🔴 حج تمتع ۹۹ برگزار نمیشود
🔹 بعثه مقام معظم رهبری در امور حج و زیارت و سازمان حج و زیارت لحظاتی پیش با صدور بیانیه مشترکی با اشاره به اعلام وزارت حج و عمره عربستان مبنی بر برگزاری مناسک حج امسال به صورت محدود و داخلی برای آن کشور، اعلام داشتند حج تمتع امسال برگزار نخواهد شد.
@Emam_kh
‼️احکام حجاب و عفاف
🔷س 4165: آیا پوشیدن جوراب نازک برای خانمها به طوریکه پا در مقابل نامحرم مشخص باشد جایز است؟
✅ج: از جمله شرایط پوشش و لباس این است که بدننما و نازک نباشد که پوست بدن پیدا باشد. بنابراین پا باید از نگاه نامحرم پوشانده شود، اگر خانمی جوراب نازک بپوشد که پا دیده شود، حجابش کامل نیست و جوراب باید در حدی باشد که پا پیدا نباشد.
@Emam_kh
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹در روزدختر امسال جای محبت پدرانه حاج قاسم بین خانواده شهدا خالی است.. حاج قاسمی که خود هم منتقم خون شهدایمان بود هم پشت و پناه خانواده شهدا...
اما امسال...
@Emam_kh
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️میدانید بانک مرکزی هر هزار تومان را با چند گرم پشتوانه ی طلا چاپ کرد ؟
شاید باور کردنی نباشد
حدود ۱۰۰گرم
حال ۱۰۰ گرم طلا چند تومان است ؟
این محاسبه مشخص میکند که چه میزان ارزش پول ما پایین آمده است
سیصد هزار جوان رشید این کشور شهید شدند که کشور را به این روز برسانید ؟
جواب شهدا را چگونه خواهید داد ؟
اگر خداوند متعال از گناه شما بگذرد و در حدآقامیری مهربان باشد من اعتقادی به آن ندارم
چقدر جوانی که آرزوی ازدواج دارد
چقدر خانواده ها که آرزوی یک وسیله ی نقلیه دارند
آرزوی سر پناه دارند
#ناراضیم
عاشق کشور و نظام و رهبرم امابا تمام ابعاد ظلم میجنگم تا کشته شوم
بادپا
@Emam_kh
✍️ #تنها_میان_داعش
قسمت_شانزدهم
💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
💠 زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
💠 در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
💠 در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
💠 همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
💠 در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
یک_آیه_یک_درس
۞ إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا
به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است،
(معارج/19)
✍«#قارون» هرگز نمیدانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ماست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «#خسرو_پرويز» پادشاه ایران نمیدانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحتتر است.
و «#قیصر» که بردگانش با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی را که درون اتاقهایمان هست ندید.
و «#هرقل» پادشاه روم که مردم به وی به خاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما میچشیم نچشید...
و «#خلیفه_منصور» که بردگان وی، آب سرد و گرم را باهم میآمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما به راحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
😊بهگونهای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمیزیستند اما باز گلهمنديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدستتر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
✅👈حالا متوجه شدیم که چرا خداوند داره میفرماید بنده گان من خییییلی کم شکر گزارند👇👇
سوره سبأ آیه ۱۳
....اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
ﺍﻱ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﺍﻭﺩ ! ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ [ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎی ﺣﻖ ] ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻭ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻧﺪ.
❗️جارو برقی معده!
▫️کلم رنده شده و آب پز با سرکه مانند جارو برقی معده را تمیز می کند.
▫️ضد سرطان و ضد تومور می باشد.
▫️باعث جلوگیری از امراض قلبی می شود.
▫️باعث افزایش ایمنی بدن می شود.
➕برای کم کردن بوی آن، هنگام آب پز کردن یک ساقه کرفس به آن اضافه کنید.
@Emam_kh
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا