#نشاط_معنوی
#داستان_نماز
💠 ریسمان نماز 🥀
❤️ افسوس می خورد كه نابینا است.
👈 كاش چشم داشتم. نه برای اینكه زمین و آسمان و گل و سبزه رو ببینم؛ برای اینكه بتوانم هر روز در نماز پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ شركت كنم.
👈 كاش حداقل، یكی را داشتم كه دستم را می گرفت و به مسجد می برد. خوش به حال كسانی كه چشم دارند و هر وقت دلشان بخواهد، به مسجد می روند!
💚 روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرد نابینا را دید. مرد نابینا از آرزوی خود گفت و اینكه دوست دارد هر روز در نماز جماعت شركت كند. گفت: هیچ كس را ندارم كه دستم را بگیرد و برای نماز، به مسجد بیاورد.
💛 پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: از خانه تو تا مسجد، راه درازی نیست. بگو طنابی از خانه ات تا مسجد بكشند. هر وقت خواستی به مسجد بیایی، آن طناب را بگیر و بیا.
پس از آن، نمازی نبود كه از آن مرد روشن دل فوت شود.
📚 رضا بابایی ؛ نماز در حكایت ها و داستان ها ؛ ص ۴۸ به نقل از تهذیب الاحكام، ج ۲ ، ص ۲۶۶
🌷✨عید✨🌷✨غدیر✨🌷✨مبارک✨🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @emamzadeh_sarab
#بصیرت_عاشورایی
#نماز
#داستان_نماز
💥نماز شاخ دار! 💥
🌳 وقتی که قرآن میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ» وای بر نمازگزاران! [ماعون: ۴] معلوم میشود که علتش [نماز نیست، بلکه] خود نمازگزار است؛ چون نمی گوید: «فَوَیْلٌ لِلْصَلَوۀِ» وای بر نماز! بلکه میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ».
🌳 حضرت حق میگوید: من موادی را به تو دادهام که عبارت اند از: تکبیرۀ الاحرام، حمد، سوره، رکوع، سجود، تشهّد و تعداد رکعات، و تو باید این عناصر را با معرفت، با نیت خالص، با عشق به بندگی، تبدیل به یک صورت و یک سیرت کامل بکنی تا بشود این عمل را منِ خداوند به عنوان نماز بپذیرم.
🌳 ولی اگر مکلّف آلوده به شرک بود؛ آلوده به نفاق بود؛ آلوده به ریا بود؛ آلوده به اغراض شهوانی و مالی بود، دیگر قلمی ندارد که سیرت و صورت این نماز را کامل بکند و قابل عرضه به پیشگاه من کند؛ یعنی یک غیر نقاش آمده، نمازی را نقاشی کرده و به جای این که نقشی زیبا بسازد، یک هیولا ساخته است؛ دیو کشیده است و اسمش را نماز گذاشته.
🍁 در مشهد یک نفر [مورد اعتماد بنده] میگفت: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. خیلی من را بهت زده کرد.
🍁 این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کلۀ این جوان، دو شاخ است؟ چون داشتن شاخ، متعلّق به حیوانات است.
🍁 به او گفتم، حیف از آن زیبایی، و این دو شاخ! جوان گفت: والله این شاخها متعلّق به من نیست، متعلّق به تو است که بر روی کلۀ من گذاشتی. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت این عیبها را داشتی، و آن عیب ها، این شاخی است که با چشمت داری میبینی. فکر میکنی خدا من را با این دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هیچی!!
🍁 [بنابراین ریا، نفاق و غرض شهوانی باطن نماز ما را زشت و بی ارزش می کند]
📚استاد انصاریان ، نماز الهی و شیطانی ، خلاصهای از صفحه ۱۱ تا ۱۳.
@Emamzadeh_sarab