💎 استادی با شاگرد خود از میان جنگلی می گذشت. استاد به شاگرد جوان دستور داد نهال نورسته و تازه بار امده ای را از میان زمین برکند.
جوان دست انداخت و براحتی ان رااز ریشه خارج کرد.پس از چندقدمی که گذشتند٬ به درخت بزرگی رسیدند که شاخه های فراوان داشت .استاد گفت:این درخت راهم از جای بر کن.
جوان هرچه کوشید ٬نتوانست.
استاد گفت:
بدان که بذر زشتی ها مثل کینه ٬حسد و هر گناه دیگر هنگامی که در دل اثر گذاشت٬ مانند ان نهال نورسته است ٬ که براحتی می توانی ریشه ان رادر خود برکنی٬ولی اگر ان را واگذاری٬بزرگ و محکم شودو همچون ان درخت در اعماق جانت ریشه زند.پس هرگز نمی توانی آنرا برکنی و ازخود دور سازی.
@Emam_kh
هیچ کس در این دنیا
کامل و پاک نیست..
اگر از مردم بخاطر
اشتباهات کوچکشان،
دوری کنی ، همیشه
تنها خواهی بود..
پس کمتر قضاوت کن
و بیشتر عشق بورز..
زندگی با گذشت زیباتر است
⭐️ شبتون_بخیر_و_آرام
@Emam_kh
🌹سلام_امام_زمانم
میشه برای سلامتی و تعجیل فرج
#امام_زمان (عج)یه صلوات بفرستی؟
.
عنه عليه السلام
مَن ذَكَرَ اللّه َ سبحانَهُ أحيا اللّه ُ قَلبَهُ و نَوَّرَ عَقلَهُ و لُبَّهُ .;
امام على عليه السلام
هر كه به ياد خداى سبحان باشد ، خداوند دلش را زنده و انديشه و خردش را روشن گرداند .;
غرر الحكم : 8876 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاااااام
🌸 خـدایا
به تو پناه میبرم از اینکه هنگامی که
گنج توجه و یاد تو در نزد من است
به متاع ناچیز و پست دیگری
که غیر توست توجه نمایم
🌸 نـور قلبـم
ای خدای مهربانم مارا یاری ده
تحملمان را افزون
قولمان را صدق
قلبمان را پاک گردان
الهی تو یگانه مایی پناهمان باش
ما را جز در برابر عظمت خودت محتاج
نخواه و کار ما را به بندگانت مینداز
آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
رو تون پراز الطاف الهی🌹🍃
@Emam_kh
🔵❌یکی بود یکی نبود
❌یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه , مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد ...
❌همینطوری که داشت راه میرفت ...👣
❌وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
❌خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!
❌نگاه کرد ، دید یه جوون ریشوئه
❌از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده
❌به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم و گرنه شب خوابم نمیبره
مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه ، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید ...
❌تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه ...
❌وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات
❌بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن
❌پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
❌خدایا این کم رو از من قبول کن !!
❌شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد ...
❌گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد
❌فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت
❌توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند
❌شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت ...
❌لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده
❌پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید
❌دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
❌اما کسی جلو نمیومد
❌اینبار با صدای بلند التماس کرد
❌اما همه تماشاچی بودن
❌هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن ، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
❌دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
❌آهای ولش کن بی غیرت !!
❌مگه خودت ناموس نداری ؟؟
❌وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو
و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
❌دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو
از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن
از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد
اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
❌وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
❌همون ریشوی افراطی و تندرو
💥مثل شهید امر به معروف علی خلیلی
🌹 شادی روح همه ی شهدا صلوات 🌹
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یه هدیه بسیار زیبا و یه یادگاری بسیار با ارزش که برای تموم زندگی مفید و راهگشا هستش.
💖اثراتِ حُسنِ ظَن و خوشبین بودن بخدا و بالعکس.
🎙استاد عالی ...
@Emam_kh
🔴 وزارت اطلاعات کجا بوده است ؟!!
در قسمت جدید مجموعه #گاندو یک موضوع عجیب و باورنکردنی مطرح شد.
🔹محمدرضا رحمانی یا همان حسین فریدون برادر خط قرمزی جناب حسن روحانی قصد داشته با کمک و سندسازی MI6 انگلیس خود را بجای یک میلیونر خارجی (در فیلم مکزیکی عنوان شده) که تازه فوت کرده بوده و وارثی نداشته جابزند و اموال او را بالا بکشد!!!
🔺سئوال اینجاست سرویس اطلاعاتی انگلیس در قبال چه خدمتی از برادر رئیس جمهور سابق ، حاضر به انجام چنین همکاری کثیفی بوده است؟؟!!
🔺مسئولین وقت وزارت اطلاعات به عنوان متولی اصلی امنیت در دولت اگر از خجالت این افتضاح بمیرند رواست.
امیدواریم در دولت آقای #رئیسی شاهد وزارت اطلاعاتی قوی و در شان جمهوری اسلامی باشیم ...
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
به دخترش میگفت:
وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواید.
گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنند.
🌹سردارشهیدحاجحسینهمدانی🌹
@Emam_kh
♨️سردار سلامی علیه واکسن آمریکایی:
📍"ترور بیولوژیک همواره یکی از راهبردهای دشمن است...ما نمیتوانیم به دشمن اعتماد کنیم تا محلول واکسن خارجی وارد کشور شود... آمریکایی که دشمن شماره یک این ملت است و ما را تحریم دارو کرده، چه تضمینی وجود دارد که واکسن فلجکننده به ما ندهد و ملت ما را در آینده با مشکل روبهرو نکند؟"
khabaronline.ir/news/1547233
✍قیام بهموقع سردار سلامی در قبال توطئهی احتمالی #جریان_نفوذ؛ درست در زمانی که زمزمهی واردات واکسن آمریکایی قوت گرفته است.
✍شک نکنید از امشب گرگهای حقیقی و مجازی به سوی سردار حمله خواهند کرد؛ لذا هرطور که میتوانیم ضمن حمایت از مواضع ایشان، باید روشنگری کنیم.
✍البته #جریان_تحریف میکوشد تا واردات واکسنهای اصالتا انگلیسی و آمریکایی که در شعبات دیگر کشورها تولید شده را عادی جلوه بدهد؛ لذا امروز دفاع از فکر و جان میلیونها نفر از هموطنانمان، تکلیف و رسالتی بزرگ است که بر دوش تکتکمان قرار دارد.
@Emam_kh
✍ تجلیِ اسم "شافی" خدایی در زمین؛
آغوش باز کردهای برای هرآنکس که درد، امانش را بُریده ...
تا بیرون بکشی از جانش، آنچه را که زندگی را برایش تنگ کرده است!
▫️درست شبیهِ حال و روز اینروزهای ما؛
که طبیبی آغوش باز کرده و منتظر است؛
اهل زمین، دردشان را کف دست بگیرند و به آغوشش پناه ببرند!
#روز_پزشک مبارک 🌹
@Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔖#تدبر_اخلاقي
❓ شما چرا زیارت عاشورا میخوانید؟
✨امام باقر(علیه السلام ) نوید داده اند: اگر مردم می دانستند در زیارت #امام_حسین (علیه السلام ) چه فضیلتی است، از شدت شوق جان می دادند و روحشان از حسرت, غم و اندوه جدا می گردید.
📚 کامل الزیارات _ ص ۷۴
🔻مصداق:
🔸مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا، بین راه یکی از منزلها ناامن بود، شبانه از منزل قبلی راه افتادیم، یک فرسح نرفته برف گرفت، رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم! همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب.
🔹باغی به چشمم آمد ؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
✨ فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
➖نافله شب را خواندم.
دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
🔸گفتم: راه را بلد نیستم.
گفت: زیارت جامعه بخوان.
➖نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!
باز آمد و پرسید: نرفتی؟
🔹اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه.
🔸برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
❓ چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله...
❓ چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه...
❓چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ "
🔹چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
🔸این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.
📒نجم الثاقب ج2 ص712.
📗مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.
✨
✅رشد چشمگیر حضور زنان در عرصه پزشکی بعد از انقلاب اسلامی
🔺تعداد زنانی که در مراکز پزشکی و درمانی و در مراکز گوناگون علمی در این کشور مشغول کار و تحقیق هستند، امروز بیشتر است یا آن روز [پیش از انقلاب] بیشتر بود؟ میبینید که امروز بیشتر است. زن مسلمان امروز، در مجامع جهانی، در کنفرانسهای گوناگون جهانی، در مراکز علمی و در دانشگاهها، حضور علمی یا سیاسی یا خدماتی دارد. اینها ارزش دارد.
۱۳۷۳/۰۷/۲۰
┄┅┅━═⊰ ✾ ⊱━═━┅┄
@Emam_kh
✨﷽✨
🌼خسارت بزرگ
✍مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد:
یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل به خدمت شمارسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت.
امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. ۱
قال امیر المومنین علیه السلام:
لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ
انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود.۲
📚۱-جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶
📚۲-وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 18 سوره نساء
🌸 و َلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الآَْنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لهم عَذَاباً أَلِيما
ً
🍀 ترجمه: و برای کسانی كه كارهاى بد انجام می دهند تا وقتى كه مرگ یكى از آنان فرا رسد، (مى گوید: همانا الآن توبه كردم) و نیز برای کسانی که در حال کفر از دنیا می روند توبه پذیرفته نیست. این ها کسانی هستند که عذابی دردناک برای آنان آماده کرده ایم.
🌷 #لیست_التوبة: توبه پذیرفته نیست
🌷 #یعملون: انجام می دهند
🌷 #سیئات: کارهای بد
🌷 #حضر: فرا رسد
🌷 #أحدهم: يکی از آنها
🌷 #موت: مرگ
🌷 #تبت: توبه کردم
🌷 #یموتون: می میرند
🌷 #أعتدنا: آماده کرده ایم
🌷 #أليم: دردناک
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. #توبه زمانی ارزش دارد که انسان در آسایش و سلامتی باشد و در حال اختیار و آزادی باشد نه اینکه آن قدر در توبه تأخير کنیم که مرگ ما فرا رسد. در این آیه به کسانی که توبه آنها پذیرفته نمی شود اشاره نموده است.
1⃣ #دسته_اول: و لیست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا حضر أحدهم الموت قال إنى تبت الآن: و براى کسانی که کارهای بد انجام می دهند تا وقتی که مرگ یکی از آنان فرا رسد می گوید: همانا الآن توبه کردم. توبه پذیرفته نخواهد شد.
2⃣ #دسته_دوم: و لا الذین یموتون و هم کفار: و نیز برای کسانی که در حال کفر از دنیا می روند.
🌸 در حقیقت آیه می گوید: کسانی که از گناهان خود در حال سلامت و ایمان #توبه کردند ولی در حال مرگ ، با ایمان از دنیا نرفتند و با کفر از دنیا رفتند توبه های گذشته آنها نیز بی اثر است. و در پایان آیه می فرماید: أولئك أعتدنا لهم عذابا أليما: اين ها کسانی هستند که عذابی دردناک برای آنان آماده کرده ایم.
🔹 پيام هاى آیه18سوره نساء 🔹
✅ #توبه در حال اختیار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر.
✅ اصرار بر #گناه، توفیق توبه را از انسان مى گیرد. كلمه ى «یعملون» نشانه استمرار و كلمه ى «سیّئات» به معناى تعدّد و تكرار گناه است.
✅ #توبه را نباید به تأخیر انداخت. چون زمان مرگ معلوم نیست.
✅ هنگام خطر و مرگ، فطرت خداشناسى #انسان آشكار مى شود.
✅ #كافر از دنیا رفتن و بد عاقبتى، همه ى اعمال نیک و از جمله توبه را تباه مى كند.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#گاندو بسیار جذاب شده
کم کم پشت پرده اختصاص پهنای باند زیاد به #اینستاگرام و دفاع ناموسی جناب روحانی از #تلگرام مشخص تر میشه
تلگرام و اینستاگرام بستر اصلی عملیات روانی فریدون و محل زیست شبکه کثیف قمار و شرط بندی بود...
چه میزان مردمی که مالباخته شدند بخاطر دنیا طلبی فریدون
@Emam_kh
💬 سوال:
آیا سلام دادن به امام حسین (علیه السلام) در قنوت نماز اشکال دارد؟ در صورتی که این کار را در نمازهای گذشته کرده باشد، چه حکمی دارد؟
✅ پاسخ:
به طور کلی خطاب به غیر خداوند در نماز، موجب باطل شدن نماز می شود؛ البته اگر به خاطر جهل به حکم، نماز خود را با انجام این کار صحیح می دانسته، نمازهای گذشته قضا ندارد ولی بنابر احتیاط واجب باید سجده سهو انجام دهد.
💢 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@Emam_kh
💠 سردار سلامی: به دشمنان برای واردات واکسن اعتماد نداریم
فرمانده کل سپاه:
🔹با تمام توان برای مقابله با کرونا در صحنه هستیم.
🔹از کشورهای قابل اعتماد واکسن وارد میشود و با تلاش برای تامین واکسن داخلی، تولید آن در کشور افزایش مییابد.
🔹به دشمنان سازنده سلاح بیولوژیک برای واردات واکسن اعتماد نداریم.
🔹آنان از سلاح بیولوژیک علیه مردم ما استفاده میکنند و ما در این شرایط براساس اصل استقلال عمل میکنیم.
✍️ من انقلابیام
@Emam_kh
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 0️⃣2️⃣
فصل چهارم-
زینب کلاس چهارم دبستان بود؛ صبح ها مدرسه می رفت و عصرها کلاس قرآن خانه ی کریمی. یک روز ناراحت به خانه آمد و گفت: مامان، من سر کلاس خوب قرآن خواندم. به نرگس جایزه دادند، اما به من جایزه ندادند. به زینب گفتم: جایزه ای که دادند چه بود؟ جواب داد: یک بسته مداد رنگی. گفتم: خودم برایت مداد رنگی میخرم. جایزه ات را من میدهم. روز بعد، جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش کردم. وقتی زینب می نشست و قرآن می خواند، یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی هم نرسید.
زینب بعد از شرکت در کلاس های قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده ی کریمی، به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم، ولی دخترها هیچکدام حجاب نداشتند، اما خیلی ساده بودند. زینب کوچکترین دختر من بود، اما در همه ی کارها پیش قدم می شد. اگر فکر می کرد کاری درست است، انجام میداد و کاری به اطرافش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت: مامان، من دلم میخواهد با حجاب شوم. از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. انگار غیر از این هم انتظار نداشتم. زینب نیمه ی دیگر من بود، پس حتما در دلش علاقه به حجاب وجود داشت. مادرم هم که شنید، خوشحال شد.
زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه ی مادرم می ماند. مادرم همیشه مشکل گشا نذر می کرد. یک کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خارکن بود؛ مرد فقیری که از راه خارکنی زندگی می کرد. عبدالله خواب می بیند که اگر چهل روز در خانه اش را آب و جارو کند و مشکل گشا نذر کند، وضع زندگی اش تغییر میکند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا میکند و از آن به بعد، ثروتمند می شود. مادرم کتاب را دست دخترها میداد و موقع پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را میخواندند. مادرم داستان حضرت خضر نبی (ع) و امام علی (ع) را هم تعریف می کرد و دخترها، مخصوصا زینب، با علاقه گوش می کردند و آخر سر هم پوست آجیل مشکل گشا را توی رودخانه می ریختند. وقتی بچه ها به سن نماز خواندن می رسیدند، مادرم ان ها را به خانه اش میبرد و نماز یادشان میداد. وقتی بچه ها نماز خواندن را یاد میگرفتند مادرم به آنها جایزه می داد. زینب سوال های زیادی از مادرم می پرسید. او خیلی کتاب می خواند و خیلی هم سوال میکرد. درسسش خوب بود، ولی درکنار فهم و آگاهی اش، دل بزرگی هم داشت. وقتی خواهرش شهلا مریض می شد، خیلی بی قراری می کرد. برخلاف زینب که صبور بود، شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او می گفت: چرا بی قراری میکنی؟ از خدا شفا بخواه، حتما خوب می شوی. شهلا میفهمید که زینب الکی نمی گوید و حرفش را از ته دلش میزند....
ادامه دارد.....
⭕️ #سوال
❓حضرت زینب تا چه مدت در اسارت بود و چه زمانی آزاد شد؟ زندگانی ایشان پس از آزادی چگونه بود؟
🔰 پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
💢 سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى نازید و مى گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیده ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».
✍ آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
🔹 کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سر بریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستى به صورتش مى زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
🔸 در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.
✳️ برخی معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابراین در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست، همان طور که شخصیتهای بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمیباشد.
☑️ درباره مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.
🔴 برخی نوشتهاند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.
روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.
استاد محمدی
.