eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
114.mp3
5.16M
آیه ۱۱۴ ازسوره مائده 🌹استاد قرائتی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تقدیم نماز قضا بر ادا 💬 سوال: اگر کسی نماز قضا به عهده دارد، آیا می تواند ابتدا نماز واجب یومیه را به جماعت بخواند و پس از آن نماز قضا را بخواند؟ ✅ پاسخ: بنابر احتیاط واجب نماز قضای همان روز مقدم است. البته در احتیاط واجب می توان با رعایت الاعلم فالاعلم به مرجع دیگری رجوع نمود. 🔹 مسئله: کسی که نماز قضا به عهده دارد، می‌تواند نمازی که اکنون بر او واجب شده را بخواند؛ ولی احتیاط واجب آن است که اگر فقط یک نماز است ابتدا نماز قضا را به جا آورد؛ به خصوص اگر نماز قضا مربوط به همان روز باشد. 📚 استفتا از سایت آیت الله خامنه ای / شماره استفتاء 6z2m652 @Emam_kh
۵ کار انجام بده و نماز نخوان!! 🏵 مردی خدمت امام_حسين عليه السلام رسيد، و عرض كرد كه شخص گنه كاری هستم و نمی توانم خود را از معصيت نگهدارم، لذا نيازمند نصايح آن حضرت می باشم. 🏵 امام عليه السلام فرمودند: پنج كار را انجام بده، بعد هر گناهی می خواهی بكن! 1⃣ روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بكن! 2⃣ از ولايت خدا خارج شو، هر گناهی می خواهی بكن! 3⃣ جایی را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، سپس هر گناهی می خواهی بكن! 4⃣ وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور كن و بعد هر گناهی می خواهی بكن! 5⃣ وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم كرد، اگر امكان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده! 📚 بحار الانوار ، ج 87، ص 126 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست_تقدیر۲ قسمت_پانزدهم کیسان همانطور که با اسلحه اش، صادق را نشانه رفته بود، از زیر اوپن کارتونی را بیرون کشید و بعد از کمی جستجو، بندی پلاستیکی بیرون آورد، به طرف صادق رفت. اسلحه را روی میز کوچکی که بین دو مبل قهوه ای چرک هال گذاشت و شروع به بستن دست و پای صادق کرد و گفت: ببین! از قول من به اونایی که اجیرت کردن میگی، من کارم را داشتم طبق برنامه ای که اونا چیده بودن پیش میبردم اما تو دومین نفری هستی که فرستادن مثلا منو چک کنه، دیگه نه وقت و نه حوصله این بازی ها را ندارم، وقتی با اعتماد جلو آمدم، بهم برمیخوره که اینجور با من برخورد بشه. صادق اوفی کرد و گفت: چرا حرفم را باور نمی کنی؟! من نمی دونم تو درباره چی حرف میزنی! مگه قرار نشد که آزمایش ژنتیک را بررسی... کیسان به میان حرف صادق پرید و گفت: این مزخرفات را ول کن، اگر وقت کردم اونم نگاهی می کنم، درصورتی که میدونم تو جاسوس هستی و نیازی به بررسی ژنتیک نیست، من هر حرفی را یکبار میزنم، میری باهاشون ارتباط میگیری و از قول من بهشون میگی تا هفتاد و دو ساعت دیگه اگر مادر منو آزاد کردین و مادرم با من تماس گرفت و از سلامتش مطمئن شدم، نتایج تمام تحقیقات این یک سال را تحت اختیارتون قرار میدم و اگر کوچکترین بلایی سر مادرم بیاد، تا ۷۲ ساعت آینده یک آبرویی از موساد ببرم که در تاریخ بنویسن.. صادق دستان بسته اش را محکم تکان داد و گفت: هر چی من میگم اشتباه می کنی اما تو باز حرف خودت را میزنی، آخه بر فرض محال من جاسوس موساد باشم، چه جوری با این دستهای بسته به اون بالادستی ها خبر بدم هااا؟! کیسان همانطور که وسایلش را جمع می کرد گفت: نگران نباش، به محض اینکه من از اینجا خارج بشم، به صاحب این سوئیت زنگ میزنم تا بیاد و آزادت کنه.. صادق باز هم اوفی کرد اما خوب می دانست هر چه حرف بزند جز اینکه بر شک و تردید کیسان اضافه شود و او را عصبانی تر کند، فایده دیگری نخواهد داشت، پس با چشمانی که مملو از محبت بود، حرکات برادری را نگاه می کرد که تازه از وجودش آگاه شده بود. صادق بر خلاف دفعه قبل، اینبار قد و بالای کیسان را با دقت نگاه انداخت، کیسان دقیقا هم قد پدرش مهدی با قدی بلند و هیکلی چهارشانه بود و چشمان او درست شبیه عکسی که از مادرش دیده بود، به نظر می رسید. کیسان مدارک و لپ تاپ و هر چه را که داشت، داخل کارتون ریخت و در سوئیت را باز کرد، به سمت کارتون رفت و می خواست بیرون برود که صادق گفت: دست و پای من بسته است، هیچ خطری برایت ندارم، می شود جلو بیایی تا چیزی در گوش تو بگویم؟! کیسان یک تای ابرویش را بالا داد و چهره اش درست شبیه بابا مهدی شد و جلو آمد و همانطور که گوشش را جلوی دهان صادق میبرد گفت: این هم اجابت آخرین خواسته ات... صادق بوسه ای از گونه نرم کیسان که مشخص بود تازه ریشش را زده است گرفت و گفت: می خواهی باور کنی و می خواهی نکنی...من برادرت هستم و آهسته تر گفت: دوستت دارم داداش... کیسان که انتظار این حرکت را نداشت و انگار بوسه صادق همانند بوسه مادرش گرمی و محبت خاصی را در وجودش دواند، از جا بلند شد،کارتون را برداشت و گفت: عجب نیروی سمجی هستی، هنوز هم دست از فیلم بازی کردن بر نمیداری؟! و با زدن این حرف با شتاب از در خارج شد. کیسان سوار ماشین شد و در حالیکه درونش مملو از احساسات خاص و متناقض بود از سوئیت دور شد. کیسان چهره خودش را داخل آینه وسط ماشین نگاه کرد و همانطور که جای بوسهٔ صادق را دست می کشید با بغضی در گلو گفت: کاش دروغت راست بود و من برادری داشتم...پدری داشتم که بتوانم به او تکیه کنم و در این دنیای بزرگ با غم دوری از مادر و غصه های او، دست و پنجه نرم کنم... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
🌹علت بکار بردن لفظ یاعلی هنگام خداحافظی: از پیغمبر سئوال شد: یارسول الله،ما وقتی صحبتمون،با مخاطب تموم میشه، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می گوییم: فی امان الله اگر بدون خداحافظی کردن، از مخاطب جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم. شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم! آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟ حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من فرمودند: "یاعلی" من نیز عرض کردم " یا علی . این آخرین جمله بین من و ذات مقدس پروردگار بود. منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴٩ - معراج ص١٣ یا علی🌹🌹🌹🌹 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب: ❌بعضی‌ها خیال می‌کنند نشاط یعنی برنامه رقاصی در تلویزیون و تئاتر 🇮🇷 @Emam_kh
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆دو تعبیر یک افسر اطلاعاتی دشمن در مورد بانوان ایرانی... 😔🤔😊 افشای سه سند توسط سردار رادان... 🇮🇷 @Emam_kh
🔴 غرب همین قدر وقیح است اگر ساعت ها برای نسل های جدید از وقاحت و بی رحمی و استانداردهای دوگانه غرب گفته می شد به اندازه این اقدام وقیحانه خودشان در پس گرفتن طلای قهرمان ما بخاطر بالابردن پرچمی مقدس، نمی توانست روشنگری کند. اگر همین ورزشکار پرچم کثیف همجنس بازان یا رژیم جعلی و وحشی صهیونیستی را بالا می برد، برخورد که هیچ تشویق هم می شد بله عزیران؛ غرب همین قدر وقیح است ... ✍ "قاسم اکبری" @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا