eitaa logo
❤️ امام خوبی ها ❤
40.5هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
4هزار ویدیو
18 فایل
#کپی_مطالب_آزادمیباشد تاریخ تاسیس کانال 1397/1/12 #اللهم عجل لولیک الفرج تبلیغات خصوصی نداریم لطفا دقت کنید کلاهبرداران سرتون کلاه نذارن. هرکس براتون تعرفه تبلیغات فرستاد گزارش بزنید حتما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙🍃🌙🍃🌙 اهمیت «شب قدر»، به اندازۀ«عاقبت‌بخیری» ما است، چراکه در شب قدر، مقدرات آیندۀ ما تعیین می‌گردد. اگرچه این آینده، آیندۀ یک سال بعد ما است، ولی ممکن است در این آینده حوادثی رخ بدهد که دیگر ما از عاقبت‌بخیری فاصله پیدا کنیم، یا قطعاً عاقبت‌ بخیر بشویم. سال آیندۀ ما یعنی همۀ عمرآیندۀ ما. نه تنها درشب قدر،پروردگارعالم،آیندۀ ما را رقم می‌زند،بلکه چون براساس گذشتۀ ما،مقدرات ما تعیین می‌شود، شب قدر، جمع‌بندی ازگذشتۀ ماهم هست. تکلیف گذشته و آیندۀ ما در شب قدر روشن می شود. @Emamkhobiha🌹
🌴السلام علیک یا امیرالمومنین 🌴 صاف و ساده در کنار دخترش افطار کرد دید تا نان و نمک را، شیر را انکار کرد بوی یاس آن شب میان خانه بیش از پیش بود بوی یاس آمد نگاهی بر در و دیوار کرد دید تا مرغابیان هم مانع راهش شدند راز های چاه را در گوششان تکرار کرد تا کمربندش به قلاب در، آن شب بند شد یاد هجده ساله ی مجروح از مسمار کرد 🍃کل دردش را خلاصه بین یک مصرع کنم قاتلش را نیمه شب با دست خود بیدار کرد @Emamkhobiha🌹
🌙 امشب در برای کم نگذاریم در رأس حوائجمان همه با دعای تعجیل فرج، ظهور حضرتش را از خداوندطلب کنیم. 🍃 🍃 @Emamkhobiha🌹
⚜سبحانک یا لا اله الا انت، الغوث الغوث خلصنا من النار یارب⚜ خدایا امشب زیباترین سرنوشت را برای عزیزی که این نوشته را میخواند مقدر کن... @Emamkhobiha🌹
✳️منتظران ظهور با مظلوميت علي علیہ السلام چہ ڪنم خدا!!!😔 روزے امیرالمؤمنیڹ وارد خانہ شدند و مشاهده ڪردند ڪہ بي بي فاطمہ سلام اللہ علیہـا در حاڸ گریستڹ هستند از ایشاڹ علت گریہ پرسیدند،😔 حضرت فاطمہ سلام اللہ علیہا در جواب فرمودند: علي زناڹ محل مي‌گویند ڪہ در بازار بہ تو سلام نمي‌دهند😭 ...امیرالمؤمنیڹ علیہ السلام لبخندے زدند و فرمودند: ایڹ ڪہ چیزے نیست بہ بعضي نیز ڪہ سلام مي‌دهم جوابي نمي‌شنوم...😭😭😭 ⛔️هشــــــــــدار⛔️ 💥آیا مردم دنیا امروز جواب سلام مولاے غریب عالم را پاسخ مي،دهند؟!!! ما چقدر بہ فڪر غربت امام زمانماڹ هستیم؟💥 ⛅أللَّہمَ؏َـجِّڸْ لولیِڪَ ألْفـرج⛅ @Emamkhobiha🌹
◾️▪️◾️▪️◾️ کو آن یتیم خسته که شب در خرابه بود چون کودک عزیز علی در بر علی ای چاه غم گرفته، تو هم بی علی شدی محروم گشتی از دم جان پرور علی ◾️▪️◾️▪️◾️آجرک الله یا صاحب الزمان عج @Emamkhobiha🌹
◾زبان حال مولا علی علیه السلام ◾با دخترش حضرت زینب سلام الله علیها😭😭😭😭 زینب کنار لاله ی پرپر صبور باش در داغ بال های کبوتر صبور باش من می روم شبانه ، غریبانه دخترم بر سوز این غریبی حیدر صبور باش اینجا هنوز اوّل راه است دخترم زینب کنار تشت برادر صبور باش مانند کوه باش و کنار حسین خود در اضطراب لحظه ی آخر صبور باش تو عزّت قبیله ای ای دخت فاطمه دختر کنار پیکر اکبر صبور باش تقدیرِ هر چه نام ِ علی تیغ در گلوست آرام باش و با دل اصغر صبور باش ای خواهر دلاور سردار علقمه بر داغ دست های دلاور صبور باش تنها توئی و دشت پر از درد بی کسی در چشم بی حیائی لشکر صبور باش 😭😭😭 بر نیزه می شود سر هفتاد و چند عشق زینب به زیر سایه ی یک سر صبور باش دستان اهل شام سبک نیست دخترم آئینه دار صورت مادر صبور باش آن دم که چوب بر لب عطشان سر زدند جان پدر ، به جان پیمبر صبور باش شرمندگی بد است ، علی هم کشیده است در آن خرابه خوانی دختر صبور باش @Emamkhobiha🏴
4_5811931225048220682.mp3
4.49M
🎙واعظ: آیت الله یعنی پشیمانی قلبی ○ ◾ ◾️ @Emamkhobiha🏴
✳️منتظران ظهور بسیار زیبا بخوانید و بخاطر شادی دل مولا نشر دهید قنبر❤️❤️ جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود . جوان نزد عمو رفت و گفت: عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری . پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم. شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟ گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد. به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چکار است؟ گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی شوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟ گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟ گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من. گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش. جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم... مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود... جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی... بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب. بحارالانوار ج3 ص 211 @Emamkhobiha🏴
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ امشب شب انتخـاب واحده! خدا سایت سرنوشت همه رو تا صبح باز میزاره! حذف و اضافه هم گذاشته.. حـــــواست باشه خواب نمونے ! التمـاس دعا @Emamkhobiha🏴