┈•꧁حیات༼﷽༽انسانی꧂•┈
✨پرتوی از زندگینامه مقام معظّم رهبری
از زبان حجة الاسلام و المسلمین ذوالنور
#دوغ_تبرکی
⭕در زمان جنگ، مقام معظّم رهبری در جمع رزمندگان تیپ الغدیر استان یزد تشریف بردند و بعد از سخنرانی ایشان به سنگر فرماندهی رفتیم. بعد از خوردن ناهار در آن سنگر، آیة اللّه سیّد روح اللّه خاتمی نیز حضور داشتند، ایشان در دوران کهولت بودند و شخصیت بسیار وارسته ای داشتند. با دستهای لرزان خود کاسه بزرگی برداشت و مقداری ماست در آن ریخت و کاسه دوغی را درست کرد و کاسه دوغ را خدمت مقام معظّم رهبری آورد و فرمود:آقا دوغ را برای شما درست کرده ام. معظّم له فرمودند:به زحمت اُفتادید خودتان میل کنید. آیة اللّه خاتمی گفت:شما میل کنید و من از باقی مانده آن به عنوان تبرّک می خورم! آیة اللّه خاتمی گفت می خواهم با دستان خودم به شما دوغ بدهم! با دستان لرزان خود کاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند. آیة اللّه خاتمی کاسه را در میان جمع چرخاند و بعد لبهای خود را بر همان جایی که آقا از آنجا دوغ میل کرده بودند، گذارد و دوغ را آشامید.
#حجة_الاسلام_و_المسلمین_ذوالنور
@Emam_kh
🌟️قشنگ ترین عشق
نگاه خداوند بر بندگان است
هر کجا هستید به
به نگاه پر مهر خدا میسپارمتون
🌟️الهی
مهـر؛ بركت؛ عشـق
محبت و سلامتى
شادی و عاقبت بخیری
هميشه همنشین شما باشند
🌟️ شبتون به نور خدا روشن🌸🍃
@Emam_kh
﷽❣ سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام حضرت خورشید مهربان چه خبر؟
سلام مابه تویا صاحب الزمان چه خبر؟
من از زبان همه حرف میزنم باتو
زمین مان شده ویران ازآسمان چه خبر؟
@Emam_kh
عنه عليه السلام
إنّ أبغَضَ الخَلائقِ إلَى اللّه ِ رجُلانِ ; رجُلٌ وَكَلَهُ اللّه ُ إلى نَفسِهِ ، فهُو جائرٌ عَن قَصدِ السَّبيلِ ··· و رجُلٌ قَمَشَ جَهلاً مُوضِعٌ في جُهّالِ الاُمَّةِ ··· .;
امام على عليه السلام
منفورترين خلايق نزد خداوند دو نفرند; كسى كه خداوند او را به خودش وا گذارد، كه در نتيجه از راه راست منحرف شود··· و كسى كه مشتى جهالت و نادانى از هر سو فراهم آورده و در ميان نادانان امّت تاخت و تاز مى كند.;
نهج البلاغة : الخطبة 17.
سلااااااام
🍃🌸 پـروردگارم
باشد که درک شکوه تو
ترسهایم را بزداید
و وجودم را متبرک سازد
تا شایسته گردم که تو مرا
در راه خویشتن به کار گیری
🍃🌸 پـروردگارا
بجز خودت به دیگرى
واگذارمان نكن
تویى پروردگار ما
پس قرار دہ بینیازى در نفسمان
یقین در دلمان
روشنى در دیدهمان
و بصیرت در قلبمان
🌸آمیـنیـاربالـعـالـمیـن🌸
روزتون سرشاراز الطاف الهی🍃🌸
@Emam_kh
🍃تلنگر
✍ زمانی که تو، #توبه میکنی که دیگه #گناه نکنی، خب روزای اول همه چی امن و امانه ...😇
اما وقتی یه مدت میگذره به شدت احساس خلاء میکنی⚡️
و حوصلت سر میره ...
چون اصولا گناه کردن خیلی وقت آدمو میگیره ...
اما وقتی نمیخوای گناه کنی خیلی وقت فراغت داری ...
این جا دقیقا همون جاییه که شیطان بدجور سوءاستفاده میکنه💥
در واقع شیطان صبر میکنه تا تو #ضعف نشون بدی⚡️
☝️اگه واقعا میخوای نفست رو کنترل کنی و دیگه گناه نکنی، باید برای ثانیههای زندگیت هم برنامه داشته باشی وگرنه قطعا به مشکل برمیخوری⚡️
👈 پس لطفا تا میتونی برای خودت تفریحات سالم پیدا کن ...🍃
هیچوقت نباید از روزایی که گناه نمیکنی احساس بد بگیری✋
نزار #کنترل_نگاه یا #رعایت_حجاب و ... برات تبدیل به رنج بشه❌
چون این دقیقا همون چیزیه که شیطان میخواد ...😐
✅از #ترک_گناه لذت ببر😇
کلی #تفریح_سالم پیدا کن؛ دورهمیهای خوب، ورزش، سینما، سفر، مطالعه و ...
⭕️کار شیطان اینه که گناه و بدی رو قشنگ جلوه میده و خوبی رو بهت سخت و رنجآور نشون میده😒
💯شیطان یک لحظه هم بیکار نیست و برامون کلی برنامه داره😟
✅پس؛
ما هم نباید بیکار بشینیم و نباید اجازه بدیم شیطان برامون تصمیم بگیره⛔️
💠ترک گناه رو برای خودت شیرین کن تا از این مسیر لذت ببری✨
@Emam_kh
فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:🌹
خداوندا!
سر من،
عقل من،
لب من،🌹
شامّه من،
گوش من،
قلب من، 🌹
همه اعضا و جوارحم
در همین امید به سر میبرند:
یا ارحمالراحمین!🌹
مرا بپذیر؛
پاکیزه بپذیر؛
آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم.
جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله🌹
رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اخطاری از رهبری که دیده نشد
باید از مسئولان تصمیم گیر در حوزه ی سلامت مردم پرسید چرا حتی باوجود اخطار صریح رهبر معظم انقلاب نسبت به تاکتیک محتمل دشمن، بعض مسئولان سلامت مجددا جهت مدیریت کرونا اقدام به خرید واکسن کواکس نموده اند؟
📣 نیروهای امنیتی بیدار باشند
فرمان اخطار رهبری صادر شده است
@Emam_kh
🔴 در #انتخابات_1400 باید این زمین بازی را به هم ریخت!
🔹 در کشور ما هر بار که انتخابات نزدیک میشود، جمعی تکراری از حضرات اصولگرا، در جلسات خصوصی بین خود فتوا میدهند که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید! هر بار به یک اسم: جمنا، شانا، ائتلاف فلان و...
هرکس هم مخالفت کند، تفرقه افکن است!
🔸 مرور تاریخ: در مرحله دوم انتخابات سال ۸۴ بخشی از این آقایان اصولگرا طرفدار هاشمی بودند و حتی امکانات ستادشان را در اختیار ستاد هاشمی قرار دادند. در انتخابات ۹۲ با ائتلاف مثلث وارد میدان شدند و گفتند اگر از جمع ما یک نفر در صحنه باقی نماند، "به دیانت ما شک کنید."
🔸 سال ۹۶ جمنا به راه افتاد که اگر آن روز میخواستی نقدش کنی برچسب وحدت شکنی میخوردی اما امروز خودشان هم به آن فرآیند ریشخند میزنند!
یک ماه قبل از انتخابات ۹۶ اگر میخواستی از آقای رییسی حمایت کنی می گفتند وارد مصادیق نشوید تا وحدت حفظ شود! چون هنوز تکلیفشان با قالیباف روشن نبود!
🔸 دست آخر آقای رییسی در انتخابات ۹۶ مستقل وارد شد و اصلا معلوم نشد جمنا این وسط سر پیاز بود یا ته پیاز؟
سال ۹۸ انتخابات مجلس رسید و گفتند ما لیست را در اتاق تاریک بین خودمان میچینیم، بعد که منتشر کردیم شما فقط باید به کل لیست رای بدهید!
🔸 سوال شد که چرا فلان جوان انقلابی در لیست تهران نیست؟ نمیشود ما یکی از این اعضای لیست شما را حذف کنیم و به جایش مثلا اسم آن کاندیدای جوان را بنویسیم؟ گفتند نه! "وحدت" را به هم نزنید که خطر اصلاحات در کمین است!
🔸 انتخابات برگزار شد و دیدیم مجید انصاری اصلا از همان جوان بیرون لیست هم کمتر رای داشت. روسیاهی ماند به زغال!...
🔹 آقایان شما حق دارید از هر کسی که خواستید حمایت کنید! اما حق ندارید به مخالفینتان که به جای "قبیله گرایی"، "شاخص گرایی" را در پیش گرفته اند انگ وحدت شکنی بزنید! لااقل با این کارنامه انتخاباتی درخشان خود را مرکز عالم نپندارید! شما پدرخوانده رای دهندگان نیستید!
🔹 قبیله گرایی یعنی این که شما ائتلافتان را بر مبنای "تقسیم قدرت" شکل دهید و نه بر اساس "گفتمان". همین میشود که در سال ۹۲ پای مناظره که میرسد، کاندیداهای ائتلاف مثلث به هم دیگر میتازند و یکی هم این وسط کلا در زمین روحانی توپ میزند!
🔹 یا سال۹۶ که جمنا بدتر از آن، نسبت فکری اعضایش در مسائل کلان سیاسی و اقتصادی هیچ روشن نیست و سرشار از تناقض است. تا انتخابات بعد چند ماه مانده و آقایان بعد از ۴ سال از لاک در آمدند و جلسات را شروع کردند.
🔹 هنوز فکر میکنند می توانند برای مردم تصمیم بگیرند، در ژاپن اگر بودیم حتما از اعتماد به نفس این جماعت برق تولید میکردند!
🔺 تکلیف ما با #انتخابات_۱۴۰۰ روشن است!
۸ سال است که ریل گذاری به سمت هضم انقلاب در دستگاه هاضمه غرب انجام شده. باید کسی را انتخاب کرد که بتواند "ریل را برگرداند". وگرنه فرق ندارد که لوکوموتیو در اختیار یک اصلاح طلب برجامی باشد یا یک اصولگرای برجامی. چه سرهنگ چه حقوقدان!
والسلام.
🍁علی_ریاحی_پور
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 234 سوره بقره - بخش2
🌸 وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِى أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِير
ٌ
🍀 ترجمه:و كسانى از شما كه وفات می کنند و همسران خود را ترک می کنند ، آن زنان باید چهار ماه و ده روز خویشتن را در انتظار نگه دارند پس اگر به پایان مهلت (عدّه)شان رسیدند، پس گناهى بر شما نیست در آنچه درباره ى خودشان به طور شایسته انجام دهند. (ازدواج كنند) و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.
🌸 در جلسه قبلی به تفسیر و نکات این آیه پرداختیم در این جلسه به بخش پایانی و پیام های این آیه می پردازیم. { و الله بما تعملون خبیر: و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است} خبیر یعنی کسی که آگاهی دارد و با خبر است یعنی هرگونه رفتاری که نسبت به آن #زن داشتید با خبر است. خداوند در این آیه هشدار می دهد که اگر ظلم و ستمی نسبت به زنی که شوهرش فوت کرده وارد نمودید و بعد از اتمام عده او که چهار ماه و ده روز است مانع #ازدواج او شدید در حالی که شما حق دخالت نداشتید و زن کاملا اختیار این را داشت با هر کسی که بخواهد ازدواج کند ولی شما بستگان با ایجاد موانعی، مانع ازدواج او شدید خداوند با خبر است.
🌸 امروزه از طریق قانون ممکن است خانم از حق خود دفاع کند ولی گاهی ممکن است با تهدید از طرف بستگان مانند برادر شوهر یا پدر شوهر یا بستگان دیگرو ... نتواند از طریق قانون به حق خود برسد ولی باور کنید که #خداوند یک روزی شما را در دادگاه عدل الهی محاکمه می کند زیرا خداوند در حساب بسیار دقیق است و عذاب خداوند بسیار شدید است ، درست است که خداوند مهربان است خداوند بخشنده است خداوند بهترین رفیق و یار و همدم است ولی نسبت به کسانی که نسبت به دیگران ظلم و ستمی ایجاد کردند عذابش شدید است و خداوند مدافع مظلومان است.
🌸 و اگر گاهی با تهدید آن #زن یا با تهدید خواستگار آن زن مانع ازدواج مجدد او شدید از محاکمه خداوند نمی توانید فرار کنید زیرا شما یک زنی را که بعد از فوت شوهرش که تنها و بی همدم بود مانع #ازدواج مجدد او شدید و گاهی توهین و گاهی دشنام و گاهی با چشمانی اشکبار و با قلبی شکسته بدترین ستم ها را به او روا داشتید و او را غریب و تنها به دست آوردید فکر نکنید که می توانید از حساب خداوند فرار کنید همان خداوندی که #همنشين قلب های شکسته است همان خداوند که یار و رفیق انسان های بی همدم و بی مونس است و خداوند مدافع و یار مظلومان است و از نفرین آن زن بترسید که گاهی تقاص این ظلم در همین دنیا از شما گرفته می شود زیرا #خداوند به هر آنچه که انجام می دهید آگاه است.
🔹 پیام های آیه 234 سوره بقره🔹
✅ عده زنی که #شوهرش فوت می کند چهار ماه و ده روز است.
✅ بستگان #شوهر ، حق دخالت در تصمیمات زنانی که شوهرشان فوت کرده ندارند.
✅ #ایمان به اینکه همه ی کارها و تصمیمات ما زیر نظر خداوند است ، بهترین پشتوانه ی تقواست.
✅ هیچ وقت فراموش نکنیم که #خداوند از تک تک اعمال ما آگاه است.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
با پوست کدو یک داروی اورژانسی بسازید❓🤷
❣جهت بند آمدن خونِ زخم و جراحت با هر شدتی ، فقط در عرض ۲ تا ۳ ثانیه خون بند می آید
🥒یک کیلو کدوی سبز تازه را شُسته ، خشک کنید و پوستش را با پوست کَن بصورت نازک بگیرید...
اجازه دهید پوست کدو خشک شود؛ سپس در ظرفی این پوست خشک را حرارت دهید...فقط ۲۰ ثانیه لازم است که تبدیل به زغال و خاکستر می شود...حال آن را پودر کنید و در جعبه ی کمک های اولیه این داروی فوق العاده را نگه دارید👌
📌همچنین اگر بعد از زالو اندازی محل زالو همچنان خونریزی داشت، پودر پوست کدو بهترین است
⬅️پوست کدو قابض شدید است
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🔺حاج قاسم میخواست مثل چه کسی شهید شود؟
"محمود خالقی" از دوستان نزدیک حاج قاسم روایت میکرد:
🔹در یکی از دیدارهایمان حاج قاسم میگفت دوست دارم طوری شهید شوم که همه ذرات بدن من را متاثر کند و چیزی از من باقی نماند و بعد آقای حکیم را مثال زد و گفت دوست دارم مثل او شهید شوم.
🔸شهید محراب، "آیتالله سید محمدباقر حکیم" در هفتم شهریور ۱۳۸۲ وقتی در حال خروج از صحن مبارک حضرت امیرالمومنین علی (ع) بود، بر اثر یک انفجار تروریستی به شهادت رسید.
@Emam_kh
🔴 لعنت بر شیطان
🔹به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.
🔹پرسیدم: «چرا میخندی؟»
🔸پاسخ داد:«از حماقت تو خندهام، میگیرد.»
🔹پرسیدم: «مگر چه کردهام؟»
🔸گفت: «مرا لعنت میکنی در حالیکه هیچ بدی در حق تو نکردهام.»
🔹با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین میخورم؟!»
🔸جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکردهای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین میزند.»
🔹پرسیدم: «پس تو چه کارهای؟»
🔸پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز!!!»
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
‼️خواندن سهوی تشهد در رکعت اول
🔷س 5125: اگرسهواً مقداری از تشهد را در رکعت اول بخوانیم، سجده سهو واجب میشود؟
✅ج: واجب نیست، اما مستحب است برای هر کار یا ذکر اضافۀ سهوی در نماز، سجده سهو انجام شود.
@Emam_kh
🔴 بصیرت در قالب ۹ دی
💢 #زمانـــه| یوم الله نهم دی روز بصیرت و میثاق امت با ولایت بود که، پایان دهنده فتنه هشت ماهه سال ۱۳۸۸ شد. فتنه ای همانند جمل و نهروان، که با حضور و بصیرت مردم خاموش شد.
♻️حضرت علی (علیه السلام) در آن دو فتنه با هر گروهی به شیوهای خاص برخورد کردند برخی حمایت برخی حصر و برخی نصیحت ...
❌❌ هدف دشمن در فتنه جدایی امت از امام جامعه بود😡😡
💯همراهی نکردن مردم با فتنه گران پس از روشنگری های رهبر انقلاب ،،،حضور کمی و کیفی مردم در ۹ دی نشان از پیوند عمیق مردم با نظام و امام جامعه داشت.
💯فتنهگران با استفاده از کشاندن معترضان به نماز جمعه، حسینیهها و محرم فرصت مناسبی را برای زنده نگهداشتن فتنه سبز میدانستند، ولی مردم اصل را از کاریکاتور تشخیص دادند و طراحی دشمن با این کار مردم شکست خورد.
💯 موضع گیری مردم در مقابل اهانت به امام حسین علیه السلام نشانه روشن بینی مردم بود
@Emam_kh
✨مــن_بــا_تــو
✍لـیـلــے سـلـطـانــے
🌹قـسـمـت چــهــل و چــهــارم
(بــخــش اول)
وارد حیاط دانشگاہ شدم،چند قدم بیشتر برنداشتہ بودم ڪہ بهاربدوبدوبہ سمتم اومدودستش روزدروے شونہ م:بَہ عروس خانم!
چپ چپ نگاهش ڪردم وگفتم:اولاً سلام،دوماًنہ بہ بارہ نہ بہ دارہ چراجار میزنے؟!
با شیطنت نگاهم ڪردوگفت:سلام عروس! اگہ بہ دار و بار و در و پنجرہ نبود ڪہ مامانش نمے اومد خونہ تون شمام اجازہ نمے دادے بیان!
همونطور ڪہ قدم بر مے داشتم گفتم:بیا بریم ڪلاس دیر میشہ!
بهار نگاهے بہ ساعت مچیش انداخت و گفت:دہ دیقہ موندہ بیا تعریف ڪن ببینم چے شد!
پوفے ڪردم و گفتم:وا چے بشہ؟! هیچے نشد!
بهار چشم هاش رو ریز ڪرد و گفت:خب بابا حمیدے رو نخوردم!
خواستم ڪلاس بذارم و شوخے ڪنم همونطور ڪہ با دست گوشہ ے چادرم رو گرفتہ بودم گفتم:بهار من ڪہ قبول نمے ڪردم مامانش خیلے گیر بود ڪم موندہ بود بگم سمج بسہ دیگہ چقدرم بداخلاق و بد عُنق!
همونطور ڪہ دست هام رو تڪون میدادم ادامہ دادم:هے اصرار پشت اصرار آخر قبول ڪردم بابام اجازہ بدہ بیان،از این زناے ڪَنہ بود!
بهار همونطور ڪہ بہ پشت سرم زل زدہ بود گفت:شنید!
با دهن باز بہ صورتش خیرہ شدم،چندبار دهنم رو تڪون دادم بہ زور سرم رو برگردوندم ڪسے رو ندیدم چندتا از بچہ هاے دانشگاہ در حال رفت و آمد بودن رو بہ بهار گفتم:حمیدے پشت سرم بود؟!
زل زد بہ چشم هام و گفت:نہ بابا توام،وگرنہ الان مچالہ شدہ بودے ڪف زمین! سهیلے رو میگم،انگار بلندگو قورت دادے!
داشت مے اومد صداتو ڪہ شنید مڪث ڪرد پروندہ ے غیبتم پیش سهیلے رد ڪردے!
نفسم رو بیرون دادم و گفتم:درد نگیرے فڪر ڪردم حمیدے پشت سرم بودہ!
بازوم رو گرفت،با تعجب گفتم:راستے بهار من اصلا تو مغزم نمیگنجہ حمیدے اومدہ خواستگاریم آخہ چیزے ازش حس نڪردہ بودم.
بهار با شیطنت نگاهم ڪرد و گفت:از آن نترس ڪہ هاے و هوے دارد از آن بترس ڪہ سر بہ توے دارد!
با چشم هاش بہ جایے اشارہ ڪرد،رد نگاهش رو گرفتم حمیدے نزدیڪ ما راہ مے اومد با دیدن نگاہ من لبخند ڪم رنگے زد،خواست بیاد سمتمون ڪہ سهیلے از پشت دست روے شونہ ش گذاشت و گفت:مهدے بیا ڪارت دارم!
قیافہ ے سهیلے جدے و ڪمے اخم آلود بود.
متوجہ نگاہ خیرہ م شد سرش رو بلند ڪرد اما نگاهش بہ من نبود!
سریع نگاهم رو ازش گرفتم و با بهار وارد ساختمون دانشگاہ شدیم.
جلوے آینہ مشغول مرتب ڪردن شالم بودم ڪہ مادرم وارد اتاق شد.
همونطور ڪہ با دست چادرش رو گرفتہ بود با حرص گفت:هانیہ!هانیہ!هانیہ!
خونسرد گفتم:جانم.
از تو آینہ زل زدم بهش و ادامہ دادم:جانم
برگشتم سمتش و با لبخند باز گفتم:جانم!شد سہ بار،بـے حساب!
مادرم پوفے ڪرد و گفت:الان میان!
چادرم رو از روے رخت آویز برداشتم و گفتم:مامان خواستگارے منہ ها،تو چرا هول ڪردے؟
مادرم همونطور ڪہ در رو باز مے ڪرد گفت:اون از بابات ڪہ نشستہ سریال میبینہ این از تو ڪہ تازہ یادت افتادہ آمادہ شے،پدر و دختر لنگہ ے هم بیخیال!
با گفتن این حرف از اتاق خارج شد،بـے تفاوت برگشتم جلوے آینہ و آخرین نگاہ رو بہ خودم انداختم.
با صداے زنگ در صداے مادرم هم بلند شد!
هانیہ اومدن! آمادہ اے؟
نفس عمیقے ڪشیدم و از اتاق خارج شدم.
پدرم ڪنار آیفون ایستادہ بود آروم گفت:باز ڪنم؟
مادرم با عجلہ اومد بہ سمت من و بازوم رو گرفت،همونطور ڪہ من رو بہ سمت آشپزخونہ مے ڪشید گفت:باز ڪن دیگہ!
با تعجب بہ مادرم نگاہ ڪردم و گفتم:مامان شهیدم ڪردے،میدونستم اینطور هول میڪنے قبول نمیڪردما.
مادرم بازوم رو رها ڪرد و گفت:میمونے همینجا هروقت صدات ڪردم چاے میارے،اول بہ خانوادہ ے پسرہ تعارف میڪنے بعد من و بابات بعدم آروم ڪنار من میشینے!
چند بار پشت سر هم سرم رو تڪون دادم و گفتم:از صبح هزار بار گفتے!
با پیچیدن صداے یااللہ مردونہ اے مادرم چادرش رو مرتب ڪرد و از آشپزخونہ خارج شد.
نشستم روے صندلے و مشغول ور رفتن با انگشت هاے دستم شدم.
ڪمے استرس گرفتہ بودم،صداهاے ضعیفے از سالن مے اومد.
دستم رو گذاشتم زیر چونہ م و زل زدم بہ ڪترے و قورے.
آروم گفتم:اصل ڪارے منم اونوقت تنها نشستم اینجا،خب دامادوبفرستیداین ور!
با گفتن این حرف خندہ م گرفت و آروم شروع ڪردم بہ خندیدن!
استرس بہ مغزم فشار آوردہ بود!
تو ذهنم سپردم وقتے خواستم اتفاقات امشب رو براے بهار تعریف ڪنم حرف خودم رو حذف ڪنم!
دستے بہ شال بنفش رنگم ڪشیدم و لبم رو بہ دندون گرفتم،حوصلہ م سر رفتہ بود.
بلند شدم ایستادم و چادرم رو انداختم روے شونہ هام.
هانیہ جان،عزیزم چایے بیار!
ابروم رو دادم بالا و گفتم:چہ عجب! فڪر ڪردم منو یادتون رفتہ.
خواستم فنجون بردارم ڪہ لبم رو ڪج ڪردم و آروم گفتم:چند نفرن؟
نمیدونم چقدر ڪار سختے بود مادرم بیاد آشپزخونہ و حداقل بگہ چندتا چاے بریزم!
یڪ دست فنجون برداشتم،شیش تا میریزم،عقد ڪہ نیست لشڪرے اومدہ باشن!
ادامــه دارد...
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh