#لبخند 15
👈دو ركعت نماز
شخصي از دوست خسيس خود گله كرد كه چگونه است پس از اين همه سال دوستي مرا يكبار هم مهمان نكرده اي ؟
دوست خسيس گفت : « چون از اشتهاي تو با خبرم ، جرات اين كار را نيافته ام ؛ زيرا هنوز لقمه اي فرو نداده ، لقمه ي ديگري بر مي داري ! »
آن شخص گفت : « تو مرا مهمان كن ، قول مي دهم در ميان هر دو لقمه ، دو ركعت نماز به جا آورم !!! »
#لبخند 16
👈ديگري را بفرست
مرد عربي صبح به مسجد آمد تا نماز بخواند ؛ كمي هم عجله داشت . چون به جماعت ايستاد ، امام جماعت بعد از سوره حمد ، سوره نوح را شروع به خواندن كرد ، تا رسيد به اين آيه كه مضمون معنايش چنين بود :
« ما به نوح امر كرديم كه براي هدايت بسوي مردم برو... » اتفاقا باقي آيه از يادش رفت و سكوت او طولاني شد . مرد عرب كه حوصله اش سر رفته بود و تعجيل هم داشت گفت : « اگر نوح نمي رود ، ديگري را بفرست و ما را خلاص كن ! »
.
#لبخند 17
👈حرف راست
از شخصي در مورد نماز خواندن فردي سئوال كردند .
از او پرسيدند : آيا فلاني نماز مي خواند؟
آن شخص گفت : من روزه خوردنش را ديده ام اما راستش را بخواهيد نماز خواندنش را نديده ام.😃😃😃😃🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷