❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
دلم که میگیرد مجیر را باز میکنم
《سُبحانَکَ یا اللهُ تَعالَیتَ یا رَحمنُ》
اَجِرنا مِنَ النّارِ یا مُجیر
کم کم معصیتهايم از ذهنم عبور میکند
اشک، اشک، اشک، اشک
دانههای مروارید اشکهایم را به نخ میکشم
وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم
شروع میکنم:
《اَستَغفِرُ الله رَبّی وَ اَتُوب اِلَیه》
اما مگر معصیتهای من
با یک دور تسبیح پاک میشود؟
تو نگاهم کردی گناه کردم
گفتی: توبه کن اما نکردم
گفته بودی شما را نیافریدم
مگر برای عبادت
در حالی که دوباره توبه شکستم
اما تو باز هم روزیام را نبریدی
خندیدم و شکر نگفتم
سالم بودم و سجده نکردم
اما بعد از هر قطره اشک شکایت کردم
باز نگاهم کردی و خندیدی
ناشکرتر از من نیافریدی نه؟؟؟
《سُبحانَکَ یا سَیِّدی یا مَولی》
اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر
ای مولای من معصیتهايم بسيار است
اما تو آن بخشنده مهربانی
【یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ】
【یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَه】
جز خودت چه کسی رفیقم خواهد شد؟
من که جز تو کسی را ندارم
اگر تو هم نبخشی به چه کسی پناه ببرم؟
〖تنها پناه بی پناهان〗
الهی العفو الهی العفو الهی العفو
🍃خـدایا
در این ماه عزیز از تو میخواهم
ما را جزء مرحومین قرار دهی
نه محرومین
🍃الهـی
بحق شبهای قدر و روزهای آن
ما را به لطف و كرم خود ببخشای
#آمیـنیـاارحـمالراحمیـن
شـ🌙ـب قـدرتـان
پـر از انـوار رحمت الهـی✨
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🌸 خـدای مـن
کوله بارم اگر چه از توشه راه تهی است
انباشته از توکل که هست
اگر خواب سرد زمستانی گناه
دلم را به انجماد کشیده است
نسیم بهاری اعتماد به لطف تو در
آوندهای دلم هیجان تازه آفریده است
🌸 خـدایا
به پاکی زیبائی جمالت
و به روشنایی مقدس ذاتت
از تو میخواهم و با تمام وجود
رگههای عاطفی لطفت را بهانه میکنم
و شاخههای پربار مهرت را میتکانم
که قلّهای را که با قلم گمان
در صفحه ذهن از بخشش و کرامت تو
تصویر کردهام عینیت و تحقـق بخشی
🌸 خـدایا
از آفتاب تو به سایه خودت پناه آوردهام
با من آن کن که تو شایسته آنی
از آمرزش و بخشش و رحمت
و نه آنکه من سزاوار آنم
از عذاب و مجازات و نقمت
بحق رحمتت ای هر چه جوی لطف
از چشمه جود تو هست
#آمیـنیـاارحـمالراحمیـن