روزنامه جمهوری اسلامی که هنوز تیترهای دروغ آن در حمایت از برجام و عملکرد روحانی_ ظریف فراموش نشده، با طلبکاری از دولت رئیسی نوشته:
"وقتی میبینید نمیتوانید مذاکرات را به نتیجه برسانید، از کسانی که در این زمینه تجربهای موفق دارند کمک بگیرید."
قطعا یکی از علتهای این حجم از وقاحت و پررویی این جماعت، راهبرد غلط "احیای برجام" است. در واقع اینان که امروز باید از عملکرد ۸ سال روحانی خجل باشند و سکوت کنند، وقتی می بینند وزیر خارجه هرچند روز یکبار درباره احیای برجام حرف میزند طبیعتا خود را به جای پاسخگو، در مقام طلبکار و مدعی می بینند. در حالی که بسیاری از مشکلات همین امروز کشور ناشی از برجام و حواشی آن بوده.
کاش دولت سیزدهم که در عرصه های مختلف نشان داده عزم جدی برای تغییر رویکرد و خدمت رسانی دارد، در این مورد خاص اشتباه خود را تصحیح کند، زیرا طبق برجام ساختار درهم تنیده تحریمهای غرب علیه ایران تغییر خاصی نمیکند و لذا منفعتی نیز نصیب مردم نمیشود.
ادامه این روند تنها منجر به مدعی شدن کسانی میشود که در ۸ سال گذشته کشور را به چنین روزی انداختند...
#امیرحسین_ثابتی
@Emam_kh
#امیرحسین_ثابتی نوشت:
در سال اول دولت رییسی، هفت وزیر به برنامه جهان آرا آمدند و سوالات انتقادی را شنیدند و پاسخ دادند.
اما در چند سال دولت روحانی حتی یک وزیر جرات آمدن به برنامه و شنیدن سوالات انتقادی را نداشت، مولاوردی هم که بعد از دوره مسئولیتش آمد، وسط برنامه فرار کرد...
#رئیسی
@Emam_kh
چگونه مارپیچ سکوت را بشکنیم؟
چند شب قبل در منزل داشتم شام می خوردم، یکباره صدای مبهم ولی ممتدی را شنیدم. دو سه دقیقه ای گذشت ولی صدا ادامه دارد بود. رفتم پنجره را باز کردم. صدا واضح تر شد. یک نفر از وسط کوچه فریاد می زد: «مرگ بر دیکتاتور»
کم کم یکی دو نفر دیگر هم با او همراهی کردند و شعار دادند: «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور»
با صدای بلند فریاد زدم: «مرگ بر منافق!»
چند ثانیه همه شان سکوت کردند:) طبیعتا انتظار شنیدن این شعار را نداشتند و تصور می کردند هرچقدر شعار خودشان را تکرار کنند، افراد بیشتری با آنها همراهی خواهند کرد.
لذا به محض اینکه دوباره شعارشان را تکرار کردند با صدای رسا تر فریاد زدم: «مرگ بر منافق»
چند ثانیه بعد این بار صداهای دیگری به گوش رسید: «مرگ بر ضدولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و...
چه اتفاقی افتاده بود؟ خیلی از ساکنین همان کوچه که مخالف شعارهای آنها بودند، احتمالا تا قبل از اینکه شعار «مرگ بر منافق» را بشنوند انگیزه ای برای شعار دادن در برابر آنها نداشتند. چرا؟ چون به اشتباه فکر می کردند اگر حرف خودشان را بزنند کسی همراهی نمی کند و در انزوا هستند. اما وقتی می بینند افراد دیگری هم هستند که با آنها همراهی کنند، ترس از انزوا از بین می رود و با خیال راحت حرف شان را می زنند.
لذا آن کسی که اولین بار شروع کرد «مرگ بر دیکتاتور» گفتن، احتمالا فهمید در کوچه خودش هم در اکثریت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد نظام را عوض کند:) و جالب اینکه از فردایش دیگر هیچ شعاری ندادند.
نظریه «مارپیچ سکوت» همین است، یعنی در برابر «جو به ظاهر غالب» تسلیم نشوید و حرف خود را بزنید. اتفاقا در این ایام این کار ضرورت بیشتری دارد، چون جماعت برانداز که سواد و منطق درست و حسابی ندارد، فقط توهم اش زیاد است و اتفاقا باید همین توهم اش را شکست. شعار در برابر شعار، تجمع در برابر تجمع.
این جماعت نه تشکیلاتی تر از منافقین و حزب توده هستند و نه بدنه اجتماعی بیشتری از سال 88 دارند، چندی بعد نیز افسرده تر و منزوی تر خواهند شد. فقط چند روزی عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند...
#امیرحسین_ثابتی
@Emam_kh
🔻تاملی در نوع موضع گیری رهبر انقلاب پیرامون ناآرامی های اخیر
چند هفته قبل که تازه ناآرامی ها داشت اوج می گرفت، نوشتم که «برای کسانی که فتنه 88 را از نزدیک دیدند، اتفاقات چند روز گذشته شوخی است.»
و حالا که زمان بیشتری می گذرد، قرائن بیشتری برای آن ادعا دارم. از جمله مقایسه روند موضع گیری های کمرنگ رهبر معظم انقلاب نسبت به ناآرامی های اخیر در مقایسه با موضع گیری های پررنگ ایشان در فتنه سال 88.
فتنه سال 88 که از خرداد ماه آغاز و تا دی ماه (مجموعا 8 ماه) ادامه داشت فتنه سنگین، فراگیر و پیچیده ای بود. به قدری که از همان فردای انتخابات تا 8 ماه بعد از آن رهبر معظم انقلاب بارها و بارها درباره آن صحبت کردند. تقریبا در هر دیداری و به هر مناسبتی ایشان چند دقیقه ای را به صحبت درباره اتفاقات آن سال و حواشی بعد از انتخابات اختصاص می دادند و از ابعاد مختلف آن فتنه صحبت می کردند به طوری که بعدا مجموعه بیانات ایشان فقط در سال 88 درباره فتنه تبدیل به یک کتاب جداگانه شد.
اما درباره ناآرامی های اخیر تا به امروز ایشان چگونه موضع گیری کردند؟
اولین سخنرانی ایشان بعد از شروع ناآرامی ها در 30 شهریور 1401 در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس بود. جایی که خیلی ها انتظار داشتند رهبر انقلاب مفصل یا حداقل به صورت جزیی اشاره ای به آشوبها داشته باشند اما ایشان حتی یک کلمه در این باره صحبت نکردند. چرا؟ چون هرچقدر صدای این اتفاقات در رسانه های خارجی و ماهواره ای بلند بود در بین توده های مردم ضریب کمتری داشت.
تقریبا دو هفته بعد نیز (11 مهر 1401 ) در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری، رهبر انقلاب به سخنرانی پرداختند و تنها در بخشهایی از سخنانشان به این غائله اشاره کرده و ضمن اشاره به نقشه های خارجی برای ایجاد ناامنی در کشور تاکید کردند که مواضع «برخی چهرههای ورزشی و هنری هیچ اهمّیّت ندارد؛ روی این نباید حسّاسیّت به خرج داد.»
امروز هم که ایشان با اعضای دوره جدید مجمع تشخیص دیدار کردند، ضمن بیان نکاتی درباره جایگاه و وظایف مجمع تشخیص جمله ای مهم را خطاب به مسئولان یادآورد شدند: «مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید.»
آنالیز سخنان رهبر انقلاب درباره ناآرامی های اخیر در سه دیدار اخیرشان نشان میدهد که در مجموع نوع موضع گیری و جملاتی که ایشان درباره این اتفاقات بیان کرده اند، کاملا متفاوت با فضای سال 88 است. تفاوت اصلی نیز در اینجاست که در اتفاقات سال 88 بخش زیادی از مردم دچار شبهه شده بودند و به همین خاطر حداقل در روزهای اول پس از برگزاری انتخابات، یک جریان قابل توجه هم در خیابان حضور داشت اما در جریان اغتشاشات اخیر هرچقدر جنگ رسانه ای جهانی قوی و محکمی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد اما جریان اجتماعی قابل توجهی با افراد حاضر در کف خیابان همراهی نمی کند و به جز هسته های آشوب چند ده نفره پراکنده، اثری از همراهی مردم با آنها وجود ندارد.
این شاید مهمترین تفاوت آشوبهای اخیر با حوادث سال 88 است که هم مشاهدات عینی و خیابانی آن را تایید می کند و هم نوع موضع گیری رهبر انقلاب درباره آن.
رهبر انقلاب درباره آشوب های سال 88 همان ابتدا از لفظ «فتنه» استفاده کردند چون حق و باطل به شدت به هم ممزوج بود و افراد زیادی از توده های مردم دچار سوال بودند اما در ناآرامی های اخیر ایشان از لفظ «اغتشاش» استفاده کردند چرا که از همان ابتدا مرز بین حق و باطل مشخص بود و به همین خاطر هیچ بخش قابل توجهی از مردم دچار شبهه نبودند. به همین خاطر با گذشت 20 روز از شروع ناآرامی ها علیرغم اینکه مردم از موضوعات مختلف اقتصادی و معیشتی گلایه دارند اما روی خوشی به این مدل تجمعات نشان نمی دهند زیرا می دانند شورش های بی سر و بی هدف، نه تنها امکان بهتر کردن اوضاع را ندارد بلکه سرنوشت قطعی آن از بین بردن محسنات فعلی است.
#امیرحسین_ثابتی
@Emam_kh
برای نسلی که انقلاب اسلامی را ندیده، چیزی از تحولات دهه 60 نمی داند، اطلاعی از اتفاقات دهه 70 ندارد و حتی نمیداند یا به یاد ندارد که در سال 88 چه اتفاقاتی در کشور افتاد و از همه بدتر آنکه اهل «مطالعه کتاب» هم نیست و فکر میکند شعار دادن چند نفر و آتش زدن سطل زباله و اتوبوس اسمش «انقلاب» است، تحولات اخیر یک «کلاس درس» بود تا از این به بعد با تجاوز به کلمه انقلاب، هر شامورتی بازی را انقلاب تلقی نکند.
یک انقلاب برای تغییر یک نظام سیاسی حداقل چند ویژگی مهم دارد که این آشوبها هیچکدام را نداشت. یک رهبر مشخص، دو نظام سیاسی جایگزین، سه همراهی توده های مردم.
آشوبهای اخیر مصداق شورش «بی سر» و بدون رهبر بود و هیچ رهبر مشخصی نداشت. اگر هم کسی برای رهبری آن از علی کریمی و مصی علینژاد و ... نام برد، به سطح نازل هوش و سواد و شعورش پی ببرید.
هیچ جایگزینی هم برای جمهوری اسلامی وجود ندارد، همین چند نفری هم که این روزها در خارج از کشور مشغول تئوری بافی در ذهن شان برای براندازی جمهوری اسلامی هستند با یکدیگر صدها دعوا و تناقض دارند و خودشان هم نمی دانند جایگزین سیستم مقتدری مثل جمهوری اسلامی چیست؟ سلطنت؟ حکومت دموکراتیک سکولار؟ الیگارشی؟ و...
و از همه مهمتر اینکه حتما خیلی از مردم از شرایط اقتصادی، تبعیض و... گلایه دارند اما با براندازی کوچکترین همراهی ندارند، زیرا می دانند با نبود جمهوری اسلامی اول از همه تمامیت ارضی ایران به خطر می افتد و دوم اینکه هیچ فرد، جریان و سیستمی وجود ندارد که بتواند بهتر از همین جمهوری اسلامی کشور را اداره کند. این به معنای ندیدن مشکلات یا بی انگیزگی برای رفع مشکلات نیست، بلکه به معنای فهم عمومی صحیح ملت از شرایط فعلی کشور و جهان است که اگر هم هر مشکلی هست باید در داخل کشور حل و فصل شود نه با دخالت خارجی یا سپردن عنان کشور به مافیاهایی که توان اداره باند خود را هم ندارند.
#امیرحسین_ثابتی
@Emam_kh
▪️در چند هفته گذشته دو خبر از دانشگاه شریف در رسانه ها وایرال شد:
شعارهای رکیک تجمع 10مهر
شکستن درب سلف دانشگاه با وحشی بازی حداکثری
بازنده بزرگ این دو خبر، دانشجویان این دانشگاه هستند که به خاطر اقلیتی اوباش، برند دانشگاه شان از یک محیط نخبگانی به یک چاله میدان تبدیل شده است.
💬 #امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh
در دفاع از اقدام شجاعانه سخنگوی دولت
این یادداشت را امروز سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱ در روزنامه ایران منتشر کرده ام:
حضور دکتر بهادری جهرمی سخنگوی دولت در دو دانشگاه علامه طباطبایی و خواجه نصیر اقدامی رو به جلو و بسیار شجاعانه بود. در شرایطی که برخی از مسئولین تصور می کنند به خاطر شعارهای رادیکال اقلیت خشونت طلب در دانشگاه ها نباید در جمع دانشجویان حاضر شوند، این اقدام سخنگوی دولت نشان داد که حضور در جمع دانشجویان می تواند چند فایده مهم داشته باشد:
1. شنیدن سخنان دانشجویان معترضی که بدون هتاکی، تنها می خواهند صدایشان را کسی بشنود و با حضور مسئولین، گوش شنوایی برای مطالبات خود پیدا می کنند و در خلال پرسش و پاسخ ها، نسبت به بسیاری از سوالات و ابهامات قانع می شوند.
2. رسوایی اقلیت خشونت طلب، هتاک و بی منطق که با شعارهای رادیکال و رکیک، بی منطق بودن خود را افشا می کنند و روز به روز در میان سایر دانشجویان منزوی تر می شوند.
3. با حضور مستمر مسئولین مختلف در دانشگاه ها، نقشه ضدانقلاب برای به تعطیلی کشاندن دانشگاه ها و ارائه تصویر غیر عادی از فضای دانشگاهی کشور با شکست مواجه می شود زیرا دشمن نمی تواند از یک سو مدعی غیر عادی بودن اوضاع و وخیم بودن وضعیت دانشگاه ها شود اما از سوی دیگر هر روز یکی از مسئولین در دانشگاه های مختلف حاضر شوند. آنچه که هدف اصلی دشمن از ناآرامی ها در دانشگاه هاست تعطیلی کامل مراکز آموزشی است نه صرفا برگزاری چند تجمع.
با این اوصاف باید به سخنگوی دولت خدا قوت گفت که بدون توجه به برخی تحلیل های محافظه کارانه، در دانشگاه های مختلف حاضر شده و حرفهای دانشجویان را می شنود و به آنها پاسخ می دهد. خاطرم هست که در سال 88 نیز که فضای دانشگاه ها شبیه این ایام بود، چهره های مختلفی از جبهه انقلاب در بسیاری از دانشگاه های کشور حاضر شدند و با صبر مثال زدنی خود در برابر اقدامات اقلیت هتاک، ضمن تبیین منطق جبهه انقلاب اسلامی ماهیت واقعی دانشجونمایان را افشا می کردند که این اقدام نقش مهمی در اقناع عموم دانشجویان و پایان فتنه 88 داشت.
امید که این رفتار امسال هم توسط عموم مسئولان و نخبگان در دانشگاه های مختلف کشور تکرار شود تا ضمن اقناع عموم دانشجویان، منطق پوچ و هتاکانه اقلیت خشونت طلب افشا بیش از گذشته افشا شود.
✍ #امیرحسین_ثابتی
@Emam_kh
لعنت بر «حسرت تان برای یک زندگی معمولی» که باعث شدید تا امروز زندگی ده ها نفر به پایان برسد.
لعنت بر «بوسیدن به وقت ترسیدن» تان که باعث شدید تا امروز ده ها کودک جنازه پدرشان را ببوسند.
لعنت بر شعار زن، زندگی، آزادی تان که پشت آن جز مرگ انسان ها و ویرانی یک کشور هیچ چیز دیگری نیست...
#امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh
چرا فضای برخی دانشگاه ها شبیه چاله میدان شده؟
برای همه کسانی که در سالهای گذشته عرصه سیاسی ایران را رصد کرده اند، اتفاقات این روزها از یک جهت عجیب است و آن هم «خشونت کلامی» و «فحش های رکیک» کسانی است که به اسم دانشجو، در برخی دانشگاه های مختلف دست به آشوب زده اند. برای فهم این مساله حتما دلایل مختلفی وجود دارد که باید به همه آنها توجه کرد، از جمله گسترش موسیقی های زیرزمینی و فضای بی بند و بار شبکه های اجتماعی در سالهای اخیر؛ اما به نظر می رسد برای تحلیل درست تر این امر در دانشگاه ها باید دلیل مهم دیگری را هم جستجو کرد.
یکی از این دلایل «گسترش بی ضابطه دانشگاه های مختلف» در چند دهه اخیر بوده. در سالهای اول انقلاب به علت کم بودن دانشگاه ها ورود به دانشگاه بسیار سخت تر از امروز بود و به همین خاطر عمده کسانی که وارد دانشگاه ها می شدند باید مسیر سختی را می گذراندند اما به تدریج با تاسیس انواع دانشگاه ها، این روند برعکس شد و ورود به دانشگاه به جایی رسید که اگر امروز در سال 1401 شما برای بسیاری از رشته ها فقط در کنکور فقط شرکت کنید و برگه امتحان خود را «سفید» تحویل دهید، در یکی از دانشگاه های کشور پذیرفته می شوید! پس با این روند بسیاری از کسانی که وارد دانشگاه ها می شوند نه تنها نخبگی خاصی ندارند بلکه بدون هیچ رقابت خاصی و صرفا به خاطر زیاد بودن صندلی های مراکز آموزش عالی توانسته اند وارد دانشگاه شوند. در چنین شرایطی، شنیدن حرفهای چاله میدانی در برخی دانشگاه ها نیز مساله عجیبی نیست زیرا اساسا مسیر «ورود نخبگان» به دانشگاه به مسیر ورود «هرکس» به دانشگاه تبدیل شده است.
البته ممکن است برخی بگویند پس چرا در برخی از دانشگاه های اصلی و درجه یک کشور مثل شریف و خواجه نصیر و بهشتی نیز همان فضای لمپنیسم دیده می شود؟ مگر غیر از این است که کسانی که وارد این دانشگاه ها می شوند در کنکور جزو رتبه های برتر بوده اند و دلیل قبولی شان در دانشگاه صرفا به خاطر زیاد بودن صندلی دانشگاه ها نبوده است؟
پاسخ روشن است؛ در چند دهه گذشته «صنعت کنکور» باعث گسترش و ترویج انواع و اقسام کلاس های خصوصی با هزینه های بسیار گزاف و لاکچری شده که عمده مشتریان آن نیز «طبقات مرفه» هستند. کسانی که صرفا به خاطر داشتن پول زیاد، می توانند از این امکانات استفاده کنند و به پشتوانه همین کلاسها و موسسات مختلف، به نوعی دوپینگ کرده و در کنکور نیز از بسیاری دیگر از اقشار جامعه جلو بزنند. لذا طبیعی است که در میان این قشر نیز بخش قابل توجهی از دانشجویان نه صرفا به خاطر فرهیختگی و نخبگی شان بلکه به پشتوانه پول و سرمایه پدران شان وارد دانشگاه ها می شوند و به همین خاطر باز هم بسیاری از آنها قبل از نخبگی یا استعداد خود، به خاطر رانت موسسات آموزشی و کلاسهای خصوصی در کنکور از دیگران سبقت می گیرند و به همین خاطر وقتی وارد دانشگاه می شوند در بزنگاه ها، نشان می دهند که فاقد حداقل آداب اجتماعی و شعور زیستن در یک محیط نخبگانی هستند.
در واقع وقتی از چند دهه قبل تعداد دانشگاه ها به صورت افراط گونه افزایش یافت تا جایی که «هرکسی» بدون حداقل رقابت بتواند وارد دانشگاه شود و از طرف دیگر صنعت مافیایی کنکور به گسترش موسسات خصوصی با هزینه های بسیار گزاف دامن زد تا جایی که مشتری آنها تنها بخش مرفه جامعه باشند، «توازن در ورودی دانشگاه ها» به هم ریخت، اتفاقی که در شرایط فعلی خود را به خوبی نشان میدهد که برخی از ورودی های دانشگاه ها همانند برخی الواط و اوباش در خیابان هر آنچه می خواهند می گویند و هر آنچه می خواهند انجام می دهند.
✍ #امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh
مولوی عبدالحمید «هدف نهایی» شورش های 1401 را فاش کرد
از همان ابتدا که به بهانه مرگ مهسا امینی آشوب های پراکنده در کشور شروع شد، مشخص بود که برخلاف توهمات فانتزی ضدانقلاب «براندازی جمهوری اسلامی» یک شوخی است. زیرا هرکس اندکی با مفهوم «انقلاب» آشنا بود می دانست که با یک انقلاب مواجه نیستیم بلکه شورش های بی سری در جریان است که با کمک رسانه های خارجی و پشتوانه مالی برخی کشورهای همسایه درصدد هدف دیگری است: «تضعیف جمهوری اسلامی ایران»
واقعیت این است که تمام هدف دشمن از ابتدای این نا آرامی ها، تلاش حداکثری برای ناآرامی در کشور و فعال کردن انواع گسل های قومی، مذهبی و اجتماعی بود تا در نهایت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را ضعیف کند تا در اثر آن بتواند پای نهادها و سازمان های خارجی را به داخل کشور باز کند. درست شبیه آنچه که غربی ها بارها در کشورهای ضعیف و ویران شده امتحان کرده اند و با تحمیل دخالت های سازمان ملل و سایر نهادهای خارجی به آن کشورها به اسم «نظارت»، استقلال آن کشورها را هدف گرفته و جای پای خود در این کشورها را تثبیت کردند.
برای فهم عمق فاجعه و اینکه تاکنون سازمان ملل به اسم نظارت، در کدام کشورها دخالت کرده یک بار با دقت به اسم این کشورها دقت کنید:
«افغانستان، آلبانی، آفریقای مرکزی، اریتره، کوزوو، جزایر سلیمان، سورینام، جامائیکا، کنیا، آنگولا، بنگلادش، بنین، بورکنیافاسو، کامبوج، چاد، کنگو، جیبوتی، تیمور شرقی، السالوادور، گینه، اتیوپی، فیجی، گابن، گامبیا، گواتمالا، مالاوی، مالی، موزامبیک، نامیبیا، نپال، پاناما، رومانی، رواندا، سیرالئون، مقدونیه، توگو، اوگاندا، تانزانیا، زامبیا، زیمباوه و...»
ترکیب این اسامی به اندازه کافی گویاست و احتمالا شما هم بعد از مرور این اسامی، برای اولین بار با اسم برخی از این کشورها آشنا شده اید! کشورهای ضعیفی که هیچ وزنی در جهان ندارند و به میدانی برای دخالت و جولان دادن ابرقدرتها تبدیل شده اند. کشورهایی که بسیاری از آنها حتی توان برگزاری یک انتخابات ساده را هم ندارند و برای چنین کاری نیز باید سایه یک قدرت خارجی یا نهاد به اصطلاح بین المللی مثل سازمان ملل بالای سرشان باشد تا آن کار را انجام دهند. این دقیقا همان سناریویی است که از ابتدا برای جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است. تضعیف ایران و گسترش ناآرامی ها تا جایی که برای یک انتخابات نیز به سبک آنگولا و کامبوج و کنگو و بورکینافاسو نهادهای خارجی در کشور دخالت کنند.
حالا به این بخش از سخنان مولوی عبدالحمید در نمازجمعه روز 13 آبان در زاهدان دقت کنید: «با حضور ناظران بین المللی یک رفراندوم بگذارید و نتیجه آن را بپذیرید.»
جناب مولوی عبدالحمید! بگذارید باور نکنیم که شما دغدغه رفراندوم و صندوق رای دارید! شما حتی نمی گذارید زنان در نمازجمعه ای که خودتان خطبه می خوانید حاضر شوند! مساله، مساله دیگری است. قرار است جمهوری اسلامی ایران آنقدر ضعیف شود که پای خارجی برای دخالت در کشور باز شود. یعنی قرار است کشوری که امروز یک ابرقدرت منطقه ای است و بسیاری از معادلات جهان را حتی در جنگ روسیه و اوکراین تغییر میدهد تا جایی ضعیف شود که پای نهادهای خارجی برای دخالت در آن باز شود اما این هم رویایی بیش نیست. باور کنید که «ایران قوی» و مستقل حتی برای شما و همه شهروندان اهل سنت نیز بهتر است. کمااینکه در همه این سالها که حتی مردم اهل سنت عراق و افغانستان و سوریه قتل عام شدند، این جمهوری اسلامی ایران قوی و مقتدر بود که امنیت شیعه و سنی را توانست با هم حفظ کند. همه در یک کشتی نشسته ایم، آن را خودمان سوراخ نکنیم...
#امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم را با دقت نگاه کنید.
یک اشکال نسل جدید این است که درباره دوره قبل از انقلاب نه کتاب میخواند نه اطلاعات درست و حسابی دارد و تمام دایره اطلاعاتش از دوره پهلوی ۴ تا عکس اینستاگرامی است و فکر میکند آن زمان همه چیز گل و بلبل بوده.
در حالیکه ده ها فیلم اینچنینی وجود دارد که نشان میدهد شاه در حالی که روزی تا ۶ میلیون بشکه نفت میفروخت و هیچ تحریمی هم علیه ایران وجود نداشت و رسما نوکر امریکا در منطقه غرب آسیا بود، حتی نتوانسته بود به اوضاع تهران که پایتخت کشور بود رسیدگی کند چه رسد به شهرستانها و روستاهای دورافتاده.
در این فیلم محله خزانه تهران قبل از انقلاب را میبینید که در هر اتاقی تا ۱۵ بچه زندگی میکردند و برای گرمکردن خودشان مجبور بودند سگها را بغل کنند.
حتی در این محلۀ پایتخت، آب لولهکشی هم وجود نداشت و زنان ظرف و لباسهایشان را در جوی آب میشستند.
جمهوری اسلامی هرچقدر هم اشکال داشته باشد، در ساختن زیرساختهای کشور و تبدیل ویرانه قبل از ۵۷ به کشوری که امروز حتی با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست؛ چنان موفقیتی دارد که هیچ فرد منصف و آگاه به تاریخ نمیتواند آن را رد کند. کشوری که از قبل انقلاب تا امروز علیرغم سه برابر شدن جمعیتش، درآمد نفتی اش کمتر شده ولی به لحاظ پیشرفتی که کرده قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.
#امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh
پنج قاب فراموش نشدنی جام جهانی 2022:
1. اشک مکرون
2. عبای عربی بر تن مسی
3. سجده های مراکشی ها
4. فراوانی پرچم فلسطین در دست مردم کشورهای مختلف
5. گل دقیقه 98 روزبه چشمی به ولز
✍ #امیرحسین_ثابتی
🇮🇷 @Emam_kh