eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قـالَ النّبِيّ صلي الله عليه و آله: مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ لَهُ اِمامٌ يَسْمَعُ لَهُ وَ يُطيعُ، مـاتَ مِيـتَةً جـاهِـلِيَّةً. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هر كس از دنيا برود، در حالى كه او را امام و پيشوايى نباشد كه مطيع و گوش به فرمان او باشد، به مرگ جاهليّت مرده است. نكته : در عصر غيبت هم تبعيت از «ولايت و رهبرى»، نشانه زندگى مكتبى است. الاختصاص، ص 269
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ســـلام 💖صبحتون 🌸پراز خیر و برکت 💖در پناه پـروردگار 🌸امروزتون بخیر و نیکی 💖 حـال دلتـون خـوب 🌸وجـودتون سـلامت 💖زندگیتون غرق در خوشبختی 🌸روزتـون پـر از انـرژی مثبت 🌸سه شنبه تـون مملو از شـادی @Emam_kh
✨ ✅ مساله ی عاقبت به خير شدن بسيار مهم است! ✍استاد معتبرترين و قديمي ترين كتاب درمورد جنگ صفين ، كتاب نصر می باشدكه سابقا بسيار كمياب بود، در آن كتاب می نويسد: "درجنگ صفين يكي از سربازان اميرالمومنين عليه السلام زخمی شد، او را به خيمه های حضرت آوردند" حالا انصافا اين صحنه را تصور كنيد، اگر ما در آنجا بوديم و مي ديدم كه سرباز حضرت در راه ايشان زخمی شده ، از ته دل مي گفتيم خوشا به سعادتش! چه سعادتی بالاتر از مجروح شدن درجبهه ي حضرت است؟! اما آيا ميدانيد اين سرباز كه بود؟! نصر مي نويسد:"آن سرباز مجروح، شمر بن ذي الجوشن بود!" عجيب است! انسان يك روز در جبهه ي حضرت اميرالمومنين عليه السلام باشد و يك روز هم سر از كربلا در بياورد و آن ظلم و جنايت فجيع و غير قابل بيان را مرتكب شود! از آن طرف جناب حرّ است! درابتدا در لشكر ابن زياد است و حكم جنگ با امام حسين عليه السلام را دارد، اما در آخر در راه حضرت شهيد و عاقبت به خير ميشود @Emam_kh
شهید «علی‌رضا ملازاده» در فرازی از وصیت‌نامه خود نوشته است: من اکنون فریاد برمی­‌آورم که «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند «شیئ» رفتار کنند». یاد شهدا با صلوات🌹 @Emam_kh
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چهل سال خیانت .... این فیلم تنها گوشه کوچکی از هزاران خیانت سران جریان فتنه و غربگرایان علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی را بیان میکند.... @Emam_kh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 بسم الله الرحمن الرحيم 🌼 آیه 59 سوره بقره 🌷 فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِى قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ 🍀 ترجمه:پس تبدیل کردند کسانی که ستم کردند (آن سخن را) به سخن دیگرى غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود،پس ما بر آن ستمكاران عذابى(اضطراب)از آسمان فرو فرستادیم به سزای فسق(گناهی) که مرتکب می شدند) 🌸 در آیه قبل بیان شد که به بنی اسرائیل دستور داده شد که وقتی وارد بیت المقدس شوند کلمه حطة بگویند يعنى در واقع خدايا گناهان ما را بریز اما بنی اسرائیل باز سرپیچی کردند و اطاعت نکردند آنها سخن دیگری گفتند در این آیه گفته نشده که بنی اسرائیل به جای حطة چه گفتند در واقع اینکه چه گفتند اهمیت ندارد آنچه که اینجا اهمیت دارد این است که آنها دوباره از دستور اطاعت نکردند.به این خاطر می گوید( فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذي قیل لهم:پس تبدیل کردند کسانی که ظلم کردند آن سخن را به سخن دیگری غیر از آنچه به آنها گفته شده بود)در واقع ظلم به خود است و بنی اسرائیل با اطاعت نکردن از دستور الهی به خودشان ستم کردند.در کتاب های قرآن آمده که آنها به جای کلمه حطة،به تمسخر حنطة به معنای گندم گفتند. 🌸 ( فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون:پس ما بر آن ستمكاران عذابی(اضطراب) از فرو فرستادیم به سزای فسق(گناهی) که مرتکب می شدند)رجز در اینجا به معنای اضطراب است عذابی که بر آنها نازل شد است گناه به همراه خود اضطراب می آورد افراد گناهکار آرامش ندارند بلکه همیشه مضطرب هستند.سنّت خداوند، نزول رحمت است و به همین دلیل،بهترین غذا «منّ وسَلوى» براى بنى اسرائیل نازل شد، ولى به خاطر سرپیچی از دستور خدا، عذاب از آسمان نازل شد. 🔹 پیام های آیه 59 سوره بقره 🔹 ✅ جزاى گران قوانین الهى،عذاب است. ✅ همه ى ها و كیفرها مربوط به آخرت نیست، بلكه بعضى از كیفرها در همین دنیا صورت مى پذیرد. ✅ اگر نافرمانی از دستورات خدا براى عادت شد، قهر الهى فرا مى رسد. همانطور که در آیات قبل بیان شد و در آیات بعد هم خواهیم خواند بنی اسرائیل به نافرمانی عادت کرده بودند. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
‼️تقلید صدای دیگران 🔷س 4176: آیا و لهجۀ دیگران، صرفاً برای و ، جايز است؟ ✅ج: در صورتی که برای و یا موجب اذیت آنان باشد یا به ایشان محسوب شود، جایز نیست. @Emam_kh
. سر نخ دلار ۲۰ هزار تومانی اینجاست 🔹دانیال زاده مفسد بزرگ اقتصادی، ۴هزار میلیاردتومان بدهی بانکی دارد. او امروز در دادگاه گفت "سال۹۵ به حسین فریدون رشوه دادم". ♦️حسین فریدون به خاطر دریافت چند ده میلیارد تومان رشوه، به پنج سال حبس قطعی و رد مال به مبلغ ٣١ میلیارد تومان محکوم شد. 🔹فریدون در انتصاب رئیس برخی بانکها نقش آفرین بود و دست بر قضا، دانیال زاده نیز بدهکاری اش به همان بانک ها را پس نداده است. ♦️مصطفی تاجزاده اخیرا مدعی شد: دلار چند هزار تومان شود، رهبری اجازه مذاکره دوباره با آمریکا را می دهد؟ 🔹او می توانست سوال درست را از رفیق فایریکش حسین فریدون بپرسد که چرا مذاکره و توافق با آمریکا، دلار را از ۳۷۰۰ تومان به ۲۰ هزار تومان رساند؟ ♦️هر چه باشد فریدون به عنوان دستیار رئیس جمهور، هم عضو تیم مذاکرات برجام بود و هم خرداد ۹۵ بلافاصله پس از آزادی تاجزاده از زندان، به ملاقات او رفت. 🔹تاج زاده و دوستانش هرگز درباره مفاسد فریدون موضع نگرفته اند؛ همچنان که درباره مفاسد واگذاری ۱۸ میلیارد ارز دولتی، زد و بند در حراج شرکت های دولتی ، اختلاس ۱۶ هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان و... ♦️آنها هرگز اعلام انزجار نسبت به این مفاسد نکردند. چرا؟ چون به تعبیر حضرت امام (ره)، ریشه های گندیده همدیگر را پیدا می کنند. 🔹طبق گفته های نماینده دادستان، یکی از دریافتی‌های اکبر طبری از خانواده متهم نجفی، ملکی در خیابان کریمخان بوده است. طبری بعد از دریافت، ملک را با شرایطی و صرفاً رای گم کردن رد رشوه‌ دریافتی، با واحدی از برج «روما رزیدنس» متعلق به دانیال زاده معاوضه می کند. ♦️به گفته دانیال‌زاده، فریدون سال۹۲ دنبال جا برای انتخابات بود و او ساختمان کریمخان را به عنوان ستاد انتخاباتی تحویل فریدون داد. 🔹خوئینی ها و تاج زاده ها می دانند منابع اقتصادی چگونه هدر رفت، اما رد گم می کنند؛ چون شریک خیانتند. محمد_ایمانی @Emam_kh
✍️ قسمت_بیست_و_سوم 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود. 💠 زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد عشقم هستم. زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد. 💠 همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم. چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.» شاید خمپاره‌باران کور می‌کردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل. 💠 گرمای هوا به‌حدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل می‌دیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است. البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، می‌دانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و می‌ترسیدم از اینکه علی‌اصغر آمرلی، یوسف باشد. 💠 تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایه‌ها بود، اما سوخت موتور برق خانه‌ها هم یکی پس از دیگری تمام شد. تنها چند روز طول کشید تا خانه‌های تبدیل به کوره‌هایی شوند که بی‌رحمانه تن‌مان را کباب می‌کرد و اگر می‌خواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتش‌مان می‌زد. 💠 ماه تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری می‌کرد. اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ و گرسنگی سر می‌برید. 💠 دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلی‌کوپترها در آتش شدید داعش برای شهر می‌آوردند. گرمای هوا و شوره‌آب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم می‌خورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شد و حلیه پا به پای طفلش جان می‌داد. 💠 موبایل‌ها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر بود که روی زمین در خون دست و پا می‌زد. همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست مقاومت می‌کردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود. 💠 چطور می‌توانستم شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم. روزها زخم دلم را پشت پرده و سکوت پنهان می‌کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بی‌خبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد. 💠 در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوش‌مان به غرّش خمپاره‌ها بود و چشم‌مان هر لحظه منتظر نور انفجار که صبح در آسمان شهر پیچید. دیگر داعشی‌ها مطمئن شد‌ه بودند امشب هم خواب را حرام‌مان کرده‌اند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانه‌هایشان خزیدند. 💠 با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خواب‌شان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمی‌برد. پشت پنجره‌های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی‌آبی مرده بودند، نگاه می‌کردم و حضور حیدر در همین خانه را می‌خوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش می‌چکید. 💠 دستش را با چفیه‌ای بسته بود، اما خونش می‌رفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه می‌زد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم. دلش نمی‌خواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻تنظیم کردنِ دوستی‌ها🔻 ✍ بعضی‌ها و چیزهای خدایی رو دوست دارند، ولی بعضی‌ها «غیرِ خدا» رو دوست دارند: 🕋 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللهِ، وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا للهِ (بقره/۱۶۵) 💢 بعضی از مردم، غیر از خداوند کسانی را انتخاب می‌کنند، و آنها را همچون خدا دوست دارند. 💢 امّا کسانی که ایمان آورده‌اند، محبّتشان به خدا شدیدتر است، و خدا را بیشتر از هر چیزی دوست دارند. آدم باید همیشه مراقب باشه که «چه چیزی» یا «چه کسی» رو دوست داره، چون با همونی که دوست داره، محشور میشه. پیامبر (ص) فرمودند: «لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً، لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ». ❌ اگر کسی سنگی را داشته باشد، خداوند او را با همان سنگ محشور می‌کند! 📚 بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۸۳. این جمله یعنی اینکه، هر کس با نوعِ دوست داشتنش: ➖ سرنوشت خودش رو معیّن میکنه.. ➖ همنشین خودش رو مشخّص میکنه.. ➖ میزان شعورش رو آشکار میکنه.. ➖ و رتبه و جایگاهِ خودش رو در هستی نشون میده.. 📣 پس حواسمون باشه، دوستی‌هامون رو چطور تنظیم می‌کنیم.