زمان:
حجم:
991.8K
🔴 در جواب دختر خانمی که نخواستن سوالشون منتشر بشه
دختر خانمی که به طور مجازی خیلی خیلی عاشق یه آقای #متأهل شده😐🙁
#متأهلی
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matik_haye_sheytani
✹﷽✹
❤️"عفیف بمان بانو"...❤️
در را ببند و عاقلانه بیندیش...
هر که عشقت را با اندامت سنجید...
بدان اندام های دیگران هم عاشقش میکند...
پس...
عاشقانه و عفیفانه زندگی کن! 😊
کسی ک لیاقت قلب عاشقت را داشته باشد❤️
صداقت عشقت را با چرتکه ای "لذت"
نمیسنجد...😉
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matik_haye_sheytani
🍁تلقین شیطان🍁
✍بيشتر گناهکاران جهنم کساني هستند که گول تلقين شيطان را خوردند . گفت : ديرتر توبه کنيم . در روايت داريم که گناه ما را فرشته ها تا هفت ساعت نمي نويسند📝 و اگر توبه کردي آنرا پاک ميکنند🚮 .
در قرآن داريم که کسي که توبه ميکند مثل کسي است که گناه نکرده است . 🔔هيچ کس حق ندارد خودش يا ديگران را از رحمت خدا نااميد کند . اينقدر دوربرگردان هست که جاي نااميدي نيست✌️.
📖 فردی ميگفت نميدانم خدا بخشيده؟! عذاب وجدان دارم! 💠آقای دولابی در جوابش فرمود: خدا بخشيده تو نميبخشي! تو هم ببخش تو هم گذشت کن! پاک کن!
👈 شيطان به همين هم کار دارد!! واقعا خيالمان راحت راحت باشد؛ من که دارم اشک ميريزم ، وجدانم ناراحت است😔 هزارها بار عذاب وجدان دارم، چرا خدا نبخشد؟! گاهی این احساس منجر به بدبيني به خداي متعال ميشود..
#تلقین_شیطان
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matik_haye_sheytani
📸 #عکسنوشته
📕 #هیچ_کس_به_من_نگفت
✍ چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم....
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matik_haye_sheytani
📱📲
اینترنت و فضای مجازی سر دارد ...
ولی ته ندارد ...
مثل چاه عمیق و بدون آبی است که اگر سنگی درونش بیندازی هر چه گوش کنی صدای افتادن سنگ را به ته چاه نمیشنوی !!
تو شروع میکنی ...
ولی معلوم نیست تمام کننده ی این بازی چه کسی است؟ ... و چگونه تمام میشود ... خدا میداند ...
فضای مجازی از آن دسته جاهایی است که اگر مهار نفست را نداشته باشی مدیر : شیطان میشود .
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matik_haye_sheytani
📱📲
اینترنت و فضای مجازی سر دارد ...
ولی ته ندارد ...
مثل چاه عمیق و بدون آبی است که اگر سنگی درونش بیندازی هر چه گوش کنی صدای افتادن سنگ را به ته چاه نمیشنوی !!
تو شروع میکنی ...
ولی معلوم نیست تمام کننده ی این بازی چه کسی است؟ ... و چگونه تمام میشود ... خدا میداند ...
فضای مجازی از آن دسته جاهایی است که اگر مهار نفست را نداشته باشی مدیر : شیطان میشود .
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matikhaye_sheitani
✨▪️▪️✨
▪️▪️✨▪️▪️✨▪️
▪️✨▪️
* #تلنگر *
💎ما هر روز عمرمون رو امتحان میشیم که خدا رو در اولویت قرار میدیم یا نه؟
💎 هر کسی که خدارو انتخاب اولش قرار بده و همه چیز رو بر اساس رضایت و محبّت خدا تعیین کنه ، مؤمنه...🌹
🌺 اگه کسی ایمانش درست باشه ، از اون لحظهی حساس که شیطان میخواد بیاد و همه چیز رو بگیره ، به سلامت عبور خواهد کرد.
🔴👇همراهان گرامی :✅
مواظب شاه راه های قلبتون ( چشم👀، گوش👂 دهان👄 و زبان👅) باشید که با گناه🔥سیاه و لکه دارش نکنید...
اگه قلبتون سیاه و لکه دار بشه پذیرفتن حق براتون مشکل میشه... قلبتونو باگناه نکردن🍀 و قرآن🍀 خوندن به نور ایمان روشن کنید...
✨
▪✨▪️
▪️▪️✨▪️▪️✨▪️
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matikhaye_sheitani
⛔️ نکند این ضرب المثل وصف تو بشود :
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم... 😕
شوهرت 😍❤️کنارت پهلویت باشد و تو
عشق را در فضای مجازی #سرچ 🔍 کنی
😳😱 😢...
خلاصه مواظب باش آدرس را آشتباهی نروی ...این کوچه بن بست است ...✋⛔️
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matikhaye_sheitani
اقا یه نکته :⁉️
پسر خوبی که خوشحالی جوری حرفه ای شدی که میتونی سریع و عرض چند ساعت یا کمتر مخ بزنی !😉
دختر خانمی که خوشحالی با پسرای مختلف چت میکنی و سر کارشون میذاری و هدفتم فقط سرگرمیه☺️
با شما دو گروهم بزرگوارا
من نمیخوام بگم زمین گرده و یه روزی یه کسی همین بلا رو سر خانواده خودتون میاره🥺
فقط میخوام بگم که
حواستون به خدا هم هست؟؟!🤔
حواستون هست هرچی بگیم ثبت میشه و بابت حتی یه استیکر بیجا باید روز قیامت جواب بدیم؟؟
باور کنین خیلی از آدما که مردن حتی یه درصد هم فکرشو نمیکردن این آخرین چتی بود که با یه نامحرم کردن😢
به ما گفتن جوری نماز بخونین که انگار این آخرین نماز عمرتون بود
یعنی آمادگی کامل که اگه مردین به خدا نگین خدایا من آماده نبودم و کاش یه فرصتی داشتم توبه کنم
توبه من و شما همین الانه رفیق خوبم نه بعد😊
به سرمایه های وجودی خودمون توجه کنیم و تو گروه های چت حیفشون نکنیم✔️🌸🌸
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام #تجربه برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇
مـاتـیـڪهای شیــ💄ـطانے
@matikhaye_sheitani
هدایت شده از آنچه نگفتم
•●❥ ❥●•
#قسمت_دوم
_جواب شکلک سکوته بانو؟!
+کامنتای مربوط به استوری رو اکثرا جواب نمیدم...
_من فرق دارم خب
+ببخشید؟!!!
_عصبی نشو دیگه..
منظورم اینکه من یه جورایی دکتر پوستتم😉
سریع خواستم بپیچونمش و از دستش در برم..
گفتم عذر میخوام من باید برم خدانگهدار!
خداحافظی کرد و استیکر قلب فرستاد❤️
با دیدن استیکر قلب و جمله من فرق دارم،با خودم کلنجار رفتم،بلاکش کنم یا نه؟!
توی فکر بودم که مدیر ساختمون برا گرفتن شارژ اومد..
بعدش کلا داستان افشین و قلب و بلاک یادم رفت!
هر سری که استوری میذاشتم،افشین بدو بدو میومد دایرکت..
حرف خاصی نمیزد،منتها به هیچ وجه دوست نداشتم بیاد دایرکت..
اما روم نمیشد بهش بگم!
هر چقدر من خشک و رسمی جواب میدادم،برعکس افشین خیلی راحت و خودمونی حرف میزد..
صحبتاش در مورد داروهای گیاهی بود و انصافا حرف دیگه ای در میون نبود..
فقط نوع بیانش طوری بود که
انگار نه انگار داره با یه نامحرم صحبت میکنه..
توی بیوی اینستا نوشته بودم
دایرکت آقایون=بلاک!
نمیدونم چرا نمیتونستم بلاکش کنم!
از یه طرف لحن بیانش اذیتم میکرد
از طرفی میگفتم چقدر منفی فکر میکنی
بنده خدا حرفی نزد که...
فقط داره بهت کمک میکنه!
الکی الکی خودمو با این توجیه گول میزدم..
چند روزی کامنت استوری رو بستم تا افشین نیاد دایرکت...
یه روز عصر،عکس نیم رخ از خودم با خواهرزاده ام که تازه بدنیا اومده بود رو گذاشتم استوری...
کامنت رو هم بسته بودم
اما باز سروکله افشین خان پیدا شد..
_به به! بانو قدم نو رسیده مبارک!😍
دختر خودته؟
+نه...خواهرزادمه
ببخشید اما من کامنت استوری رو بستم که کسی دایرکت نیاد!
شکلک دلخوری فرستاد😒
گفتم معذرت میخوام اما لطف کنید دیگه پیام ندید!
_مگه من حرف خاصی بهت میزنم؟
+نه
_پس چرا عصبی شدی؟!
+عصبی نیستم!
اما من متاهلم ...
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛
پلی میسازیم ب نام #تجربه؛برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته 💚
هدایت شده از آنچه نگفتم
•●❥ ❥●•
#قسمت_سوم
_نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده
+ای بابا! ما که کاری نمی کنیم آخه..
_مگه قراره کاری هم انجام بدیم؛اینکار درست نیست..!
+ببین من خودم متاهلم،3ساله ازدواج کردم؛همسرمم دوست دارم!
_چه خوب! امیدوارم خوشبخت باشید!
+بله هستیم! خیلی هم خوشبختیم!
_خب خیلی خوبه که..
+اما آدما گاهی نیاز دارن با کسی حرف بزنن..درد و دل کنن..
_وا! خب همون حرفا رو به همسرشونم میتونن بگن دیگه!
+د نه دیگه...وقتی با زنم دعوا میکنم نمیتونم برم با خودش حرف بزنم که..
یه وقتایی آدم یه حرفایی داره که نمیتونه به شریک زندگیش بگه..
_حرفاتون خیلی برام عجیبه!!
+چیش عجیبه فرشته ی روی زمین☺️
_میشه اینطوری صدام نکنید😒
+چشمممم فرشته خانومم!
_بحث محرم و نامحری چی میشه؟!
همون حرفا رو به هم جنس خودتون بزنید،اینطوری بهتره..
+همجنسا اکثرا تو زرد از آب در میان،بعدشم چرا انقدر سخت میگیری حالا!
_من سخت میگیرم؟
+آره دیگه...ما که نمیخوایم ارتباط جنسی با هم داشته باشیم انقدر بزرگش کردی؛میخوایم گاهی دو کلمه با هم اختلاط کنیم همین!نمیخوام بخورمت که!
_ببخشید من نمیتونم با شما صحبت کنم
خیانت که فقط رابطه جنسی نیست!لطفا دیگه پیام ندید..
+عهههه صبر کننن..کجا رفتی؟
میخوام باهات حرف بزنم. خیلی بد اخلاقی😕
حرفاش همش توی ذهنم رژه میرفت
هی با خودم سبک سنگین میکردم..!
چند روزی دور اینستا خط کشیدم..
خودمو سرگرم کتاب خوندن و دید و بازدید کردم.
کیوان جدیدا کارش طول می کشید و شبا دیر می اومد خونه،منم بشدت حوصله ام سر میرفت!
این اواخر دیر اومدنای کیوان و خستگیاش اذیتم میکرد..
زندگی خوبی داشتیم،چیزی کم و کسر نداشتیم به لطف خدا..
من و کیوان دختر خاله پسر خاله بودیم
6سال بود ازدواج کرده بودیم،تقریبا همه چی رو براه بود!
کیوان عاشق بچه بود،دو سالی بود که مدام با زبون بی زبونی میگفت دلش میخواد بچه داشته باشیم!
اما من بهانه می آوردم که هنوز زوده..
خودمون بچه ایم،بچه میخوایم چیکار!
واقعیتش حس میکردم نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو به عهده بگیرم
کمی میترسیدم،حرفای دیگران هم روم تاثیر داشت. خیلیا بهم میگفتن حالا جوونید،خوشگذرونی کنید!وقت واسه بچه دار شدن زیاده..
اینجوری شد که نخواستم حس مادری رو به اون زودی تجربه کنم..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛
پلی میسازیم ب نام #تجربه؛برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته 💚
هدایت شده از آنچه نگفتم
•●❥ ❥●•
#قسمت_چهارم
کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..!
همین که نت رو روشن کردم
پیامش اومد بالا..
کلی پیام داده بود..!!
[سلام بانوی زیبا
خوبی؟
چرا نیستی؛نگرانت شدم!
سلاممم
کجایی
چرا نیستی...
هنوز نیومدی
از پوستت چه خبر بهتره شده ؟!
الو خانومییییی
کجایییی..
پاسخگو باش دیگه!😕
نگرانتم..
خانومی کجایی؟!
دقیقا کجایی...؟؟؟؟]
تو این مدت دوری از مجازی
افشین کاملا از ذهنم پاک شده بود..
اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود!
برام عجیب بود ..
چرا الکی نگران من شده بود؟!
جوابش رو ندادم...
به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد!
سلاممم فرشته بانووو😍
خوبی؟
کجا بودی تو!
نمیگی آدم نگرانت میشه😢
من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟
جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما..
سلام رو تایپ کردم
اما دستم بشدت می لرزید..
سلام، سلان تایپ شده بود..
خندید گفت:سلام یا سلان؟
_ببخشید سلام!
+خدا ببخشه😉
خب تعریف کن، کجا بودی که نبودی؟!
داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟
_بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما.
+خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم
[هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم
افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..]
_عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم!
+عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدی
گند زدی به حالم که...
_ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید
ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره!
تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم!
افشین زبون چرب و نرمی داشت
میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه...
انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!!!
قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم.
مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد..
بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم..
از زندگیش میگفت
از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن..
از مادر زنش که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد..
یه جورایی من شده بودم صندوقچه اسرار افشین..!
گاهی بهش راهکار میدادم..
گاهی ام فقط و فقط گوش شنوای درد و دلش بودم..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛
پلی میسازیم ب نام #تجربه؛برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته 💚