🍃🌸🍃
خدایا بحق رحمانیتت
غمهای ما را بزدای
و عشق خودت را در دل ما جای ده
که عشق به غیر از تو
درد است و درد است و درد
خدایا دلهای ما را
در پناه خودت حفظ بفرما
از پنجره قلبت گاهی نگاهی
به آسمان بینداز
و عشق را از ته قلبت
به زندگیات دعوت کن
ما در این دنیا مهمانیم
و خداوند میزبان
نگران فردایت نباش
خدا با توست
شبتـ🌙ـون در پنـاه امـن الهـی🌸🍃
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹الهی به امیدتو
💖 ســـــــــلام
💖 روز زیباتون بخیر و نیکی
روز و هفته خود را
معطر می کنیم به
عطر دل نشین صلوات
بر حضرت محمد و خاندان مطهرش
🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🌹 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
امیدوارم به برکت صلوات، همگی
روز و هفته ای پر خیر و برکت
داشته باشیم ان شاءالله تعالی.
💖 شروع هفته تون پراز بهترینها
💖 الهی هفته خوبی داشته باشید
@Emam_kh
امام على عليه السلام :
عَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الاِْجْتِهادِ وَ التَّاَهُّبِ وَ الاِْسْتِعْدادِ وَ التَّزَوُّدِ فى مَنْزِلِ الزّادِ وَ لاتَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا كَما غَرَّتْ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الاُْمَمِ الْماضيَةِ وَ الْقُرونِ الْخاليَةِ؛
امام على عليه السلام :
بر شما باد، به تلاش و سختكوشى و مهيّا شدن و آماده گشتن و توشه برداشتن از سراى توشه (دنيا). مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد، چنان كه ملّت هاى گذشته و اقوام پيشين را فريفت.
نهج البلاغه، خطبه 230.
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻مثلِ قارون🔻
📣.. اونهایی كه باید از مال و ثروتشون در راه خیر استفاده کنند، ولی نمیکنند...
📣.. بايد #انفاق كنند، ولی نمیكنند...
📣.. باید خمس و زکات پرداخت کنند، ولی نمیکنند...
📣.. باید از محرومین و فقرا دستگیری کنند، ولی نمیکنند...
📣.. اونهایی که باید..
☜ از زیر دستاشون،
☜ از فامیل نزدیکشون که دستش خالیه،
☜ از شاگرد مغازشون که وضعِ مالیِ خوبی نداره،
☜ یا از همسایهی گرفتارشون،
دستگیری کنند، ولی نمیکنند...
❗⚠️حواسشون باشه.⚠️❗
👈 خدا اینجور آدمها رو،
👑 مثل قارون،
⚰ به گور میبره،
❌💰❌ و از مال و اموالشون هیچ خیری نمیبینند...😔
فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِینَ.
💢 سپس ما، قارون و خانهاش را در زمین فرو بردیم،
💢 و کسی را نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کند،
💢 و خودش نیز نمیتوانست خودش را یاری دهد.
🌴سوره قصص، آیه ۸۱🌴
🔔 اون مال و ثروتی خوبه، که به درد قبر و قیامت و آخرتِ آدم بخوره.💰😍
🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌🌹🌹منشا حل مشکلات و رفع هم و غم استغفار است
کلام بسیار پر مغز استاد فرزانه مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی
به پایان ماه معظم شعبان نزدیک می شویم این روزها را غنیمت شمرده و با پاکسازی روح و روانمان، خودمان را برای ورود به ضیافت الهی آماده کنیم، برای هم دعا و طلب استغفار کنیم، از قصورات و تقصیرات هم بگذریم و خود را برای جذب انوار رمضانیه مهیا کنیم🌹🌹🌹
@Emam_kh
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ارتباط اخلاقی شهید صیاد شیرازی🔸
هر وقت به من زنگ میزد، دفترچهاش را باز میکرد، قلمش را به دست میگرفت و میگفت: «یک مطلبی برای من بگویید.»
الآن توی دفترش خیلی از صحبتهای من هست. هر وقت هم پیش من میآمد همین طور بود. حتی گاهی که خسته بود، کنار دفتر من یک حمام بود. میگفت: «اجازه بدهید من یک دوش بگیرم و بیایم که حالت چُرت نداشته باشم.» سر حال و زنده میآمد.
شهید صیاد با دو چیز نشاط پیدا میکرد: یکی با نماز و یکی با غسل. در حالی که دیگران سیگار میکشیدند و راه میرفتند اما او نماز میخواند.
@Emam_kh
‼️مُبطلات روزه
🔷مفطرات روزه (چیزهایی که روزه را باطل میکند):
1⃣ خوردن و آشامیدن.
2⃣ جماع (آمیزش جنسی).
3⃣ استمنا (خود ارضایی جنسی).
4⃣ دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین(ع) (بنابر احتیاط واجب).
5⃣ رساندن غبار غلیظ به حلق (بنابر احتیاط واجب).
6⃣ فرو بردن تمام سر در آب (بنابر احتیاط واجب).
7⃣ باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.
8⃣ اماله (تنقیه) کردن با مایعات.
9⃣ قی کردن عمدی.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیث امام رضا علیه السلام پیرامون روزهای پایانی ماه شعبان المعظم
@Emam_kh
این "اسمشو نیار" خطرناک!
🔹رفتار های بی پروا را مرتکب شدن و مسئولیت آنها را نپذیرفتن یا متوجه دیگران کردن، اگر چه اقدامی متهوّرانه است، اما قطعا شجاعانه نیست. متاسفانه شیوه مدیریت آقای روحانی هر قدر پر ریسک و متهوّرانه است، به همان میزان، تُهی از شهامت مسئولیت پذیری است.
♦️او دو هفته قبل ادعا کرد "به نظر بنده از پیک کرونا عبور کردیم"؛ اما امروز ادعای دیگری را مطرح کرده و گفته است "امروز باید به مردم بگویم متاسفانه وارد موچ چهارم شدیم، اولین عامل موج چهارم کرونا ورود کرونای انگلیسی به کشور، از عراق است. عامل دوم، تردد و تجمع فراوان در شب عید است. عامل سوم، مراسم عید نوروز است. عامل چهارم، عروسیهایی بود که در ماه رجب و شعبان برگزار شد. عامل پنجم، سفرها بدون رعایت پروتکلها بود".
🔹اولا چرا باید وارد موج خطرناک کرونا می شدیم و حال آن که روحانی با قاطعیت، نظر کارشناسان و مسئولان امر را وتو کرد و گفت از پیک کرونا عبور کرده ایم و بنابراین محدودیت های سفر برداشته شد؟
♦️ثانیاعراق چگونه می تواند منشا موج اخیر باشد، در حالی که هم شیوع کرونا در عراق، شدت بسیاری دیگر از کشورها را ندارد و هم مسافرت به عراق، ماه هاست به شکل کاملا سخت گیرانه توسط دولت ممنوع شده؟ و این در حالی است که با نظر دولت، مسافرت به مناطق آلوده تر و پر ابتلا تر مثل ترکیه و انگلیس دایر بوده است!
🔹ثالثا مسئول برداشتن ممنوعیت های سفر، شخص آقای روحانی است. این بی پروایی و بازی با جان مردم در حالی است که آقای روحانی برای جان خود حرمت ویژه قائل است. او حتی حاضر نشد برای تبیین لایحه بودجه یا معرفی نامزد وزارت صمت به مجلس برود. یا در ازای اصرار بر فعالیت حضوری مدارس، زنگ آغاز سال تحصیلی را در یکی از مدارس بنوازد.
♦️خلاف مروّت است که یک مدیر، ابتلا و تهدید جانی را برای دیگران روا بدارد، اما خود را محترم شمارد. بسیاری از مردم وقتی لغو محدودیت ها را از ستاد کرونا شنیدند، اطمینان یافتند و تشویق به مسافرت شدند.
🔹بنابراین، عامل اول فراگیری موج اخیر و سه برابر شدن تعداد مبتلایان و قربانیان، نه ورود کرونا از عراق، بلکه تدبیر خطرناک (ضد تدبیر متهورانه) خود آقای روحانی است.
♦️اما او حالا حتی به آقای حریرچی معاون وزیر بهداشت حمله می کند؛ چرا که گفت "برخی در ستاد ملی کرونا مانع شدند تا از فرصت طلایی عید برای خاموشی شعله های کرونا استفاده کنیم! نمیتوانم اسامی این افراد را بگویم! خواسته ما ممنوعیت مسافرت بود".
🔹نکته قابل تامل دیگر، استناد جانبدارانه روحانی به ادعای نخست وزیر انگلیس درباره اپیدمی گله ای و ایمنی از این طریق بود. او می گفت "آلمان و انگلیس گفته اند هفتاد درصد مردم مبتلا می شوند و تمام می شود. یعنی ایمنی دسته جمعی را مد نظر قرار دادند".
♦️این تلقی غیر مسئولانه در انگلیس فاجعه به بار آورد. چنان که آقای حریرچی گفت "در ابتدای دوران کرونا، نظریه ایمنی جمعیتی ترویج یافت اما مشخص شد در مورد ویروس کرونا، امکان ایمنی گلهای با توجه به انتشار بیماری وجود ندارد".
🔹رضا ملکزاده معاون مستعفی وزیر بهداشت هم چند ماه قبل گفت "آقای روحانی دو بار از اینجانب در ستاد کرونا دعوت کرد و هر دو بار ضمن توضیح مفهوم ایمنی جمعی، بهطور کامل با آن مخالفت و توصیه کردم باید پیشگیری برنامه اصلی باشد، و منتظر ایمنی جمعی ماندن، خلاف اخلاق پزشکی است".
♦️علیرضا رییسی، معاون بهداشت وزیر بهداشت هم گفته بود "سیاست ایمنی گلهای نادرست است وکشورهایی هم که در ابتدای شیوع، این سیاست را اتخاذ کرده بودند، پشیمان شدند".
✍ محمد_ایمانی
@Emam_kh
🔺عراقچی: تحریمهایی وجود دارند که باید پایان یابند و رییس جمهوری آمریکا صلاحیت و قدرت پایان دادن به آنها را با فرمان اجرایی دارد؛ تحریمهای دیگری هستند که ناشی از قانونگذاری کنگره است و در مورد این تحریمها رییس جمهوری آمریکا فقط میتواند آنها را تعلیق (wave) کند!
➕همانطورکه با وعده ی #لغو بالمرّه تمام تحریمها، برجام را به ملت قالب کردید، امروز نیز بایستی برای بازگشت به تعهدات برجامی، لغو بالمرّه ی تمام آنها را مطالبه کنید (نه تعلیق آنها) و نباید به تحریمهای ترامپی و غیرترامپی و همچنین تحریم های همسو با برجام و متناقض با برجام تفکیک شان کنید؛ #تعلیق یعنی دادنِ حق بازگشت تحریم ها به آمریکا بعد از گذشتن خرشان از پُل (انتخابات) و اعطای حق چانه زنی به آنها، بعد از انجام تعهدات از سوی کشورمان و شرطی شدن جامعه!!
#تدبیرم_آرزوست
#مهدی_قاسم_زاده
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ترسیم صحنه شهادت «صیاد دلها»
🔺 هدیه هنرمندانه خانم فاطمه عبادی به روح بزرگ شهید سپهبد صیاد شیرازی
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیات 62و63سوره آل عمران
🌸 إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (62) فَإِنْ تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ(63)
🍀 ترجمه:به راستى، قصه ى درستِ همین است و هیچ معبودى جز خداوند نیست و همانا خداوند توانای حكیم است (62) پس اگر از حقّ روى گردان شدند، پس همانا خداوند به مفسدین آگاه است. (63)
🌷 #القصص: قصه - القصص مفرد است
🌷 #الحق: حق، حقیقت ، درست
🌷 #اله: معبود
🌷 #تولوا: روی گردان شدند
🌷 #علیم: آگاه ، با خبر
🌸 إن هذا لهو القصص الحق: به راستى ، قصه درست همين است. منظور از هذا لهو القصص الحق همان قصه زندگی #حضرت_مسیح است که در آیات قبلی و توسط پیامبر بیان شد قصه واقعی و درست همین است که در قرآن گفته می شود. ولی قصه های دیگر و به غیر از قرآن که بیان شده آلوده به خرافات و شرک است زیرا عده ای حضرت عیسی علیه السلام را فرزند خدا یا خود خدا می دانند که همه این ها #شرک است. برای تأكيد بيشتر می فرمايد: و ما من إله إلا الله و إن الله لهو العزيز الحكيم:و هیچ معبودی جز خداوند نیست و همانا خداوند توانای شکست ناپذیر است. فقط #خداوند معبود است و فقط خداوند بايد پرستش شود و حضرت عیسی و سایر پیامبران همگی مخلوق و بنده ی خدا هستند.
🌸 فإن تولوا فإن الله عليم بالمفسدين: پس اگر از حق روی گردان شدند، پس همانا خداوند به مفسدین آگاه است. كسانى كه از پذیرش این حقایق و #قصه_ها روی گردان می شوند و مخالفت می کنند در جستجوی حق نیستند و فاسد هستند. جمعیتی که پس از آن همه دلایل منطقی #قرآن درباره حضرت مسیح علیه السلام و همچنین بعد از ماجرای مباهله که در آیه 61سوره آل عمران بیان شد حق را نپذیرند و باز هم به گفتگوهای لجوجانه خود ادامه دهند هدف آنها تخریب عقاید صحیح مردم است و #خداوند به خوبی از نیت های آنها با خبر است و به موقع آنان را کیفر خواهد داد.
🔴 #قصه_هایی كه بر سر زبان هاست، بر سه نوع هستند:
1⃣ #نوع_اول: رمان ها، افسانه ها و اساطیرى كه غیر واقعى هستند و نویسنده بر پایه خیال آنها را می نویسد.
2⃣ #نوع_دوم: داستان هاى تاریخى كه گاهى درست و مستند و گاهى آمیخته با دروغ وامور نادرست هستند.
3⃣ #نوع_سوم: رویدادهایى كه از زبان وحى به ما رسیده اند، براساس حقّ هستند. داستان هاى قرآنى، همه از این نوع هستند و در آنها وهم، خیال، دروغ و نادرستى راه ندارد.
🔹 پيام های آیات62و63سوره آل عمران
✅ اگر #قرآن نبود، چهره ى واقعى حضرت مسیح، آلوده با خرافات باقى مى ماند. «انّ هذا لهو القصص الحق»
✅ تكرار شعار #توحید و پایدارى در برابر خرافات، لازم است. «ما من اله الاّ اللَّه»
✅ هر داستانى درباره پیامبران، كه با #توحید منافات داشته باشد، ساختگى و باطل است. «لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه»
✅ سرپیچی از #حق، نمونه اى از فساد است، و اعراض كننده مفسد مى باشد. «تولّوا... مفسدین»
✅ علم #خداوند به كارهاى مفسدان، بزرگترین هشدار است. «علیم بالمفسدین»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
📣 درمان راحت انواع کم_خونی حتی سرطان_خون
👆👆کافی است ازموارد نسخه استاد_ستاری چند مورد را انجام دهید
@Emam_kh
می گویند : چرا ابوموسی اشعری حکومت علی(ع) را به سازش کشاند ؟ پاسخش #سکوت_مردم است ...
.
رهبری به صراحت از #لغو_همه_تحریمها سخن می گوید .
.
آن وقت جواد ظریف دوباره شانسی که در برابر البرادعی امتحان کرده بود را به امتحان گذشته است.
.
آن موقع به البرادعی گفتند : اگر با ما به یک توافق محدود نرسید ، کار ما در سیاست ایران تمام است و دیگر در خواب هم نخواهید دید که کسی بیاید و بر سر صنعت #هسته ای با شما #مذاکره کند.
.
حالا جواد ظریف مجددا توئیت زده که تحریم های دولت ترامپ را لغو کنید ...
.
این یعنی دقیقا خلاف تصمیم #ایران و خلاف حرف قطعی ...
.
جامعه اگر ساکت باشد ، ابوموسی اشعری ها به هوای چهارتا رای ، این صف طولانیِ مرغ که به راه انداخته اند را به یک مذاکره ی محدود گره می زنند ، سپس قیمت ها به صورت دستوری پایین می آید و بعد از آن یک نفر از جنس شیخِ عبا ایتالیایی مجددا بر کشور حاکم میشود...
.
صدای اعتراض جریان انقلابی این وسط کجاست ؟
.
بپذیرید که با حکمرانی مجازی (به اسم کرونا) تک تک شما را وادار به سکوت و درگیر اباطیل کرده اند ...
.
آنچه ظریف در این توئیت نوشته (یعنی لغو تحریم های دوره ی ترامپ) خواست جواد ظریف و حسن روحانی و لاریجانی است . نه خواست ملت ایران ...
.
این توئیت قرار است در تداوم صف های مرغ به پیروزی #بنی_صدر سوم در #انتخابات_هزاروچهارصد منجر شود.
.
پ ن : جامعه اگر سکوت کند . اگر اعتراض نکند ، اگر صفحاتی که دارید دست نخورده و آک بند باقی بماند ، ابوموسی اشعری ها فضا را فراهم می بینند و کمی بعد تر این مردم هستند که از خود خواهند پرسید : پس علی چکاره بود ؟
.
پ ن : وظیفه ی هر ایرانی وطن پرست است که هرطور که می تواند به این بازی کثیف اعتراض کند ...
مستوره
@Emam_kh
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 124
با دلخوری ساختگی گفتم: دستت درد نکنه منظورت اینه من تنبلم؟!
-نه بابا من غلط بکنم، فقط یکم خسته ای.
باز شیطنتش گل کرده بود، چپ چپ نگاهش کردم که با صدا خندید.
-خوب حالا منظور؟
- ۲۰۶ آلبالویی دوست داری؟ سفید تکراری شده؟
- چی میگی فرهاد واضح بگو.
نگاهش را به سمت چپ داد و با وارسی شماره ی کوچه فرمان را چرخاند.
- الان بهت می گم.
شده بود همان فرهاد حرص درار که دلم گاز گرفتن خرخره اش را می خواست.
کناری پارک کرد و کمربندش را باز کرد.
- بیا پایین تا بهت بگم.
پیاده شدم، ماشینش را قفل کرد، سمت نمایشگاه ماشین می رفت که دستش را گرفتم و کشیدم.
-صبر کن فرهاد، نکنه منظورت از هدیه ماشینه؟
با حالت بامزه ای لب هایش را غنچه کرد و نمایشی سرش را خاراند.
-بده؟ فقط یه خورده بد قواره است نمیشه کادوپیچش کرد!
شاکی نگاهش کردم.
- نمک نریز. دارم جدی می پرسم.
- به به آقا فرهاد؟
هر دو همزمان سمت صدا سر چرخاندیم.
پسری قد بلند و لاغر اندام با تیپ امروزی و فشن از داخل نمایشگاه بیرون و سمت مان آمد.
گرم و صمیمی مشغول احوال پرسی شدند. من هم به سلام مختصری اکتفا کردم.
فرهاد: کامی داداش، سفارش ما آماده ست؟
- شما جون بخواه آقا فرهاد.
با دست به داخل نمایشگاه اشاره کرد.
- بفرمایید خواهش می کنم.
به اجبار و با دلی ناراضی دنبالشان روان شدم. میان ماشین ها که رسیدیم فرهاد رو به من کرد و نگاه ملتمسش را به چشم هایم دوخت.
- میتونی انتخاب کنی عزیزم.
نگاه کوتاهی به پسر کردم. فاصله اش از ما یک متر هم نمی شد، فقط توانستم مخالفتم را در صدایم بریزم و نامش را به زبان بیاورم.
- فرهاد!
اخمی کرد.
-اذیت نکن شیرین.
به ناچار نگاهی دور تا دورم کردم و گفتم: همون دویست و شش آلبالوییه.
لبخند نقش صورتش شد. نزدیکش شدم، منظورم را فهمید که خم شد. کنار گوشش زمزمه کردم: آپارتمانم رو بفروشم باید پولش رو بگیری. اگه قبول می کنی می خوامش وگرنه پامو تو ماشین نمی زارم.
از صورتم فاصله گرفت و دلخور نگاهم کرد ولی با تکان دادن سرش موافقتش را اعلام کرد.
ماشین را تحویل گرفتیم. فرهاد عینکش را باز به چشم هایش قاب کرد و گفت: کورس بگذاریم؟
با خنده در حالی که پشت فرمان ماشین مورد علاقه ام می نشستم گفتم: بذار از آب بندی درش بیارم بعد.
چشمکش را از پشت عینک فرم عسلی اش دیدم و دلم را فدایش کردم.
بعد از خوردن قرصم به فرهاد که مشغول تماشای شبکه ورزش بود شب بخیر گفتم و به اتاقم رفتم، دو ساعتی به حرفهای احمد فکر کردم و با سنگین شدن چشم هایم لبخند هم روی لب هایم نقش بست و به دنیای فراموشی ملحق شدم.
احمد در حالی که گوشی اش را چک می کرد پرسید: فرهاد نیومده هنوز؟
- نه باشگاهه. چای یا قهوه؟
-هیچ کدام، بیا بشین. من تعارفی نیستم، هر وقت حس کنم چیزی می خوام بهت میگم برام بیاری.
پیش دستی را برداشتم و چند میوه از داخل ظرف میوه برداشتم و برایش گذاشتم.
-میوه که خیلی مفیده، نه نگید.
همان لحظه پرتقالش را برداشت و مشغول پوست گرفتنش شد.
- بر منکرش لگد.
باچاقو روی پوست مرتقال خط انداخت و پرسی: به حرف هام فکر کردی؟
نفسم را برای آرام کردنم فوت کردم.
- تا همین چند دقیقه پیش هم داشتم فکر می کردم.
- خوب نتیجه؟
با اطمینان گفتم: همه ش رو قبول دارم.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد.....
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 125
- ولی؟
از کجا فهمید که 《ولی》ای، پسِ اطمینان حرفم وجود دارد؟!
چشم های گرد شده ام از تعجب را توبیخ کردم و گفتم: ولی یکم کنار امدن باهاش سخته قبول کن.
- معلومه که سخته! تو چند سال راه رو اشتباه رفتی. من ازت توقع ندارم که با یه دنده عقب برگردی سر جات. حوصله داری باهم بریم یه جایی؟
- کجا؟
-جای بدی نیست. خوبه. حسشو داری؟
-آره چرا که نه.
-پس برای فرهاد پیام بفرست. دوباره مثل دیروز پس نیافته نفله.
خنده ام گرفت. اگر فرهاد میفهمید احمد لقب نفله اش داد...
- برو آماده شو تا من این پرتغال رو نوش جون کنم.
بلند شدم و با خنده به اتاقم رفتم.
از همان لحظه با دیدن تابلوی شیرخوارگاه قلبم به تقلا افتاد. داشت مرا به دیدن گذشته ام می برد... احمد راهش را درست انتخاب کرده بود اگر قلب من تاب می آورد و پس نمی افتاد از ناراحتی و درد...
با هماهنگی احمد داخل اتاقی شدیم که پر از نوزاد و کودک بود. دستش را سمت اولین نوزاد که روی تخت خواب بود گرفت و تا آخرین نوزاد به منظور اشاره چرخاند.
- خوب نگاهشون کن. این ها گذشته ی تو هستند. بغضم گرفته بود، احمد قصد دیوانه کردنم را داشت...
بین نوزادان قدم بر می داشت و صحبت می کرد
- ولی امیدوارم تو آینده ی این ها نباشی.
سرسنگین شده ام را بالا آوردم و به قدم زدنش نگاه کردم سمتم چرخید.
-تو چی؟
گیج پرسیدم: من چی؟
- میگم تو چی، دوست داری تو آینده ی اینها باشی؟
خنگ شده بودم و منظورش را نمی فهمیدم.
بی خیال سوالش ادامه داد: خیلی از این نوزادها رو پشت در همین شیرخوارگاه رها کردند یا توی بیمارستان گذاشتند و رفتند. هیچ نشانهای از پدر و مادر واقعی شان ندارند. فکر می کنی اگه یه روز مثل تو متوجّه گذشتهشان بشند می تونند پدر و مادرشون رو با دست خالی پیدا کنند؟
سری به نشانه ی نه تکان دادم.
- پس چرا اینقدر خودت رو ازار دادی؟ چرا سوال هایی برای خودت طرح کردی که مطمئن نبودی می تونی به جواب هاشون برسی؟!
امروز آوردمت اینجا تا خودت رو نشونت بدم، ببینی چی بودی چی شدی! نگاهشون کن... چقدر معصوم و بی گناهند! حق این ها یه زندگی سالم و شاده ولی تو این حق رو از یکیشون گرفتی. به خودت بیا عسل! با تقدیرت کنار بیا، تا تو کنار نیای و قبولش نکنی بقیه هم همین طورند. رفتار دیگران باهات در واقع بازده عمل و رفتار خود توئه. بریز دور این واقعیت رو. خودت باش. بخواه که خودت خوب باشی و خودت بسازی دنیات رو. به جبران روزها و ماهها و سالها ای که می تونستی شاد سپری کنی و نکردی، از این به بعد رو خوب بساز.
حواسم به حرفهایش را نوزادی با باز کردن دست هایش برای به آغوش کشیده شدن پرت کرد. میان راه احمد را به دست فراموشی سپردم و سمت نوزاد رفتم و در آغوش کشیدمش. چطور دلشان آمده بود رهایش کنند. صورتش را بوسیدم که خندید و دل من غریبه را برد... لبهایم به لبخند تلخی باز شد، اگر روزی بچه دار می شدم آنقدر از محبتم سیرابش میکردم که هیچ خلای را حس نکند. احمد کنارم قرار گرفت و صورت کودک را که با دست های کوچکش صورتم را لمس می کرد نوازش داد.
-ببین چه گوگولیه. دعا کن وقتس که بزرگ شد عاقلانه با وضعیتش کنار بیاد.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد....
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻توکّل بر خدا🔻
وَ أَوْحَیْنَا إِلَیٰ أُمِّ مُوسَیٰ أَنْ أَرْضِعِیه،ِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ، وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحْزَنِی، إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ.
💢 ما به مادر موسی الهام کردیم که:
💢 او را شیر بده، و هنگامی که بر جانِ او ترسیدی، او را در دریا رها کن.
💢 و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز میگردانیم.
🌴سوره قصص، آیه ۷🌴
نمیدونم مادر موسی چه حسّی داشت، وقتی شنید:
🌴لا تَخافی و لا تَحزَنی، انّا رادُّوهُ الیک🌴
👈 نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز میگردانیم.
❣↶️ فقط میدونم، خوب شد که اعتماد کرد...👏👏
❗️ما فقط میگیم #توکلبرخدا🗣
😟😰 امّا در انجام کارهامون پُر از تشویش و نگرانی هستیم‼️
پس اون توکّلی که ازش دم میزنیم چی میشه❓
❤️ قول بدیم که از اعماق دلمون #توکل کنیم به #خدا، و با همه وجودمون بگیم:
🕊خدایا تمام اعتماد و توکّلم بر توست.🕊
و بعد با اطمینان قدم برداریم👣
☜ مثلِ مادر موسی...😊
به حرف #خدا اطمینان داشته باشیم
🍂☘🍂☘🍂