♥ ⊱╮ღ꧁ ꧂ღ╭⊱ ♥ ≺⊱•
#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ466
خدانکنهای گفتم و که خودش ادامه داد:
مامان: مامانش کجاست؟!
-اونم حالش خوب نیست، تو اورژانس بستری شده!
مامان:خدا انشالله شفاشون بده! طفلک نوید خیلی گناه داره!
برای اولین بار تونستم از حالم بگم:
-مامان من دارم آتیش میگیرم بخدا...
بغض گلومو فشرد که دستمو به گلوم گرفتم:
مامان: مامانت بمیره برات، چرا پسر؟
-مامان، نوید وضعیت خوبی نداره، تو کماست...!
مامان: یا خدا...
-اگه اتفاقی براش بیوفته من میمیرم مامان، نوید داداش منه!
صدای مامان لرزش پیدا کرد و ب سختی گفت:
مامان: این... این چ حرفیه مامان، معلومه که خوب میشه عزیزم، آروم باش پسر قشنگم...
-نمیتونم مامان، هر لحظه استرس اینو دارم بیان بگن...
دیگه نتونستم ادامه بدم... بغضم شکست...
ادامه داستان👎
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir