eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥نماز واسطه ى محکمى است" که تمامِ هستى انسان را، به ملکوت هستى پیوند میدهد. 🎯در واقع" هیچ برنامه اى مانند نماز را نمى توان یافت، که آدمی را به حق و حقیقت رهنمون سازد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیات 116تا118 سوره مائده 🌹 بخش دوم 🌸 وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ ۚ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَآ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ ۚ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ (۱۱۶) مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَآ أَمَرْتَنِي بِهِٓ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ ۚ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ ۖ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ ۚ وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (۱۱۷) إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ ۖ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۱۱۸) 🍀 ترجمه: و هنگامی كه خدا به عیسی بن مریم می ‌فرماید: آیا تو به مردم گفتی كه من و مادرم را به عنوان دو معبود به جای خدا انتخاب كنید؟ [عیسی بن مریم] می ‌گوید: منزّه و پاكی مرا چنین قدرتی نمی ‌باشد كه آنچه را حقّ من نیست بگویم، اگر آن را گفته باشم یقیناً تو آن را می‌ دانی، تو از آنچه در جان و روح من است می دانی، و من آنچه را در ذات توست نمی ‌دانم؛ زیرا تو بر نهان‌ها بسیار دانایی (۱۱۶) من به آنان جز آنچه كه به من دستور دادی نگفتم، [گفتم:] خدایی را بپرستید كه پروردگار من و پروردگار شماست. و تا زمانی كه میان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از میان آنان به سوی خود] برگرفتی، خود نگاهبانشان بودی؛ و تو بر همه چیز گواهی (۱۱۷) اگر آنان را [به سبب شرکی که ورزیدند] عذاب كنی بندگان توهستند، و اگر آنان را بیامرزی، یقیناً تویی كه توانای شكست‌ناپذیر و با حکمت (۱۱۸) 🔴 در جلسه قبلی به ترجمه واژه ها و شرح آیات پرداختیم. در این جلسه پیام های آیات را بیان می کنیم. 🔹 پیام های آیات ۱۱۶تا۱۱۸ سوره مائده 🌷 پرسش خداوند از حضرت عیسی برای هشدار به دیگران است. 🌷 معصوم هستند. 🌷 همه ی گفته های و اسرار درونش برای خداوند روشن و معلوم است. 🌷 تسبیح از هر نسبت ناروا لازم است. 🌷 افکار و اسرار مردم از امور غیبی است که خدا به آن آگاه است. 🌷‌ معصوم هستند و جز فرمان خدا، کاری را انجام نمی دهند. 🌷 ، خود را همانند دیگران، دست پرورده ی خدا می داند. 🌷 دعوت به ، مهم ترین وظیفه پیامبران است. 🌷 دلیل و ملاک پرستش ، ربوبیت اوست. 🌷 ، تسلیم پروردگارند. 🌷 و یا آمرزش مشرکان به دست خداست. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلنگـــــــر ⚠️ ✍چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می شود امام_زمان را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت، با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان داشته باشم؟» بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان "عجل الله فرجه" رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.» سرم را انداختم پایین، حساب و کتاب چشم هایم👀 خیلی وقت بود از دستم در رفته بود. 🔗براساس خاطره یکی از اطرافیان آیت الله بهجت @Emam_kh
‼️فرو رفتن بی اختیار آب در هنگام روزه 🔷س ۵۸۵۴: اگر فردی در حال روزه برای شستشوی دهان و خنک شدن، آب را وارد دهان خود کند یا به جهت وضو، مضمضه کند اما بی اختیار آب فرو برود، آیا روزه، باطل است و باید آن را قضا کند؟ ✅ج: در غیر مضمضه برای وضوی نماز واجب، احتیاط آن است که روزه آن روز را قضا نماید. 📕منبع: leader.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ نگرانم اخلاق بی‌انصافی در جامعه رائج شود 🔰 من_نگرانی‌ام از این نیست که حرفی زده شود، از کسی انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانی من از رائج شدنِ اخلاق در جامعه است. خدمات فراوانی انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطه‌ای بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصی، به گروه خاصی، به جناح خاصی عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. فضای تخریب، فضای خوبی نیست. مردم هم خوششان نمی‌آید. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹ 🔹 مقام معظم رهبری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان . ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ 🔸 قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «إِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ» | نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳ 🔻 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد، هویت‌بخشی به آن و به تبع هویت‌بخشی به ملت ایران بود 🔻 رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان: کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد عبارت بود از هویت‌بخشی به دانشگاه به تبع هویت‌بخشی به ملت ایران. انقلاب به ملت احساس هویت، آرمان، احساس شخصیت و استقلال داد، افق دید روشن داد؛ اینها کارهایی بوده که انقلاب برای ملت ایران انجام داد. طبعاً وقتی که در ملت یک حرکت ملی هویت‌سازی و آرمان‌سازی ملی انجام میگیرد آنکه بیشترین بهره را میبرد جوان دانشگاهی و جوان دانشجو است؛ جوان دانشجو با احساساتی که دارد با آگاهی‌هایی که دارد، با طهارت و پاکیزگی که دارد. دانشگاه احساس هویت کرد و این احساس هویت منتهی شد به اینکه دانشگاه و دانشجو جماعت در مقابل قدرتهای غربی احساس ضعف و احساس حقارت نکنند؛ درست نقطه‌ی مقابل‌ آن چیزی که قبل از انقلاب بود. ۱۴۰۱/۲/۶ 🔰 جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه افتخار کند/ دانشگاه امروز با دانشگاه قبل از انقلاب از لحاظ کمیت و پیشرفت علمی قابل مقایسه نیست 🔻 رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه افتخار کند، برای خاطر اینکه دانشگاه امروز با دانشگاه اول انقلاب واقعاً قابل مقایسه نیست. بله، آن روز پرشورتر و اینها و حرکتهای پرشوری انجام میگرفت. خب اول انقلاب بود. اما دانشگاه امروز کشور ما با دانشگاهی که در اول انقلاب ما داشتیم، واقعاً قابل مقایسه نیست. از لحاظ تعداد دانشجو، آن روز همه‌ی دانشگاه کشور تعداد دانشجوهایشان صد و پنجاه هزار بود، حدود صد و پنجاه هزار نفر بودند. امروز تعداد دانشجو در دانشگاه میلیونی است. 🔹 از این جهت کمیّت واقعاً قابل مقایسه نیست، دانشگاههای دولتی و غیردولتی. ثانیاً از لحاظ استاد، آن روز آن گزارشی که آن روز به ما میدادند، همه‌ی اساتید دانشگاههای تهران اول انقلاب حدود پنج هزار نفر بود. امروز دهها هزار استاد داریم که در این اینها اساتید برجسته‌ای وجود دارند. اساتید نخبه‌ی برجسته‌ای وجود دارند. یعنی واقعاً افتخارآمیز است تعداد استاد مثل تعداد دانشجو. 🔺 بعد پیشرفت علمی چشمگیر. آن روز ما از لحاظ کار علمی واقعاً هیچ چیز افتخارآمیزی در دانشگاه نداشتیم. حالا یک وقت یک جوان نخبه‌ای مثلاً یک فکری، یک کار گوشه‌ای انجام داده بود، ممکن است که حالا ماها خبر نداشته باشیم. اما دانشگاه به عنوان یک کل، به عنوان یک مجموعه هیچ حرکت علمی چشمگیر و قابل اعتنایی نداشت. امروز به فضل الهی، به توفیق الهی کارهای علمی چشمگیر و بزرگی در دانشگاه انجام گرفته و دارد باز هم انجام میگیرد. ۱۴۰۱/۲/۶ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 روایت حاج مهدی رسولی از فردی که حاج قاسم را دفن کرده و ایشان را در خواب می‌بیند و از ایشان سوالاتی میکنن که مهم ترین سوال ایشان از حاج قاسم این بود که لحظه انفجار چه حالی داشتی حاجی؟ حاجی جواب دادن.... 🌺السلام_علیک_یا_امیرالمؤمنین🌺 @Emam_kh
رمان قسمت دویستوهفتم بی آنکه مثل همیشه لبخندي بزند،گفت... - بفرمایید در خدمتم ..بی آنکه مقدمه چینی کنم سر اصل مطلب رفتم... " - به خاطر مینا اینجام استاد... بهتون از احساسش حرف زده... و یادمه گفتید دلتون یه زندگی آروم میخواد... و یادمه یه یار کنارتون میخواستید... میخواستم به عنوان دوست مینا دلیل نخواستن مینا رو بدونم"... جرعه اي از چایش نوشید و نگاهی انداخت... به قهوه اي که برایم گارسون روي میز گذاشت... به سمتم خم شد... " - خودشما وقتی بعد از شما برم سراغ دوستتون ... چه فکري میکنی راجع به من؟ !... فکر نمی کنید من خیلی عیاشم؟"!... لب فشردم... حقیقتا راست میگفت... خودم را جمع و جور کردم... " - من الان روبه روي شما نشستم ... و دارم میگم کلا طبیعیه... اگه مینا به شما جذب شده باشه و با هم باشید... به من یا کس دیگه ربطی نداره"... عمیق نگاهم کرد... و دور لیوانش پیچاند انگشتانش را... "- من یه آدم موجه ام تو جامعه و جامعه از همین مردم تشکیل شده"... میان حرفش پریدم... " - مگر به جز من و شما و خود مینا کسی خبر داره... از صحبتهایی که بین ما رد و بدل شده؟"!... نگاهی به چایش کرد... " - من گفتم به شما هم... یه زندگی آروم میخوام... من اونقدر جوون نیستم که بتونم... جواب شور و هیجان و عشقی که تو وجود مینا هست رو بدم... شاید هیچ وقت با من خوشبخت نشه... باوجود روحیه و تفاوت سنیمون"... سري تکان دادم،راست میگفت... آرامش او کجا و شور و هیجان مینا کجا؟!... باز هم کم نیاوردم... - به نظرم آدمهاي متفاوت میتونند همدیگرو کامل کنند... متفکر نگاهم کرد... من واقعا دوست داشتم مینا را خوشحال ببینم... با شک گفتم... - نمیشد به تلفن هاش جواب بدید؟!... خنده اي کرد... - خبر چینی منو کرده؟!... و من کمی سر ذوق آمدم ... از شوقی که در حرف هایش نهفته بود وقتی راجع به مینا صحبت میکرد... سري تکان داد... - آره... من چند باري هم که تماس گرفته ... کالس بودم جواب ندادم... خندیدم ... - لطفا دوستمو اذیت نکنید... " - من کی باشم که بخوام دوست شما رو اذیت کنم... ماشالا اون خودش استاد اذیت کردنه"... خندیدم و از جا بلند شدم... - خب با اجازه،من کارمو انجام دادم دیگه... با من ازجا بلند شد و ساعتش را نگاه کرد... - منهم میرم دانشگاه اگه اونجا میرید برسونمتون... مسیرم دانشگاه بود و واقعا زشت بود اگر میگفتم نه و در دانشگاه مرا میدید... سري تکان دادم... - بله... خوشحال میشم... و سوار ماشین شدیم... و نمی دانم این دلشوره عجیب که در دل حس میکردم از کجا آمده بود؟!... داخل ماشین صداي بنان که از دستگاه پخش میشد دلم را آرام میکرد... جلوي دانشگاه نگه داشت،سري تکان دادم... و خداحافظی کردم با لبخند... اما لبخندم جمع شد با چیزي که روبه رویم میدیدم... امیرعباس اینجا چه میکرد؟!... دلم لرزید با دیدن اخمی که روي صورتش بود... استاد هم ندید امیرعباس را و رفت... و من ماندم با یک کوه ترس و غم... تیز نگاهم کرد و سوار ماشین شد... قدم تند کردم و قبل از اینکه راه بیفتد سوار ماشین شدم... و نالیدم... امیرعباس نگاه بدي انداخت... - به خدا اونجوري که تو فکر میکنی نی... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
رمان قسمت دویستوهشتم حرفم نیمه ماند با دستی که بلند کرد تا روي صورتم فرود آورد... جیغ کوتاهی کشیدم و جلوي صورتم را گرفتم... دستش را مشت کردو پایین آورد... - برو پایین تا اینجا یه بالیی سر خودم و تو نیاوردم... عربده زد... - برو پایین تا نکشتمت... از جا پریدم و سریع از ماشین پیاده شدم... و چشمم راه گرفت به مسیر رفتنش... نه نمیتوانستم همینطور رها کنم زندگی اي را... که با دنیا دنیا خون دل خوردن توانستم بدست بیاورم... نگاهی به دستانم کردم که عجیب میلرزید... لب فشردم و قدم تند کردم ... حتی لحظه اي فکر نکردم به اینکه... امیرعباس در اوج عصبانیت بود و ممکن است هر کاري انجام دهد... عیبی ندارد حتی اگه با کتک زدن من آرام میشود من راضی ترم... سریع دربست گرفتم و به دهنم اولین جایی که میرسید رفتم... یعنی خانه،و خدا می داند اضطراب مرا کشت تا خانه... سریع کلید انداختم و نگاهی انداختم به عمه... که هاج و واج دستش را خشک میکرد و مات عجله ي من بود... سالم عمه جون امیرعباس خونه اومده؟!... سوالی شد نگاهش... - نه مادر... چی شده؟!... زنگ بزن به گوشیش... سري تکان دادم و باشه اي گفتم... - با اجازه... سریع از خانه خارج شدم و سوار ماشینم شدم و به سمت بازار رفتم... شاید مغازه باشد... چند باري نزدیک بود تصادف کنم در راه... به مغازه که رسیدم با دیدنش که با اخم هاي درهم داشت ... با مشتري صحبت میکرد،نفس راحتی کشیدم... میدانستم در اوج عصبانیت به کارش پناه میبرد تا از التهابش کاسته شود... دلم ضعف رفت براي امیرعباسی که اخم درهمش نشان از فشاري روي روانش بود... با ترس قدم برداشتم و در دل دعا میکردم آقاجون همین اطراف باشد... و دلم ریخت وقتی نگاهش به من افتاد... نگاه وحشتناکی بهم انداخت... و من کمی فقط کمی پشیمان شدم از آمدنم... عذرخواهی کرداز مشتریش و به سمتم آمد... و از لاي دندان هاي کلید کرده اش گفت... - اینجا چی میخواي؟!... لب فشردم و با اضطراب گفتم... - حرف بزنیم؟!... بی توجه به حرفم گفت... "- کی به تو اجازه داد بلند شی بیاي وسط بازار... خیلی سرخود شدي محیا"... و با صداي کنترل شده اي گفت... - تو ماشین بشین میام... نگاهی انداخت و با حرص گفت... - یالا... از جا پریدم و سریع رفتم که داخل ماشین بشینم... که گفت... - کجا؟!... به سمتش برگشتم و با مظلوم ترین حالت ممکن گفتم... - ماشین... سوئیچ را به سمتم گرفت... - بدون سوئیچ ... از دستش سوئیچ را گرفتم و داخل ماشین نشستم... نگاهی به ماشین خودم که کمی آنطرف تر پارك بود انداختم... دست در هم پیچیدم و کالفه نگاهی به ساعت انداختم... دو ساعتی میشد که داخل ماشین نشسته بودم... که در ماشین باز شد و از جا پریدم... نگاهی انداخت و دنده را عوض کرد و عقب رفت... میترسیدم حتی حرف بزنم... - م... ماشینم... - لازم نکرده میدم یکی بیاره دم خونه... آمدم حرف بزنم و دوباره به سکوت وادارم کرد با همان لحن عصبانی اش... - سییسس... وسط بازار به چیزي میگم آبروریزي میشه... و آرام گفت... - یه کاره بلند شده بی اینکه به من بگه پاشده اومده بازار... کمی که دور شدیم از محل کارش گفتم... - امیرعباس اونجور که تو فکر میکنی نیست... فریاد زد، از همان عربده هایی که دل را میلرزاند... و شیشه هاي ماشین را هم... - بگو چه فکري کنم وقتی زن من با خنده از ماشین یه مرد غریبه پیاده میشه... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 ضرورت کنترل زبان 2⃣ نکتهٔ دوم درباره حکمت ۶۰ نهج‌البلاغه این است که سخن هر کسی نشانه‌ٔ زوایای پنهان ذهن اوست. 🔻حضرت در حکمت ۱۴۸ نهج‌ البلاغه فرمودند: « الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ » ؛ " شخصیت هر کسی پشت زبان او پنهان است. " 3⃣ نکته‌ٔ سوم این است که اگر کسی زبانش بر او حاکم شد، زبان را بر خود امیر قرار داد، این عامل پستی و بی‌ شخصیتی او خواهد شد. 🔻در حکمت دوم نهج‌ البلاغه خواندیم که : « هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه » ؛ " کسی که زبان خود را بر خویش حاکم کند، خوار و پست می‌شود. " 4⃣ و نکته‌ٔ چهارم اینکه یکی از نشانه‌های مسلمانی واقعی از نظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که از دست و زبان ما به کسی گزندی نرسد. 🔻 مولا علی (علیه السلام) ، در بند دوم از خطبه ۱۶۷ می‌فرمایند: « الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ و لِسَانِهِ » ؛ " مسلمان واقعی کسی است، که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🔰 خیلی از سؤالات شما پاسخهای قانع‌کننده دارد/ مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید، این باید حل بشود 🔻رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: مجموع این مطالبی که گفتید، خب حرفهای دل است اینها، انسان دوست میدارد بشنود این حرفها را، حرفهای دلی است. منتها خیلی از این سؤالات پاسخهای قانع‌کننده دارد، خیلی از این انتقادها پاسخهای حل‌کننده‌ی مشکل دارد. این جور نیست که واقعاً این اشکالی که شما حالا به ذهنتان رسیده یا خودتان یا مجموعه‌تان اینجا بیان کردید، این واقعاً یک بن‌بست باشد. نه. خیلی از اینها پاسخ دارد. البته خب در صحبتهای شما پیشنهادهایی هم بود که ممکن است بعضی از آن پیشنهادها واقعاً عملی و امکانپذیر باشد. لکن عمده اشکال و انتقاد بود. درباره خیلی از اشکال و انتقادها، نمیگویم همه‌ آنها ،مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید. این باید حل بشود. 🔺خب، صحبت حالا نیست، صحبت چهل سال پیش است، من هر هفته میرفتم دانشگاه تهران، هر هفته یک روز بدون استثنا و دانشجوها جمع میشدند، سؤالاتشان را مطرح میکردند، من جواب میدادم. خیلی از گره‌ها باز میشد، خیلی از عقده‌ها حل میشد و یک جاهایی هم بود که اشکال پاسخ نداشت، ما میفهمیدیم که بایستی برویم یک کاری بکنیم مثلاً. این را یک جوری باید درست کرد. من خب سفارش کردم به مسئولین. هم وزرا باید بیایند با شماها صحبت کنند، هم مسئولین دستگاههای مختلف، خیلی از این حرفها قابل توضیح است. بله، یک جاهایی هم ممکن است قابل توجیه نباشد. خب او میفهمد، طرف مقابل میفهمد که باید برود یک کاری بکند، اقدامی بکند. ۱۴۰۱/۲/۶ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️حق الناس در منزل بسیار زیبا نشر حداکثر «اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج» @Emam_kh
🔰 امروز جهان در آستانه یک نظم جدید است/ آمریکا در همه چیز از بیست سال قبل ضعیف‌تر شده است 🔻 رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: امروز جهان در آستانه‌ی یک نظم جدید است. یک نظم بین‌المللی جدید در پیش است برای دنیا. در مقابل نظم دوقطبی‌ای که بیست و چند سال پیش بود، آمریکا و شوروی، غرب و شرق، و در مقابل نظم تک‌قطبی‌ای که بوش پدر بیست و چند سال پیش اعلام کرد بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومتهای سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکاست. یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. البته اشتباه میکرد. بد فهمیده بود که روز به روز آمریکا از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل روز به روز ضعیفتر شده. روز به روز ضعیف‌تر شده. هم در درون خودش، در سیاستهای داخلی‌اش، هم در سیاستهای خارجی‌اش، هم در اقتصادش، هم در امنیتش در همه‌ی چیزها آمریکا از بیست سال پیش تا امروز ضعیف‌تر شده است. ۱۴۰۱/۲/۶ 🔰 در صحبتهای امروز از من خواسته شد عنوان انقلابیگری را از مجلس پس بگیرم/ خیلی نماینده‌های این مجلس همین جوانهای دیروز در جایگاه شمایند، انقلابی‌اند/ من مجموعه را میبینم هم در دولت، هم در مجلس و در بعضی از بخشهای دیگر، مجموعه خوب است 🔻 رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: حالا صحبت مجلس شد و اعتراض به مجلس و درخواست از من که عنوان انقلابیگری را پس بگیرم از این مجلس. خب خیلی نماینده‌های این مجلس همین جوانهای دیروز در جایگاه شمایند. یعنی خیلی‌ از آنها جوانهایی هستند که چند سال قبل از این مثل شما می‌آمدند می‌ایستادند انتقاد میکردند، حرف میزدند، اشکال میکردند. انقلابی‌اند. این جور نیست که انقلابی نباشند. البته من یکایک را که نمیشناسم. مجموعه را می بینم روی مجموعه قضاوت میکنم. مجموعه بد نیست، خوب است، هم در دولت، هم در مجلس و در بعضی از بخشهای دیگر، مجموعه خوب است. حالا ممکن است یک اشکالاتی بر بعضی‌ از آنها وارد باشد. ۱۴۰۱/۲/۶ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-پایین آوردن سریع قند خون 👈🏻 روی 8 گرم برگ زیتون خرد شده، یک استکان آب ریخته و مدت 5 تا 10 دقیقه بجوشانید و سپس صاف آن را کرده، پس از سرد شدن میل نمایید. (روزانه 3 تا 4 بار) . 🍁🍃🍁🍃🍁
خورش_کنگر ▫️گوشت گوسفند ▫️کنگر پاک شده؛۱کیلو ▫️نعنا و جعفری سرخ شده:۲۰۰گرم ▫️پیاز ▫️آب غوره ▫️نمک و فلفل و زردچوبه 🔸ابتدا پیاز رو خرد کنیبن،تفت بدین،زردچوبه و فلفل برنیبن. گوشت رو تفت بدبن. سبزی سرخ شده رو اضافه کنیبن،بزارین بپزه. کنکر رو پاک کنیبن، تیغ هاش و بگیرین. بشورین تا گلش حسابی پاک بشه. خرد کنیین و سرخ کنین. در اواسط پخت به گوشت و سبزی اضافه کنیبن. در اواخر پخت غوره ی سرخ شده یا آب غوره رو اضافه کنیبن. نمک بزنین.
🔰 جنگ اوکراین را باید با دید عمیق‌تری نگاه کرد/ آینده پیچیده و دشواری را انسان حدس میزند که وجود داشته باشد 🔻 رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: امروز دنیا در آستانه‌ی یک نظم جدید است. این جنگ اوکراین را به نظر من باید با یک دید عمیق‌تری نگاه کرد. این جنگ صرفاً یک حمله‌ی نظامی به یک کشور نیست، ریشه‌های این حرکتی که امروز انسان دارد در اینجا، در اروپا مشاهده میکند ریشه‌های عمیقی است و آینده‌ی پیچیده و دشواری را انسان حدس میزند که وجود داشته باشد. 🔺 خب اگر فرض کنیم که این حدس ما حدس درستی باشد و دنیا در آستانه‌ی یک نظم جدید باشد آن وقت همه‌ی کشورها از جمله کشور ایران اسلامی ما وظیفه دارد جوری در این نظم جدید حضور سخت‌افزاری و حضور نرم‌افزاری پیدا کند که بتواند منافع کشور، امنیت کشور را و ملت را تأمین کند. در حاشیه نماند، عقب نماند. اگر قرار شد که کشور بخواهد یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد بیشترین مسئولیت به‌عهده‌ی کیست؟ صفوف مقدم کیا هستند؟ دانشجوها، دانشگاهیان، یعنی شماها باید جلوتر از همه باشید، شماها بایستی تأثیرگذارترین قشرها باشید. ۱۴۰۱/۲/۶ @Emam_kh
⭕️استخدام دختران جوان با حقوق ناچیز و بهره کشی از آنان حرام است 🔻رفیعی استاد حوزه علمیه :عده‌ای از مغازه داران با استخدام دختران جوان در مغازه‌های خود به عنوان فروشندگان کالا و پرداخت حقوق ناچیز دست به استثمار این افراد می‌زنند در حالی که این اقدام کار حرام است و باعث می‌شود درآمد مغازه‌دار حرام شود. 🔻 بازار بی‌ثبات است و دولت باید فکر جدی کند چرا که گرانی و بی‌ثباتی بازار، مردم را خسته کرده است. 🔻عده‌ای گران‌فروشی خود را توجیه می‌کنند و با گران‌فروشی دارو … مال حرام کسب می‌کنند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا کنیم خداوند ما را از خطاهایی که موجب «اشاعه خطا» و «سقوط دیگران» هم می‌شود مصون دارد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا