فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁﷽❁
عزاداری کودکان شیعه آفریقایی
تا کور شود هرآنکه نتواند دید💔😭
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
️♦ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
داستان کربلا
قسمت پنجم
هنگامی که امام حسین علیه السلام قصد خروج از مکه نمودند ابتدا دور خانه خدا طواف نموده، سعی بین صفا و مروه نموده و از احرام خارج شدند و حج خود را به عمره تبدیل کردند چون قصد اتمام آن را نداشت زیرا بیم آن داشت که در مکه دستگیر و به سوی یزید بن معاویه فرستاده شود و نمی خواست در مکه ، حرم امن الهی خون مردم بیگناه ریخته شود.
محمد بن حنفیه از امام خواست که به سمت یمن یا یکی از شهرهای دیگر برود
امام علیه السلام در پاسخ فرمودند:
پیامبر (ص) را در خواب دیدم، فرمود ای حسین خارج شو، خدای بزرگ دوست دارد تو را کشته ببیند.
محمد بن حنفیه عرضه داشت: همه ما از خدائیم و به سوی او بازمی گردیم، پس چرا زنان را با خود می بری با اینکه از آینده آنها خبر داری؟
فرمودند: پیغمبر خدافرمودند خداوند میخواهد آنها را اسیر مشاهده کند.
از امام صادق علیه السلام نقل است: هنگامی که امام حسین علیه السلام خواست به سوی عراق حرکت کند
کتیبه ای که داشت و وصایایش را نزد ام سلمه قرار داد که در بازگشت کاروان اسرا، امام سجاد علیه السلام از وی گرفت.
در طول مسیر، امام با مردم صحبت می کردند.
به عبدالله بن حر حنفی پیام دادند که به ایشان ملحق شوند اما وی به امام گفت: اسبم را که اسب خوبی است به شما می دهم، به تعبیر ما امام فرمودند: نه، ما اسبت را نمی خواهیم، ما می خواهیم خودت را به سعادت ابدی برسانیم، ما می خواهیم تو از ما باشی (به تعبیر بنده)
هنگامی که امام علیه السلام به ذات العرق رسید با بشر بن غالب که از عراق می آمد دیدار کرد و از کوفیان پرسید
وی گفت: قلب و جانشان با توست اما شمشیرهایشان با بنی امیه است
ابن قولویه قمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند: هنگامی که امام حسین علیه السلام از گردنه بطن بالا رفت به اصحابش گفت: بی تردید کشته می شوم، گفتند چرا ای امام؟ فرمودند: در خواب دیدم سگ هایی مرا گاز می گیرند و سگی سیاه و سفید از همه بدتر بود.
کاروان به حرکت خود ادامه داد تا به منزلگاه شراف رسیدند، در اینجا امام علیه السلام از جوانان خواستند آب بسیاری با خود بردارند.
امام از شراف نیز حرکت کردند تا روز به نیمه رسید در حال حرکت، یک نفر از اصحاب تکبیر گفت،
امام فرمودند: خدا برتر است اما چرا تکبیر گفتی؟
گفت: نخل های خرما دیدم ، برخی از اصحاب گفتند ما تا کنون در این مکان نخل خرمایی ندیدیم، حتماً گروهی از سواران هستند
لذا امام دستور دادند کاروان به سمت تپه ای که در نزدیک شان بود به نام ذو حسم بروند و به عنوان پناهگاه از آن استفاده کنند...
ادامه دارد
در ثواب نشر این مطالب شریک باشید
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
️♦ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
داستان کربلا
قسمت ششم
در ذوحسم به دستور امام خیمه ها را برپا کردند، فرمانده سواران حربن یزید ریاحی بود که تعداد شان به حدود هزار نفر می رسید، امام حسین علیه السلام دستور دادند به آنان و اسب هایشان آنقدر آب دادند تا همگی سیراب شدند.
در هنگام ظهر امام به حجاج بن مسروق دستور دادند اذان بگوید.
بعد از نماز امام بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم نزد شما نیامدم مگر بعد از اینکه نامه های شما به دست من رسید که گفته بودید رهبر نداریم نزد ما بیا شاید خداوند بوسیله تو ما را در مسیر حق و هدایت گرد هم آورد، اگر بر سر سخن خود هستید من آمده ام، عهدتان را با من تجدید کنید و اگر مرا نمی خواهید از همان راهی که آمده ام باز می گردم.
همه ساکت شدند و کسی سخنی نگفت، به موذن دستور دادند اذان بگوید، سپس به حر فرمودند: آیا می خواهی بر یارانت نماز بخوانی؟ گفت نه بلکه شما بخوانید و ما پشت سر شما نماز می خوانیم. نماز ظهر را خواندند.
بعد از نماز عصر امام فرمود: ای مردم اگر تقوای الهی پیشه سازید و حق را برای اهل آن خواستار شوید خداوند از شما بیشتر خشنود می شود ما خاندان محمد (ص) هستیم از این مدعیان برای حکومت سزاوارتریم کسانی که حق حکومت نداشته و با ظلم و ستم حکم می رانند اگر برای ما حقی قائل نیستید و عقیده هم اکنون شما چیز دیگری است من از نرد شما می روم.
حر از جریان نامه ها اظهار بی اطلاعی کرد، امام دستور دادند دو کیسه پر از نامه را آورد و جلوی حر ریختند
امام خواستند که بازگردند، اما یاران حر مانع شدند.
امام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی؟
حر گفت: اگر غیر از شما فرد عرب دیگری این حرف را به من می زد و گرفتار بود همین توهین را به او می کردم اما سوگند به خدا که من جز نیکویی نمی توانم نام مادرت را بر زبان بیاورم
امام فرمود: چه می خواهی؟ حر گفت: می خواهم شما را نزد ابن زیاد ببرم
فرمود: همراه تو نمی آیم
گفت: من مامور جنگ با شما نیستم، اگر نمی خواهید به کوفه بروید راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه...
امام علیه السلام پذیرفتند و به سمت قادسیه حرکت کردند
در طول مسیر امام روی اسب لحظه ای خوابشان برد سپس بیدار شدند و فرمودند انا لله وانا الیه راجعون و سپاس خدای جهانیان را سزاوارست
علی بن الحسین علیه السلام که نزد پدر بزرگوارشان بودند عرضه داشتند چرا سپاس خدا را گفتید و این آیه را خواندید؟
فرمودند: لحظه ای خوابم برد اسب سواری را دیدم که می گفت: این گروه می روند و مرگ به دنبالشان در حرکت است
فرمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟
فرمودند: سوگند به آن که بازگشت همه ما به سوی اوست ما بر حق هستیم
فرمود: در این صورت هراسی نداریم که در مسیر حق کشته شویم
فرمودند: خداوند به تو بهترین پاداشی را بدهد که از پدری به فرزندش می دهد
هر گاه امام به سمت کوفه متمایل می شدند، حر ممانعت می کرد همچنان رفتند تا به نینوا رسیدند
در نینوا نامه ای از ابن زیاد به حر رسید که در آن دستور داده شده بود امام را در همان جا نگه دارد تا اینکه دستور ابن زیاد برسد.
امام به حر گفت: وای بر تو ما را رها کن
حر گفت: من توانایی این کار را ندارم این مرد به عنوان جاسوس فرستاده شده است
زهیر بن قین از امام خواست که با آنان بجنگند قبل از آنکه بر تعدادشان افزوده شود
امام فرمودند: من آغازگر جنگ نیستم
آن روزی که کاروان امام در نینوا فرود آمد، روز دوم محرم سال شصت و یک هجری بود.
ادامه دارد...
در ثواب نشر این مطالب شریک باشید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ داستان کربلا
قسمت هفتم
کاروان امام حسین علیه السلام روز دوم محرم به کربلا رسید، هنگامی که امام به کربلا رسیدند پرسیدند اینجا کجاست؟ گفتند عقر
فرمودند خدایا از عقر به تو پناه می برم
سپس فرمودند اینجا چه نام دارد؟ گفتند کربلا و به آن نینوا هم می گویند.
امام علیه السلام گریستند و فرمودند: کرب و بلا
ام سلمه به من خبر داد جبرئیل نزد پیامبر بود و تو گریه می کردی پیامبر تو را در آغوش گرفت
جبرئیل گفت: او را دوست داری؟ فرمود آری گفت امتت او را می کشند...
امام فرمودند خدایا از کرب و بلا به تو پناه می برم
کاروان همانجا فرود آمد و خیمه ها را برپا کردند
امام نامه ای به برخی بزرگان کوفه از جمله سلیمان بن صرد نوشت و آنان را دعوت به مبارزه با پادشاه ستمگر نمود و بی وفایی آنان را در خصوص پدر، برادر و پسر عمویش مسلم یادآوری نمود.
سپس نامه را به قیس بن مسهر صیداوی این یار باوفای خود داد
قیس به سوی کوفه حرکت نمود هنگامی که به نزدیک کوفه رسید حصین بن نمیر نماینده ابن زیاد او را گرفت تا بازرسی کند.
قیس نامه را بیرون آورد و پاره پاره کرد، حصین او را به نزد ابن زیاد برد
ابن زیاد گفت: کیستی؟
گفت: مردی از یاران امیرالمومنین علی علیه السلام و پسرش
گفت: چرا نامه را پاره کردی؟
گفت: تا ندانی محتوای آن چیست؟
گفت: نامه از که بود و برای چه کسی می بردی؟
گفت: از حسین بن علی برای کسانی که نام ایشان را نمی دانم
ابن زیاد گفت تو را رها نمی کنم تا نام ایشان را بگویی یا بر روی منبر حسین بن علی و پدر و برادرش را لعنت نمایی
قیس گفت نام آنان رابیان نمی کنم اما بروی منبر آنچه گفتی انجام میدهم
قیس این یار باوفا که وجودش مملو از عشق به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بود بالای منبر رفته و حمد و سپاس الهی را به جا آورد و بر پیغمبر درود فرستاد، سپس بسیار برای امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام طلب رحمت کرد، آنگاه عبیدالله بن زیاد و پدرش و تمامی متجاوزگران بنی امیه را لعنت نمود و گفت ای مردم من فرستاده حسین بن علی به سوی شما هستم او در فلان منزل است دعوت او را پاسخ مثبت دهید.
به دستور ابن زیاد او را از بالای قصر به زمین انداخته و شهید کردند
وقتی خبر شهادت قیس به امام حسین علیه السلام رسید گریستند و فرمودند: خدایا برای ما و یارانمان نزد خود جایگاهی نیکو قرار بده و بین ما و آنان در جایگاه رحمتت گرد هم آور به درستی که تو بر هر کاری توانایی
اینچنین است داستان جوانمردان سعادتمندانی که مهر سعادت و خوشبختی بر پیشانی ایشان نوشته شده است
ادامه دارد...
در ثواب نشر این مطالب شریک باشید
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ داستان کربلا
قسمت هشتم
ابن زیاد نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشت بدین مضمون که شنیده ام در کربلا فرود آمده ای، یا تسلیم حکم من و حکم یزید بن معاویه بشو یا تو را به خدا می رسانم.
هنگامی که نامه به دست امام رسید آنرا خواند و به زمین انداخت و گفت: گروهی که رضایت مخلوق را بر رضایت خالق ترجیح می دهند رستگار نمی شوند و در جواب فرستاده عبیدالله گفت: پاسخی ندارم چرا که عذاب الهی بر او ثابت شده است.
ابن زیاد هنگامی که ماجرا را شنید بسیار خشمگین شد و به عمر بن سعد نگاهی کرد و به وی فرمان جنگ با امام حسین علیه السلام را داد. عمر سعد قبلا فرمان حکومت ری را از ابن زیاد گرفته بود.
ابتدا از جنگ امتناع کرد، ابن زیاد گفت فرمان حکومت ری را برگردان
عمر سعد ملعون، یک روز مهلت خواست تا فکر کند و با هر کس مشورت کرد همه او را از این کار منع کردند اما مگر علاقه به حکومت ری او را رها می کند؟
بله او می داند کشتن حسین بن علی او را جهنمی خواهد کرد اما حکومت ری را چکار کند؟
سرانجام این شقی بدبخت راه بدبختی و نکبت ابدی را برگزید و به حکومت ری هم نرسید.
یک روز در مسجد کوفه امام علی علیه السلام فرمودند: سلونی قبل ان تفقدونی
از من بپرسید قبل از اینکه مرا در میان خود نیابید
یک نفر سؤال کرد سر و صورت من چقدر مو دارد؟
سوال خوب پرسیدن هم از فضل انسان است اما برخی سؤال کردن هم بلد نیستند
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: من که میدانم اما شما از کجا می دانید که من راست می گویم؟
اما چیزی می گویم که عملی خواهد شد، تو پسری داری که پسر مرا در کربلا خواهد کشت و آن پسر عمر سعد بود.
اکنون نیز دشمنان امام علی علیه السلام برای اینکه سخن مولا غلط از آب دربیاید گفتند نکن، دوستان امام هم او را از انجام کار بازمیداشتند، اما عمر سعد می گفت: من ملک ری را ترک کنم؟ این آخرین آرزوی من است
و این آرزو را به همراه ننگ ابدی با خود به گور برد
او با خود می گفت بعد از این کار هم توبه میکنم و هم به ملک ری می رسم
به هر حال عمر سعد به کربلا رفت و کثیر را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد و گفت: چرا به اینجا آمده ای؟ و چه قصدی داری؟
ابوثمامه صائدی او را دید و به امام عرضه داشت، بدترین مردم روی زمین به نزد شما آمده است و به وی اجازه نزدیک شدن به امام را نداد و او بازگشت، عمر سعد قره بن قیس حنظلی را نزد امام فرستاد
وقتی قره به نزد امام آمد، امام پرسیدند: او را می شناسید؟
حبیب بن مظاهر گفت آری او مردی از قبیله حنظله تمیم است من او را با عقیده خوب می شناختم احتمال نمی دادم در اینجا حاضر شود
پیک آمد و پیام عمر سعد را به امام رساند.
امام فرمود اهالی شهر به من نامه نوشتند و از من خواستند نزد آنان بیایم اگر نمی خواهید بر می گردم
حبیب بن مظاهر گفت: وای بر تو ای قره کجا میروی؟ میان ستمکاران؟ امام را یاری کن...
قره گفت: پیام را می رسانم و در این زمینه فکر میکنم
قره به لشکر عمر سعد رفت و دیگر به سوی امام نیامد.
عمر سعد پیام امام را به این زیاد رساند
ابن زیاد گفت حال که چنگال های ما او را فرا گرفته امید نجات دارد؟ ولی راه رهایی وجود ندارد به حسین پیشنهاد کن که خود و یارانش با یزید بیعت کنند اگر اینکار را کردند ما درباره آنها تصمیم می گیریم.
عمر سعد پیام ابن زیاد را به امام نرساند زیرا می دانست امام قبول نخواهد کرد،
تا روز ششم محرم سپاه عمر سعد به بیست هزار نفر رسیده بود
ادامه دارد...
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
هدایت شده از صلوات
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
بحمدلله امسال توفیق شده برای تبلیغ ماه محرم به روستای مرزی مژن آباد از توابع شهر خواف آمده ام این روستا حدود هشتصد خانواده دارد که از میان آنها فقط حدود ده پانزده خانواده شیعه هستند
سال های گذشته مراسمات محرم پرشور و با حضور اهل سنت برگزار میشده است اما متاسفانه سال های اخیر حضور اهل سنت کم رنگ شده است.
لذا به هدف احیای این دهه، در چند مورد نیاز به کمک اعزه داریم
1- تعمیر سقف و دیوار تنها مسجد شیعیان که متاسفانه غیر اصولی گچ کاری شده و بر اثر زلزله های خفیف ریخته
خرید فرش و کتری قوری و سایر لوازم ضروری
2- هزینه مراسمات مذهبی و مساجد و فقرای روستاهای اطراف
البته اولویت با مورد شماره اول است لذا مبالغ واریزی در ابتدا صرف مورد اول میشود سپس مورد دوم
ان شالله با کمک به این موارد بتوانیم مسجد شیعیان را بازسازی کرده و عزای امام حسین علیه السلام و سایر مناسبات مذهبی را در این منطقه احیا کرده و ذخیره ای برای اخرتمان تهیه کنیم
شیعیان امیرالمومنین علیه السلام از کمک در حد وسع خود دریغ نفرمایید
6037998150158292
محمد عربشاهی
لطفا بعد از واریز، مبلغ را اطلاع دهید @yaale110
دانشگاه امامت
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین بحمدلله امسال توفیق شده برای تبلیغ ماه محرم به روستای مرزی مژن آبا
👆👆
مورد تایید مجموعه دانشگاه امامت
♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ داستان کربلا
قسمت نهم
ابن زیاد به عمر سعد نامه نوشت بین حسین و آب مانع شو، مگذار قطره ای آب بنوشند همچنان که با عثمان اینگونه عمل شد.
از اینجا مشخص می شود که راه مولا علی و امام حسین علیه السلام از راه عثمان جدا بوده است.
عمر سعد، عمرو بن حجاج را به همراه پانصد نفر کنار رود فرات فرستاد تا بین امام و یارانش با آب مانع شوند و این سه روز قبل از شهادت امام بود.
عبیدالله بن حصین ازدی در میان کسانی بود که آب را بر امام بسته بودند او فریاد برآورد: ای حسین آیا آب را نمی بینی که چون آسمان آبی است، سوگند به خدا قطره ای از آنرا نخواهی نوشید تا تشنه جان دهی
امام حسین علیه السلام فرمودند: خدایا او را تشنه بمیران و هرگز آمرزشت را شامل حال او مگردان
حمید بن مسلم می گوید: در بیماریش به عیادت او رفتم سوگند به خدا آنقدر آب می نوشید تا به گلویش می رسید استفراغ می کرد ولی فریاد می زد تشنه ام تشنه ام این عادت او بود تا جانش درآمد.
وقتی که تشنگی بر امام و یارانش فشار آورد امام علیه السلام تیری برداشت و پشت خیمه زنان رفت و رو به قبله نه قدم برداشت و آنجا را کند، آب گوارایی ظاهر شد و امام و یارانش از آن نوشیدند و مشک هایشان را پر از آب کردند، آنگاه آب پنهان شد و اثری از آن دیده نشد
یکی از یاران امام به نام یزید بن حصین همدانی با اجازه امام نزد عمر سعد رفت و بدون اینکه سلام کند: از وی خواست آب را از خاندان پیامبر دریغ نکند
عمر سعد گفت: به خدا قسم از حرمت اذیت کردن آنها آگاهم اما حکومت ری آرزوی من است
یزید بن حصین نزد امام بازگشت و ماجرا را برای امام گزراش نمود
شیخ مفید می گوید: امام نزد عمر سعد فرستاد و شب هنگام گفتگوی طولانی با هم کردند.
عمر سعد نامه ای به ابن زیاد نوشت و گفت حسین بن علی به من تعهد داده به مکانی که از آنجا آمده برگردد یا به سرزمینی دیگر رود تا همانند مردی از مسلمانان زندگی کند و خواستار خاموش شدن آتش جنگ شد.
عبیدالله بن زیاد در جواب نوشت تو را نزد حسین نفرستادم تا از او دفاع نمایی و با وی مسامحه کنی متوجه باش اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آنان را نزد من بفرست و اگر ممانعت کردند آنها را بکش و اسبها را بر پشت آنها بتازان
اگر از فرمان ما ممانعت کردی شمر بن ذی الجوشن را امیر لشکر نما و از لشکر ما دوری نما
ابن زیاد نامه را به شمر بن ذی الجوشن داد و گفت اگر عمر سعد فرمان ما را اطاعت کرد تحت امر او باش و اگر تمرد کرد گردن او را بزن و خود فرماندهی لشکر را بر عهده بگیر
ادامه دارد....
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک KHAMENEI.IR
🚨 موضع قاطع رهبر انقلاب اسلامی درمورد حادثه توطئهآمیز جسارت به قرآن مجید
👊🏻 اشد مجازات و تحویل دادن عامل جنایت جسارت به ساحت قرآن
✊🏻 دولت سوئد با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته است
📩 متن کامل پیام:
khl.ink/f/53400
♦ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ شهدای کربلا
شهید دوم: حبیب بن مظاهر اسدی
درود و رحمت خداوند بر محمد مصطفی (ص) و اهل بیت پاک و مطهرش و بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام و ۷۲ لاله آزاده که با خون پاکشان درخت اسلام را آبیاری کردند.
حبیب بن مظاهر اسدی از خاندان بنی اسد و از اصحاب پیامبر (ص)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و از زهاد و شب زنده داران است،در کتاب بلایا و منایا و رجال کشی آمده است: روزی گفتگویی میان حبیب و میثم تمار رخ می دهد، حبیب به میثم می گوید: گویا مردی را در الزرق می بینم که خربزه می فروشد... و در راه محبت اهل بیت پیامبر (ص) به دار آویخته می شود و شکمش را پاره می کنند.
میثم نیز کیفیت شهادت حبیب را به وی می گوید: گویا مرد سرخ رویی را می بینم که در راه فرزند پیامبر (ص) به شهادت می رسد، سر او را از تن جدا ساخته و در کوفه می گردانند. سپس از هم جدا شدند، رشید هجری زمانی که از این گفتگو آگاه گشت گفت: خدای میثم را رحمت کند، یادش رفت بگوید که برای آورنده سر حبیب صد درهم بیشتر جایزه تعیین می کنند.
این گفتگو نشان از مقام بالای یاران امام علی (ع) دارد
جبیب از ناقلان حدیث است، وی از امام حسین (ع) پرسید: شما پیش از آفرینش آدم چه بودید؟ امام پاسخ دادند: ما اشباهی از نور بودیم که دور عرش می چرخیدیم و به فرشتگان تسبیح و تحمید و تهلیل می آموختیم.
حبیب نیز از کسانی بود که امام را به کوفه دعوت نمود. پس از ورود مسلم به کوفه، بعد از عابس بن ابی شبیب شاکری نخستین کسی بود که اظهار وفاداری نمود.
حبیب و مسلم بن عوسجه از کسانی بودند که برای مسلم بیعت می گرفتند و پس از شهادت مسلم توسط قبایلشان پنهان شدند.
پس از توقف امام در کربلا، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شبانه، مخفیانه خود را به کربلا رساندند، آنها شبها راهپیمایی می کردند و روزها پنهان می گشتند.
حبیب بن مظاهر مردی بود که عاشقانه دور مولای خود اباعبدالله الحسین علیه السلام می گشت، وی در کربلا با کسب اجازه از امام میان قبیله بنی اسد شتافت و آنها را به یاری فرزند رسول خدا دعوت کرد، عبدالله بن بشر و تعدادی پاسخ مثبت دادند لکن ازرق بن حرب صیداوی با چهار هزار نفر به آنها حمله کرد و آنان را پراکنده نمود.
یا اباعبدالله یا لیتنی کنت معکم و نفوزوا فوزا عظیما
ای ابا عبدالله ایکاش در کربلا با شما بودم و به فوز عظیم سعادت نائل می شدم.
سعادتمندانی که همچون ستارگان درخشان شب در میان اهل آسمان اند، گرداگرد حسین بن علی (ع) می چرخیدند که تا زمانی که زنده اند، آسیبی به وجود مبارکش نرسد.
شب عاشورا حبیب با یزید بن حصین مزاح می کرد، یزید گفت: حالا چه وقت شوخی و خنده است؟ پاسخ داد: چه وقتی بهتر از اکنون سزاوار خنده و مزاح است؟ به خدا سوگند دیری نخواهد پایید که خصم با شمشیر بر ما حمله می برد و ما در بهشت حورالعین را در آغوش خواهیم گرفت.
در رجال کشی آمده که حبیب در شب عاشورا به حضرت زینب (س) اطمینان داد که فردا یاران امام وی را تنها نخواهند گذاشت.
در روز عاشورا امام حسین علیه السلام، حبیب را فرمانده جناح راست لشکر خود نمود. روز عاشورا وقتی امام (ع) خطبه ای برای لشکر دشمن می خواند، شمر ملعون گفت: نمی دانم چه می گویی؟ حبیب گفت: در اینکه سخنان امام را نمی فهمی صادق هستی زیرا خداوند بر قلب تو مهر زده است. در واپسین لحظات عمر مسلم بن عوسجه، حبیب بر بالین وی حاضر شد و مسلم او را به نصرت و دفاع از مولایشان، حسین بن علی سفارش نمود.
در هنگام نماز ظهر، حبیب در پاسخ حصین بن تمیم که گفته بود نماز شما قبول نیست، گفت: ای الاغ پنداشتی نماز آل پیامبر ص قبول نمی شود و نماز تو قبول می شود؟
پس از نماز، حبیب به میدان شتافت و کارزار سختی نمود، مردی از قبیله بنی تمیم بر حبیب حمله ور شد حبیب او را به قتل رساند، دیگری با نیزه بر او حمله کرد و وی را بر زمین انداخت، خواست برخیزد که حصین بن تمیم از راه رسید و با ضربتی حبیب را نقش بر زمین کرد، سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک او را از تن جدا کرد و اینچنین حبیب، جوانمردی و وفاداری خود را کامل نمود.
امروزه مزار حبیب از سایر شهدا جداست و در ضریحی پوشیده از نقره در حرم امام حسین (ع) قرار دارد.
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
✍🏻 مبحث "فرجٌ غصبناه" و دادن ناموس دختران ائمـه به حاڪم وقت !
✍🏻 سڪوت و نادیده گرفتن حضرت علۍ از [ افسانه ] قتݪ حضرت زهرا !
✍🏻 همڪارۍ با حڪام ظاݪم و جهاد چطور !
✍🏻 عظمت فضیݪت نماز خواندن پشت سر حاڪم ناصبۍ !
🪡 تمام این موارد را شیعیان بر تقیـــہ حمݪ میڪنند، گویا این احواݪ ائمه جدیداً به مذاق برخی شیعیان مجازۍ خوش نمی آید !!
ذلک فرج غصبناه.pdf
1.72M
════༅༅༅✺﷽ ✺༅༅༅════
📚↓« پی دی اف»↓📚
📍پاسخ به کج فهمی وهابی و بررسی حدیث ذلک فرج غصبناه و ابطال افسانه ازدواج ام کلثوم
┓ مجموعہ علمی«دانشگاه امامت» ┏
•|| @Emamat110u
─┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅─
🛑 متن وهابی👇👇👇
✍🏻 شیخ ابن عثیمین رحمه الله در شرح "الـواسطية" در این مــورد چند نڪته مهم بیان میڪند ڪه با قرار دادن آن امید است جاهݪان مجازۍ متوجه شوند :
1⃣ اطاعت از حاڪم ظاݪم واجب است تا زمانۍ که از دایره اسلام خارج نشده باشــد
2⃣ اطاعت از حڪام ظالم به معنۍ تأیید ظلم و گناهان او نیست، زیرا انڪار و منڪر دانستن آن عمݪ، واجب است
3⃣ اطاعت از حاڪم ظاݪم از باب مصلحت است، زیرا خروج بر او سبب فتنه هاۍ عظیم ( قتݪ مسلمین و تجاوز و .. ) میشــود
📚 شرح عقیدة الواسطيه ٣٣٧/٢
📌 باید بدانید ڪه این عمݪڪرد ڪاملاً عقݪی و مطابق شریعت و بلڪه نظر امامان شیعه هم همین است که در ادامه خواهید دید !
← ادامــــــہ دارد ...
دانشگاه امامت
❁﷽❁
✍️واکاوی کج فهمی وهابی از عبارت های علمای خود در موضوع حدود اطاعت از حکام جور و ظالم
1️⃣ درباره عبارت ابن عثیمین؛ باز نادانی خود را نشان دادید. اعتراف کردید که از دیدگاه وهابیت و اهل سنت اطاعت از حاکم ظالم تا جایی واجب است که از دایره اسلام خارج نشود!
2️⃣ خروج از دایره اسلام در صورتی است که حاکم اسلامی صریحا کلمات شرک آمیز بگوید یا اینکه نبوت را منکر شود. این بدان معنی است که حاکم اسلامی از دیدگاه اهل سنت اگر کلمه شهادتین را فقط بگوید ولی هر جنایتی اعم لواط، زنا، کشتار، قتل، غارت، نزدیکی با خواهر و دختر و مادر ( همانند یزید) و هزاران و جرم و جنایت دیگر، انجام دهد حق اعتراض و خروج ندارید.
🔶 این دقیقا دیدگاه بنی امیه و برخی صحابه مثل عبدالله بن عمر است. او هر نوع خروج علیه شخص پلیدی مثل یزید را جایز نمی دانست و به همین علت با قیام صدها صحابه و تابعی اهل مدینه ضد یزید میمون باز همراهی نکرد و صدای اعتراض او به طرفداری از یزید بلند شد!
✅ انتخاب با شما. راه امام حسین علیه السلام یا راه عبدالله بن عمر و یزید.
🛑متن کج فهمی وهابی👇👇
✍🏻 در کتاب ڪافی روایتۍ طولانۍ آمده است ڪه پیامبر اڪرم در آن حضرت علۍ را به امورۍ توصیه میڪند :
اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ عِيسَى بْنِ اَلْمُسْتَفَادِ أَبِي مُوسَى اَلضَّرِيرِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ أَ لَيْسَ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَاتِبَ اَلْوَصِيَّةِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمُمْلِي عَلَيْهِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ اَلْمُقَرَّبُونَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ شُهُودٌ ....
✍🏻 الآن ببینیـد #وصیــت چۍ هســت !؟
وَ كَانَ فِيمَا اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ اَلنَّبِيُّ بِأَمْرِ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِيمَا أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ تَفِي بِمَا فِيهَا مِنْ مُوَالاَةِ مَنْ وَالَى اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْبَرَاءَةِ وَ اَلْعَدَاوَةِ لِمَنْ عَادَى اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَى اَلصَّبْرِ مِنْكَ وَ عَلَى كَظْمِ اَلْغَيْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّي وَ غَصْبِ خُمُسِكَ وَ اِنْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اَللَّه ....... 👈🏻قُلْتُ نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِيتُ وَ إِنِ اِنْتَهَكَتِ اَلْحُرْمَةُ وَ عُطِّلَتِ اَلسُّنَنُ وَ مُزِّقَ اَلْكِتَابُ وَ هُدِّمَتِ اَلْكَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْيَتِي مِنْ رَأْسِي بِدَمٍ عَبِيطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً .
📚الكافي- ط الاسلامية ج ۱ ص ۱۸۳
✅الحديث الرابع : ضعيف على المشهور ، لكنه معتبر أخذه من كتاب الوصية لعيسى بن المستفاد وهو من الأصول المعتبرة ... ولعل الإطراق لإفادة أن ما يذكر في الجواب صعب مستصعب لا يذعن به إلا الخواص من الشيعة فيجب صونه عن غيرهم ما أمكن.
[ مجلسی میگوید روایت معتبر است و کلام جبرئیل( وصیت به علی در مورد سکوت در مقابل ظلم ) جز برای خواص شیعه سخت و غير قابل فهم است و در حد امڪان باید از غير آنها پوشانده شود]‼️
📚مرآة العقول ۱۹۳/۳
✍🏻 همانطــور ڪه میبینید، حضرت عݪی میگوید :
حتۍ اگر به حرمت ها تجاوز شود
و سنت ها معطّݪ گردد
قرآن هم پاره پاره ڪنند
و ڪعبه را منهــدم ڪنند
و من را بڪشند ؛
← هیچ ڪارۍ جز صبر و سڪوت نخواهم ڪرد !!
⁉️ ســــــؤاݪ :
صبر و سڪوت در مقابݪ حاڪم زنا ڪار و شراب خوار شنیع تر است، یا اینڪه در مقابݪ حاڪمی ڪه ڪعبه را منهدم ، و قرآن را پاره پاره ڪند و به حرمت ها تجاوز ڪنند !؟
← ادامــــــہ دارد ...
دانشگاه امامت
🛑متن کج فهمی وهابی👇👇 ✍🏻 در کتاب ڪافی روایتۍ طولانۍ آمده است ڪه پیامبر اڪرم در آن حضرت علۍ را به امو
❁﷽❁
✍کج فهمی وهابی نسبت به حدیث قدسی وصیت پیامبر اکرم به حضرت علی و دستور صبر به ایشان
🔸پیامبران الهی در تمام حالات و امورات موظف به اطاعت از دستورات الهی هستند و هر آنچه فرشته وحی بر ایشان نازل میکند باید همان را کامل به مردم ابلاغ کنند از آنجا که ما معتقدیم پیامبر سخنی لغو و بیهوده نمیگوید و تمام سخنانش الهی میباشد پس وصیت ایشان هم طبق این حدیث قدسی از جانب فرشته وحی بوده و این اهمیت مسئله را میرساند وحی که نازل میشود، با تمام اهمیتی که دارد جبرئیل امین آن را نازل میکند. اما وصایت که میخواهد نازل بشود، شاهدان متعددی او را همراهی میکنند تا این حقیقت محقق بشود. معلوم میشود این امر خیلی عظیم است. که دیگر ملائک مقرب همراه جبرئیل بعنوان شاهد هستند.
◀️ پیامبر اکرم طبق این حدیث قدسی از جانب جبرئیل امین ، مامور میشود وقایع پس از خود را به حضرت علی بگوید و با گواهی ملائک مقرب از ایشان شرط بگیرد که «يَا عَلِيُّ تَفِي بِمَا فِيهَا مِنْ مُوَالاَةِ مَنْ وَالَى اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْبَرَاءَةِ وَ اَلْعَدَاوَةِ لِمَنْ عَادَى اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَى اَلصَّبْرِ مِنْكَ وَ عَلَى كَظْمِ اَلْغَيْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّي وَ غَصْبِ خُمُسِكَ وَ اِنْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اَللَّه .......»
اى على بايد وفا كنى بدانچه در اين وصيتنامه است هركس خدا و رسولش را دوست دارد آن را دوست بدارى و بيزارى و دشمنى جويى بر هركس كه خدا و رسولش را دشمن بدارد و در صورت از بين رفتن حقت و غصب شدن آن و از بين رفتن حرمتت بايد،شكيبا و بردبار باشى.گفت : به چشم يا رسول اللّه.
◀️ پیامبر به حضرت علی میفرماید این صبر با برائت باید با هم جمع بشود. باید صبر و کظم غیظ داشته باشی چون حقت از بین میرود و حرمت تو به عنوان وصی رسول خدا شکسته خواهد شد. که امام با آن استقامتی که دارد، وقتی میشنود حرمت خدا و قرآن و رسول خدا زیر پا گذاشته میشود، با رو به زمین میخورد و از هوش میرود. اما وقتی امر الهی است صبر میکند.
◀️ پیامبر (ص) به امام علی میفرماید اگر یارانی پیدا نکردی دست نگه دار و صبر کن.
🔸فقال: إن وجدت أعوانا فبادر إليهم و جاهدهم، و إن لم تجد أعوانا فكف يدک.
در واقع امام اگر اعوان و انصار داشت برای گرفتن حقش طبق دستور پیامبر با خلفای غاصب مبارزه میکرد و میجنگید اما چون امام، یار و انصاری نداشت صبر پیشه کرد و خودش را به کشتن نداد
📚هلالى، سليم بن قيس (متوفای 76 ه) كتاب سليم بن قيس الهلالي ج 2 ص 664. محقق: انصارى زنجانى خوئينى، محمد. ناشر: الهادى، قم
📚طبرسى، احمد بن على (متوفای 588 ق). الإحتجاج على أهل اللجاج ج 1 ص 190. محقق: خرسان، محمد باقر. ناشر: نشر مرتضى. مشهد
✅ وهابی با کج فهمی و جهالت نسبت به روایات شیعه ، خواسته از دستور الهی در مقابل حکام ظالم و فاسق و شراب خوار سوءاستفاده کند و به غاصبیت خلفایش مشروعیت بخشد
🛑 متن کج فهمی وهابی👇👇
⁉️ ســــــؤاݪ : آیا ائمـــہ معصومین گفته اند از دستورات حاڪمان #ظاݪم سرپیچۍ ڪنید !؟
✍🏻 خیــر ؛ بݪڪه جدا از اینڪه دستور به اطاعت از آن حڪام داده اند، توصیه میڪنند که براۍ آن حاکم دعا ڪنند !!
📌 آقاۍ مجݪسۍ میگوید :
روي بسند معتبر عن موسى بن جعفر علیه السلام أنّه قال لشيعته :
يَا مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ 👈🏻لاَ تُذِلُّوا رِقَابَكُمْ بِتَرْكِ طَاعَةِ سُلْطَانِكُمْ فَإِنْ كَانَ عَادِلاً فَاسْأَلُوا اَللَّهَ إِبْقَاءَهُ👈🏻 وَ إِنْ كَانَ جَائِراً فَاسْأَلُوا اَللَّهَ إِصْلاَحَهُ فَإِنَّ صَلاَحَكُمْ فِي صَلاَحِ سُلْطَانِكُمْ وَ إِنَّ اَلسُّلْطَانَ اَلْعَادِلَ بِمَنْزِلَةِ اَلْوَالِدِ اَلرَّحِيمِ فَأَحِبُّوا لَهُ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ وَ اِكْرَهُوا لَهُ مَا تَكْرَهُونَ لِأَنْفُسِكُمْ.
📚 عين الحياة / محمد باقر مجلسي / ج ۱ ص ۲۷۲
√ هیچ گاه از حاڪم خود سرپیچی نڪنید !
√ اگر حاڪم شما فرد خوبۍ بود، پس برای ابقای او دعا ڪنید !
√ و اگر ظالم بود ؛ پس از خدا بخواهید که خداوند او را اصلاح ڪند !
√ زیرا صلاح شما به صلاح حاڪم شما بستگی دارد !
√ پس هر چیزۍ که براۍ خود میپسندید ؛ برای حاڪم خود بپسندید و هر آنچیز که برای خود ناخوشایند میپندارید پس برای آنان هم بد بپندارید !
⁉️ آیا امام معصــوم در اینجا دستور داده ڪه بر حاڪم ظالم خروج ڪرد !؟ خـیر ؛ بلڪه کاملاً موافق علماۍ اهل سنت سخن گفته است !
← ادامــــــہ دارد ...
دانشگاه امامت
🛑 متن کج فهمی وهابی👇👇 ⁉️ ســــــؤاݪ : آیا ائمـــہ معصومین گفته اند از دستورات حاڪمان #ظاݪم سرپیچۍ ڪ
❁﷽❁
✍جهالت و نادانی وهابی نسبت به روایات شیعه
🛑مسلمان واقعی ظلم را یکی از بزرگترین مصادیق منکر شناخته و بنابر وظیفهی دینی خود در برابر آن بی تفاوت نخواهد بود. در واقع نگاه شیعه همان نگاه قرآن است
📖وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ (هود آیه ۱۱۳)
و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.
📌شیعه بر خلاف اهلسنت در برابر ظلمهای اجتماعی و حاکمان ظالم سکوت نخواهد کرد، البته اگر توانایی اعتراض داشته باشد، و آنرا مؤثر بداند و مفسدهای بالاتر از ظلم انجام شده در پی اعتراض او به وجود نیاید.
📍در زمینه نحوه تعامل با حاکم جور روایات متعددی داریم در حالیکه بعضی از روایات مردم را از همکاری با حاکم جائر بشدت منع میکند روایات دیگری از تعامل با انان سخن میگوید که اصل اولی در فقه شیعه حرمت همکاری و تعامل با حاکم جائر میباشد که این مساله مورد اتفاق علماست همچنین اصل اساسی نزد ائمه اطهار عدم تایید حکومت جائران است
◀️در واقع همکاری با حاکم جائر استتثنا است که علمای شیعه این استثنا را در مواردی مثل تقیه , مصلحت مردم و امر بمعروف و نهی از منکر میدانند که نوعی برخورد باید وجود داشته باشد تا بتوان ضمن مخالفت با انان از حریم تشیع دفاع کرد
✅ بنابراین، با توجه به شرایط زمان و سنجش اوضاع، اعتراض یا جهاد میکنند و جان خود را فدا میکنند و گاهی نیز بنابر مصلحت پیش آمده صبر و تقیه میکنند. وقتی به سیره معصوم نگاه میکنیم میبینیم که مفهوم حاکم جائر تقریبا در تمام دوران از زمان امیرالمومنین تا زمان امام حسن عسکری به یک معنا بکار رفته و برخوردها نیز علی رقم تفاوتی که وجود داشته همچنان بر اصل نفی حکومت جور تاکید دارد
🔻در حالی که از ضروریات مذهب اهلسنت حرمت خروج بر حاکم میباشد و مخالف آن مبتدع است «وَلَا يحل قتال السُّلْطَان وَلَا الْخُرُوج عَلَيْهِ لأحد من النَّاس فَمن فعل ذَلِك فَهُوَ مُبْتَدع على غير السّنة»
«جنگ با حاکم وخروج بر او برای احدی از مردم جایز نیست وهرکس آن را انجام دهد ،بدعتگذار و بر غیر سنت است».
📚أصول السنة ج:۱ ص:۴۶
⁉️ قضاوت با شما، مثل اهلسنت ظلم پذیر یا مثل شیعه ظلم ستیز !!!
🛑 متن وهابی نادان👇👇👇
⁉️ نزد شیعیان اگر فرمانده مشهور به شرب خمر و غیره از گناهان ( همچون زنا و لواط .. ) جایز است به دستورات او عمل ڪرد و زیر سلطه او به جهاد رفت !؟
📌 عݪامه حݪۍ میگوید :
( لو كان القائد معروفاً بشرب الخمر أو غيره من المعاصي وهو شجاع جاز النفور معه لقوله عليه السلام ان الله ليؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر ... )
یعنی اگر حاكم معروف به شرب خمر و یا دیگر گناه باشد، جایز است با او به جهاد رفت !
📚 منتهى المطلب ٩٠٦/٢
📌 محمد رضا مظفر ميگوید :
راجع به جواز ولایت فرد ظالم ( که حدود خدا را اقامه میکند و به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت میگذارد ) روایات کثیری آمده است و این را در عملکرد ائمه در مقابل حکام ظالم هم میبینیم ، همانطور که زین العابدین در برابر ظلم بنی امیه که مسبب فتنه ها و مصیبت کربلا بوده اند، در پنهانی خود همچنین برای نصرت جیوش مسلمین دعا میکردند !
[ ورد عنهم (عليهم السلام) جواز ولاية الجائر إذا كان فيها صيانة العدل، وإقامة حدود الله، والاحسان إلى المؤمنين، والاَمر بالمعروف والنهي عن المنكر «إن لله في أبواب الظلمة مَنْ نوَّر الله به البرهان، ومكَّن له في البلاد، فيدفع بهم عن أوليائه، ويصلح بهم اُمور المسلمين... اُولئك هم المؤمنون حقّاً، أولئك منار الله في أرضه، أولئك نور الله في رعيته...» كما جاء في الحديث عن الامام موسى بن جعفر (عليه السلام) وفي هذا الباب أحاديث كثيرة توضّح النهج الذي ينبغي أن يجري عليه الولاة والموظفون، مثل ما في رسالة الصادق (عليه السلام) إلى عبدالله لنجاشي أمير الاَهواز ... 👈🏻وينجلي لنا حرص آل البيت (عليهم السلام) على بقاء عز الاسلام ـ وإن كان ذو السلطة من ألد أعدائهم ـ في موقف الاَمام زين العابدين (عليه السلام) من ملوك بني أُمية، وهو الموتور لهم، والمنتهكة في عهدهم حرمته وحرمه، والمحزون على ما صنعوا مع أبيه وأهل بيته في واقعة كربلاء، فإنّه ـ مع كل ذلك ـ كان يدعو في سرِّه لجيوش المسلمين بالنصر، وللاسلام بالعز، وللمسلمين بالعدة والسلامة، وقد تقدَّم أنّه كان سلاحه الوحيد في نشر المعرفة هو الدعاء، فعلَّم شيعته كيف يدعون للجيوش الاِسلامية والمسلمين، كدعائه المعروف بـ (دعاء أهل الثغور) ]
📚عقائد الإمامية للمظفر ۱۶۴/۱
دانشگاه امامت
🛑 متن وهابی نادان👇👇👇 ⁉️ نزد شیعیان اگر فرمانده مشهور به شرب خمر و غیره از گناهان ( همچون زنا و لوا
❁﷽❁
✍️تدلیس وهابی نادان درباره دیدگاه علامه حلی در منتهی المطلب در موضوع فرماندهی حاکم فاسق در جهاد
1️⃣ کتاب منتهی المطلب علامه حلی یک کتاب فقهی در موضوع فقه مقارن است. علامه حلی دیدگاه های اهل سنت را در این کتاب ذکر و در ادامه آن را نقد می کند.
2️⃣ در این کتاب علامه حلی مستند به روایات اهل سنت دیدگاه آنها را در جواز فرماندهی شخص معروف به فسق و فجور مثل شرابخوار و ... را مطرح کرده است:
🔶 و لو كان القائد معروفا بشرب الخمر أو غيره من المعاصي و هو شجاع، جاز النفور معه؛ لقوله عليه السلام: «إنّ اللّه ليؤيّد هذا الدين بالرجل الفاجر».
📚منتهى المطلب في تحقيق المذهب؛ ج14، ص: 69
⏹ ولی دقت کنید: علامه حلی بلافاصله بعد از طرح این روایت، دیدگاه خود را چنین مطرح کرده است:
🔸هذا كلّه مع الحاجة إلى النفير من غير إذن الإمام العادل، أمّا مع عدم الحاجة، فلا يجوز على حال.
🔻این حکم جواز فرماندهی شخص شرابخوار در صورتی صحیح است که اضطرار و حاجت به نبرد به کفار بدون اذن امام عادل وجود داشته باشد ولی اگر اضطرار و نیاز به نبرد نباشد، فرماندهی شخص فاسق، به هیچ وجه جایز نیست.
📚 منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج14، ص: 70
✅ وهابی با خباثت و حذف این قسمت، در نظر داشته مبنای باطل خود را به شیعه و علامه حلی نسبت بدهد! این در حالی است که در دیدگاه مشهور شیعه و علامه حلی جهاد بدون اذن امام عادل معصوم جایز نیست. بعلاوه جواز فرماندهی حاکم فاسق برای شرایط اضطراری است ولی بر اساس دیدگاه اهل سنت و وهابیت، حاکمیت افرادی مثل یزید شراب خوار و اهل جرایم جنسی در هر صورتی چه اضطرار و غیر آن جایز است.
دانشگاه امامت
🛑 متن وهابی نادان👇👇👇 ⁉️ نزد شیعیان اگر فرمانده مشهور به شرب خمر و غیره از گناهان ( همچون زنا و لوا
❁﷽❁
✍️کج فهمی وهابیت در موضوع دعای امام سجاد علیه السلام برای جیوش مسلمین از دیدگاه علامه مظفر
🔸هر انسان منصفی بدون در نظر گرفتن بافته های قبلی ذهنی خود عبارت علامه مظفر را ملاحظه کند می فهمد:
1️⃣ بر اساس دیدگاه ائمه علیهم السلام بنی امیه حکام فاسد، ظالم، فاجر هستند که جنایت های بزرگی مرتکب شدند.
2️⃣ سنت الهی بر این تعلق گرفته است که در حکومت های فاسد و ظالم انسان های مومنی باشد که عامل نجات اولیای الهی و دیگر مومنان باشد. مومن آل فرعون مثال واضح این امر است.
3️⃣ دعای امام سجاد علیه السلام برای جیوش مسلمین به هیچ وجه تایید حکومت بنی امیه نبوده است زیرا خود تصریح به ظالم، فاجر، فاسد و ... بودن آنها کرده اند بلکه دعای امام شامل سپاه مسلمین بدون در نظر گرفتن حکام فاسد آنها بالاخص دعا برای سپاهیان مومنی بوده است که باعث دور شدن بلا از اسلام و مومنین دیگر می شوند است.
✅ وهابی نادان از فهم صحیح یک عبارت عربی عاجز است و با این نادانی و بی سوادی می خواهد دیدگاه های فقهای شیعه را نقد کند!