فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مردم رفیق دارند، ما هم رفیق داریم 😅
🔹 #اکبر_طبری معاون اجرایی سابق آیت الله صادق لاریجانی در حین محاکمه خیلی پُررو میگوید: ما ۳۵ سال دوستیم، من اگر بجای ۸ میلیارد، ۸۰۰ میلیارد بخوام هم میدن. اگه بخوام کل لواسون رو بنام بکنند، میکنند.
اگه هر کارخانه بخوام بنام کنن، میکنن!
🔹این سطح از اعتماد به نفس و قلدری در دادگاه جلوی قاضی و دوربینها و افکار عمومی خیلی عجیب است. برخی متهمین وقتی فکر میکنند کارشان تمام است خیلی بهم میریزند، مدام عرق میکنند، به لکنت زبان میافتند، اما طبری هیچ! با قلدری و اعتماد به نفس میگه، دوستیه آقا! شما رفیق نداری من چه کنم!
🔹متهمینی که سالهای سال با هم رفیقند در دادگاه علیه هم حرف میزنند. هرکس میخواهد خودش را نجات دهد. اما طبری اینگونه نیست! او از رفقای خود حمایت میکند از مرام و معرفت آنها تعریف میکند! براستی چرا؟
🔹نظر شما چیه دوستان؟ واقعاً به یک شخصیتشناسی و روانشناسی نیاز داریم.
🔸پ.ن: اون تیتر رو به شوخی گذاشتم وگرنه رفقایی داریم که سالهای سال رفیق ماندهایم، پای کار انقلاب و دین و مردم ماندهاند و ماندهایم. رفقای خوبی که مثلشان گیر نمیآید و مقابل هرگونه طوفانی ایستاده اند و یک موی سرشان را با کرور کرور مفسد اقتصادی همچون طبری عوض نمیکنم. ⚘⚘⚘
✅ داود مدرسی یان:
@Emam_kh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🔸 آیه 39 سوره بقره
🌷 و الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئك أصحاب النار هم فيها خالدون(39)
🍀 ترجمه:و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنان اهل دوزخ هستند که همیشه در آن خواهند بود.
🌸 بعد از اینکه خداوند آدم و حوا را بخشید دوباره آنها به بهشت دنیوی برگشتند این مرتبه خداوند حضرت آدم علیه السلام را به عنوان جانشین به روی زمین می فرستد و به آدم وحوا دستور می دهد که بر روی زمین فرود آیند بعد خداوند می فرماید و آنگاه که هدایتی از طرف من برای شما آمد، پس هر که از هدایت من پیروی کند بر ایشان ترسی نیست و نه غمگین خواهند شد.یعنی ما انسان ها اگر از خداوند پیروی کنیم دچار ترس و غمگینی نخواهیم شد.
🌸 اما افرادی که وقتی پیامبران به سوی آنها آمدند و آنها را دعوت کردند اما نپذیرفتند و یا به دشمنی با پیامبران پرداختند و یا آیات قرآن را تکذیب کردند و یا از دستورات خداوند پیروی نکردند این گونه افراد هم دچار ترس و اندوه خواهند شد و هم برای همیشه و جاویدان در آتش جهنم خواهند بود.
🔹 پیام های آیه 39 سوره بقره🔹
✅ هر که به خدا کافر شود و آیات خدا را تکذیب کند از اهل جهنم خواهد بود.
✅ هر که وارد جهنم شود از آن خارج نخواهد شد و برای همیشه در آن ماندگار خواهد شد.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🔴تصویر موسوی مجد جاسوس محکوم به اعدام منتشر شد
🔹تصویری از محمد موسوی مجد، جاسوس محکوم به اعدامی که در حوزههای مختلف امنیتی اطلاعاتی را جمع آوری و در اختیار سرویس های جاسوسی سیا و موساد قرار داده بود
@Emam_kh
‼️بستن چشم در نماز
🔷س 4127: آیا بستن چشم به منظور تجمیع حواس در نماز اشکال دارد؟
✅ ج: بستن چشم ها در نماز مانع شرعی ندارد، گرچه در غیر رکوع مکروه می باشد.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار تا حالا خرما را اشتباه مصرف می کردیم.. هرگز از این به بعد هسته خرما را دور نریزید.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲ خرداد سال ۸۸ آتش فتنه با توهم پیروزی میرحسین روشن شد تا بحرانیترین روزهای انقلاب رقم بخورد!
با دعوت به آشوب عفت مرعشی و بعد سخنان میرحسین بیرون ریختند، غارت کردند، آتش زدند، خون ریختند و در عاشورای حسینی به ساحت مقدس امام حسین (ع) جسارت کردند...
الحق که مردم روز ۹ دی درس خوبی به این عملههای آمریکایی و صهیونیستی دادند و رهبر انقلاب به خوبی فرمودند مردم با فتنه گران آشتی نمیکنند
@Emam_kh
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🍀 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🍀
🍀گرامی باد یاد عزیزانی که
در بین ما نیستند
اما دعایشان
یادشـان
خاطرشان با ماست🍀
خدایـا
جایگاه آنها را در بهشت 🍀
همنشین خوبانت قرارده
🍀برای شادی روحشون
بخوانیم فاتحه و صلوات 🌹🍃
@Emam_kh
✍️ #تنها_میان_داعش
قسمت_چهارم
💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکردم حیدر اینهمه بیرحم شده باشد که بخواهد در جمع #آبرویم را ببرد.
اگر لحظهای سرش را میچرخاند، میدید چطور با نگاه مظلومم التماسش میکنم تا حرفی نزند و او بیخبر از دل بیتابم، حرفش را زد:«عدنان با #بعثیهای تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.»
💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثیها؟! به ذهنم هم نمیرسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد.
بیاختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمیزدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم.
💠 نمیفهمیدم چرا این حرفها را میزند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم.
وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگیها به کسی بچسبد، یعنی میخواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من میشناختم اهل #تهمت نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بیغیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!»
💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثیها #شهید شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود.
عباس مدام از حیدر سوال میکرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسشهای عباس را با بیتمرکزی میداد.
💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره #شهادت پدرم بیتابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوالپیچش میکرد و احساس میکردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم.
به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دستهایی که هنوز میلرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم میخواست هرچهزودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمیدانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم.
💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم.
احساس میکردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید.
💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونههای من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را بهخوبی حس میکردم.
زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
💠 انگار همه تلخیهای این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت میخندید.
چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم.
💠 زنعمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند.
حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لبهایش که با چشمانش میخندید. واقعاً نمیفهمیدم چهخبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه میخوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمیکنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک میگیرم و این روزهای خوب ماه #رجب و تولد #امیرالمؤمنین علیهالسلام رو از دست نمیدم!»
💠 حرفهای عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاهمان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم.
هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خندههای امشبش را یکجا فهمیدم که دلم لرزید.
💠 دیگر صحبتهای عمو و شیرینزبانیهای زنعمو را در هالهای از هیجان میشنیدم که تصویر نگاه #عاشقانه حیدر لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرفت. حالا میفهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانهای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت.
#خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتیتر از همیشه همچنان سرش پایین است...
ادامه_دارد....
✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
#عاقبت_به_خیری
آیت الله مجتهدی تهرانی می فرمود: #بدبختی ایـن است کـه آخرین عمل انسان گناه باشد و در این حال بمیرد وسعادت این است که انسان در حال عبادت بمیـرد. مثلا در حـال خواندن نماز شب سکته کنـد ، در راه مشهد و کربلا بمیرد.
حاج جـواد اطمینان به در خانه کسی رفت تا قباله بگیرد تابرای جهاز دختر آن خانـواده قالی و یخچال تهیه کند، همانجا سکته کرد ومُرد. #عمل آخری او کمک به بندگان خدا بود. این را در نامه عمل او مینویسند. پس همیشه بعداز نمازهایتان از خداوند بخواهید که خدایا ، عمل آخری ما را عمل خیر قرار بده
بعضیها هستند کـه وقتی به آنها نامه ای می دهید فقط اول و آخـر نامه را می خوانند، لذا می گویند که این دعا را زیاد بخوانیـد: اللهم اجعل عـواقب امورنا خیرا
اگر عربیِ این دعا را بلد نیستید ، بعد از هـر نماز بگویید: خدایا #عاقبت ما را ختم به خیر کن. یعنی آخرین عمل مرا عبادت قرار بده...
@Emam_kh