#عطر_نماز❣
✅چه کسی زرنگ است
✍امام صادق علیه السلام:به خوبی نماز بخوانید،و براى آخرت خود كار كنيد،و آنچه را كه به سود شماست انتخاب کنید. گاهى مَردى پيدا مىشود كه در امور دنيا، باهوش و زيرك است و دیگران درباره او میگویند: [فلانى چقدر زيرك است!]
ولی در حقیقت،زرنگ و زيرك،آن كسى است كه در كار آخرت زيرك باشد.
📚امالی شیخ مفید - مجلس 23
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت ششم
صدایش در آمد بالاخره ...
- محسن جان شما بمون من خودم میبرمش ...
و چه خوب که او میان پسر ها تنها کسی بود که ماشین داشت...
آقا جون هم به تایید حرفش رو به محسن کرد ...
- بمون خونه پسر میرن و برمیگردن ...
و مادر که میخواست چیزي بگوید با دستور آقاجون ساکت شد و بالا رفت تا چادرم را بیاورد...
نعیم هم مثل همیشه که برادرانه سرحالم میاورد کنار گوشم آمد ...
- نگاه کن توروخدا چهار پاره استخوونی دیگه بادي به بودي میخوره تو مریضی ...
و حتی نعیم هم نمیتوانست حالم را خوب کند ...
استرس خفه ام میکرد ...
و حالا شرایط بهتر بود ...
حالاکه قرار بود با امیر عباس تنها باشم...
زن عمو هاجر لیوان آب قند را همانطور که هم میزد دستم داد و زن عمو پروانه موهایم را داخل
روسري کرد ...
محسن که انگار از دستور آقاجون زیاد هم راضی نبود گفت...
- میگم آقا جون...
محیا حالش خوب نیست شاید کمک بخواد امیر عباس نمیتونه ...
آقاجون میان حرفش پرید...
- امیر عباس الان از هر محرمی براي محیا محرم تره ...
باز اشاره کرد به همان صیغه ي کذایی که به اصرار محمود آقا میانمان خوانده شد و آقاجون هم که
راضی بود ...
و امیر عباس بیچاره را به زور راضی کردند ...
و بعد از مرگ پدرانمان این موضوع به دست فراموشی سپرده شد ...
شاید همه از قصد میخواستند فراموش کنند که من همسر زوري این مرد بی احساس بودم ...
و هیچ وقت فراموش نمیکنم که امیر چقدر به در دیوار زد براي نخواستنم و من چه غریبانه اشک
میریختم ...
شاید از همان دوسال پیش بود که من هرروز با بیشتر ندیدن هاي امیر عباس میشکستم ...
همان روز ها که مرا دختر بچه میخواند و التماس پدرش که مرا از همان بچگی عروس خودش
میدانست میکرد براي نخواستنم ...
همان روز هایی که بلا فاصله بعد از عروس زوري بودنم یتیم شدم و مرا بیشتر شکست با حرفش...
که رو به همه گفت ...
- حاال که بابا به رحمت خدا رفتن دیگه نمیخوام راجع به این وصلت مسخره چیزي بشنوم ...
و دوسال است که همه به جز خودم فراموش کرده بودند من همسر اینمردي هستم که به قول
آقاجون میخواست سامان بگیرد ...
با احساس سنگینی چادر روي سرم به خودم آمدم ...
و چشمان نگران مادر برخالف زبان همیشه تیزش حالم را خوب که نه کمی بهتر میکرد ...
حالت تهوع و استفراغ کمی بی حالم کرده بود ...
چادر را روي سرم محکم کردم و با بی حالی به سمت در رفتم ...
حتی بی حالیم هم باعث نمیشد از تصمیمم برگردم ...
من با عزمی راسخ کمر بسته بودم به تباهی خودم...
میان راه که رسیدم تنها کنارم اوبود و همه انگار چشم شده بودند تا ما را رصد کنند...
بی آنکه دستم را بگیرد همراه گام هاي سست و آرامم شد ...
صداي عمه در آمد و بازهم مثل همیشه مادرانگی هاي زیر پوستی اش...
- میگم امیر عباس ...
مادر اگه کارتون طول کشید یه چیزي بده بخوره بچم رنگ به رو نداره ...
سري تکان داد...
- حواسم هست مادر شما برید شام بخورید ...
دستم را به در گرفتم تا سرگیجه ام باعث سقوطم نشود ...
آرنجم اسیر دستش شد و براي اولین بار محرم من دستم را لمس کرد ...
آنهم از روي چادر ...
و قلبم هم دوباره شیطنتش گرفته بود و آرام نداشت ...
خودش را به در و دیوار سینه ام میکوبید و بی تابی میکرد ...
کمک کرد تا سوار شوم ...
بی حرف راه افتاد و به رو به رو خیره بود ...
به سمت درمانگاه محله میرفت ...
به زور لرزش صدایم را پنهان کردم ...
- دکتر نیازي نیست آقا امیر عباس ...
بهترم ...
اخمش درهم رفت همانطورکه به رو به رو خیره بود...
- مسخره کردي دختر دایی؟؟؟ تا االن که داشتی غش و ضعف میکردي االن یهو حالت خوب شد؟؟؟؟
لب فشردم و بی توجه به لبه تیزه کنایه اش دلم تاخراش ندهد ...
آرام جوابش را دادم ...
- نه هنوزم ضعف دارم اما دلیلشو میدونم نیازي به دکتر نیست...
بی حرف دور زد به سمت خانه ...
جرئتم را جمع کردم ...
- منو ببرید خونه ي خودتون لطفا...
با شدت روي ترمز کوبید و حیرت زده به صورتم خیره شد ...
فکر نمیکرد بدانم خانه اش را ...
این راهم نمیدانست که من سلول سلول تنش را میشناسم ...
به خودش آمد و اخمش غلیظ تر از همیشه شد ...
ادامه دادم ...
میخوام باهاتون حرف بزنم همونطور که دیشب گفتم ...
لطفا...
- این حرفا چه معنی داره ؟؟؟ میریم خونه صحبت میکنیم...
پافشاري کردم ...
- میخوام تنها باشیم ...
لطفا
ادامه دارد...
🌹شرح حکمت3
🔴 بخش سوم
🔷5.2 آثار اجتماعی بخل: در این بخش، امیرالمؤمنین دو نکته را بیان میفرمایند:
🔹5.2.1 ناامیدی مردم از خیر مدیران و حاکمان جامعه: در بند 9 نامۀ 53، خطاب به جناب مالک اشتر مینویسند: «بین خودت و مردم خیلی حاجب و نگهبان و فاصله ایجاد نکن و تا میتوانی با مردم مستقیماً ارتباط بگیر.» سپس در تبیین دلیل این توصیه میفرمایند: «تو بههرحال یکی از دو نفر میباشی: یا خود را برای جانبازی در راه حق آماده کردهای که در این حال، نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری. پس چرا خودت را پنهان میکنی؟ یا مردی بخیل و تنگنظری، که در این صورت مردم به تو امیدی ندارند که بخواهند از تو درخواستی داشته باشند.»
🔹5.2.2 شکست امتها در حالی که همه بهظاهر مؤمن بودند: این بسیار نگرانکننده است. در بند 13 خطبۀ 192، وقتی میخواهند عبرت از گذشته را برای ما بیان فرمایند تا آماده باشیم، میفرمایند: «و از کارهایی که پشت آنها را شکست و قدرت آنها را در هم کوبید، مانند کینهتوزی با یکدیگر، پرکردن دلها از بخل و حسد، به یکدیگر پشتکردن و ازهمبریدن و دست از یاری هم کشیدن، بپرهیزید.»
🔷6 روش برخورد با بخیل
روش برخورد با بخیل را حضرت در دو جنبۀ فردی و مدیریتیاجتماعی دستهبندی کردهاند. گاهی در حوزۀ ارتباطات فردی خودمان با بخیل مواجه هستیم و باید بدانیم چه رفتاری در برابر او انجام دهیم و گاهی بهعنوان مدیر یا حاکم یا کارگزار نظام، در برابر افراد بخیل وظیفهای داریم.
🔹6.1 روش برخورد با بخیل در حوزۀ فردی
🔹6.1.1 کسی که بخل واقعاً ملکۀ وجودی او شده است: در حکمت 38 خطاب به اماممجتبی علیهالسلام میفرمایند: «از دوستی با بخیل بپرهیز؛ زیرا آنچه سخت به آن احتیاج داری از تو دریغ میدارد»؛ یعنی با آدمی که بخل ملکۀ وجودی او شده است اصلاً دوست نشو.
🔹6.1.2 کسی که آدم یا دوست خوبی است و گاهی از او رفتار بخیلانه سر زده و بخل سیرۀ او نشده است: در بند 15 نامۀ 31 به امام مجتبی علیهالسلام مینویسند: «چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن؛ اگر روی برگردانَد، تو مهربانی کن و اگر بخل ورزد، تو بخشنده باش»؛ یعنی با او نباید قطع رابطه کنی، بلکه باید در مقابل ببخشی تا برگردد.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تداوم حرکت پیامبران الهی به وسیله حضرت بقیةالله(عج)
🌹 رهبر انقلاب: وجود مقدس حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) استمرار حرکت نبوتها و دعوتهای الهی است از اول تاریخ تا امروز؛ یعنی همانطور که در دعای ندبه میخوانید، از «فبعض اسکنته جنّتک» - که حضرت آدم است - تا «الی ان انتهی الامر» - که رسیدن به خاتمالانبیاء (صلّیاللهعلیهواله) هست - و بعد مسألهی وصایت و اهل بیت آن بزرگوار، تا میرسد به امام زمان(عج)، همه، یک سلسلهی متصل و مرتبط به هم در تاریخ بشر است. این، بدین معناست که آن حرکت عظیم نبوتها، آن دعوت الهی بهوسیلهی پیامبران، در هیچ نقطهیی متوقف نشده است. بشر به پیامبر و به دعوت الهی و به داعیان الهی احتیاج داشته است و این احتیاج تا امروز باقی است و هر چه زمان گذشته، بشر به تعالیم انبیا نزدیکتر شده است. ۱۳۸۴/۰۶/۲۹
@Emam_kh
☘🍁☘
🔖درمان سریع ترک پاشنه پا
برای درمان ترک های زیاد و عمیق پا دو کار میشه انجام داد که خیلی سریع جواب میدن ؛
اولین کار دمبه رو چرخ کنید و کف پا بذارین و با پلاستیک دورش رو ببندید و جوراب بپوشید ، اگر می تونید کل روز اما اگر براتون سخته شب تا صبح هم کفایت میکنه ( حتما صبح ، پا هارو بشورید ) ، این کار رو تا ۱۴ روز ادامه بدید
دومین کار برای کسانی هست که از بوی دمبه بدشون میاد ، این افراد پماد اکسید دوزنگ رو که پماد ارزانی هم هست به همون صورت مثل دمبه استفاده کنید
این دو کار درمان سریع و قطعی ترک های کف پا هستند
☘🍁☘🍁☘