eitaa logo
انرژی مثبت😍
5هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
♥ ⊱╮ღ꧁ ꧂ღ╭⊱ ♥ ≺⊱• #ܢܚ݅ߊ‌ܘ_ܦ‌ܠܢ‌ܩܢ سریعا گفتم: -اخه تو وضعیتی نیست که بشه جا به جاش کرد! کایا: بهترین بیمارستان خارج از کشور میخوام ببرمش! نیهان: باید دکترش اجازه بده! کایا: اول باید بدونیم تو چه وضعیتیه، اگه اوکی بود میبریمش عزیزم! و بعد دستشو نوازش وار، روی گونه‌ی نیهان کشید! کایا: اصلا نگران نباش، باشه بابا؟ نیهان سرشو به آرومی تکون داد! احساس میکردم که نیهان کمی مقاوم تر شده بود و انگار یه تکیه‌گاه پیدا کرده بود! کایا به همراه بادیگاردش به سمت اطلاعات رفت تا بتونه با دکتر نوید صحبت کنه. رو به نیهان گفتم: -موفق نشدی ببینیش! با ناراحتی گفت: نیهان: ن، نزاشتن برم ببینمش! -فکر میکنم پدرت بتونه یه تایمی رو ازشون بگیره که بریم ببینیمش! ادامه داستان👎