eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 123 و 124 سوره نساء 🌸 لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيّاً وَلَا نَصِيرا (123) وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰٓئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا (124) 🍀 ترجمه: به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نیست! هر كه بدى كند به آن كیفر داده مى‌شود و جز خداوند، براى خود سرپرست و یاورى نمی یابد. (123) و كسانی از مردان یا زنان كه بخشی از كارهای شایسته را انجام می دهند، در حالی كه مؤمن باشند، آنان وارد بهشت می ‌شوند، و به اندازه فرورفتگی پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند. (124) 🌷 : آرزوها 🌷 : انجام دهد 🌷 : بدى 🌷 : نمى يابد 🌷 : سرپرست 🌷 : ياور 🌷 : فرورفتگی پشت هسته خرما 🔴 : این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. نقل شده كه: مسلمانان و اهل كتاب هر كدام بر ديگرى افتخار مى ‌كردند، اهل كتاب مى‌ گفتند: پيامبر ما قبل از پيامبر شما بوده است، كتاب ما از كتاب شما سابقه ‌دارتر است، و مسلمانان مى‌گفتند: پيامبر ما خاتم پيامبران است، و كتابش آخرين و كامل ترين كتاب آسمانى است، بنابراين ما بر شما امتياز داريم، اين آيات نازل شد و بر اين ادّعاها قلم بطلان كشيد، و ارزش هر كسی را به اعمالش معرفى كرد. 🌸 در اين آيات يكى از اساسى‌ ترين پايه‌ هاى اسلام بيان شده است، كه ارزش وجودى اشخاص و پاداش و كيفر آنها هيچ گونه ربطى به ادّعاها و آرزوهاى آنها ندارد، بلكه تنها بستگى به ایمان و عمل صالح دارد، اين اصلى است ثابت و سنّتى تغيير ناپذير، و قانونى است كه تمام ملّت ها در برابر آن يكسان هستند لذا نخست مى‌ فرمايد: لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ: به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست! سپس می فرماید: مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً: هر که بدی کند به آن کیفر داده می شود و جز خداوند، برای خود سرپرست و یاوری نمی یابد. 🌸 وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً: و کسانی از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام می دهند، در حالی که مؤمن باشند ، آنان وارد بهشت می شوند و به اندازه فرورفتگی پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند. به اين ترتيب قرآن وابستگی هاى ادّعايى و خيالى و اجتماعى و نژادى و مانند آن را نسبت به يک مذهب به تنهايى بى ‌فايده مى ‌شمرد، و اساس را ايمان به مبانى آن مكتب و عمل به برنامه‌ هاى آن معرّفى مى ‌كند. 🔹 پيام های آیات 123و124 سوره نساء ✅ از خیال ها و آرزوهاى بى اساس پرهیز شود، كه كارآیى ندارد. ✅ در گفتار و داورى عمل شود. ✅ در انتقاد یا رفع عیب، از خودتان شروع كنید. ✅ قاطعیّت بی جا و ایستادگى در مقابل امتیازطلبى هاى پوچ، از بهترین شیوه هاى تربیت است. ✅ بر واقعیّات استوار است، نه بر خیالات یا تمایلات افراد. ✅ عادل است و پاداش و كیفرش بر اساس عمل است. ✅ در مكتب ، همه در برابر قانون برابرند. ✅ ، عمل است نه شعار ✅ در اجراى حدود نسبت به مجرم، وساطت و شفاعت ممنوع است. ✅ ذره ای به کسی ستم نمی کند. تفسیر_یک_دقیقه ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نگو ‎شهید دانشمند هسته ای!!! فریدون عباسی(رئیس سابق سازمان انرژی اتمی) : به من گفتند رفتی برنامه نگو ‎شهید، دانشمند هسته ای بود. بگویم چه میکرد؟ فوتبال بازی میکرد؟" تا این دولت سر کاره، هیچ چیز درست نمیشه دستاورد برجام و اینسکس و .. جز خسارت برای ما چیزی نداشته‌ @Emam_kh
🔴انگار رجزخوانی در چاله میدان است که: ببینید! ما با ۴نفر به مذاکره رفتیم و شما با ۴۰نفر! کاش بجای ۴نفر با ۴۰۰نفر کارشناس به مذاکره میرفتید اما بعد از آن همه "لاف لغو تحریمها" نمی آمدید بگویید که ببخشید به ما نگفته بودند در برجام به جای لغو تحریم، واژه تعلیق تحریمها نوشته شده است. ✍️ سیدنظام الدین موسوی @Emam_kh
☎️ زنگ عبرت: 🔴دیروز یک قراردادِ سه جانبه بین ایران، ترکمنستان و آذربایجان امضا شد که بر اساس آن، ترکمنستان روزانه ۵ تا ۶ میلیون متر مکعب گاز از مسیر ایران به آذربایجان می‌فروشد. ایران هم گاز ۵ استان خود را بابت حق انتقال، از این گاز برداشت می‌کند. : ♦️ این توافق گازی را بگذارید در کنار عضویت در سازمان شانگهای و خرید واکسن که اثبات می‌کند همه چیز معطل و و و نیست. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ حضور در مجلس معصیت 🔷س ۵۷۴۵: گاهی مجالس جشن دسته جمعی از طرف اساتید یا دانشگاه کشورهای بیگانه برگزار می شود و از قبل معلوم است که مشروبات الکلی در آن مجالس وجود دارد، تکلیف شرعی دانشجویان که قصد شرکت در آن جشن را دارند چیست؟ ✅ ج: حضور در مجالسی که در آن ها شراب نوشیده می شود برای هیچ کس جایز نیست، در این محافل شرکت نکنید تا بفهمند که شما به علت مسلمان بودن در مجلس شرب خمر شرکت ننموده و مشروب نمی خورید. @Emam_kh
‏تیم دولت روحانی پر از جاسوس بود، مشتی بیسواد چون حسین فریدون که هم جاسوس بود هم بیسواد به مذاکره! اماتیم مذاکره کننده فعلی جمعی از اساتید حقوق و اساتید علوم مرتبط با هسته ای برای دقت در بخش فنی که هدفشان هم احقاق حق ملت است. حال کدام تیم بهتر است؟ 👈دقیقا تیمی کاملا علمی و مرتبط با کار رفته، تیمی که در هر بخش موانع تحریمی را محاسبه کند مثل حوزه نفت و سایر موارد. اما در دولت روحانی تیم ظریف اصلا متخصص حوزه تحریم نداشت، گفته میشود حتی حقوقدان بین الملل و متخصصین مرتبط با اهداف حقوقی را نداشتندیعنی یک افتضاح به تمام معنا بودند انصافا ضرر هم دیدیم،خیلی هم ضرر دیدیم. حال عجیب است به تیم متخصص فعلی اینطور توهین میکنند،البته امثال دهباشی ناراحت هستند که واداده ها وپادوهای غرب دیگر در بخش دیپلماسی ما حضور ندارند تا همه منافع کشور را چوب حراج بزنند. دهباشی و همفکران و طیف متبوعش ناراحت هستند 40نفر کاربلد رفته اند تا حق وحقوق ملت را از غرب بگیرند. 👈در زمان مذاکرات ظریف با طرفهای غربی، نمایندگان کنگرهٔ آمریکا برای بررسی متن برجام ، به چند کشور سفر میکردند و نظرات مختلف حقوقی همه کشورهای طرف ماجرا را میشنیدند و با متن تطابق میدادند ! اما جواد ظریف حتی بدون خواندن متن برجام آن را امضا کرد وکشور را نابود کرد . ویژگی دولت فعلی این است که مسیرجهالت آمیز دولت قبل را طی نمیکند برای همین غربگراها در داخل کشور اینطور ناراحتند. @Emam_kh
👆 مرده ای که زنده شد!!! ♦️این خانمی که ادعا شده بود در حوادث جمعه کشته شده از عوامل گروهک منافقین می‌باشد که با استفاده از میکاپ و لوازم آرایشی خودشو نقاشی کرده بود تا در رسانه ها به عنوان کشته مطرح شود ولی هم اکنون در بازداشت وزارت اطلاعات میباشد @Emam_kh
رمان قسمت پنجاهو دوم با شنیدن نام آرایشگاه هم صورتم جمع شد ... نمیدانم چم شده بود اصلا ... نمیخواستم عروس زوري اش باشم ... کنارش نشستم ... کمی به سمتم خم شد ... - سلام عروس حانوم... آرام سري تکان دادم و چاي نوشیدم جرعه اي... ساحل هم انگار امروز شیطان شده بود و و یا نگار و دریا همدست شده بود و با لبخند هاو اشاره هایش میخواست مرا بخنداند ... اما انگار اصلا نمیخواست گوشه ي لبهایم کش بیاید کمی ... حتی لحظه اي براي دلخوشی خواهرهایم... چاي راهم نصفه گذاشته بودم و آمدم بلند شوم که ساحل لقمه اي برایم درست کرد و طرفم گرفت... - پاشو یااالله به تو باشه تا ظهر طول میدي دیر شد بابا باید بریم اینو بخور ضعف نکنی و بدو حاضر شو ... سري تکان دادم و چقدر دلم میخواست دوباره تا شب خودم را در مامن تنهایی هایم حبس کنم ... حداقل الان نمیخواستم آرایشگاه بروم ... به سمت اتاق رفتم و دم دستی ترین لباس را پوشیدم ... تقه اي به در خورد و ساحل داخل شد... چادر را روي دستم انداختم ... چه عجب یه بار اومدي تو در زدي شما... - والا اونجور که عباس گفت مگه آدم جرئت داره در نزنه ... ابرویی بالا انداختم ... - امیر عباس؟؟؟ انگار خراب کرده بود ... از دست پاچه شدنش فهمیدم ... - عههه چیزه ... آهان راستی تو چه زود لباس پوشیدي ده دقیقه ام نشده ... چجوري رفتی حموم به این سرعت !!!!شانه اي بالا انداختم ... و به سمت دررفتم ... - نرفتم ... دستم را گرفت ... - عههه یعنی چی نرفتی بدو حموم ... سریع سریع... و فرصت حرف زدن را هم نداد ... به سمت حمام هلم داد و چادر و مانتویم را کند ... داشت تی شرتم راهم درمیاورد که چشم غره اي نثارش کردم ... - اي بابا خیلی خب باشه ... لبخندش شیطانی شد... ولی داشتیم به جاهاي خوب خوبش میرسیدیما... چادر را به سمتش پرت کردم که روي تخت فرار کرد ... همان موقع در بازشد و چادر خورد تو صورت کسی که جلوي در بود ... دست مردانه اش که روي چادر نشست و از روي صورتش برداشت ... لبم را گاز گرفتم و دیدم که ساحل خنده اش را خورد ... سرش را پایین انداخت و از تخت پایین آمد... - با اجازه داداش... سري تکان داد و ساحل از در بیرون رفت... در را پشت سرش بست و چادر را مرتب کرد و روي تخت انداخت ... - حاضر نیستی هنوز... سرم را پایین انداختم ... - نه ... حاضر میشم ... سري تکان داد برو چشمانم ناخودآگاه از تعجب گرد شد... کتابی از گوشه ي اتاق برداشت و دوباره لم داد روي تخت... - مگه شما کار ندارین مگه ... - نه کاري ندارم ... امروز عقدمه به جزاین که زنمو ببرم آرایشگاه کاري ندارم ... - سرکارنمیرید... - نه ... اممم هدي خانوم کاري نداره ... نیم نگاهی انداخت ... - نه قهره به خاطر این که زود داریم عقد میکنیم ... لب فشردم و به سمت حمام رفتم ... صداي خنده اش از پشت سر شنیدم ... - خدایی این همه حجب و حیا اونشب کجا رفته بود... و خندید ... و براي بار هزارم به رویم آورد بی حیایی ام را ... و او خندید من اشکم چکید ... اشک چشمم را پس زدم و لباس برداشتم تا همان داخل لباسم را عوض کنم ... میدیدم که زیر چشمی نگاهم میکند ... وارد حمام شدم و خودم را شستم حوله ام را دور خودم پیچیدم و با حوله اي دیگر آب موهایم را گرفتم ... تقه اي به در خورد ... میدانستم اوست... کمی هول کردم ... - ب... بله ... میتونم بیام تو ... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا