و بچهٔ توی شکمش.....نه ..نه...من باید سکینه را به خرمشهر برسانم.
منیژه بغض گلویش را فرو داد و گفت: بردار، همسرت از دنیا رفت اما....
مرد فریاد کشید اما چه؟! اما شما و من زنده ایم !!
حرف در دهان آن مرد بود که صدای کودک بلند شد، محیا چادر را که حکم لباس و قنداق کودک بود به طرف مرد داد و گفت: بچه زنده است، یک پسر کاکل زری بفرمایید.
مرد که انگار در این وانفسای مرگ و میر عزیزانش، وجود این کودک نور امیدی برای زنده ماندنش بود، بچه را به دست گرفت و همانطور که چادر را کنار میزد تا صورت کودک را ببیند، با صدای بلند شروع به گریستن کرد.
فریاد گریهٔ مردی به آسمان بلند بود و کودک هم همنوا با پدرش شده بود، گویی هر دو سکینه را طلب می کردند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂
💌بدانید که هریک از شما به قدرت عظیمی دسترسی دارید وآن قدرت دعاست.
این قدرت شما را قادر می سازد تا کوهها را از سر راهتان بردارید .
👌ما با طوفان های زیادی روبرو می شویم اما خداوند به ما این توان راداده است که بر هر طوفان زندگی غلبه کنیم .وهنگامی که دعا میکنیم اتفاقی می افتد .
😔ما زمان اندکی را صرف دعا میکنیم و زمان زیادی را صرف صحبت درباره خود مشکل
💚اگر شروع به دعا کنیم واز صحبت درباره مشکل دست برداریم شاهد امور خارق العاده ایی خواهیم بود.
ما باید بیشتر پرستش کنیم باید وقت بیشتری صرف کنیم،وقتی به حضور خداوند می روید ،یکسره راجع به مشکلات صحبت نکنید !
یکسره نگویید من فلان مشکل فلان مشکل را دارم.مشکلات را فراموش کنید بلکه شروع به پرستش خداوند کنید ، خداوند بینا و آگاه است .
@Emam_kh
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ جذب به چه قیمتی؟!
@Emam_kh
🔴بیانیه نیروهای مسلح یمن درباره تجاوز اسرائیل
سخنگوی نیروهای مسلح یمن:
🔹دشمن اسرائیلی تهاجم وحشیانهای به استان حدیده انجام داد و با چندین حمله به نیروگاه برق که شهر ساحلی حدیده را تامین میکرد، بندر حدیده و مخازن سوخت را نیز هدف قرار داد که همگی اهداف غیرنظامی هستند.
🔹نیروهای مسلح یمن به این تجاوز آشکار پاسخ خواهند داد و با استعانت از خداوند متعال در ضربه زدن به اهداف حیاتی دشمن اسرائیل دریغ نخواهند کرد.
🔹نیروهای مسلح تحت منویات رهبری مومن و همه اقشار ملت یمن تا زمان تداوم توقف جنگ و رفع محاصره از عملیات نصرت و یاری به برادرانشان در غزه دست برنخواهند داشت.
🇮🇷 @Emam_kh
🔴حماقت اسرائیل در #کابوس_یمن/حملات اسرائیل علیه بندر حدیده یمن
۱۲ فروند هواپیمای F35 اسرائیل ذخایر نفتی و نیروگاه برق یمن در بندر الحدیده را بمباران کردند
جنگندههای نسل پنجم F-35I Adir نیروی هوایی اسرائیل در پاسخ به حمله پهپاد کامیکازه حوثیها به تل آویو، به اهدافی در بندر حدیده یمن حمله کرد.
🇮🇷 @Emam_kh
🔴حضور نفیسه آزاد در کارگروه انتخاب معاونت زن و خانواده
🔺نفیسه ازاد که سابقا اقدام به جمع آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین اسلامی با مدیریت کشورهای بیگانه کرده و بازداشت شده بود و از مخالفان جدی قوانین عفاف و حجاب در کشور است، این روزها مشغول انتخاب معاونت زن و خانوده برای دولت جدید است.
🔺به نظرشما با حضور این افراد برای انتخاب معاونت زن و خانواده، عفاف و حجاب الویت چندم دولت چهاردهم خواهد بود؟ همچنین حریم گذاری بیمارستانها، مبارزه با سقط جنین و ترویج سبک زندگی دینی چطور ؟
و خطاب به آقای پزشکیان:
آقای پزشکیان اجرای برنامهی ابلاغی رهبر معظم انقلاب با مخالفین سرسخت احکام رهبر معظم انقلاب شدنی نیست.
✍عالیه سادات
@Emam_kh