حلوای_زنجبیلی
آرد 1 پیمانه
پودر قند 3/4 پیمانه
کره 100 گرم
روغن جامد یا مایع 2 ق غ
پودر زنجبیل 1,1/2ق غ
خلال پسته برای تزیین مقداری
ابتدا آرد را الک کرده در تابه می ریزیم با حرارت ملایم و با قاشق چوبی هم می زنیم تا بوی خامی آرد گرفته شود و خیلی کم تغییر رنگ دهد یا طلایی روشن شود که حدود 20 دقیقه زمان نیاز دارد از روی حرارت برداشته آرد تفت داد شده را یک بار دیگر الک می کنیم و دوباره به تابه برمی گردانیم.
کره و روغن را اضافه می کنیم و هم می زنیم تا روغن خوب جذب حلوا شود
سپس پودر قند را هم در دو مرحله الک کرده و اضافه می کنیم با هر دفعه اضافه کردن پودر قند باید حسابی حلوا راهم بزنیم تا پودر قند به خورد حلوا برود در آخر پودر زنجبیل را اضافه کرده و مخلوط می کنیم
اگر مقدار روغن حلوا کم بود و خیلی حالت پودری داشت می توان خیلی کم کره اضافه کرد حلوا را در یک سینی که کمی چرب کرده ایم می ریزیم با قاشق آن را خوب صاف می کنیم کمی که خنک شد به شکل سنتی مربع یا لوزی برش می زنیم یا قالب می زنید.
🍪🍪🍪🍪🍪
🏴 روایت کربلا | «حُر بن یزید» در مبارزه معنوی و درونی پیروز شد
✅ رهبر معظم انقلاب: خیلیها به امام حسین (علیهالسّلام) مراجعه و او را بر این ایستادگی ملامت میکردند. اما امام حسین (علیهالسّلام) صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند.
✅ پیرمردانی مثل «حبیببنمظاهر» و «مسلمبنعوسجه» که از راحتی دوران پیرمردی گذشتند و سختی را تحمّل کردند؛ آن سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت - «حُرّبنیزید ریاحی» - و از آن جایگاه صرفنظر کرد و به حسینبنعلی پیوست، همه در این مبارزه باطنی و معنوی پیروز شدند.
۱۳۸۱/۰۱/۰۹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️یه لحظه برو کربلا برو زیارت امام حسین علیه السلام
@Emam_kh
✨﷽✨
🌱زندگی را می گویم:
اگر بخواهی از آن لذت ببری،
همه چیزش لذت بردنی است
و اگر بخواهی از آن رنج ببری
همه چیزش رنج بردنی است،
کلید لذت و رنج دست توست !
,
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃به برگ نگاه کن ...
🍂وقتی داخل جوی آب میافتد خود را به جریان آن میسپارد و میرود ...
هروقت دلت لرزید،
پایت برای رفتن سست شد
با خودت آهسته نجوا کن...
💕من تمام زندگیام را با اطمینان ،
به خالق رودخانه هستی
سپرده ام....
💗زیرا،میدانم در آغوش رودخانهای هستم
که همه ذرات آن نشان از حضور حضرت دوست دارد ...💗
👌پس از افت و خیزهایش هرگز دلنگران نمیشوم..
🦋به او اطمینان دارم زیرا هم مرا دوست دارد و هم ادامه مسیر را بهتر از من می داند....
❣پس آسوده ام وآرام... ❣
✨آرامش الهی نصیب تک تک ثانیه های زندگی تان ✨
شب تون حسینی🌹🍂
@Emam_kh
امام حسين عليه السلام :
اَلاستِدراجُ مِنَ اللّه ِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أن يُسبِغَ عَلَيهِ النِّعَمَ ويَسلُبَهُ الشُّكرَ؛
امام حسين عليه السلام :
خدعه (و مهلت دادن) خدا به بنده آن است كه نعمت فراوان ومستمر به او رساند و سپاسگزارى را از او بگيرد.
تحف العقول
براۍخوشبختی باید
توکل به خداداشٺ
به وسعت عالم
تفکر مثبت داشٺ
به تعداد هر فکر
تدبیرمناسب داشٺ
به تعدادهراقدام
صبروتحمل داشٺ
درکل مسیرزندگی
🥀بانام خدای مهربونم
🥀اول هفته رو آغاز میکنم
🥀بسم الله الرحمن الرحیم
🥀الهی به امیدتو
◾سلام 🍃🥀
◾روز شنبه تون بخیر وخوشی
@Emam_kh
◼️◼️
🌹
🌱
🅾 عبدالله بن حسن
🔻عبدالله بن الحسن (علیهالسّلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله، در ایام شهادت نوجوانی ۱۱ ساله، و از فرزندان امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) بود که روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جام شهادت نوشید
🔻در مقاتل چنین نقل شده است که در واپسین لحظات حیات شریف سیدالشهداء (علیهالسّلام) کوفیان حضرت را محاصره کردند، در حالی که امام (علیهالسّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود ...
🔻در این هنگام ندای امام حسین (علیهالسّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت:
💠خدایا، تو خود میدانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را میکشند ...
آن تبهکاران سنگدل اندکی درنگ کردند و دگرباره بر امام (علیهالسّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمهگاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیهالسّلام) دوید ...
🔻حضرت امام حسین با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلاماللهعلیها) فرمود:
💠«خواهرم این کودک را نگهدار» زینب کبری (سلاماللهعلیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که:
✨«لا اُفارق عمّی!» به خدا سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! و خود را از دستان عمهاش رها کرد و نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد.
🌹در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «بحر بن کعب» به سوی حسین (علیهالسّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد:
هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن پلید نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد!
🌹 او در حالی که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود:
💠یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پُر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت
🌹و آنگاه «حرمله» گلوی آن عبالله علیه السلام را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد!
حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش را در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت:
⭕️ بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناهپیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهمند ساختهای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش!
،