فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بسیاردیدنی؛
شور و شعف عالِم ملکوتی حضرت آیت الله بهاءالدینی هنگام شنیدن مدح حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان حبیبالله چایچیان..
@Emam_kh
💠 بالا بردن دستها در قنوت
💬 به طور کلی اگر نمازگزار بخواهد قنوت بخواند به احتیاط واجب باید دستها را بلند کند و مستحب است دستها را تا مقابل صورت بلند نموده و کف دستها را رو به آسمان قرار دهد و به قصد رجاء، انگشتان دستها را به جز ابهام، به هم بچسباند و هر دو کف دستها را پهلوی هم متصل به هم قرار دهد و نگاهش هنگام قنوت به کف دستهایش باشد.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
@Emam_kh
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتسیوهفتم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
_بابا جون؟ امشب جایی تشریف میبرین؟
+ اره جایی کار دارم چطور؟
_اخه چیزه!
میخان شهید بیارن این جا
+خب به سلامتی من چیکار کنم؟
_گفتم اگه میشه باهم منو شما و
مامان بریم ببینیمشون.
لبشو کج کرد
+شهید؟بریم ببینیم؟سینماس مگه؟
_عه باباجون اذیت نکنین دیگه خواهش میکنم.
+ما میخوایم بریم خونه ی آدمِ زنده تو نمیای!!!
اونوخ میخوای بری مرده ها رو ببینی؟
_اینجوری نگین تو رو خدا.
_نمیدونم دیشب یه خواب عجیبی دیدم
+خلاصه من که نیستم!
مامانتم همینطور
پس در نهایت نمیتونی بری!
_مامان هم نیستتت؟ کجاست؟
+گفت امشب شیفتِ!
_اهههه لعنت ب این شانس.
شما ساعت چند میاین خونه؟
+من الان میرم شاید ۸ یا ۸ و نیم!
_اووفف!!!!باشه.
اینو گفتمو دوییدم سمت اتاقم.
حوصله ی هیچکیو نداشتم.
کتابامو با پام شوت کردم یه سمتِ اتاق و رو تختم دراز کشیدم و گوشیمو گرفتم دستم.
که بابا با چندتا ضربه به در اتاق وارد شد!
+حالا ساعت چند هس؟
_هفت!!!
+خب من سعی میکنم زودتر بیام . تو آماده باش که هر وقت اومدم سریع بریم!
پریدم پایین و با جیغ گفتم
_مرسییی بابایِ خوبم
در اتاق و بست و رفت .
مشغول چک کردن تلگرام و اینستاگرامم شدم که دیدم ریحانه از تشییع شهدا یه پست گذاشته!
با دقت نگاش کردم اما به خاطر کیفیت بدِ دوربین ریحانه خیلی فیلم داغونی بود و واضح نبود
چهره های آشنا میدیدم ولی دور وایستاده بودن .
همه دورِ تابوتُ گرفته بودن و راه میرفتن.
تو کپشنشم نوشته بود "شهید گمنام سلام. خوش اومدی مسافرِ من خسته نباشی پهلوون . خوش اومدی به شهرمون!"
پستش یِ حس و حالِ خاصی داشت.
۵ بار ۱۰ بار یا شایدم بیشتر از اول این فیلمِ یک دقیقه ایُ دیدم
حس خوبی بهم میداد!
یه حسّ پر از آرامش .
تو حال و هوای خودم بودم و مشغول دیدن فیلم که دیدم اشکام رو گونم سر خورد. دلیلِ اشکامو نمیفهمیدم ولی بیشتر از همیشه آروم بودم .
بالاخره هر جور که بود دل از فیلمِ کندم.
به ساعت نگاه کردم تقریبا نزدیکای ۶ بود . رفتم سمت کتابخونه که کتاب ریاضیمو بردارم و به فرمولش نگا بندازم و تست بزنم که کتابی که بابا از دادگاه اورده بود نظرمو جلب کرد .
دستمو دراز کردمو برش داشتم
به جلدش نگا کردم که نوشته بود"دخترِ شینا "!
بیخیالش شدم انداختمش رو تخت. برگشتم پایین تا یه چیزی بخورم .
در یخچالو باز کردم ولی چیزی پیدا نکردم.
کابینتارم گشتم ولی بازم چیزی نبود .
از تو یخچال پاکت شیرُ یه موز در اوردم و ریختمشون تو مخلوط کن و مثلا شیرموز درست کردم.
ریختم تو لیوان قشنگِ صورتیمُ با اشتیاق رفتم تو هال نشستم رو کاناپه و تلویزیونُ روشن کردم کانالا رو بالا پایین کردم میخواستم خاموشش کنم که یه دفعه رو کانال افق مکث کردم.
یه خانمی رو نشون میداد که گریه میکرد دقیق که شدم فهمیدم همسرِ شهیدِ!
دست نگه داشتمو تا اخرِ برنامه رو نگاه کردم با دقت. چقدر دلم براش میسوخت.زنِ بیچاره !
چه صورتِ ماهُ خوشگلیم داش.
اخه مگه دیوونن مردم که برا پول میرن خارج از کشور میجنگن میمیرن بی جنازه و هیچی اخه یعنی چی؟
معلوم نی فازشون چیه
چشونه؟
خدایی پول انقدر ارزش داره؟
تو دلم اینو گفتم که همون لحظه گریه خانومه شدت گرف!
دقت کردم ببینم چی میگه
حرفاش که تموم شد فیلمُ رو بچه ای که تو بغلش بود زوم کردن!
نمیدونم چرا یه دفعه دلم یه جوری شد!
به ساعت نگاه کردم.
فیلمِ تقریبا تموم شده بودُ تیتراژِ پایانی شروع شده بودُ اسما بالا میرف!
تلویزیونُ خاموش کردم و رفتم بالا سمت اتاقم. ساعت دیگه هفت شده بود .
دلشوره گرفته بودم.
کمدموُ وا کردم یه مانتویِ بلند سرمه ای که خیلی ساده بود با یه شلوار مشکی کتان برداشتم و پوشیدم .
از کمد شال و روسری هم یه روسری سرمه ای بلند برداشتم.
موهامو دم اسبی سفت بستمو روسریُ سرم کردم.
یه کیفِ اسپورت هم برداشتمو وسایلمو ریختم توش.
یه ادکلن خوشبو از رو میز آرایشم برداشتم و دوتا فِش به لباسم زدم.
این دفعه بدون هیچ آرایش.
نمیدونم چرا ولی وجدانم اجازه نمیداد ارایش کنم.
کیفمُ گرفتم و رفتم پایین .نشستم رو مبلُ منتظر بابا شدم .
عقربه دقیقه شمار نزدیک ۱۲ میشد و من بیشتر استرس میگرفتم
میترسیدم که نرسم.
تلفنُ برداشتمُ چندبار شماره بابا رو گرفتم. جواب نمیداد کلافه پوفی کشیدم و دوباره تی ویُ روشن کردم
کانالا رو جابه جا کردم و بی حوصله رو یه شبکه نگه داشتم که هشدار برای کبرا ۱۱ میداد.
از گرسنگی دل ضعفه گرفتم .تازه یادم افتاد که شیرموزم مونده رو میز رفتم برش داشتمُ همشُ با یه قورت فرستادم سمت معده ی عزیزم.
به تهِ خالیِ لیوان نگاه کردم
تازه فهمیدم بهش شکر نزده بودم .
به ساعت نگاه کردم. هشت و نیم بود .
_مثلا ....
ادامهدارد...
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتسیوهشتم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
_مثلا میخواست به خاطر من زودتر بیاد.
با شنیدن صدای بوق ماشین بابا چراغارو خاموش کردم و پریدم بیرون .
با عجله کفشمو پوشیدم و بندشو نبسته رفتم تو ماشین
ترجیح دادم غر نزنم که نظرش عوض نشه
با شناختی که ازش داشتم تا همین جاشَم لطف کرده بود بنده ی خدا رو قوانینش پا گذاشته بود.
با عجله سلام کردم و ادرس و بهش دادم
اونم با ارامش پاشو گذاشت رو گاز و حرکت کرد
که گفتم
_اینجور که شما میرونین شاید هیچ وقت نرسیم بابا جون
و یه لبخند مضخرف زدم
بدون اینکه به من نگاه کنه گف
+چه فرقی میکنه ما میریم یا میرسیم یا نمیرسیم دیگه
هم فالِ هم تماشا تا قسمتون چی باشه...
آروم گفتم
_قسمتُ خودمون میسازیم.
انگار که شنید پاشو گذاشت رو گاز و با تمام وجود گاز داد
یه لبخند پیروزمندانه نشست رو لبم
یه حسی بهم میگفت نمیرسم ولی به قول بابا هم فال بود هم تماشا!!
بعدِ یه ربع تا بیست دیقه رسیدیم دم هیئت.
خلوت بودنِ خیابون هیئت نشون از تموم شدن مراسم میداد.
با حالت اشکبار رو به بابا گفتم
_اه دیدینننن چرا اخه انقدر دیرررر
حالا دیگه ساعت نُهِ!!! نه !
+خب حالا برو ببین شاید کسی باشه.
_نه دیگه دست شما درد نکنه ممنون لطف کردین تا همینجاشم
برگردین خونه لطفا.
بابا سوییچِ ماشینو زد که دیدم یکی از در هیئت اومد بیرون
بلند گفتم
_عههههه نگه دارین یه دقیقه
این و گفتمو از ماشین پریدم بیرون
دلم یه جورِ خاصی شد .
هیچ وقت تو عمرم این حسُ نداشتم.
ناخودآگاه کشیده شدم سمت در ورودی.
به اونی که از هیئت اومد بیرون گفتم
_هستن هنوز ؟
سرشو تکون داد و گفت
+تو مردونه!!! ولی مراسم تموم شده.
کفشمو در اوردم و رفتم قسمت آقایون.
یه جای خیلی بزرگ بود .
انتهاش یه سری آدم جمع شده بودن .
بدون اینکه به دور و برم نگاه کنم اروم قدم بر میداشتم .
که یه دفعه همه بلند شدن
یه صدای آشنا گف
+آروم بچه هآ آروم بلندش کنید!!!
بسم الله
یه یاعلی گفتنو تابوتو بلند کردن و گذاشتن رو شونشون .
حس کردم قلبم داره میاد تو دهنم.
بی اختیار قدمامو تندتر کردم و رفتم سمتشون
اوناهم دیگه حرکت کردن
چند قدمِ اخرِ باقی مونده رو دوییدم
که همه نگاشون زومشد رو من
با هول و ولا دنبال آشنا میگشتم که دیدم محسن زیر تابوتُ گرفته...
با چشایِ پر اشک نگاهش کردم اونم نگاهم کرد .
دیگه اشکام سرازیر شد ملتمسانه گفتم
_آ...آقا محسن....!!
اطرافشو نگاه کرد
_با شمام. میشه خواهش کنم یه دیقه نرید؟
همه با چشایِ گرد زل زدن به من.
_خواهش میکنم یه دیقه شهیدُ بزارید زمین من به زور خودمو رسوندم اینجا .
دیگه وایستاده بودن .
مردد نگام کرد و نگاشو برگردوند یه سمت دیگه که صدای ریحانه رو شنیدم .
+عه اومدی ؟ چرا انقد دیر؟
_میگمبرات بعدا.
میشه به اینا بگی فقط یه دیقه اجازه بدن منم ببینم شهیدُ؟
ریحانه با چشاش یه سمتُ نگاه کرد برگشتم طرف زاویه دیدش.
که دیدم داره به یه پسری که لباس چریکی بسیجی تنشه نگاه میکنه .اول نشناختم بعد که بیشتر دقت کردم فهمیدم محمدِ!!!
به محسن نگاه کرد و سرشو تکون دادو خودش رفت ...
محسن اینام که زیر تابوتُ گرفته بودن اروم گذاشتنش زمین و رفتن کنار!!
به ریحانه گفتم
_میشه کنارش بشینم؟
وضو دارم به خدا!
+بشین عزیزم بشین.
فقط یه خورده سریع تر دیرشون شده!
_قول میدم.
یه لبخند به من زد و ازم دور شد
ادمایی هم که اطرافم بودن ازم فاصله گرفتن.
وایستادم کنارش.
بهش نگاه کردم .
همونی که تو خوابم دیدم .
تو یه تابوت که دورش پرچم ایران پیچیده بود از همونایی که تو تلویزیون نشون میدادنُ تو پیج محمدم دیده بودم
روش نوشته بود
"شهید گمنام"
(۱۸ ساله)
ناخوداگاه اشکام میریخت رو گونم .
شوری اشکمو رو لبم حس کردم.
نمیفهمیدم چرا گریم گرفته!!
از همه مهم تر نمیدونستم چرا به این شدت.
سعی کردم اشکامو پنهون کنم که کسی متوجه نشه .
به تابوت نگاه کردم .
اروم گفتم
_تو همونی که دستمو گرفتی؟
کمک کردی اره؟؟
تویی پسر حضرتِ زهرا؟
تو پستای این بچه ها خوندم تو بچه حضرت زهرایی!!
اره؟
درسته که میگن آرزوهارو براورده میکنی؟؟
اسمش چی بود اها همون"حاجت"
تو منو دعوت کردی مراسمت!!؟
منِ بی سروپا!!!؟
من لیاقت داشتم؟
سرمو گذاشتم به حالت سجده رو تابوتُ بوسیدمش.
دوباره نگاش کردمو دستمو اروم روش حرکت دادم
_پس حالا که گرفتی دستمو ول نکن!!
اینو گفتمو ازش فاصله گرفتم که دوباره اومدن سمت تابوتُ بلندش کردن.نشستم گوشه ی هیئت و به رفتنشون نگا کردم.
پاهامو تو بغلم جمع کردم و اشکامو پاک کردم. سرمو برگردوندم گوشه ی دیگه ی هیئت که محمد با ریحانه نشسته بود.
ریحانه با دیدن من خواست از جاش پاشه که محمد نزاشت.
گوشه چادرشُ گرفت و بوسید و از جاش پاشد و دنبال تابوت رفت.
بهش خیره شدم این لباس جذبشو بیشتر میکرد.
میترسیدم بفهمه دارم نگاش میکنم.
چقدر خوشگل تر و خوشتیپ تر از قبل.
انگار میدرخشید.
داشتم رفتنشو تماشا میکردم که ریحانه صدام کرد
+نگفتی دختر؟؟
چیشد اومدی؟
تو که گفتی نمیای ....
ادامهدارد...
⭐️ رهبر انقلاب: فردای منطقه از امروز منطقه بهتر خواهد بود / پیشبینی میکنم حادثه سوریه باعث سربرآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی مثل حزبالله لبنان خواهد شد
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهلبیت علیهمالسلام:
✏️ حزباللّه لبنان یک مجموعهی شرافتمند قوی محکم فولادینی است که از دل اغتشاشات لبنان در دههی ۶۰، بروز کرد و سر برآورد. آنجا تمام منطقه را به هم ریخته بودند جنگهای داخلی، اغتشاشات، ناامنی در وسط ناامنی از دل تهدید فرصت حزباللّه بوجود آمد و سربرآورد.
✏️ از دل تهدیدها فرصتها سربرمیآورند اگر چنانچه ما متوجه باشیم احساس مسئولیت کنیم، دنبال کنیم، آنچه را که در دل ماست و بر زبان ماست در هنگام عمل آن را نشان بدهیم. و من پیشبینی میکنم این حادثه، سربرآوردن یک مجموعهی شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد.
✏️ جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد؛ دانشگاهش ناامن است، مدرسهاش ناامن است، خانهاش ناامن است، خیابانش ناامن است، زندگیاش ناامن است چکار کند؟ بایستی با قوّت اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی کردند و آن کسانی که اجرا کردند بایستد و انشاءاللّه بر آنها فائق خواهد آمد. فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود. ۱۴۰۳/۱۰/۲
@Emam_kh
❌آقا فرمود: پاسخ دندان شکن بدهید!
دادند؟
فرمود: قدرت ایران را به دشمن بفهمانید!
فهماندند؟
فرمود: خطای محاسباتی رژیم غاصب را به هم بزنید!
زدند؟
حالا میپرسند کدام حرف رهبر روی زمین مانده؟
از مردمی که اجرای حرف برزمین مانده امامشان را مطالبه میکنند، طلبکار هم شدهاند؟!!
👤 علی تقوی
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتقاد کنایهآمیز نماینده قم از وزرای دولت پزشکیان
«منان رئیسی» نماینده مردم قم:
🔹از وزیر نیرو بهخاطر قطعی عجیبوغریب برق در فصل پاییز و زمستان تشکر ویژه میکنم.
🔹از وزیر میراث بهخاطر اجرای بیسابقه کنسرت زن نیمهبرهنه آن هم در شهر مقدس قم تشکر میکنم.
🔹آقای وزیر میراث در بهارآزادی واقعاً جای شهدا خالی، شرمنده کردی ما را بااینهمه حسننیت و این همه تدبیر.
@Emam_kh
🔴 یدالله فوق اَیدیهم
🔹ارتش آمریکا اعلام کرد در جریان بمباران اخیر یمن یکی از هواپیماهای F18 خود را به طور اشتباهی رهگیری کرده است که منجر به سرنگونی جنگنده شده و دو خلبان مجبور به ترک هواپیما شده اند!!
🔺وقتی با تمام بضاعت وارد جهاد در راه خدا شوید حتی اگر پدافند هوایی هم نداشته باشید خداوند قادر هواپیمای اف۱۸ آمریکایی ها را به دست خودشان منهدم می کند
ما در تاریخ انقلاب اسلامی مواردی شبیه این را بسیار تجربه کرده ایم که مشهورترینش واقعه شکست مفتضحانه آمریکایی ها در صحرای طبس است ...
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ
#عبرت
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ای فاطمه؛ با خشنودی تو خدا خشنود میشود
📝 پیغمبر به فاطمه فرمود: یافاطِمةُ! اِنَّ اللّهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرضی لِرِضاک؛ با خشنودی تو خدا خشنود میشود، با خشم تو خدا خشمگین میشود. خیلی چیز عجیبی است!این جور نیست که بگوییم این بنده ی بلند مرتبه هرجایی که خدا خشمگین است او هم خشمگین میشود؛ نه، عکس قضیه است؛ هر جا او خشمگین بشود، خدا خشمگین میشود. عظمت را ببینید!
📝 بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف بانوان، ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مرجعتقلید، به جنگ با وفاقیون و اصلاحطلبان رفت.
آیتالله مکارم شیرازی:
✔️ بیحجابی، جرم است.
✔️ حکومت باید جلوی بیحجابی را بگیرد.
✔️ تعبیر #حجاباجباری مغالطه است.
✔️ بیحجابی، مثل شرابخواری است
✍🏻 انتظار این است که دیگر علما نیز مجددا بر لزوم برخورد حکومت با بیحجابی تأکید کنند و جلوی مغالطه و سوءاستفادهی خنّاسان را بگیرند.
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 بیژن #زنگنه بیش از ۲۰ سال در این مملکت وزیر نفت بوده. زنگنه از مخالفین جدی ساخت و توسعه پالایشگاههای تولید بنزین، گازوئیل و ... بوده و ممانعت ایجاد میکرده. خاصه در ۸ سال دولت روحانی!
🔹سال ۹۸ در پی انتقاد دکتر مسعود درخشان که گفته بود: «پنج سال پیش با استناد به مطالعات علمی گفتم افت تولید از پارس جنوبی از ۱۴۰۰ آغاز میشود»، روابط عمومی بیژن زنگنه در پاسخ اطلاعیهای صادر کرده که آقای درخشان، دنیا تغییر کرده! ایران تا ۱۰۰ سال دیگر هم گاز دارد و پارس جنوبی هم دچار مشکل یا افت فشار گاز نمیشود.
🔸 بیشک یکی از عوامل اصلی این وضعیت جناب زنگنه است. چرا نباید بابت کمکاریها در توسعه پالایشگاهها محاکمه شود؟!
🔹چرا این مدل مدیران هر غلطی میکنند کسی باهاشون برخوردی نمیکنه؟ چرا کمکاری، ترک فعل، کوتاهی در اجرای سیاستهای کلان و ممانعت از اجرای قانون توسط زنگنه و امثال زنگنه، در این مملکت هزینهای ندارد؟
🔸همین مماشات است که محاسبات مردم را بهم میریزد و برای کشور بحران ایجاد میکند.
✅ #داود_مدرسی_یان:
@Emam_kh
🔴 شاید شما نیز همچون برخی دوستانتان، از غرب صرفا ولنگاری و ابتذالش را قبول دارید⁉️
✍ محمد کرباسی
🔹وزیر علوم اخیرا در اظهاراتی بیان داشتهاند:
«پژوهشهای اصیل و غیرسفارشی و تحقیقات شاهد محور، پایان سیاست فیلترینگ را اعلام میکند»!
🔹جناب آقای وزیر! سیاست فیلترینگ که جنابعالی از پایان آن خبر میدهید - فارغ از مصادیق و نحوه اعمال آن که قابل بررسی است- از سه منظر قابل اثبات است:
1⃣ نخست، بر پایه مبانی دینی که البته علیالظاهر این مبانی برای دولتمردان کنونی اهمیت و جایگاهی ندارد و به ناچار از تبیین آن میگذرم!
2⃣ دوم از دریچه عقل که تا حدی امید میرود نزد حضرتعالی حجیت و اعتبار داشته باشد!
به راستی میتوان حکم عقل در مورد لزوم سالمسازی و پالایش محیط را انکار کرد؟! فعالیت بیضابطه و قانون سکوهای مجازی با وجود دهها تهدید و آسیب جبران ناپذیر اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اجتماعی (که همه بر اساس شواهد متقن علمی اثبات شدهاند) و حاکمیت ملی را در تمامی ابعاد مذکور نقض کرده و در این زمینه پاسخگو نیز نیستند، مصداق بارز مخالفت با عقل نیست؟!!
البته جناب وزیر! قطعاً عقلی که اسیر منافع اقتصادی و جناحی نشده باشد، چنین حکمی میدهد!
3⃣ سوم از دریچه سیره عقلا که یکی از بهترین مصادیق آن، عملکرد کشورهای پیشرو در حوزه سایبر است که قاعدتاً باید آن را قبول داشته باشید!
جناب آقای وزیر! فیلترینگ سیاست محوری آمریکا، مجموعه کشورهای غربی (اتحادیه اروپا) و کشورهای مزبور به صورت مستقل از اتحادیه اروپا یعنی فرانسه، انگلیس و... است.
اگر پژوهشها و مقالات متعدد علمی موجود در این زمینه را انکار میکنید، به جلسات استماع کنگره آمریکا با حضور نماینده تیک تاک بنگرید!
🔹آقای وزیر! عملکرد کشورهای فوق را مبتنی بر پژوهشهای اصیل و غیرسفارشی نمیدانید یا شاید شما نیز همچون برخی دوستانتان، از غرب صرفاً ولنگاری و ابتذالش را قبول دارید؟!
🔹تاسف آور است کسی که باید به عنوان پیشقراول کاروان علم، دارای ادبیات علمی، نگاه علمی و رویکرد علمی باشد، چنین واژگان سست و بی پایه که تهافتی آشکار با بدیهیات علمی دارد را بکار برده و تصور میکند استفاده از کلمات ثقیل که کمتر به ذهن مأنوس است، ابتذال سخن را لاپوشانی میکند!
🔹جناب وزیر علوم! متأسفم که جایگاه علمی خود را به پای جریان رادیکال و تندرویی قربانی میکنید که امنیت ملی، فرهنگ ایرانی و هنجارهای اجتماعی برای آن پشیزی ارزش ندارد!
🔹 و سخن آخر آنکه ایکاش به جای سیاسی کاری و ارائه آدرسهای غلط، به وظایف و تکالیف مربوط به حوزه کاری خود میپرداختید.
✅ حجتالاسلام محمد کرباسی
@Emam_kh
🍏دمنوش گشنیز، نابودگر سرماخوردگی !
سرماخوردگی یکی از بیماریهای رایج زمستان است. متخصصان طب سنتی میگویند، با مصرف دمنوش گشنیز میتوانید از بروز سرماخوردگی پیشگیری کنید. حتی نوشیدن این دمنوش علائم سرماخوردگی را هم در مدت کوتاهی از بین میبرد و در عرض ۲ روز حالتان خوب میشود
+ روش تهیه: ۳ قاشق برگهای خشک شده گشنیز را در ۲ تا ۳ فنجان آب جوش بریزید، به مدت ۱۵ دقیقه دم کنید و روزانه ۲ تا ۳ فنجان از آن بنوشید
🌿🍃🌿🍃🌿
شیرینی_گل_مینا.
مواد لازم:
🍭کره 200 گرم
🍭🍭پودر قند 100 گرم
🍭آرد سفید 300-250 گرم
🍭پودر کاسترد 4 قاشق سوپخوری
🍭رنده پوست لیمو ترش یک قاشق چایخوری
🍭🍭زرده تخم مرغ یک عدد
🍭بکینگ پودر نصف قاشق چایخوری
🍭وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
🍭آرد ذرت یک قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
🥣کره و پودر قند را با رنده پوست لیمو و وانیل بزنید.
زرده تخم مرغ را اضافه کرده پودر کاسترد، آرد ذرت، آرد و بکینگ پودر را با مواد مخلوط کنید .
🥣خمیر را با قالب دلخواه قالب زده وسط آن پسته یا مروارید بگذاریدو به مدت 15-10 دقیقه در طبقه وسط فر با دمای 175 درجه سانتی گراد بپزید.
🥣این خمیر چون پودر کاسترد دارد زود سفت میشود برای همین نباید آرد زیادی اضافه کنید و در صورتی که خمیر چسبنده بود در یخچال بگذارید تا خودش را بگیرد.
39.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌باید آماده باشیم
امروز «آقا» در جمع مداحان نکاتی مهم و کلیدی فرمودند؛ اما در میان جملات ایشان، این کلمات باید بسیار موردتوجه دغدغهمندان انقلابی قرار بگیرد؛ با فهم ناقصم از منظومهی فکری ایشان، به احتمال زیاد در آیندهای نزدیک تحرکات و اغتشاشاتی ولو بیسرانجام خواهیم داشت که باید همگی آماده باشیم:
⭐️ رهبر انقلاب:
برنامه آمریکا برای تسلط بر کشورها یکی از دو چیز است: یا ایجاد استبداد یا هرجومرج و اغتشاش.
در سوریه هرج و مرج به وجود آوردند و حالا به خیال خودشان احساس پیروزی میکنند!
یک عنصر آمریکایی در لفافه میگوید هر که در ایران اغتشاش کند ما کمکش میکنیم؛ احمقها بوی کباب شنیدند!
✏️ ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول بکند، در زیر گامهای خود لگدمال خواهد کرد. ۱۴۰۳/۱۰/۲
👤عباسبابائی
📌به کانال #خبر_فوری_و_مهم بپیوندید :
@khabare_fouriw
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دریا مادر
محمود کریمی
زیبا
@Emam_kh
🔴 خیر ، درست بشو نیستند!!
عراقچی در آذرماه ۹۸ پس از مشخص شدن خسارت های برجام:
"یکی از درسهایی که ما از برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، اعمال تحریمهای جدید بود، دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل به همکاری، جواب میدهد"
عراقچی در آذرماه ۱۴۰۳:
"ایران آماده ورود به مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل با آمریکاست"
جان به جان این غربزده ها و تحصیل کرده های غرب و شیفتگان مذاکره و عاشقان هم نشینی با غربی ها بکنید، درست بشو نیستند و در وسط شرایط جنگی منطقه ارسال پالس ذلت را رها نمی کنند ...
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
تفسیر گزیده؛۵۲۷.mp3
28.59M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و بیست و هفتم
#نجم
#صفحه_ ۵۲۷
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همت امام در جهانی کردن اسلام
❌ عینکمان را عوض کنیم اگر منتظریم #امام_زمان بیایند و همه چیز را درست کنند!
♨️ از حرف تا عمل!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز تولد امام خمینی (ره)
🌎@Shakhes3🔜#شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مختصر ، مفید:
نیاز به نیروی نیابتی نیست
یه تنه همتون رو حریفیم :))
🇮🇷 @Emam_kh