اگر در این راه کشته شوم....
فرهنگ و صف آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که:
•♡[بنده هم اگر در راه آن کشته شوم احساس میکنم که در راه خدا کشته شدم.]♡•
هر کس در این راه کشته شود در راه خدا کشته شده.
و هرکس د این راه زحمتی متحمّل شود در راه خدا متحمّل شده است.
مسأله، مسأله ی کوچیکی نیست،نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است.
ما امروزه مورد تهاجم هستیم ⚡️
#سخنرهبر
@Emam_kh
🔴 سقوط مجسمه ها
سرنگون کردن مجسمه هایی که نماد حاکمیت هستند صرفاً یک اقدام اعتراضی ساده و انداختن یک تکه سنگ بی جان نیست.
در انقلاب اسلامی ایران زمانی که دیگر مردم هیچ امیدی به بقای حکومت پهلوی نداشتند و کار از کار گذشته بود ، نوبت به سرنگونی مجسمه ها به عنوان نمادهای استقرار حاکمیت طاغوت رسید و مردم مجسمه های مربوط به شاه و حکومت شاهشنشاهی را یک به یک پایین کشیدند.
اکنون مردم آمریکا و برخی شهرهای اروپایی هم برای اولین بار به سراغ مجسمه های بزرگان و پیش قراولان تمدن نوین غربی رفته اند.
از مجسمه کریستوف کلمب(به قول خودشان کاشف قاره آمریکا) و جرج واشینگتن(اولین رئیس جمهور آمریکا) تا معروف ترین تاجران برده در اروپا و بنیانگذاران اروپای جدید.
این یعنی دیگر مردم امیدی به حکومت های فعلی غرب و بخصوص حکومت ظالم آمریکا ندارند و در آینده ای نزدیک شاهد فروپاشی امپریالیسم آمریکا خواهیم بود.
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«کم کم خواهند گفت روی #حجاب تاکید نکنید!»
🔹رهبر انقلاب: آمریکاییها فعلا می گویند در منطقه فعال نباشید، به جبهه مقاومت کمک نکنید، #توان_دفاعی خود را متوقف کنید. بعدا هم خواهند گفت از قوانین دینی دست بردارید و بر موضوع حجاب نیز تأکید نکنید!
@Emam_kh
🔴 رهبری حکیمانه حضرت آیتالله خامنهای باعث از بین رفتن جبروت پوشالی آمریکا شده است
▪️آیتالله سید ابوالفضل طباطبایی در خطبههای نمازجمعه مصلای حرم حضرت زینب سلام الله علیها در دمشق:
▪️آمریکا امروز دچار بحران شدیدی در عرصههای مختلف از جمله اقتصاد شده است که نتیجه آن نارضایتی میلیونها آمریکایی از سیاستهای دولت آمریکا شده است.
▪️آمریکا در حال افول است و این قضیه وبای مدرن کرونا نیز باعث شده وضعیت آمریکا بدتر از دورههای قبل شود.
▪️صبر و استقامت مردم با رهبری حکیمانه حضرت آیتالله خامنهای باعث شده است جبروت پوشالی آمریکا از بین برود و علیرغم همه تهدیدات، نتوانستند جلوی کشتیهای نفتی ایران به سمت ونزوئلا را بگیرند.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا خـــدا هست،
هیچ لحظہ اے آنقدر
سخت نمي شود
ڪہ نشود تحملش ڪرد!
شدني ها را انجام بدهید
و تمام نشدني هایتان را
بہ خدا بسپارید
شبتون_آرومودرپناهخدا🌸🍃
@Emam_kh
عنه عليه السلام
قالَ موسى عليه السلام ; يا ربِّ ، أيُّ خَلقٍ أبغَضُ إليكَ ؟ قالَ ; الّذي يَتَّهِمُني . قالَ ; نَعَم ، الّذي يستخيرني فأخِيرُ لَهُ ، و الّذي أقْضي القَضاءَ لَه و هُو خيرٌ له فيَتَّهِمُني .;
امام صادق عليه السلام
موسى عليه السلام عرض كرد; پروردگارا! كدامين آفريده نزد تو مبغوض تر است؟ فرمود; آن كه مرا متّهم مى كند. عرض كرد; آيا از بندگان تو، كسى هم تو را متّهم مى كند؟! فرمود; آرى، همان كسى كه از من خير مى خواهد و من به او خير مى دهم و كسى كه قضاى خود را كه به نفع اوست، برايش جارى مى سازم ولى او [ندانسته] مرا متّهم مى سازد.;
بحار الأنوار : 71 / 142 / 38.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🌸ـلام
صبـح زیبـاتـون بخیــر
دوستـان مهـربـون
امـروزتـون پر از یـاد خــدا
یه روز خـوب مملـو از برڪت
پیـش رو داشتـه باشیـد
با کلی خبـرهای خـوب
🍃🌸آرزو دارم هـر آنچه آرزو
دیشـب بر دلـت گذشـت
امـروز مـورد استجابت
حـق تعـالی قـرار گرفتـه باشـد 🌸🍃
@Emam_kh
📖سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...
به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟
اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!
بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...
بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"
بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!
تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📝⛔️
همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.....ولی استاد جواب نمیداد...🤔
یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟ شما مسئول برگه هایمابودی؟؟؟
استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...✋
استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟
✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم... .
هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت... .
استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...
استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
صدای دانشجویان بلند شد.
استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!
دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
⚠️برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،
پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟
بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.
چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!
تنها کسی که موافق بود ....
فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود.
شهدا را یاد کنیم با عمل به وصیت هاشون ...
برای شادی روح شهدا صلوات
@Emam_kh
شهید حاج قاسم وشهید پور جعفری به همراه مستشاران نظامی جهت مقابله با داعشیان ...
فرودگاه موصل عراق... 2014
@Emam_kh
سیدعباس صالحی: قطرات خون شهید سلیمانی یادآور خون یحیای نبی است که میجوشید و نمیخشکید. ترامپ و قاتلان او تا پایان عمر نفس خوشی نخواهند داشت. بیهوده دستکش مخملین خونین را پیش نیاورند، انتقام سخت الهی برایشان آغاز شده است.
@Emam_kh
✍️چرا روشنفکران غربزده حوادث اخیر آمریکا را توجیه می کنند؟
🔰خداوند در قرآن کریم درباره آن دسته از بنی اسرائیل که از دستورات حضرت موسی (ع) نافرمانی می کردند می فرماید:
🔸«وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ؛ و دلهای آنان با محبت گوساله بر اثر کفر آبیاری شد.» (بقره: 93)
كلمه «اشربوا» از ماده «شرب» و در باب «افعال»، به معناى «نوشانيدن» است؛ و منظور از «عجل» نیز، «محبت عجل» یا همان «گوساله»]گوساله سامری[ است كه کلمه «محبت» در آیه حذف شده و در آیه، خود «عجل» بجاى «محبت» قرار گرفته تا «مبالغه» را برساند و بفهماند که يهوديان از شدت محبّتى كه به گوساله داشتند، گویی خود گوساله را در دل جاى دادند.(ر.ک: علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ الميزان فی تفسیر القرآن؛ ج1، ص223)
البته برای «اشراب» معنای دیگری نیز گفته شده و آن، «بستن ریسمان به گردن کسی یا چیزی» است.(ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص449)
طبق این معنا، بنی اسرائیل آنقدر محبت گوساله سامری در دلشان جای گرفته بود که این محبّت، همچون ریسمانی آنان را به گوساله متصل نموده بود و محبت این گوساله آنان را به هرسو می کشاند و آنان نیز تابع و وابسته آن بودند.
قرآن کریم در آیه دیگری در این باره می فرماید:
🔸«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ؛ و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او به ميعادگاه براى گرفتن فرمانهاى الهى آمد) سپس شما گوساله(سامری) را (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه با اين كار (به خود) ستم مىكرديد.» (بقره: 51؛ همچنین مراجعه کنید به: بقره:92)
تعبیر «اتّخاذ» در این آیه شریفه، مبالغه در «اخذ» است؛ و منظور از «اتّخاذ عجل» در این آیه شریفه این است که بنی اسرائیل با همه وجودشان گوساله پرست شدند و محبت گوساله به تدریج و به طور فزاینده ای در قلبشان جای گرفت.
🔰حکایت گوساله سامری و محبت شدید یهودیان به آن، که به تعبیر قرآن کریم این محبت، همه وجودشان را فراگرفته بود و آنان را به مخالفت با اوامر موسی(ع) وادار می نمود، حکایت «غرب» و محبت شدید برخی مسئولان و روشنفکران امروز جامعه ما به «غرب» است؛ کسانی که با همه وجودشان(هم در مبانی فکری و هم در سبک زندگی)، غرب پرست شدند و محبت شدیدی از غرب در دلهایشان جای گرفته است و این محبّت، همچون ریسمانی به گردن آنان آویخته شده و آنان را کاملاً تابع و وابسته خود نموده است و محاسبات ذهنی آنان را دچار اختلال نموده و موجب شده تا آنان نتوانند زشتی ها، ظلم ها و جنایات غرب را ببینند و در واقع خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند و حتی آنها را توجیه کنند.
این محبت شدید، مصداق همان روایت معروف نبوی است که می فرماید:
🔸«حُبُّكَ لِلشَّيءِ يُعمي و يُصِمُ؛ محبت انسان به چیزی، او را کور و کر می کند.» (ابن بابویه(شیخ صدوق)، محمد بن علی؛ من لا يحضره الفقيه؛ ج4، ص380)
🔰رهبر معظم انقلاب در بیاناتی، ضمن برشمردن فهرستی از جنایات متعدد غرب در حق ملت ایران در طول سالیان متمادی، همچون بر سرکار آوردن یک عنصر قلدرِ بىمنطقِ بىاعتناى به اصالت هاى كشور همچون رضاخان، اشغال ایران و تحمیل قراردادهای ظالمانه به ملت، به راه انداختن کودتای 28 مرداد، تثبیت دیکتاتوری محمدرضاپهلوی که منجر به تاراج سرمایه های ملی و معنوی مردم و تحمیل فقر و بدبختی بر ملّت، حمایت همه جانبه از صدام در جنگ تحمیلی و دادن سلاح شیمیایی به او، در ادامه می فرمایند:
«دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از دادههاى درست، خروجىهاى غلط بهدست خواهد آورد؛ يعنى تجربهها هم ديگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب كار نكرد، درست كار نكرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربهها هم ديگر به كار نمىآيد...روشنفكر غربزده، چون دستگاه محاسباتىاش دستگاه اختلاليافتهاى است، از اين تجربهها استفاده نمىكند، بهره نمىبرد، استنتاج درست نمىكند.» (01/ 05/ 1393؛ ديدار با دانشجويان)
بصائر
@Emam_kh
📸تکذیب برخی مطالب مجازی توسط عضو هیئت رییسه مجلس: ارائه طرحهایی مثل ازدواج اجباری یا تغییر نام فرودگاه مهرآباد در مجلس صحت ندارد.
@Emam_kh
کدام جاسوس هسته ای از دست روحانی نشان افتخار دریافت کرده بود؟
@Emam_kh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🔸 تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🔸 آیه 41 سوره بقره
🌷 وءامنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم ولا تكونوا أول کافر به ولا تشتروا بآیاتی ثمنا قليلا و ایای فاتقون(41)
🍀 ترجمه:و ایمان آورید به آنچه نازل کردم که تصدیق می کند آنچه که با شماست و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من تقوا داشته باشید
🌸وءامنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم( و ايمان آورید به آنچه نازل کردم که تصدیق می کند آنچه که با شماست) این آیه قرآن ادامه آیه قبلی خطاب به بنی اسرائیل می باشد که دین آنها یهود است، که قرآن، هماهنگ با بشارت هایی است که در تورات آمده است. خداوند کتاب تورات را بر حضرت موسی علیه السلام نازل کرد اما بعدها توسط علمای یهود این کتاب تحریف شد.
🌸 و لا تکونوا أول کافر به و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قليلا و ایای فاتقون(و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من تقوا داشته باشید) شما زمانی منتظر آخرین پیامبر و منتظر ظهور دین اسلام بودید، اما شما علمای یهود اکنون پيشگامان کفر نشوید تا سایر یهود به پیروی از شما از اسلام آوردن سر باز نزنند و آیات الهی را به بهای ناچیزی مثل ریاست و جایگاه و مقام دنیا نفروشید و از خدا بترسید.
🌸علمای یهود به خوبی می دانستند که دین اسلام دین حق است و حضرت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله و سلم آخرین پیامبر است اما تعصبات، لجاجت و مقام و جایگاه و ریاست و غرور سبب می شود که آنها این دین اسلام و این پیامبر را انکار کنند.
🔹 پیام های آیه41 سوره بقره 🔹
✅ انحراف علما، سبب انحراف دیگران می شود.
✅ با اینکه در تورات و انجیل تحریف های هست ولی باز بخش هایی هست که مورد قبول هستند.
✅ به جای نگرانی از دست دادن مال و مقام فقط باید از قهر خدا ترسید
✅ لجاجت و خود خواهی و تعصبات سبب می شود که انسان دستورات و آیات خدا را انکار کند برای مثال خیلی ها می دانند حجاب حق است و دستور خداست اما آن را انکار می کنند، علمای یهود می دانستند این قرآن حق است اما آن را انکار می کنند.
‼️عدم مراجعه مشتری برای دریافت جنس تعمیر شده
🔷س 4132: شخصی، جنسی را نزد #تعمیرکار می برد و قرار می گذارند که پس از مدت مشخصی (مثلا یک ماه)، #مشتری برای دریافت #جنس_تعمیر_شده مراجعه کند و اگر مراجعه نکرد، تعمیرکار می تواند جنس را بیرون مغازه بگذارد و اگر #تلف شد #ضامن نیست، آیا چنین قراردادی صحیح است؟
✅ج: اشکال ندارد، تعمیرکار می تواند طبق قرار عمل کند.
@Emam_kh
🔴فاسد نبودنِ یک مسئول کافی نیست؛ مسئولی که دلسوز نیست باید برکنار شود
👈🏼 مطالبهگری و عدالتخواهی
🔻 برای تقویت مطالبهگری و عدالتخواهی و برای حفظِ آن از آسیبها چهکار باید کرد؟ نصیحت یا نٌصح (بهمعنای دلسوزی و کم نگذاشتن برای کسی) مفهومی است که سطح مطالبهگریِ ما را صددرصد افزایش میدهد و سلامت مطالبهگری ما را هم تضمین میکند.
🔻 اینکه ما از یک مسئول، صرفاً عدالت بخواهیم، معمولاً تصور میکنند از او میخواهیم که ظلم نکند. این کافی نیست، بلکه باید سطح مطالبهگری خودمان را از عدالت بهمعنای حداقلی، بالاتر ببریم و از مسئولین، نصیحت (نٌصح) تقاضا کنیم؛ که حداکثر عدالتخواهی است. یعنی از او بخواهیم «تمام دلسوزیات را بهکار ببر.»
🔻 علی(ع) میفرماید: مدیران باید برای جامعه، منصح باشند (نهجالبلاغه/ خطبه ۳۴) لذا ما میتوانیم یقۀ یک مدیر را بگیریم که «تو چرا منصح نبودی؟ چرا تمام دلسوزیات را بهکار نبردی! بله؛ رانتخواری نکردی، ظلم و دزدی نکردی؛ اما تمام تلاشت را بهکار نبردی.»
🔻 نصیحت یک چیزی فراتر از عدالت است. پدر و مادر با بچه صرفاً عادلانه برخورد نمیکنند، بلکه دلسوزانه برخورد میکنند. هرجا یک مسئولی دلسوزی نکرده، درواقع کارشکنی شده و مقدمات فساد فراهم شده است. البته او میتواند بگوید «من فساد نکردهام!» و او را بهخاطر دلسوزی نکردن، در هیچ دادگاهی هم نمیشود محاکمه کرد!
🔻شما باید بررسی کنید و ببینید مشکلات کشور ما چند درصدش بهخاطر فساد است و چند درصدش بهخاطر بیعرضگی است؟ چند درصدش بهخاطر عدم اهتمام است؟ چند درصدش بهخاطر عدم نُصح و دلسوزیِ مسئولین است؟!
🔻 اگر ما صرفاً دنبال این باشیم که مسئولین فساد نکنند، مملکت اصلاح نخواهد شد. جریان مطالبهگری باید برود دنبال اینکه «اگر یک مسئولی دلسوز نبود باید کنار برود» این عبارت را دربارۀ عملکرد مسئولین بهکار ببریم که «آیا این دلسوزانه رفتارکردن است؟!»
📝علیرضا پناهیان
@Emam_kh
افت_ناگهانی_فشارخون
✨پودر دارچین
✨آب
✨عسل
👌ڪافیست مقداری از پودر دارچین را داخل آبجوش ریخته و بعد از چند دقیقه ڪه دم ڪشید با عسل شیرین و طبیعی میل نمایید‼️
🔴 به جمله ای که معترض آمریکایی روی پلاکارد خود نوشته توجه کنید: «ارزش کفش سردار سلیمانی، از سر ترامپ بیشتر است»
🔗 سیداحمدهاشمی
@Emam_kh
✍️ #تنها_میان_داعش
قسمت_ششم
💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم #همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم.
از سکوت سر به زیرم، عمق #رضایتم را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظهای که زندهام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!»
💠 او همچنان #عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق #امیرالمؤمنین علیهالسلام خوش بودم که امداد #حیدریاش را برایم به کمال رساند و نهتنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد.
به یُمن همین هدیه حیدری، #13رجب عقد کردیم و قرار شد #نیمه_شعبان جشن عروسیمان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود.
💠 نمیدانستم شمارهام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه میخواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو میبینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!»
نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم.
💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچهام دارم میام!»
پیام هوسبازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریختهام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمیخواستم بترسونمت!»
💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانهام را روی انگشتانش حس میکرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیامگیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند.
💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم میرسید که صدای گریه زنعمو فرشته نجاتم شد.
حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زنعمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بیقراری گریه میکند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟»
💠 هنوز بدنم سست بود و بهسختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بیصدا گریه میکنند.
دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانهای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :«#موصل سقوط کرده! #داعش امشب شهر رو گرفت!»
💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پلههای ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :«#تلعفر چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم.
بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از #ترکمنهای شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی میکرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمیدانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است.
💠 عباس سری تکان داد و در جواب دلنگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ میزنیم جواب نمیدن.»
گریه زنعمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزادهها به تلعفر برسن یه #شیعه رو زنده نمیذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت.
💠 دیگر نفس کسی بالا نمیآمد که در تاریک و روشن هوا، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد.
همه نگاهش میکردند و من از خون #غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریهام گرفت.
💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا میآمد، مردانگیاش را نشان داد :«من میرم میارمشون.»
زنعمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»...
ادامه_دارد.....
✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد