💢امان از زخم زبان
حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم.
اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند:
به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده
🔵 سوره مبارکه ص آیه ۴۱
ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟
امام صادق(علیه السلام) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند:
شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است.
خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود.
تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.
نکته جالب اینجاست که #ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای_بنی_اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟
✅ این زخم_زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود.
او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد...
و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد...
📚علل الشرایع ج ۱ ص ۷۶
@Emam_kh
🔴 انحلال دولت عراق، پایان جمهوریت
🔹گروه های سیاسی در عراق باید بدانند در صورت انحلال دولت در عراق، باید برای همیشه فاتحه جمهوریت و دموکراسی در عراق را بخوانند. چنانچه دولت قانونیِ برآمده از رأی مردم و نظام سیاسی پارلمانیسمِ «جمهوری عراق» منحل شود هیچ دولت دیگری نمی تواند در این چارچوب موفق شده و دوام بیاورد. بدعتی که صدر، حکیم و حیدرالعبادی در عراق بنا می نهند مطمئن باشند «استمرار» همه دولت های آینده را تحت شعاع قرار می دهد. یعنی هر دولتی بیاید مخالفین یاد می گیرند که می توانند با اعتراض و آشوب آن را از سر راه بردارند.
🔸انحلال دولت به نوعی ابطال رأی مردم است. اگر دولت منحل شود رأی مردم نادیده گرفته شده؛ در نتیجه کسانی که در هر عصر و زمانی نتوانستند رأی مردم را کسب کنند از طریق آشوب و ناامنی سعی می کنند دولت را به بن بست و انحلال بکشانند.
🔹یکی از استدلال های منطقی و محکم رهبر انقلاب ایران در برابر فتنه گران سال 88 که قصد لگد زدن به صندوق آرای مردم و جمهوریت نظام را داشتند همین مسئله بود. رهبری استدلال می کردند چنانچه انتخابات 40 میلیونی و آرای ملت را نادیده گرفته و بدون دلیل، انتخابات را باطل کنیم باید فاتحه انتخابات و جمهوریت نظام را بخوانیم. چرا که در آینده هر گروهی در انتخابات پیروز نشد، مدعی ابطال انتخابات خواهد شد!
🔸کاش صدر، حکیم و حیدرالعبادی قدر زحمات هزار ساله مجاهدین عراقی را می دانستند که علما و بزرگان و مردم عراق چه رنج ها کشیدند تا حکومت از شکل پادشاهی، موروثی و دیکتاتوری خارج شده و برآیند قدرت مردم است. کاش ظهور داعش را فراموش نمی کرده و چندسال پیش را از یاد نمی بردند.
🔹اقدام مثلث شیعی صدر، حکیم و حیدرالعبادی به همراه جاماندگان بعثی ها و سایر فرقه ها، چه با اراده آمریکا باشد چه با نظر خود اینها، نتیجه یکی است: «پایان جمهوریت در عراق و تبدیل عراق مقاوم به عراق منفعل».
داود_مدرسی_یان
@Emam_kh
درمان_تب_خال
✴️علت تبخال از نگاه طب سنتی یا از سردی یا استرس است و یا از اختلال در سیستم ایمنی بدن!
✍ حال اگر شخصی مبتلا شد روی محل را ترکیبی از سرکه و عسل را روزانه ۳ مرتبه روی تبخال بمالد تا درمان شود
📚 :حکیم خیراندیش
@Emam_kh
🌸طرز تهیه سس_سنتی🌸
مواد لازم :
🌸روغن زیتون: یک لیوان
🌸 ارده: کمتر از نصف قاشق غذاخوری
🌸نخود پخته: شش الی هفت قاشق غذاخوری
🌸 سیر: یک حبه
🌸نمک دریا: یک قاشق چای خوری
🌸فلفل قرمز: نصف قاشق چای خوری
🌸 آبلیموی ترش تازه: نصف استکان
طرز تهیه:
تمام مواد را با مخلوط کن، کاملاً مخلوط نمایید تا سس یکنواختی به دست آید. در صورت رقیق شدن یک قاشق غذاخوری نخود پخته را به سس اضافه کنید و مجدداً آن را مخلوط کنید تا غلظت مناسبی پیدا کند، این سس بسیار خوشمزه است و پایه سس های دیگر به شمار می رود، از این سس می توان برای تهیه سالاد الویه و سایر سالادها استفاده کرد.
خواص: این سس، لینت دهنده (نرم کننده) دستگاه گوارش می باشد و چاق کننده نمی باشد
@Emam_kh
🍃🌼فضائل امام عسکری علیه السلام🌼🍃
حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام یازدهمین پیشواى شیعه است، رهبرى که در تمام عمر کوتاه خویش (28 سال) مدّتى را در پادگانى در سامرّا، به همراه پدرش امام هادى علیه السلام ،تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادى خلفاى بنى عبّاس قرار داشت،و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد.
دوران امامت آن رهبر بزرگ الهى بیش از شش سال به درازا نکشید.
آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضائل و خوبى ها آراسته و از همه بدى ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. براى نشان دادن این حقیقت، نمونه ای اشاره مى شود.
🌟 تجلّى فضائل 🌟
احمد بن عبیداللّه بن خاقان ـ که پدرش از مهره هاى مهمّ دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنى عبّاس و از وزیران آن به شمار مى رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت امامان علیهم السلام بود و که در برهه اى، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ مى گوید:من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردى را در میان علویّان، همانند حسن بن على.
وى از جهت وقار، عفاف، بزرگوارى و بخشندگى، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامى، وزراء و همه مردم، «نمونه و الگو» بود. و با هر کس سخن مى گفتى، او را مى ستود و به نیکى یاد مى کرد.*
روزى ابو محمّد بر پدرم عبید اللّه بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار بزرگى و عزّت و جلالت از سیماى او پیدا بود. پدرم، مَقدم او را گرامى داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانى شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفى کند، پدرم گفت:
«او پیشواى شیعیان و بزرگ خاندان بنى هاشم است. او کسى است که شایستگى پیشوایى امّت را دارد، چون خصلتهاى برجسته اى دارد؛ همچون: فضیلت، پاکى، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بى رغبتى به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا.»
آنگاه احمد بن عبیداللّه مى افزاید:
ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگى و والائى بود.»
📚اصول کافى،ج1، ص 503؛
مناقب آل ابىطالب(ع)، ج 4، ص 423؛
سیرةالائمه، ج 2، ص 502
ـ
✨ خـــ♥ــدایا در این لحظات شب
دل های دوستانم را
سرشار از نور و شادی ڪن♡
✨ و آنچه را ڪه به بهترین
بندگانــ♥ـــت عطا می فرمایی
به آنها نیز عطا فرما♡
✨🌸 شبتان بخیر
@Emam_kh
﷽
❈ ﺩﻋﺎی ﻓﺮﺝ به نیابت از
سردارسرافرازشهید_مهدی_باکری❈
🌿اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌿
@Emam_kh
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
❤️ امام حسن عسکری (علیه السلام) :
✅ خدا به موسی فرمود: اگر میخواهی ثواب صد سال روزه همه ایام در نامه عملت ثبت شود، مردم را به امام زمانشان آشنا کن!
📚بحار الانوار ج ۲ ص ۴ تفسیر امام عسکری(علیه السلام)
ارتباط_با_کودکان
🤔پرسش
❔توصیه اسلام برای ارتباط با کودکان بعد از ۶ سالگی چیست؟ یعنی پدر یا مادر تا چه سنی می توانند کودکان جنس مخالف خود را در آغوش بگیرند؟ و ببوسند ❗️معاندین حرف های عجیبی میزنند ❕❕
💠پاسخ💠
👌مرحوم امام ( ره ) در کتاب « تحریر الوسیله » خود می آورد ؛
« براى مرد جايز است كه به دختر بچه مادامى كه بالغ نشده نگاه كند، در صورتى كه در آن تلذذ و شهوت نباشد؛ البته احتياط و اولى اين است كه به جاهايى كه عادت بر پوشاندن آنها با لباسهاى متعارف، جارى نمى باشد اكتفا نمايد مانند صورت و دستها تا مچ و موى سر و دو ذراع و دو پا، نه مثل ران و كپل و كمر و سينه و پستان و سزاوار نيست كه احتياط در آنها ترك شود. و احتياط (واجب) آن است كه در صورتى كه به شش سال رسيده باشد او را نبوسد و در دامن خود قرار ندهد.
❕ براى زن، نگاه كردن به پسر بچه مميّز مادامى كه بالغ نشده جايز است. و بر زن واجب نيست كه خود را از او بپوشاند مادامى كه به جايى نرسد كه نگاه كردن از ناحيه او و نگاه كردن به او موجب برانگيخته شدن شهوت شود؛ بنابر اقوى در برانگيخته شدن شهوت بالفعل و بنابر احتياط (واجب) در غير آن (يعنى در صورتى كه برانگيخته شدن بالقوه باشد).
📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 262
👌على رغم اينكه در اسلام به محبّت كردن، نوازش كردن و بوسيدن بچّه ها سفارش شده، امّا اين رفتار، پس از سن معيّن، از سوى افراد نامحرم منع مى شود. با اينكه در هيچ روايتى نديده ايم كه دختربچّه ها پيش از سن بلوغ، به حجاب و پوشش مخصوص وادار شده باشند، يا روايتى كه حضور دختربچّه ها را در برابر مردان يا پسران، منع كرده باشد، امّا روابطى مثل: بوسيدن و در آغوش گرفتن آنها از سوى نامحرمان، منع شده است.
❕امير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد ؛
« هنگامى كه دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست كه او را مرد نامحرمى ببوسد و يا او را فشار دهد.»
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 231
❕و در حديث ديگرى نيز نقل شده كه فردى از امام سؤال مى كند: دختربچّه نامحرمى، خود را در آغوش من مى اندازد و من او را بلند مى كنم و مىبوسم، حكمش چيست؟ امام پاسخ داد ؛
« اگر دختر، شش ساله شد، او را روى پاى خود ننشان.
📚الکافی ج 5 ص 533
❕پيامبر گرامی فرمود ؛
« چون دختر شش ساله شد، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت، زن را نبوسد. »
📚الفقیه ج 3 ص 437
❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛
«وقتى دختر به شش سالگى رسيد، براى تو شايسته نيست كه او را ببوسى.»
📚الکافی ج 5 ص 533_ تهذیب ج 7 ص 481
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« امام كاظم عليه السلام نزد محمّد بن ابراهيم، فرماندار مكّه و همسر فاطمه دختر امام صادق عليه السلام بود. محمّد بن ابراهيم، دخترى داشت كه لباس [زيبا] بر او مى پوشاندند و نزد مردان مى آمد و مردان، او را گرفته، به آغوش مى كشيدند.
🔸 هنگامى كه به امام كاظم عليه السلام رسيد، ايشان، در حالى كه دستان خود را كشيده بود، او را [از اين كه به آغوشش درآيد] نگه داشت و فرمود ؛
«وقتى دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست مردى كه مَحرم او نيست، او را ببوسد و در آغوش بكشد».
📚تهذیب الاحکام ج 7 ص 461
❕باتوجّه به زودتر بودن سن بلوغ جنسى دختران، پيامبر گرامی سن دختران را يك سال، پيش از پسران ذكر كرده است؛ زيرا دختران، پيش از پسران، به اين مسائل آگاه مى شوند و شايد هم خاطره اين عمل، بيشتر در ذهن آنها باقى بماند.
🔸 از طرف ديگر، پيامبر گرامی با چنين دستورهايى، راه را براى سوء استفاده افراد بيمار جنسى مى بندد كه به بهانه محبّت و نوازش كودكان، به ارضاى اميال بيمارگونه خود نپردازند.
❕در ضمن، از آنجا كه بوسه بر لب براى غيركودك خردسال، غالبا باعث تحريك #جنسى مى شود، امام صادق عليه السّلام مى فرمايد ؛
« بوسه بر لب، جز بر لب همسر و فرزند خردسال، جايز نيست.»
📚الکافی ج 2 ص 186
پرسمان_اعتقادی
@Emam_kh
✅در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که...
✍حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) میفرمایند :
کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.
📚بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲
آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(علیه السلام) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.
با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، دعای اللهم کن لولیک حجت بن الحسن ... و دعای " اللهم عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر و اجْعَلْنِا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ "(خدایا در تعجیل در فرج مقرر کن و عافیت و نصرت به حضرت عنایت کن و ما را از یاری کنندگان او قرار ده) را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم.
@Emam_kh
✨برای سنجش عیار ادعاها درباره FATF، گزارش کامل معاملات سوئیفتی پس از برجام منتشر شود
🔹در جریان مذاکرات هستهای، تحریم سوئیفت به عنوان امالمصائب مبادلات تجاری ایران با کشورهای خارجی قلمداد میشد؛ تا جایی که در ادبیات مقامات سیاسی دولت آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده، رفع تحریم سوئیفت همتراز رفع تحریم صادرات نفت بود.
🔹پس از اتمام تعهدات ایران در برجام و آغاز اجرای تعهدات غربیها، یکی از اتفاقاتی که افتاد و تبلیغ شدیدی برایش شد، باز شدن سوئیفت بود. اما در کمال تعجب برجامیان، گشوده شدن معبر سوئیفت، به معنی امکان انجام مبادلات از طریق آن نبود. چه، ساختار تحریمها و بسیاری از تحریمهای آمریکا باقی مانده بود و واشنگتن به دلیل اشراف اطلاعاتی کاملی که بر مبادلات انجام شده از طریق سوئیفت داشت، طرفهای تجاری ایران را تهدید میکرد که اگر با ایران معامله کنند، مطلع شده و آنها را جریمه یا تحریم خواهند کرد.
🔹میتوان گفت سوئیفت مانند معبری بود که هم بسته بود، هم در سرتاسر آن، تک تیراندازان آمریکایی بدون اینکه نقطه کوری داشته باشند، کمین کرده بودند تا هر عبور و مروری را هدف قرار دهند. پس از برجام و ارائه امتیازات فراوان، هرچند درب این معبر باز شد، اما تک تیراندازان آمریکایی امکان تردد را به کسی ندادند. خوب است دولت گزارش معاملات انجام شده از طریق سوئیفت پس از برجام را منتشر کند تا مسئله برای همه روشن شود.
🔹ماجرای FATF بیشباهت به داستان سوئیفت نیست. امروز در ادبیات برجامیان، FATF جای سوئیفت را گرفته است و از آن به عنوان امالمصائب مبادلات تجاری ایران یاد میشود. اما واقعیت این است که پذیرش الزامات FATF توسط ایران، تصویر دوربینهای تکتیراندازان آمریکایی را که در معبر نظام بانکی بینالمللی کمین کردهاند، شفافتر خواهد کرد.
🔹یادمان نرود، آمریکا به سبب توان رهگیری پول در نظام بانکی بینالمللی، قدرت تحریم مالی را جایگزین قدرت نظامی خود کرده است. یعنی تحریم مالی را همسنگ حمله نظامی و کاراتر از آن میداند. این عرصه، عرصه قدرت و برتری آمریکاست. تلاش برای مقابله با دشمن در این میدان، یک خطای راهبردی است. باید قواعد جنگ را تغییر کرد. باید مسیر تجارت را عوض کرد
🔹اگر در عرصه نظامی میخواستیم با آمریکا وارد زورآزمایی متقارن شویم، هرگز موفق نمیشدیم. چنانکه در عرصه نظامی وارد نبرد نامتقارن شدیم و قدرت نظامی اول دنیا در برابر ما کارآمدی خود را از دست داد، در جنگ مالی نیز باید نامتقارن بجنگیم. شرایط و امکان این جنگ نامتقارن مالی کاملا فراهم است؛ به شرطی که تفکر مقابله کلاسیک را از سر بیرون کنیم.
سید_یاسر_جبرائیلی
@Emam_kh
معجزه_هسته_خرما
🌴 هسته خرما را بو داده
و مانند قهوه دم کنید باعث ↯↯
🔺 تقویت مفاصل
تنظیم قند خون
تقویت استخوان
تقویت سیستم ایمنی
از شیر بجای آب استفاده کنید
@Emam_kh
❌حرفای یه دختر چادری تو شبکه مجازی که بیشترین لایک راگرفت 😔
.
.
.
شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِ...
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ! ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ ! ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!
ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، ﻧﭻ! ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ! ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ..ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ ۵ ﺗﻮﻣﻦ٬ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ!
ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ
چون بهم ثابت شده ک هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم...بلکه کالاترم....چون یادگرفتم که
(( جنس ارزون مشتری های زیادی داره )
⛔️هر روز شالهایتان عقب تر
⛔️مانتوهایتان چسبان تر
⛔️ ساپورتتان تنگ تر
⛔️رژ لبتان پررنگتر میشود
❓بندهی کدام خداییید؟🔴
❓دل چند نفر را لرزاندهاید؟🔴
❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کردهاید؟🔴
❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟🔴
❓چند دختر بچه را تشویق کردهاید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟🔴
❓چند زن را به فکرانداختهاید که از قافله مد عقب نمانند؟🔴
❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کردهاید؟🔴
❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟🔴
❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟🔴
❓چند زوج را بهم بی اعتماد کردهاید؟🔴
❓ نگاههای یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟🔴
⛔️نگاه های هوس آلود چند رهگذر و...
🔥 🔥 🔥
🚫چطور؟
🔥بازهم میگویی، دلم پاک است!
🚫چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟
😑بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟
🚫جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗️
🔻 من اگر گوشه ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند.
🔥میتوانم گاز سمی اسپری کنم و
بعد بگویم،شما نفس نکشید؟
⛔️چرا انقدر در حق خودت و دیگران ظلم میکنی؟⛔️
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﻋﻠــﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،
ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ ﻣیکنند…
...اللہم عجل لولیڪ الفرج...
اگریک نفررابه اووصل کردی
برای سپاهش توسرداریاری
@Emam_kh
💙💙💙💙
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_55
زمزمه کردم
_امیرعلی خوبه؟
عطیه پوفی کرد
-هنوز باهم قهرین پس؟!
فقط سر تکون دادم به نشونه مثبت
-دلم براش تنگ شده..
عطیه
- خب بهش زنگ بزن ...چرا کشش می دی؟!
بی فکر گفتم:
_دیروز امیرعلی برگشت خونه آقای رحیمی وقتی من رفتم؟!
براق شد
-صبر کن ببینم نکنه تو به امیرعلی هم شک داری؟!
نه نداشتم ولی این سوال از دیروز مغزم رو می خوردکه بعد من برگشته اونجا یا نه؟
شاید یکی ازدلایل زنگ نزدنمم همین بود که اگر بفهمم اونجاست حس حسادتم شعله بکشه حسی که
هیچوقت نداشتم و فقط روی امیرعلی فعال شده بود...
-نه خب ...!
عطیه سری از روی تاسف تکون داد
-واقعا که خلی محیا...نخیرم دیروز که یکدفعه غیب شدین دیگه امیر علی نیومد حتی امروز صبحم یک راست اومدحسینیه!!!
دلم از خوشحالی ضعف رفت و روی لبهام اثر گذاشت ...
آرنج عطیه رفت توی پهلوم و من باصورت
جمع شده از درد تند نگاهش کردم که اخم کرد!
-عقل کل حالا که خوشحال شدی یه زنگ به شوهرت بزن قهر و دعوا بسه!
لب چیدم
–روم نمیشه...
-خدا میدونه دیروز چه حرفها که بار داداشم نکردی که روت نمیشه!!
اخم کردم
-عطیه!
-عطیه و کوفت من میشناسمت اعصاب که نداری فکر حرفهات و نمی کنی همون اول میزنی جاده
خاکی!...
راست می گفت باید روی این رفتارم تجدید نظر می کردم!
- -خب حالا تو بگو چه غلطی بکنم؟
با تخسی گفت:
_هیچی بدو زود برو دست بوسی داداشم بگو غلط کردم!
چشمهام گرد شد
-بی ادب
ریز خندید
– خودتی
صدای یاالله یاالله گفتن که بلند شد من و عطیه دست از حرف زدن کشیدیم و فهمیدیم از جلسه
ختم سوم و سخنرانی هیچی نفهمیدیم!
بالشت امیرسام رو زیر سرش مرتب کردم ...
عجب خواب سنگینی داشت این بچه ..
چون همه بعد از جلسه می رفتن سرخاک من مجبورشدم برگردم خونه به خاطر امیر سام و اون هم همینطورخواب بود!
موقع بیرون اومدن از حسینیه فقط از دور امیرعلی رو دیده بودم که صورتش حسابی گرفته بود و
من چه قدر دلم می خواست برم نزدیک ویه ببخشید غلیظ بگم برای تموم کردنِ این قهری که حسابی به جای نیروی دافعه...
نیروی جاذبه و دلتنگیم رو بیشتر کرده بود...!
به صفحه گوشیم نگاهی انداختم و اسم امیرعلی رو لمس کردم و با اولین صدای بوق قلبم بیتاب شد ودلتنگ برای شنیدن صداش!!
بغض کردم...
دفعه دوم بود که جواب نمی داد... یعنی هنوزم قهر بود؟!
کنار امیرسام به پهلو دراز کشیدم و ساق دستم شد بالشتم ...
روی گونه امیرسام و نوازش کردم
غرق خواب بود!
باخودم ولی جوری که انگار امیر سام مخاطبم باشه زمزمه کردم
-یعنی هنوز عموت باهام قهره!؟
دلم تنگه براش امیرسام!
امیر سام توی خواب لبخندی زد که لبخند محوی هم روی صورت من نشوند و من باز زمزمه
کردم:
_وروجک دلتنگی من خنده داره آخه؟!؟
اونقدر به صورت امیر سام زل زدم که خوابم برد ...
دستم خواب رفته بودو گز گز می کرد!
ولی قبل اینکه خودم تکونی بخورم دستی آروم سرم و بلند کردو بعد با ملایمت گذاشت روی بالشت ...
تاخواستم چشمهام رو باز کنم و از مامان تشکر،
که متوجه عطر امیرعلی شدم که همه اطرافم و پر کرده بود!
دلم میخواست چشمهام رو روی هم فشار بدم از هیجان...
ولی میفهمید بیدارم و اصلا دلم این ونمیخواست ...
فکر میکردم اگه بیداربشم اخم میکنه و بازم قهر!...نگاه سنگینش رو حس می کردم و دست آخر طاقتم تموم شدو آروم چشمهام و باز کردم و
امیرعلی نگاه از من دزدید و من خجالت زده از یادآوری دیروزآروم
گفتم:
_سلام!!
💙💙💙💙
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_56
نزدیکم نشسته بود و زانوهاش و بغل کرده بود...
سرش و بالا آورد و نگاهش و به چشمهام
دوخت- سلام
اینبار من نگاهم رو دزدیدم و سرجام نشستم ...
موهام و زدم پشت گوشم:
-امیرعلی ؟؟
سکوت کرده بود و منتظر بودانگار حرفم و کامل کنم
-ببخشید ...معذرت می خوام ...من....
پرید وسط حرفم
- منم مقصر بودم!
این وسط مقصر بودن امیر علی برام عجیب بود! هنوز توی بهت بودم که گفت:
_ببخشید!
همیشه فکر می کردم مردها غرور دارن و اگر مقصر کامل هم باشن عذرخواهیی در کار
نیست!..حالا امیرعلی به خاطر اشتباهی که بیشتر تقصیر من بود عذر خواهی می کرد...لبخندی
روی لبم نشست !دلش بزرگ بود شوهرم!
-منم یکم عصبی بودم تند باهات حرف زدم !
با خودم فکر کردم من بیشتر تند حرف زده بودم و هر چی که اومده بود سرزبونم گفته بودم !
بازم طاقت نداشتم به صورتش نگاه کنم وخیره شدم به انگشتهای گره کردم
- این و نگو بیشتر خجالتم میدی...من واقعا معذرت می خوام!! نگاهش خیره شد به چشمهام و یک لبخند مهربون همه صورتش و پر
کرده بود که بی اختیار من هم لبخندش و جواب دادم !
اینم شد خوشی آشتی کنون!
لبخند کم جونی زد و نگاهش مات شد روی صورتم!
-نفیسه خانوم دلخور شده و امیرمحمدگله کرده ...اومدن دنبال امیر سام !
سریع نگاهم و چرخوندم روی جای خالی امیرسام !چین افتاد روی پیشونیم دلخور بودن از
امیرعلی با این همه کمک!
-چرا آخه؟؟ امیر سام کو؟
- امیر محمد بردش خواب بودی نخواستم بیدارت کنم!
ناراحت گفتم: چی شده؟
- من بابای نفیسه خانوم و غسل دادم!
شکه شدم ونگاهم خیره موند روی امیرعلی که عادت بد من بهش سرایت کرده بود و کلافه
موهاش رو بهم میریخت!
مطمئنا این کا رو هم فقط برای دزدین نگاهی که دلخوری توش داد میزد
انجام می داد!
دستش رو محکم گرفتم ودلداری دادمش
_امیرعلی نکن این کار رو توخوبی کردی چرا دلخورن؟
پوزخندی زد
–امیرمحمد که فهمید جوری نگاهم کرد که انگار جنایت کردم ...گفت دیگه به اندازه
کافی تو اون تعمیرگاه خودم و تباه کردم دیگه اگه این کار رو هم بکنم آبروی اونم میره!..گفت
کسایی هستن که این کار وظیفشونه و اونا انجامش می دن!
قلبم مچاله شد طفلک امیرعلی دیروز اندازه یک کوه غصه داشته و من شده بودم قوز بالا قوز !
باصدای گرفته ای ادامه داد
- امروز که یکی از فامیلهای نفیسه خانوم سر خاک گفت من کارهای
غسل و کفن و دفن رو کردم که مثلا از من تشکر کنن و ممنون باشن ... مامانش به زور تشکر کرد
و نفیسه خانوم شکه شد بعد هم به امیر محمد که انگار بیشتر از دیروز از دستم ناراحت بودو فکر
می کرد آبروش رفته پیغام داده بودامیرسام و ببرن پیش خودش! میترسیده بچه اش اینجا باشه و
نزدیک من...!
صداش با این حرفها هر لحظه گرفته و گرفته تر میشد و من بغض کرده بودم نمی خواستم ببینم
امیرعلی رو این قدر داغون بعد این همه محبت کردن!واقعا انصاف بود؟! یعنی وسط داغدار بودن
هم آدم باید فکر این خرافات و آبروداری مسخره می بود!این کار امیرعلی لطف بود نه آبرو بردن!
اشکهام سر می خوردن روی گونه ام که بریده گفتم: امیر...علی!
سرش و بلند کردو با دیدن اشکهام دستپاچه دستش جلو اومد و اشکهام رو پاک کردو من بین
گریه بوسیدم دستهایی رو که محبت کرده بودن ولی جوابشون گله شده بود!
-محیا عزیزم گریه چراآخه؟؟!!!
نمی تونستم حرفی بزنم فقط صورتم و تکیه دادم به کف دستش و هق زدم
-دوستت دارم !
لبخند محوی زدو بازم نگاه رنجورش رو ازم قایم کرد..
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ادامه دارد.....
السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضاعلیہالسلام
🌹صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) به نیت خشنودی آن حضرت وبرآورده شدن حاجات👇
✨اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةًمُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.✨
@Emam_kh