#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_شصت_پنج
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
رضا تقلا میکرد تا یه جورایی خودشو نجات بده اما منو هم نمیتونست بیخیال بشه…مردم همه میگفتند:مملکت قانون داره و باید این ارازل مجازات بشند..ماشین پلیس اومد و مارو بردند کلانتری.اونجا به رضا دستبند زدند و بردند داخل یکی از اتاقها و یه خانم پلیس هم منو به یه اتاق جداگانه ایی بردم یه برگه قضاییه جلوم گذاشت و گفت:هر چی نیازه بنویس…درمانده مونده بودم….چی باید مینوشتم.؟؟تنها چیزی که به راحتی نوشتم اسم و فامیلم بود.چند خط نوشتم و دیدم با واقعیت خیلی فاصله داره…..چون تردید داشتم خط خطی کردم…..چند دقیقه بعد همون مامور خانم اومد و گفت:این چیه؟؟؟کاغذ دولتی رو که خط خطی نمیکنند..مگه بیسوادی؟بلد نیستی بگو من بنویسم…اصلا تعریف کن تا من بنویسم…من هم دعوای صبح رو همونطوری که مردم دیده بودند رو تعریف کردم….یهو در باز شد و یه ماموری با مامور خانم اروم صحبت کرد و رفت…خانم بازجو اومد و روبروم نشست و گفت:تموم شد؟گفتم:بله…خانم بازجو گفت:ولی اون اقایی که ازش شاکی هستی چیز دیگه ایی میگه…..
ادامه در پارت بعدی 👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
ناصر آقا راننده اسنپ بود و چند دفعه ای باهاش برا خریدو کارهای دیگم بیرون رفته بودم و بهش اعتماد کردم.
تا اینکه یه روز دخترم نرگس که 16سالشه خواست از خونمون خیابون طبرسی(مشهد)بره موجهای آبی زنگ زدم به ناصر آقا اگه زحمتی نیست سلنا رو برسونید موج های آبی،بعد نیم ساعت سلنا با ناصر آقا رفت سمت موج های آبی،ساعت نه شب بود زنگ زدم به سلنا گوشیش در دسترس نبود خیلی نگرانش شده بودم،ساعت دوازده شب سلنا پیام داد که مامان یه چیزی بهت میگم نگران نشی و به باباهم چیزی نگی،گفتم دختر خبر مرگت معلوم هست کجایی؟گفت مامان من...😭😭👇
https://eitaa.com/joinchat/3548053644C47376e14a6
به هر کسی اعتماد نکنید❌❌😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱خدایا !
ای صاحبِ تقدیرِ من!
راهنمایم باش
و مرا از قلمرویِ اشڪ و رنج،
به سلامت عبور ده..
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✍ تمام زندگی
برای این است که ؛
بیاموزی در آغوش خدا
میتوانی اَمن و آرام زندگی کنی،
و عاقبت همهی امورت را بدو بسپاری،
تا فقـــط به سرانجام خیر، ختم شود!
✦ گاهی فقط
با یک تار عنکبوت،
حمایتت میکند و تو را
در مسیرِ هدف، از تمام آنچه
قصد گزندت کردهاند، در امان میدارد!
#داستانهای_آموزنده
رابطه زناشویی👩❤️👨
زنانشویی
@zanashoyi1
┅═•💋زنـاشـویـے
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_شصت_شش
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
خانم بازجو چشمهاشو ریز کرد و بهم خیره شد.از ترس آب دهنمو قورت دادم….نمیدونستم رضا چی گفته؟از طرفی کیف رو هم جلوی در تحویل گرفته بودند…نکنه داخل کیف رو گشتند.؟؟خانم بازجو گفت:خب…بگو…مجبور شدم دوباره حرفهای قبلی رو تکرار کنم…مامور خانم گفت:چرا دروغ میگی؟؟حرف نزنی به ضررت تموم میشه..اصلا نکنه پسره راست میگه و تو زنشی و داری اذیت میکنی؟؟باز حرفی نزدم….خانم گفت:آدرس خونتو بده تا پدر ت بیاد ببینیم کی راست میگه کی دروغ…چون نمیتونستم آدرس بدم باز حرفی نزدم…خانم بازجو گفت:معلومه که تو یه ریگی به کفش داری،،وقتی امشب مهمون ما شدی مجبور میشی حرف بزنی..با این تهدید هم نتونست ازم حرف بکشه و از اتاق رفت بیرون…در کمال تعجب دیدم به دستم دستبند زدند و بردند بازداشتگاه…..برای من خونه ی رضا و بازداشتگاه یکی بود پس چه بهتر که بازداشت باشم…منو به بازداشتگاه موقت زنان که خارج از کلانتری بود منتقل کردند……
ادامه در پارت بعدی 👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"از نشستن بدون دلیل در سکوت لذت ببر ، از صرف در سکوت نشستن ،
نفس کشیدن ،
وجود داشتن ،
گوش دادن به پرندگان یا به تماشا نشستن تنفست" ...
اندک اندک رایحه ای تازه از تو بر خواهد خواست ...
آن رایحه ، آن توازن ، آن آرامش ، آن سکون ، همان مراقبه است که در شکل هدیه ای از فراسو پدید می آید ...؛
هرکس هر آن چه را که شایسته اوست از طبیعت دریافت می دارد
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچوقت
شخصیت یک انسان را
از روی لباسش قضاوت نکنید،
شاید بهترین قلب
زیر کهنه ترین لباس باشد...
بیخیال قضاوت ها!!
این مردم
در چیستی زندگی خودشان هم مانده اند
اگر به حرف این ها اهمیت بدهی
هرکس برایت حکمی صادر می کند
گوش هایت را بگیر
توی لاک خودت بمان
و برای خودت زندگی کن...!!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دم خدا گرم چه جاهایی میتونست
مچم رو بگیره ولی دستم رو گرفت
چه روزایی می تونست
زمینم بزنه، اما بلندم کرد👌
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
چند توصیه زیبا از پیکاسو
با دوستان شاد معاشرت کن
همیشه مشغول یادگیری باش
تا میتوانی بخند
احساساتت را بیان کن
از سلامتی ات بهره ببر
و خاطرات بد را فراموش کن...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_شصت_هفت
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
یه اتاق تقریبا سرد و تاریک بود…چشمهام که به تاریکی عادت کرد یه خانم حدودا ۴۰ساله رو دیدم که گوشه ایی نشسته بود،،با دیدن اون خانم هل شدم و گفتم:سلام…خانم گفت:علیک سلام…واقعا داشتم دق میکردم،،باورم نمیشد که زندونی شده باشم.همیشه تو فیلمها و قصه ها زندان رودیده بودم…از شدت خستگی و استرس یه گوشه نشستم و در همون حالت خوابم برد،،با صدای باز شدن در بیدار شدم و دیدم برامون غذا اوردن….من که نخوردم ولی در عوض اون خانم با ولع سهم منو هم خورد و گفت:خیلی گرسنه بودم…….داشتم ضعف میکردم…غذا خوراک لوبیا بود که رنگ و رو نداشت…دوباره خوابیدم….چند بار در باز و بسته شد اما اهمیت ندادم و خوابیدم…اون شب خواب مامان رو دیدم.خواب دیدم که کنار مامان خوابیدم و مامان منو با ناز بیدار میکنه و حاضر میشم و میرم مدرسه…از خواب پریدم و از گرسنگی دیگه خوابم نبرد.وقت نماز صبح صدای اذان و مناجات از بلندگو پخش شد،….با پخش مناجات بغضم شکست و دلم لرزید و شروع به گریه کردم……
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدت به آدمها نباشه
آدمها محدودن
نیازشون که برطرف شد
شاید از تو روی گردان بشن،
اما خدا،اون قدرت نامحدود
و اون قدرت مطلق،
کسی است که منت گذاشت و مارو در این دنیا آفرید
امیدت فقط به او باشه
توقع از هیچکس نکن،
چون مدام باید زجر و ناراحتی بکشی
فقط امیدت به خدا باشه،
کسی که قرار نیست بر سرت منت بگذاره
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir