🍃🌹🍃
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه
"بابـی انـت و امـــی یا ابـاعبـــدالله"
🍃🌹🍃
🌹ماه ربیع الثانی ،به عنایت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برایتان سرشار از توفیق و برکت و سلامتی ...
@Emam_kh
🔴 وزارت نفت به جای محاکمه، شاکی شد!
🔹وزارت نفت از سرکارخانم عاطفه اسماعیلی بعلت افشای "استخدام رانتی و غیرقانونی وزارت نفت با مُهرمحرمانه" شکایت کرده است! به چه اتهامی؟ به اتهام انتشار اسناد محرمانه!
جای شاکی و متشاکی عوض شده! بجای مفسد و رانتخوار، سوتزن محاکمه میشود!
🔸سوال؛ چرا روی امثال دستور استخدام رانتی دختر آقای سنگدوینی و پیام کهتری انور، مهر محرمانه زده شد؟
برای پوشاندنِ فساد و رانت روی این مدل مکاتبات مهر محرمانه میزنند تا بدین حربه جلوی انتشار مکاتبات توسط خبرنگاران و رسانهها را بگیرند! یعنی سوءاستفاده از عنوان طبقهبندی اطلاعات!
🔹به نظرحقیر که اطلاعاتی درباره عزل و نصب های عجیب و غریب وزارت نفت ذیل آقای اوجی طی یکی دو ماه اخیر دستگیرم شده، جناب وزیر نفت به تنهایی برای زمین زدن دولت آقای رئیسی کافی است!
بکارگیری دختر سنگدوینی ماجرای پیام کهتری انور بصورت غیرقانونی و با مهر محرمانه و حقوق ۳۲ میلیونی غیرقانونی...
🔸و حالا شکایت از خبرنگاران به اتهام انتشار اسناد محرمانه، نه فقط مردم را به دولت بدبین میکند بلکه این اتفاقات، موجبات ناراحتی و سرخوردگی هواداران آقای رئیسی را هم فراهم کرده است!
اگر بناست آقای رئیسی زمینه های فساد را از بین ببرد همین مسئله نقطه آغاز است...
🔹اگرچه "لغو استخدام" دختر نماینده پیام خوبی را به جامعه منتقل کرد اما از دو جهت با آقای اوجی شخص وزیر نفت باید برخورد شود:
اول؛ سوءاستفاده از اصل محرمانگی برای یک رانت...
دوم؛ خود این استخدام رانتی...
رئیس جمهور باید بداند که کارهای بزرگ از همین مسائل و مصادیق به ظاهر کوچک شروع می شود!
🔸باید برای تغییر رویه و اصلاح ساختار و قوانین از همین مصداق شروع کرد؛ یعنی برای همیشه اصل محرمانگی برای مکتوبات وزارتخانه ها، سازمانها و ادارات حذف شود و شفافیت نهادینه شود...
مردم باید در جریان این استخدام ها و نامه نگاری ها قرار بگیرند؛ این همان مبارزه با فساد قبل از شکل گیری است...
🔹این همان از بین بردن زمینه های جرم است؛ این دست گذاشتن روی گلوگاه های فساد است...
وقتی این چنین امکانی برای وزیر نباشد که به نماینده امتیاز بدهد، مطمئن باشید جناب نماینده هم بر سر ضعف ها و مشکلات وزارتخانه چشم نمی بندد و معامله نمی کند! باید زمینه معامله کردن را از بین برد!
✍️داود مدرسی یان
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 حتی به شمر هم نمیتونید دروغ ببندین!
📌 مراقب باشیم توی فضای مجازی چی میگیم! چه نظری میذاریم! چه پستی میذاریم! چیو لایک میکنیم!
📌 در اسلام هدف وسیله را توجیه نمی کند و ما مسلمانان معتقدیم با وسیله غلط نمی توان به هدف درست و والا رسید
@Emam_kh
‼️ تیمم جبیرهیی
🔷کسی که وظیفهاش تیمم است اگر محلی که باید بر روی آن مسح کند یا دستش که باید با آن مسح کند، به واسطهی زخم و امثال آن بسته باشد، به همان ترتیب تیمم میکند یعنی محل زخمبندی شده را به جای پوست بدن قرار میدهد.
‼️ مباشرت در تیمم
🔷کارهای تیمم را باید خودش در حال اختیار انجام دهد و از دیگری کمک نگیرد و اگر به خاطر بیماری یا فلج بودن و غیره نمیتواند تیمم کند باید نایب بگیرد، و نایب باید او را با دست خود او تیمم دهد، و اگر این هم ممکن نباشد باید نایب، دست خود را بر زمین بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد.
‼️احکام تیمم
🔷 اگر چیزهایی که تیمم بر آن صحیح است پیدا نشود باید به گرد و غباری که بر روی فرش و لباس و امثال آن نشسته است تیمم کند، و اگر آن نیز پیدا نشود ولی گِِل تر در دسترس باشد باید به آن تیمم کند، و در صورتی که به هیچیک از اینها دسترسی نباشد -مانند کسی که در هواپیما و امثال آن است- بنابر احتیاط (واجب) باید نماز را در وقت بدون وضو و تیمم بخواند و سپس با وضو یا تیمم قضا کند.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت سی ام
چیزي در دلم تکان خورد و ذهم دهنم تلخ شد ...
یاد پسر حاج کاظم حالم را بد میکرد ...
نمیدانستم چه میشود ...
او که گفته بود خواستگاري بهم خورده ...
حاال زن عمو راجع به چی حرف میزد ؟؟؟؟ !!!!رویم هم نمیشد تا بپرسم ...
لب فشردم تا درخواستم را براي مادر مطرح کنم...
- مامان جان ...
سیبی قاچ کرد و به طرفم گرفت ...
- چیه ؟؟؟ -میگم ...
میگم میشه برم یکم خرید کنم ؟؟؟ همانطور که به سیبش گاز میزد گفت آره چرا نشه ؟؟؟ برو تا
عصري برگرد میدونی که فردا بله برون پسرعمته کلی کار داریم ...
بغض کمی سیب گلویم را جا به جا کرد ...
سري تکان دادم و رفتم تا حاضر شوم ...
مانتوي مشکی و شالم را سرم کردم ...
حوصله ي آرایش هم نداشتم ...
زیبا بودن باشد براي بعد ...
کیف پولم را به همراه موبایلم برداشتم و از در بیرون زدم ...
هواي پاییزي و خش خش برگ ها عالی بود ...
گاهی تنهایی هم عجیب به دلم مینشست ...
کمی پیاده روي شاید حالم را بهتر میکرد ...
نمیدانم چقدر راه رفتم و فکر کردم و اشک ریختم ...
اما به خودم که آمدم روبه روي پاساژ بزرگی بودم ...
اسمش را خواندم ...
تندیس...
چشمانم گرد شد ...
یعنی من از ولیعصر تا تجریش پیاده رفتم...
!!!هوا زده ساعت را نگاه کردم ...
- ساعت شش بود ...
همان زمانی کع مادر گفته بود تا برگردم به کارها برسم ...
شانه اي باالا انداختم و وارد پاساژ شدم ...
مغازه ها را گشتم خودم را در کافه ي پاساژ یک بستنی میهمان کردم ...
و با لذت خوردم ...
همانطور که با لذت کت و شلوار رسمی زیباي یاسی رنگم را پرو کردم و دلم را برد...
و بی توجه به قیمت نجومی اش براي خودم خریدم ...
حاال دنبال کیف و کفش ستش بودم ...
خودم که هیچ مراسمی نداشتم اما...
میخواستم مراسم عشقم زیبا باشم ...
حتی از عروسی که قلبش را تکان داده بود زیباتر ...
انگار که میخواستم به خودم ثابت زیباتر بودنم را...
و به اطرافیانم ...
چرایش را نمیدانم ...
میان مغازه ها گشتم ...
میخواستم براي خودم باشم امروز ...
فقط و فقط ملکه ي خودم باشم ...
توجهم جلب مغازه هایی شد که داشت تعطیل میکردند ...
متعجب شدم ...
مگر ساعت چند بود که داشت تعطیل میکرد ...
!!!نگاهم به ساعت وسط پاساژ افتاد ...
هینی کشیدم ...
یک ربع به یازده بود و من هنوز وسط پاساژ ایستاده بود !!!هول زده موبایلم را از کیفم بیرون آوردم ...
،، حتما همه نگرانم شده بودند...
با دیدن موبایلم آه از نهادم برخاست ...
هفتاد تماس بی پاسخ داشتم از موبایل همه و خانه ...
دلم لرزید ...
او چهل بار تماس گرفته بود و من طبق عادت گوشی را روي سایلنت تنظیم کرده بودم ...
گوشی در دستم لرزید ...
نام پسرعمه روي چشمک میزد ...
کمی ترس به جانم افتاده بود ...
تماس را وصل کردم ...
- الو ...
لحنش عجیب بود ...
صدایش آرام بود اما...
- بی هیچ حرفی گفت...
- کجایی ؟؟؟؟ و من چرا از لحنش ترسیده بودم ...
میخواستم توجیح کنم..،، -من ...
راستش...
صداي آقاجون از اون طرف خط شنیده میشد ...
- جواب داد امیرعباس؟؟؟ حالش خوبه ؟؟؟ بپرس کجاست بریم با محسن دنبالش...
دوباره پرسید ...
اینبار قاطع تر ...
-کجایی محیا...
؟؟؟ -زبانم روي یک کلمه چرخید ...
- تندیس...
و بوق اشغال که خبر از قطع کردنش میداد ..
با استرس به بیرون رفتم تا منتظرش باشم...
دستانم عرق کرده بود و نفسم تنگ شده بود ...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
🌹شرح #حکمت5
🔴 قسمت پنجم
🔸1.2.5 آداب تعلیم و تعلم:
🔻بحث پنجم درباره علم و دانش در نهج البلاغه پیرامون آداب تعلیم و تعلم است. مولا علی علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به فرزند عزیزشان مینویسند: « آنچه را که نمی دانی مگو. اگرچه آنچه را هم که میدانی اندک است» یا در همین نامه می نویسند:«درباره آنچه که نمیدانی و آنچه که در مورد آن مسئول به گفتن آن نیستی، سخنی نگو». مولا علی علیه السلام در حکمت ۱۸۲ میفرمایند: «در سکوت از حکمت و دانش خیری نیست همچنان که در گفتار از روی نادانی هم خیری نیست». یعنی آنجا که باید بگویی و میدانی، نگفتن خطا است و آنجا که نباید حرف بزنی چون اصلاً جهل داری گفتن خطا است. به قول سعدی دو چیز طیره عقل است: «دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی».
🔻مولا علی علیه السلام معتقدند که همانطور که جاهل وظیفه دارد بیاموزد عالم جلوتر از او وظیفه دارد علمش را به دیگران آموزش دهد. در حکمت ۴۷۸ میخوانیم: «خداوند از نادانان تعهد به آموختن دانش نگرفت مگر آن که قبل از آن از دانشمندان تعهد گرفت که علم خود را آموزش بدهند». نکته دیگری که در بحث آداب تعلیم و تربیت است این است که هر چقدر انسان دقیق تر باشد بهتر میفهمد و هرچه بهتر بفهمد، علمش ارزشمندتر است. در حکمت ۲۰۸ می فرمایند: «هر که خوب نظر کند حق را میفهمد و هرکه فهمید دانش را فرا میگیرد».
🔻ادب دیگری که در نهج البلاغه پیرامون علم و تعلیم و تعلم آمده است آن است که جایی که انسان چیزی را نمی داند و از او می پرسند خجالت نکشد از گفتن جمله نمی دانم! در حکمت ۸۲ از سفارشات امام علی علیه السلام این است: « هیچ یک از شما نباید در برابر پرسش از چیزی که نمیداند شرم کند که بگوید نمی دانم و نباید کسی که چیزی را نمی داند خجالت بکشد از اینکه برود آن را بیاموزد». بنابراین تا وقتی نمیدانی از گفتن نمی دانم خجالت نکش. از طرف دیگر از یاد گرفتن هم شرم نداشته باش.
🔻 ادب دیگری که درباره علم در نهج البلاغه است این است که علم مادامی که با تفکر و درایت همراه نباشد سطحی و کم اثر است. در حکمت ۹۸ میفرماید: « هرگاه خبری را شنیدید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر برای عمل است، نه برای نقل کردن. زیرا روایت کنندگان دانش بسیار هستند اما رعایت کنندگان آن اندک». با این نگاه ، حضرت معتقدند که آن جاهلی که خجالت نمیکشد برود یاد بگیرد و پیش عالم می رود تا یاد بگیرد عین عالم است و از طرف دیگر عالمی هم که با وجود اینکه علم دارد بیراهه میرود مثل جاهل است. در حکمت ۳۲۰ نهجالبلاغه میخوانیم : «همانا نادان آموزنده همانند دانشمند دانا است و دانشمندی که بیراهه میرود مانند جاهل ذلیل است».
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ببینید پیام رهبر انقلاب
❌جنگ رسانه ایی، جنگی که جبهه انقلاب بیشتر اوقات از آن غفلت داشته و بارها ضربه خورده!
❌امروز جنگ ما جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی جنگ تبلیغاتیست
ما نباید از این جنگ غفلت کنیم!
👈شما به چه اندازه در حد خودتون در این فضا به انقلاب کمک کردید؟ حتی شده در حد یک تشویق و کامنت برای حرکت های صحیح...
@Emam_kh
🔴 ترور یا خودزنی؟!!
🔹برای اینکه متوجه شویم ترور امروز مصطفی الکاظمی نخست وزیر #عراق کار چه کسی بوده است ، کافی است ببینیم کدام طرف ماجرا بیشترین سود را از این ترور می برد؟
که بدون شک این دولت تروریستی آمریکا و دست نشانده هایش در عراق هستند که در ابعاد مختلف از این #ترور منتفع می شوند :
۱_ انحراف افکار عمومی از توجه به تظاهرات گسترده بر ضد تقلب در انتخابات
۲_ مظلوم نمایی الکاظمی(مرتبط قدیمی با سازمان سیا) و فرار وی از پاسخگویی بعنوان متهم ردیف اول تقلب و کشتار تظاهرکنندگان در روزهای اخیر
۳_تغییر جایگاه طرفداران مقاومت و حشدالشعبی از جایگاه شاکی (نسبت به تقلب) به جایگاه متهم (ترور رئیس الوزراء)
۴_دادن بهانه لازم به الکاظمی برای برخورد شدیدتر با معترضین به تقلب و جریان مقاومت
۵_ ایجاد درگیری گسترده در عراق که در نهایت تامین کننده همان استراتژی آمریکا در عراق موسوم به "هرج و مرج هدفمند" است .
🔺تا آمریکایی ها از عراق اخراج نشوند این کشور روی آرامش را نخواهد دید ...
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه کسانیکه نمیخوان واکسن بزنن
@Emam_kh
🍃🌸🍃🌸﷽🍃
✅ شربت شونیسل
✍️از ترکیب «④واحد روغن سیاه دانه + ②واحد عسل + ①واحد سرکه طبیعی» تولید می شود.
✍️ خواص و کاربردها ↯↯↯
❶ درمان فشار خون،
❷ دیابت، کیست و فیبروم، سنگ صفرا
❸ تکرر ادرار،حس ادرار، غفونت مجاری ادراری
❹ از بین برنده لکهای تیره روی پوست، درمان یبوست
❺ آلزایمر، ام اس، سرطانهای مختلف، آسم و تنگی نفس
❻ انسداد عروق کرونری قلب، باز کننده وگشاد کننده عروق
✍️طریقه مصرف هر ⑫ساعت یک قاشق غذاخوری میل شود
🍂🍁🍂☘🍂🍁🍂
⭕️ کبوتر با کبوتر باز با باز
🔻 حضور سفیر فرانسه در ویلای شخصی زیباکلام!
الان که زشت کلام نه منصب دارد و نه در این نظام شخص مهمی است که سفیری را دعوت کند
❌حالا باید سنخیتی را جستجو کرد که این رابطه را توجیه کرد
مانند : جاسوسی ، تفکر سوسیالیسم ، نقشه کشیدن برای آینده ایران ، عاشق کدخدا بودن ، ....
یعنی با سابقه ای که فرانسوی ها دارن ، سنخیتی بهتر این پیدا نمی کنم
راستی به موارد بالا ، کلام زشت را هم اضافه کنید 😁
✍#مهاجر
#زشت_کلام
@Emam_kh
🇮🇷🍃یه روز کُشتیگیرامون تو کُشتی میزننشون
🇮🇷🍃یه روز کِشتیگیرامون تو کِشتی :)))
💯💯ای بدبخت آمریکا...
#ایران_قوی
@Emam_kh
✨﷽✨
📜 روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
🏇 شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود. شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت: ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!! کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست❓
🍀 شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
❖ کرم بین و لطف خداوندگار
❖ گنه بنده کرده است و او شرمسار
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@Emam_kh
فرمول زندگی پرنشاط دنیایی
وقتی با گناه مواجه شدی بگو
استغفرالله ربی و اتوب الیه
اگر با نعمت مواجه شدی بگو
اَلحَمدُ للّه
اگر با غم مواجه شدی بگو
لا حَولَ و لا قوّة الّا بِاللّه
بارالها ❣
💞آرام تویی ،
بر همه احوالِ پریشان شده ی ما😔
این روزهای زمین محتاج حال ِ خوب
محتاج اتفاق های لبخند دار
محتاج گریه های از سر ذوق
محتاج آرامش شبانه ی قبل از خواب
محتاج بودن ِ واژه ی خداست ❤️
بارالها ❣
آرامش وجودت را از ما نگیر
آمیـــن یا رَبَّ ❣
🌸شبتون آروم و در پناه خداوند متعال
@Emam_kh
امام على عليه السلام :
اِنَّ التَّقْوى مُنْتَهى رِضَى اللّهِ مِنْ عِبادِهِ وَ حاجَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ فَاتَّقُوا اللّه َالَّذى اِنْ اَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ وَ اِنْ اَعْلَنْتُمْ كَـتَبَهُ؛
امام على عليه السلام :
نهايت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفريدگانش، تقواست،پس نسبت به خداوندى كه اگر پنهان كنيد مى داند و اگر آشكار سازيد مى نويسد تقواداشته باشيد.
غررالحكم، ح 3620
یک ســ🍁ـلام پائیزی
🍂صبحتون بخیر و نیکی🍂
من با سلامی صدایتان میکنم
با مهربانی نگاهتان
و با حسی از اعماق قلبم
دعایتان میکنم
خدایا بهترینها را
امروز به دوستانم هدیه فرما
امروزتون پر از خوشی
امیدوارم یه صبح پائیزی قشنگ
و یک روز عالی و شاد
سرشار از برکت و مؤفقیت
داشته باشید
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و پنجم
✳️ درخواست مجدد عثمان
🔻[ عثمان به دیدار من آمد و قول داد این بار به وعدههایش عمل کرده و به هیچ وجه خلف وعده نکند. به او گفتم: ]
🔻چگونه خلف وعده نمیکنی؛ حال آنکه آن سخنان را بر منبر رسول خدا ﷺ بر زبان آوردی و تعهدها دادی! ولی هنگامی که به منزل رفتی، مروان بیرون آمد و به مسلمانان اهانت کرد و به آنان ناسزا گفت و باعث رنجش آنان شد؟!
🔻عثمان از سخن من ناراحت شد و برگشت، در حالی که می گفت: حق خویشاوندی را رعایت نکردی، به حمایت از من برنخاستی، مردم را نیز تحریک کردی و در مقابل من جسورشان ساختی.
🔻 اما من از مواضع خیرخواهانه خودم نسبت به او گفتم و اینکه او سخن مروان را برگفتار من ترجیح می دهد و امور خویش را به او سپرده است.
✳️ زمینههای قتل عثمان
🔸 اعتراض تند به عثمان
🔻[ با کشف نامه عثمان خطاب به استاندار مصر و مشخص شدن این موضوع که او خلاف وعده هایش به مردم مصر عمل کرده و در آن نامه، دستور قتل محمدبنابیبکر و همراهانش را داده، مصریها غلام عثمان را که حامل نامه بود، دستگیر کردند و به همراه نامه به مدینه آوردند. من به طلحه و زبیر و سعد و عمار و جمعی دیگر از اصحاب رسول خدا ﷺ پیام دادم که دسته جمعی نزد عثمان برویم و غلام وی را نیز که حامل نامه بود، با خود همراه ببریم. همه نزد او رفتیم و من به عثمان گفتم: ]
🔻غلام و شتری که سوار بر آن است از آن توست؟ آنها را تایید کرد، اما از نوشتن نامه اظهار بی اطلاعی کرد، با آنکه مهرنامه، مُهر شخصی او بود. قسم یاد کرد که نامه ای ننوشته و از این ماجرا خبر ندارد. همین موضوع موجب تردید جدی در صداقت عثمان شد و حاضران اعتماد خویش را به عثمان از دست دادند.
✳️ پاسخ به اتهام بنیامیه
🔻مصری ها حلقه محاصره عثمان را تنگتر کردند و با اصرار تمام، خواستار کناره گیری عثمان از خلافت بودند. بنی امیه مرا مقصر اصلی در این حوادث میدانستند و خطاب به من گفتند: ای علی! عامل اصلی این مشکلات تو هستی. تو دسیسه میچینی و مردم را علیه ما تحریک می کنی!
🔻من در پاسخ آنها از تلاش خود برای اصلاح امور عثمان و حل مشکلات او و برگرداندن مردم مصر به شهر خودشان سخن گفتم.
✳️ بیشترین دفاع از عثمان
🔻[ عثمان در محاصره معترضان و ناراضیان قرار گرفته بود و گمان میکرد حضور من در مدینه، موجب شده که مردم شعار خلافت مرا سر دهند. به همین دلیل از طریق عبدالله ابن عباس به من پیام داد که از شهر خارج شوم و به باغی که در منطقه"ینبع" داشتم، بروم. به ابنعباس گفتم:]
🔻ای پسر عباس! عثمان میخواهد مرا سرگردان نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم. روزی پیغام داد از مدینه خارج شوم، روزی دیگر خبر داد که بازگردم، هم اکنون تو را فرستاده است که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند! آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم به سبب دفاع از گناهکاران باشم.
📚 منابع:
۱. تاریخ طبری، ج۳، ص ۳۹۷
۲. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۸۱
۳. الجمل، ص۱۰۳
۴.الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۹۵
۵. العقد الفرید، ج۴، ص ۲۸۹
۶. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس ۴۳، ح۱، ص۷۱۲
۷.نهج البلاغه، کلام ۲۴۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد....