امشب حالم خیلی گرفته بود . رفتم یه گوشه ای نشستم و به فکر فرو رفتم . چرا اینجوری شد ؟ چرا اصلا باید همیشه یه نفر که معمولا بهترینه فدا بشه ؟ چرا همیشه خونهای پاک باید تبیین کننده و فصل الخطاب باشن ؟ چرا خدا دوست داره شیعیان رو همیشه با فدایی ببینه ؟ چرا مردان سیاست از صدر اسلام مظلوم بودن ؟ و ... تو این حال و هواها بودم که موبایلم زنگ زد . برادر م از نهاد نظارتی فرا قوه ای بود گفت رادمان جان زنگ زدم دو تا نکته بهت بگم یکی اینکه ؛ بعد اتفاقاتی که از سال ۱۴۰۱ در فلان نهاد افتاد و خیلی رنجیدی و تلاش کردی که اصلاح کنی و نذاشتن... حالا خدا خواسته به مردم اثبات کنه تقصیر خود سید نبود و شاید بهترین پایان برای راضی شدن مردم و خود سید و امثال شما همین پایان بود . دوم اینکه ؛ اون تیم ظاهرا امنیتی و اخراجی نهاد نظارتی که دور دفتر رئیس جمهور رو گرفتن و نذاشتن صدای امثال شما به دکتر برسه دارن شیطنت می کنن و هنوز پیکر شهدا روی زمینه تخریب عمار انقلاب رو از ترس انتخابات در دستور کار گذاشتن . خواستم بهت خبر بدم که اگر لازمه اقدامی کنید ! من که خیلی از حرفاش متحیر شدم و فکرم کار نمی کنه ...😔 اما چون به مردم قول دادم که صادقانه از پشت پرده ها براشون بگم و این رو بخشی از همون حفظ حرمت شهدا میدونم ، با شما در میون گذاشتم . از فردا شب که پیکر شهدا آرام گرفت تا روز انتخابات با شما بیشتر حرف میزنم . قطعا اینبار نخواهیم گذاشت عمارها رو به مسلخ ببرند . #اشباه_الرجال #خناسین مهندس رادمان