✍نبی اکرم اسلام (صلوات الله) میفرمایند:
چهار چیز دل را بمیراند:
1⃣ گناه بعد از گناه. بعد از گناه، استغفار و توبه نشود.
2⃣ مردی با زنان زیاد همنفس شود. مردی در محیط زنانه زیاد تنفس کند چون نفسِ زن گرم است و مرد را به سوی خود میکشد.
3⃣ با احمقی که سودی در بحث با او نیست دهان به دهان شود.
4⃣ همنشینی با مرده. سؤال کردند: مرده کیست؟ فرمود: ثروتمندی که دنبال لذت و خوشگذرانی در دنیا است.
📚نهج الفصاحه
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در...
همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد:
ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز / کاین کره بگشای و گندم را بریز / آن گره را چون نیارستی گشود/
این گره بگشوندنت دیگر چه بود
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است.
✨پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تو مبین اندر درختی یا به چاه/
تو مرا بین که منم مفتاح راه
( مولانا)
✨در طوفان حوادث و گرفتاری ها دست از شکایت به سوی آسمان بردار، و به داشته هایت نگاهی بینداز،
👌 بی گمان گنجی در پس هر رنجی نهفته است.
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید.
🌿💕🌿💕🌿
#آخرین_نماز
گفت:
می خواهم دو رکعت نماز بخوانم
بعد از نماز وقتی علت نماز خوندش را پرسیدم…
گفت:
این دو رکعت نماز را من به دو علت خواندم؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند، و دیگر اینکه اگر خدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین(ع) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا بجای آورد، این آخرین نمازم باشد...
همانطور هم شد...
سردارشهیدمحمودکاوه🌷
@Emam_kh
⭕️ زنی که برای مومنینِ عالم الگو شد
✍ خدا تو سوره تحریم آیه ۱۱، یه زن نمونه رو برای مؤمنین مثال میزنه.
📢 میگه آی زن و مردی که ایمان آوردید، این زن رو الگوی خودتون قرار بدید:
📖 ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ و َنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ و َعَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ. (تحریم/11)
👈 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ اهل ایمان، همسر فرعون را بعنوان الگو مثال زده است، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: "ای ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ! ﺑﺮﺍی من ﺩﺭ بهشت، در ﺟﻮﺍﺭِ خودت، خانهای ﺑﻨﺎ ﻛﻦ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﻫﺎﻳﻰ ﺑﺨﺶ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻮم ﻇﺎﻟﻢ ﻧﺠﺎﺕ بده".
واقعاً این زن نمونه است.️☺️😊
آدم تو خونه فرعون 👑 باشه،
تو بهترین قصر 🏛🏛 زندگی کنه،
همه جور امکانات👘👒👢👠👜🎒، نوکر و خادم👳، قدرت💪، پول💰💵 و... داشته باشه،
به لحاظ مادّی هیچی کم نداشته باشه...
☝️ اونوقت بخاطرِ حفظِ اعتقاداتش بگه: خدایا!! من و از این وضعیت نجات بده، میخوام دینم حفظ بشه.
🔹 نه اینکه با شوهرش جرّ و بحثش شده باشه، از زندگیاش سیر شده باشه بگه خدایا منو خلاصم کن، نه،
👈 بخاطرِ حفظِ دینش اینطوری دعا کرده.
☝️ فقط حرف هم نمیزد، پای حرفش وایساد،
و آخر سر هم بدست فرعون شهید شد.
🔹 اونایی که میگن آقا، محیط خیلی تاثیر داره، ما تو محیطی زندگی میکنیم که نمیتونیم دینمون رو حفظ کنیم، این آیه جواب میده:
👈 بله، محیط خیلی تاثیر داره، امّا نه اونقدر که شما بهونه داشته باشید دینتون رو حفظ نکنید.
این آیه نشون میده که:
👈 ﻓﺸﺎﺭ ﻣﺤﻴﻂ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻰِ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺁﻭﺍﺭﮔﻰ، و... هیچکدوم ﺩﻟﻴﻞِ ﺑﻰﺩﻳﻨﻰ نمیشه.
🗣 ﺣﺮﻑ ﺍﻭّﻝ ﺭو ﺍﺭﺍﺩﻩ آدم میزنه، ﻧﻪ ﭼﻴﺰ دیگه.
🚫 بنابراین نمیشه با این توجیه که جامعه فاسد و آلوده است، گناه کنیم، بعد هم بگیم که همه چیز تقصیر جامعه است.
اصطلاحات_غلط
☝️ ﻫﻤﺴﺮ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ماها میدیم و جزء فرهنگمون شده، غلطه ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﻮﺽ بشه:
میگن:
❌ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻧﺸﻮﻯ ﺭﺳﻮﺍ، همرنگ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮ.
✅ ﺍﻣّﺎ آسیه ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ همرنگ ﺟﻤﺎﻋﺖ نمیشم، ﻭ ﺭﺳﻮﺍ ﻫﻢ نمیشم.
میگن:
❌ یه ﺩﺳﺖ ﺻﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭه.
✅ ﺍﻣّﺎ ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: حتّی ﻳﻚ ﻧﻔﺮ آدم هم ﻣﻰﺗﻮنه ﻣﻮﺝ ﺍﻳﺠﺎﺩ کنه.
میگن:
❌ ﺑﺎ یه ﮔﻞ ﺑﻬﺎﺭ نمیشه.
✅ ﺍﻣّﺎ ﺍﻭ نشون داد: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍد، ﺑﺎ یه ﮔﻞ هم ﺑﻬﺎﺭ میشه.
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
‼️نجس شدن بدن هنگام نماز
🔷س 1895: اگر هنگام نماز دچار خون دماغ شویم، نماز باطل است؟
✅ج: اگر خون داخل بینی باشد و به بیرون سرایت نکند، اشکال ندارد وگرنه، در صورتی که برطرف کردن نجاست از بدن بدون انجام عملیکه منافات با نماز دارد ممکن باشد، باید پس از تطهیر بدن، نماز تکمیل شود و اگر بر طرف کردن نجاست با حفظ حالت نماز امکان ندارد و وقت هم وسعت دارد، واجب است نماز قطع شود و با بدن پاک نماز خوانده شود.
@Emam_kh
🔻سیاسیترین موضوع، معنویترین موضوع است!
🔻«مرگ بر آمریکا» یعنی ریشهکنیِ فقر!
◻️یکی از مهمترین راههای افزایش معنویت، «توجه به مسائل سیاسی» است. بالاترین پاداشهای معنوی در امور اجتماعی است؛ نه در امور فردی!
◼️هیچکسی با نماز شب و مناجات و «دعا برای موضوعات فردی» آنچنان نمیتواند رشد معنوی کند که در مناجات و «دعا برای جامعۀ اسلامی و امور سیاسی» میتواند تقرب پیدا کند.
◻️تا وقتی ارتباط معنویت و سیاست را درک نکنیم، دچار انواع سکولاریزم خواهیم بود. سکولاریزم فقط این نیست که «دیانت» را از سیاست جدا بدانیم؛ همینکه «معنویت» را از سیاست جدا بدانیم، قدمی بهسوی سکولاریزم است.
◼️انقلابیگری و دلسوزی برای جامعه، بالاترین و بهترین عبادتهاست. پیامبر(ص) میفرماید: عابدترین مردم کسی است که دلسوزترین فرد برای جامعۀ اسلامی باشد.
◻️وقتی صدقهدادن و کمک به یک فقیر اینقدر ثواب دارد، اگر برای ریشهکن کردن فقر اقدام کنیم، حتماً خیلی بیشتر ثواب دارد! اما ریشهکن کردن فقر با چیست؟ همین «مرگ بر آمریکایی» که میگویید یعنی ریشهکن کردن فقر.
👤علیرضا پناهیان
🚩نماز جمعه تهران- ۹۷.۰۳.۰۴
@Emam_kh
یكی از بهترین داروهای گیاهی كه میتوان بهعنوان یك آنتیبیوتیك قوی از آن یاد كرد، پونه كوهی است👇
#پونه_کوهی بهعنوان ضدعفونتهای میكروبی و قارچی شناخته شده است، برای اینكه خاصیت ضدعفونیكننده داشته باشد باید روزی سهبار به اندازه یك فنجان از این گیاه بنوشید
@Emam_kh
💜☂💜☂💜☂💜☂💜
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_53
امیرعلی با سکوتم ادامه داد
-دست آخر مجبور شدم بهش بگم قراره انصراف بدم و به حال من
فرقی نمیکنه برای خودش بد میشه ...
از نفیسه هم خواستم دیگه ادامه نده...
مریمم چون فکر می کرد خیلی براش بد شده شروع کرد به تمسخرم...، ازشغل بابا و عمو جلو دوستاش می گفت و باصدای بلند می خندید باز شایعه کرده بود که اون منو نمی خواد وقتی فهمیده یک زندگی ساده
داریم اونم پایین شهر!...
نفیسه هم که بعد انصرافم همش طعنه میزد! طعنه هایی که این قدر
تلخیش زیاد بود که متنفر بشم از عاشق بودن و ازدواج کردن!
همون حرف روز اولم نه تو نه هیچ
کس یادته محیا؟؟!!...
نتیجه کارها و حرفهای همین مریم بود نه عاشق بودنِ من...
گیج بودم و خجالت زده نگاهم رو به دستهام دوختم ...
حرفهای کی درست بود؟!
-مریم چی بهت گفته بود که اینجوری بهم ریختی؟!
من من کردم
–گفت که تو عاشقش بودی و اون چون موقعیتت رو می دونسته ردت کرده!
پوزخندی زد
- خوبه... همون حرفی که بیزارم کرد از هر چی عشق و عاشقیه...
ودیگه؟!
سکوت کردم که گفت:
_اگه حرفهام و باور نداری حاضرم باهاش رودررو بشم و همین حرفها رو بگم تا بفهمی کی درست می گه و راست!
اینبار بیشتر خجالت کشیدم به خاطر محکم حرف زدن امیرعلی و قضاوتی که خودم بی هیچ منطقی انجام داده بودم!
صدام لرزیدو بازم گریه
_من ...
پرید وسط حرفم
_از صبح دلم برات پر میزد صدات کرده بودم ببینمت به تلافی دیشب که نصفه
شب دلم نیومد بیدارت کنم و تا دم در خونه اتون اومدم و دلم گرفته بود حسودی ام کردم به
امیرسام که کنارته!....
لب پایینم رو گزیدم ...
شرمنده شدم با حرفهای امیرعلی ...
این حرفها معنی اش همون دوستت
دارم بود دیگه!
لب زدم
_ ببخشید من خب...من دیشب خیلی دلتنگت بودم ..صبحم که زنگ نزدی من خیلی
دلگیر شدم...مریمم که ...! شرمنده!...
نفس پر آهی کشید
- محیا خانوم من خیلی زود باورت کردم و همه فکرهای بد و تردیدهام و کنارتو ریختم دور...
جوری رفتار کردی که من از خودم شرمنده شدم که همه رو با یک دید می دیدم
!من بهت ترحم نکردم من خودمم احتیاج دارم بهت که محرمی با تن و قلبم ...
میفهمی
من ارامش می گیرم از حضورت،بی معرفت!
حرفش رو ادامه ندادو عوضش پوف بلندی کشید و من از خجالت جرئت سربلند کردن نداشتم!!
دونه های عرق هم سر می خوردن روی پشتم
اولین دفعه بود امیرعلی این قدر بی پروا حرف میزد...
ماشین و روشن کرد
- می برمت خونتون ....
نتونستم چیزی بگم جز یک ببخشیدی که زمزمه کردم ...
انگار زبونم دوخته شده بود توی دهنم !
روی تختم وا رفتم ..
من و امیر علی بی هیچ حرفی از هم جدا شدیم ...
توی سکوت ...
من چه قدر پشیمون بودم...
چرا ازش نخواستم با من بیاد توی خونه و استراحت کنه خستگی از سر و روش
میبارید ولی نتونستم...
نشد... از سر خجالت....
وقتی که رفت من با خودم فکر کردم الان امیرعلی کجامیره؟!
به کل امیرسام روهم فراموش
کرده بودم که مثلا سپرده بودنش به من ..
ولی برام مهم نبود فقط حالا دلم امیرعلی رو میخواست ...!
بازم گریه رو از سر گرفتم و از زور گریه پلکهام سنگین شد!
💙💙💙💙
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_54
مریم نگاهش رو از من دزدید و من کلی حرص خوردم...
اون باعث و بانی اولین دعوای من و امیرعلی شده بود!حاالاهم انگار نه انگار که به من چه دروغهایی گفته بود...
پس یعنی هنوز امیرعلی رو
می خواست و پشیمون شده بود...
فقط اینطوری خواسته بود اون حس سنگین پشیمونی روی
قلبشوکم کنه که باید اعتراف می کردم موفق هم شده بود و من از دیروز امیرعلی رو ندیده بودم...
و حتی از زور خجالت جرئت نمی کردم بهش زنگ بزنم!
چون من داد زده بودم و تهمت بدون
اینکه بپرسم ...
خب دیروز حساس بودم و دلتنگ سخت بود لمس عشقی کنار عشق دیرینه ام...
-خوردی دختر مردم و بسه دیگه!!
به عطیه که کنار من تازه نشسته بود نگاه کردم..
-چی می گی تو؟!
ابروش رو هشتی بالابرد
–میگم مریم و داری با نگاهت آتیش میزنی ! چه خبره؟چرا این قدر اخمو
نگاهش می کنی؟
دوباره چشم غره ای به مریم که نگاهش افتاده بود روی ما رفتم و به عطیه گفتم :
_میشناسیش؟
عطیه متعجب از رفتارهای من گفت: _آره دخترعموی نفیسه است!
-فقط همین؟!
متعجب از لحن دلخورم گفت:
_آره فقط همین مگه قراره نسبت دیگه ای هم داشته باشه؟؟
قبل جواب من کمی فکر کردو تند گفت:
_صبر کن ببینم دیروز که یک دفعه با امیر علی غیب شدین
قبلش با مریم بودی و حسابی آتیشی چیزی بهت گفته بود؟!
پوفی کردم و بی مقدمه گفتم:
_عاشق امیرعلی بوده!
بلند گفت: چی؟!
نگاه چند نفر نزدیکمون که در حال قرآن خوندن بودن چرخید روی ما و چپ چپ به عطیه نگاه
کردن که خودش رو زده بود به اون راه و اصلا سر بلند نکرد!
خوبه عمه نزدیکمون نبود و برای
خوش آمد گویی مهمونهای جلسه سوم خدابیامرز بابای نفیسه جون دم در حسینیه ایستاده بود
وگرنه حسابی توبیخ میشد!
--آرومتر آبرومون و بردی...
بی خیال از حرف من گفت:
_جدی که نمی گی؟!
نگاهی به امیرسام که توی بغلم خوابش برده بود و از صبح سپرده بودنش به من انداختم و گونه
اش رو با پشت انگشت اشاره ام نوازش کردم.
-چرا اتفاقا خیلی هم جدی ام!
عطیه مبهوت گفت: یعنی خودش بهت گفت!
نگاه از امیرسام گرفتم و کمی پام رو که خواب رفته بود آروم تکون دادم که امیرسام بیدارنشه.
-آره خودش گفت ولی یک جوره دیگه گفت که امیرعلی عاشقش بوده ...
برای همین من و امیرعلی
دیروز باهم ...
باهم دعوا کردیم!
نگاهش رنگ سرزنش گرفت
-چه حرفها...
تو که امیرعلی رو میشناسی اهل این حرفها نیست...چرا باور کردی!
بعد هم نگاهی به مریم انداخت که مشغول تعارف حلوا شده بود
- دختره پررو بگو پس چرا همش از من و مامان روز اول احوال امیرعلی رو میپرسید به جای اینکه گریه و غش و ضعف کنه برای مرگ عموش!
اول بازم حسادت کردم از احوال پرسیدن مریم ولی بعد خنده آرومی روی لبهام نشست اون
عاشق بود نه امیر علیِ من!
پس من پیروز بودم و حسادت باید میشد سهم مریم..
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ادامه دارد......
السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضاعلیہالسلام
🌹صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) به نیت خشنودی آن حضرت وبرآورده شدن حاجات👇
✨اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةًمُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.✨
@Emam_kh
💢امان از زخم زبان
حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم.
اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند:
به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده
🔵 سوره مبارکه ص آیه ۴۱
ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟
امام صادق(علیه السلام) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند:
شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است.
خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود.
تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.
نکته جالب اینجاست که #ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای_بنی_اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟
✅ این زخم_زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود.
او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد...
و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد...
📚علل الشرایع ج ۱ ص ۷۶
@Emam_kh
🔴 انحلال دولت عراق، پایان جمهوریت
🔹گروه های سیاسی در عراق باید بدانند در صورت انحلال دولت در عراق، باید برای همیشه فاتحه جمهوریت و دموکراسی در عراق را بخوانند. چنانچه دولت قانونیِ برآمده از رأی مردم و نظام سیاسی پارلمانیسمِ «جمهوری عراق» منحل شود هیچ دولت دیگری نمی تواند در این چارچوب موفق شده و دوام بیاورد. بدعتی که صدر، حکیم و حیدرالعبادی در عراق بنا می نهند مطمئن باشند «استمرار» همه دولت های آینده را تحت شعاع قرار می دهد. یعنی هر دولتی بیاید مخالفین یاد می گیرند که می توانند با اعتراض و آشوب آن را از سر راه بردارند.
🔸انحلال دولت به نوعی ابطال رأی مردم است. اگر دولت منحل شود رأی مردم نادیده گرفته شده؛ در نتیجه کسانی که در هر عصر و زمانی نتوانستند رأی مردم را کسب کنند از طریق آشوب و ناامنی سعی می کنند دولت را به بن بست و انحلال بکشانند.
🔹یکی از استدلال های منطقی و محکم رهبر انقلاب ایران در برابر فتنه گران سال 88 که قصد لگد زدن به صندوق آرای مردم و جمهوریت نظام را داشتند همین مسئله بود. رهبری استدلال می کردند چنانچه انتخابات 40 میلیونی و آرای ملت را نادیده گرفته و بدون دلیل، انتخابات را باطل کنیم باید فاتحه انتخابات و جمهوریت نظام را بخوانیم. چرا که در آینده هر گروهی در انتخابات پیروز نشد، مدعی ابطال انتخابات خواهد شد!
🔸کاش صدر، حکیم و حیدرالعبادی قدر زحمات هزار ساله مجاهدین عراقی را می دانستند که علما و بزرگان و مردم عراق چه رنج ها کشیدند تا حکومت از شکل پادشاهی، موروثی و دیکتاتوری خارج شده و برآیند قدرت مردم است. کاش ظهور داعش را فراموش نمی کرده و چندسال پیش را از یاد نمی بردند.
🔹اقدام مثلث شیعی صدر، حکیم و حیدرالعبادی به همراه جاماندگان بعثی ها و سایر فرقه ها، چه با اراده آمریکا باشد چه با نظر خود اینها، نتیجه یکی است: «پایان جمهوریت در عراق و تبدیل عراق مقاوم به عراق منفعل».
داود_مدرسی_یان
@Emam_kh
درمان_تب_خال
✴️علت تبخال از نگاه طب سنتی یا از سردی یا استرس است و یا از اختلال در سیستم ایمنی بدن!
✍ حال اگر شخصی مبتلا شد روی محل را ترکیبی از سرکه و عسل را روزانه ۳ مرتبه روی تبخال بمالد تا درمان شود
📚 :حکیم خیراندیش
@Emam_kh
🌸طرز تهیه سس_سنتی🌸
مواد لازم :
🌸روغن زیتون: یک لیوان
🌸 ارده: کمتر از نصف قاشق غذاخوری
🌸نخود پخته: شش الی هفت قاشق غذاخوری
🌸 سیر: یک حبه
🌸نمک دریا: یک قاشق چای خوری
🌸فلفل قرمز: نصف قاشق چای خوری
🌸 آبلیموی ترش تازه: نصف استکان
طرز تهیه:
تمام مواد را با مخلوط کن، کاملاً مخلوط نمایید تا سس یکنواختی به دست آید. در صورت رقیق شدن یک قاشق غذاخوری نخود پخته را به سس اضافه کنید و مجدداً آن را مخلوط کنید تا غلظت مناسبی پیدا کند، این سس بسیار خوشمزه است و پایه سس های دیگر به شمار می رود، از این سس می توان برای تهیه سالاد الویه و سایر سالادها استفاده کرد.
خواص: این سس، لینت دهنده (نرم کننده) دستگاه گوارش می باشد و چاق کننده نمی باشد
@Emam_kh
🍃🌼فضائل امام عسکری علیه السلام🌼🍃
حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام یازدهمین پیشواى شیعه است، رهبرى که در تمام عمر کوتاه خویش (28 سال) مدّتى را در پادگانى در سامرّا، به همراه پدرش امام هادى علیه السلام ،تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادى خلفاى بنى عبّاس قرار داشت،و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد.
دوران امامت آن رهبر بزرگ الهى بیش از شش سال به درازا نکشید.
آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضائل و خوبى ها آراسته و از همه بدى ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. براى نشان دادن این حقیقت، نمونه ای اشاره مى شود.
🌟 تجلّى فضائل 🌟
احمد بن عبیداللّه بن خاقان ـ که پدرش از مهره هاى مهمّ دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنى عبّاس و از وزیران آن به شمار مى رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت امامان علیهم السلام بود و که در برهه اى، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ مى گوید:من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردى را در میان علویّان، همانند حسن بن على.
وى از جهت وقار، عفاف، بزرگوارى و بخشندگى، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامى، وزراء و همه مردم، «نمونه و الگو» بود. و با هر کس سخن مى گفتى، او را مى ستود و به نیکى یاد مى کرد.*
روزى ابو محمّد بر پدرم عبید اللّه بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار بزرگى و عزّت و جلالت از سیماى او پیدا بود. پدرم، مَقدم او را گرامى داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانى شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفى کند، پدرم گفت:
«او پیشواى شیعیان و بزرگ خاندان بنى هاشم است. او کسى است که شایستگى پیشوایى امّت را دارد، چون خصلتهاى برجسته اى دارد؛ همچون: فضیلت، پاکى، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بى رغبتى به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا.»
آنگاه احمد بن عبیداللّه مى افزاید:
ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگى و والائى بود.»
📚اصول کافى،ج1، ص 503؛
مناقب آل ابىطالب(ع)، ج 4، ص 423؛
سیرةالائمه، ج 2، ص 502
ـ
✨ خـــ♥ــدایا در این لحظات شب
دل های دوستانم را
سرشار از نور و شادی ڪن♡
✨ و آنچه را ڪه به بهترین
بندگانــ♥ـــت عطا می فرمایی
به آنها نیز عطا فرما♡
✨🌸 شبتان بخیر
@Emam_kh
﷽
❈ ﺩﻋﺎی ﻓﺮﺝ به نیابت از
سردارسرافرازشهید_مهدی_باکری❈
🌿اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌿
@Emam_kh
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
❤️ امام حسن عسکری (علیه السلام) :
✅ خدا به موسی فرمود: اگر میخواهی ثواب صد سال روزه همه ایام در نامه عملت ثبت شود، مردم را به امام زمانشان آشنا کن!
📚بحار الانوار ج ۲ ص ۴ تفسیر امام عسکری(علیه السلام)
ارتباط_با_کودکان
🤔پرسش
❔توصیه اسلام برای ارتباط با کودکان بعد از ۶ سالگی چیست؟ یعنی پدر یا مادر تا چه سنی می توانند کودکان جنس مخالف خود را در آغوش بگیرند؟ و ببوسند ❗️معاندین حرف های عجیبی میزنند ❕❕
💠پاسخ💠
👌مرحوم امام ( ره ) در کتاب « تحریر الوسیله » خود می آورد ؛
« براى مرد جايز است كه به دختر بچه مادامى كه بالغ نشده نگاه كند، در صورتى كه در آن تلذذ و شهوت نباشد؛ البته احتياط و اولى اين است كه به جاهايى كه عادت بر پوشاندن آنها با لباسهاى متعارف، جارى نمى باشد اكتفا نمايد مانند صورت و دستها تا مچ و موى سر و دو ذراع و دو پا، نه مثل ران و كپل و كمر و سينه و پستان و سزاوار نيست كه احتياط در آنها ترك شود. و احتياط (واجب) آن است كه در صورتى كه به شش سال رسيده باشد او را نبوسد و در دامن خود قرار ندهد.
❕ براى زن، نگاه كردن به پسر بچه مميّز مادامى كه بالغ نشده جايز است. و بر زن واجب نيست كه خود را از او بپوشاند مادامى كه به جايى نرسد كه نگاه كردن از ناحيه او و نگاه كردن به او موجب برانگيخته شدن شهوت شود؛ بنابر اقوى در برانگيخته شدن شهوت بالفعل و بنابر احتياط (واجب) در غير آن (يعنى در صورتى كه برانگيخته شدن بالقوه باشد).
📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 262
👌على رغم اينكه در اسلام به محبّت كردن، نوازش كردن و بوسيدن بچّه ها سفارش شده، امّا اين رفتار، پس از سن معيّن، از سوى افراد نامحرم منع مى شود. با اينكه در هيچ روايتى نديده ايم كه دختربچّه ها پيش از سن بلوغ، به حجاب و پوشش مخصوص وادار شده باشند، يا روايتى كه حضور دختربچّه ها را در برابر مردان يا پسران، منع كرده باشد، امّا روابطى مثل: بوسيدن و در آغوش گرفتن آنها از سوى نامحرمان، منع شده است.
❕امير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد ؛
« هنگامى كه دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست كه او را مرد نامحرمى ببوسد و يا او را فشار دهد.»
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 231
❕و در حديث ديگرى نيز نقل شده كه فردى از امام سؤال مى كند: دختربچّه نامحرمى، خود را در آغوش من مى اندازد و من او را بلند مى كنم و مىبوسم، حكمش چيست؟ امام پاسخ داد ؛
« اگر دختر، شش ساله شد، او را روى پاى خود ننشان.
📚الکافی ج 5 ص 533
❕پيامبر گرامی فرمود ؛
« چون دختر شش ساله شد، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت، زن را نبوسد. »
📚الفقیه ج 3 ص 437
❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛
«وقتى دختر به شش سالگى رسيد، براى تو شايسته نيست كه او را ببوسى.»
📚الکافی ج 5 ص 533_ تهذیب ج 7 ص 481
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« امام كاظم عليه السلام نزد محمّد بن ابراهيم، فرماندار مكّه و همسر فاطمه دختر امام صادق عليه السلام بود. محمّد بن ابراهيم، دخترى داشت كه لباس [زيبا] بر او مى پوشاندند و نزد مردان مى آمد و مردان، او را گرفته، به آغوش مى كشيدند.
🔸 هنگامى كه به امام كاظم عليه السلام رسيد، ايشان، در حالى كه دستان خود را كشيده بود، او را [از اين كه به آغوشش درآيد] نگه داشت و فرمود ؛
«وقتى دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست مردى كه مَحرم او نيست، او را ببوسد و در آغوش بكشد».
📚تهذیب الاحکام ج 7 ص 461
❕باتوجّه به زودتر بودن سن بلوغ جنسى دختران، پيامبر گرامی سن دختران را يك سال، پيش از پسران ذكر كرده است؛ زيرا دختران، پيش از پسران، به اين مسائل آگاه مى شوند و شايد هم خاطره اين عمل، بيشتر در ذهن آنها باقى بماند.
🔸 از طرف ديگر، پيامبر گرامی با چنين دستورهايى، راه را براى سوء استفاده افراد بيمار جنسى مى بندد كه به بهانه محبّت و نوازش كودكان، به ارضاى اميال بيمارگونه خود نپردازند.
❕در ضمن، از آنجا كه بوسه بر لب براى غيركودك خردسال، غالبا باعث تحريك #جنسى مى شود، امام صادق عليه السّلام مى فرمايد ؛
« بوسه بر لب، جز بر لب همسر و فرزند خردسال، جايز نيست.»
📚الکافی ج 2 ص 186
پرسمان_اعتقادی
@Emam_kh